داستان خود را در شماره این هفته "عشق نامه" به عنوان نشان می دهد طول می کشد به شکل یک نامه ای است که نوشته شده توسط پدربزرگ به نوه اش. چه چیزی شما را انتخاب کنید epistolary فرم برای این یکی ؟
من e-پستی با پدرم در مورد وضعیت جهان و داشتن یک زمان واقعا خوب با آن است. سپس برخی از دوستان جوان از دختر ما آمد به خانه ما (در آن ارزشمند روزهای قدیم که مردم هنوز "را به خانه خود آمد") و ما یک مکالمه نسخه از همین است. و آن را به من زده است که تمام است که عبور از نسل فرسایش و بحث در قالب عشق برای یکدیگر و برای کشور است. برخی از این تن از این مذاکرات رو به داستان—به صراحت از علاقه به ضرورت. یک بیت از من e-mail سبک تایپ نیز انجام شده بیش از یک نوع تند لجوج محبت مختصر.
داستان یک زن و شوهر از ریاست جمهوری به آینده (احتمالا) دونالد مغلوب ساختن پیشی جستن شده است reëlected و سپس پسر او موفق به کسب یک "شاهد انتخابات است." حقوق مدنی را تضعیف شده است و این کشور تبدیل شده است فاسد و استبدادی و پدربزرگ دیگر به رسمیت می شناسد و آن را به عنوان میهن خود. آیا شما فکر می کنم از داستان به عنوان یک فانتزی dystopian روایت یا همه بیش از حد قابل قبول داستان احتیاطی?
درست است که این سوال.
منظورم قبل از شکست استیضاح و راش از اخراج من فکر می کنم من می خواهم که احساس این سناریو به کمی هیستریک یا جنجال آفرینی. و احتمالا آن است—آن را بیشتر از یک آزمایش فکری من حدس می زنم. اما همه دیدن که رفتن پایین و عجیب و غریب, alt-جهان موقعیت بسیاری از جمهوری خواهان مجلس سنا—خود را تعهد به تهمت بدون توجه به آنچه در آن واقعا به من زده دوباره که ما از حکومت این است که فقط یک سیستم ضمنی موافقت نامه. و اگر شما می خواستم برای طراحی و کسی را که سیستم به غیر از داخل مغلوب ساختن پیشی جستن شما خواهد مرد. نه این که او می خواهم به قصد لزوما اما او نمی تواند به نظر می رسد برای کمک به آن است. به نظر می رسد dispositional با او. او ثروتمند و معروف در تمام عمر او را از توجه بی وقفه به دنبال او به نظر نمی رسد به پذیرش انتقاد و به نظر می رسد او اجازه دهید می گویند نه به طور کامل آگاه از هنجارهای است که باید نگه داشته شود این چیزی شکننده در محل برای مدت طولانی.
بنابراین: یک نوع از طوفان کامل هنگامی که شما عامل حزبی تقسیم و نیروی چند برابر است که رسانه های اجتماعی و هر آنچه در آن است که مک کانل و اردن و Hannity و Limbaugh, et al., به دنبال پس از بالا.
همچنین هشدار دهنده به من است این مجموعه از "وطن پرست" انجمن (تهمت دین زانو حرکت تند و سریع دفاع از او را به اشتباه به عنوان "احترام به اقتدار" مخالفت اشتباه به عنوان بی وفایی پرچم و عقاب و فرشتگان و.... و غیره.), که ممکن است اجازه می دهد یک احساس عشق برای یک کشور به طور مشترک تصمیم گرفتند و channelled در خودکامه جهت. من به یاد آنچه دبورا آیزنبرگ گفت: زمانی که نوشتن در مورد گرگور فون Rezzori کلاسیک "خاطرات یک Anti-Semite," با توجه به آسیب بزرگ است که می تواند انجام شود تنها با یک انگشت شماری از افراد قدرتمند به عنوان طولانی به عنوان آنها را "منفعل کمک بسیاری از افراد دیگر که نگاه کردن از پنجره خود را امن خانه و دیدن یک آسمان روشن." او در ادامه به لیست گناهان چنین منفعل مردم: "بی دقتی فقیر منطق است . . . inattentiveness."
پدر بزرگ احساس می کند برخی از پشیمانی که در زمان بحرانی—یعنی در حال حاضر -- او کاری نمی کند برای جلوگیری از این همه از اتفاق می افتد. آیا شما پیش بینی های خود پشیمان?
بله. اما همچنین مانند او کاملا مطمئن نیستم که آنچه که من انجام داده اند ممکن است متفاوت (به عنوان مثال باید انجام دهند متفاوت است). من به معنای واقعی کلمه بود که فکر کردم دیگر بعد: باید وجود داشته باشد در ماه مارس است. چگونه است که . . . انجام می شود ؟ (این بود که قبل از این تصور از "مارس" بوده است منسوخ شده توسط ویروس.) و به همین دلیل من نوشت: این داستان به صداقت. من احساس به عنوان اگر من باید به انجام بیش از فقط kvetching در تلویزیون. و تنها چیزی که من تا کنون انجام داده است که تا به حال بوی قدرت در مورد آن شده است و نوشتن.
ما باید به عنوان خوانده شده داستان به عنوان یک تماس با اسلحه, پس به صحبت می کنند ؟
خوب به هوشیاری بله. چه آن را به من به عنوان من آن را نوشته بود به من احساس علاقه از راه زندگی ما لذت می برد از این همه سال. آن را به من فهماند من حدس می زنم که من واقعا معتقدم که در آمریکا دموکراسی با تمام معایب خاص خود را و می خواهم به انجام بخشی از من به محافظت از آن را در طول زمان در اینجا. مرا ببینید خودم (همه ما) به عنوان بخشی از یک اصل و نسب از مردم است که تا به محافظت از آن در گذشته است.
آن را نیز ساخته شده من فکر می کنم در مورد من و خود من و مير چیزی در امتداد خطوط از شما در حال رفتن به ترک آنها را به نوعی از جهان و آن هم خواهد بود که در آن تمدن و حقیقت مفتخر یا یکی که در آن آنها نیست. من فکر می کنم ما در حال حرکت به سمت دومی. خواهد بود که شما می دانید بدتر است. برای آنها بدتر و بچه های خود را به زندگی می کنند. و آن را می تواند رسیدن به محل که در آن مردم را به معنای واقعی کلمه آن را فراموش کرده بود و تا کنون هیچ راه دیگری.
و بود که من فکر حتی قبل از شیوع کروناویروس که من فکر می کنم نشان داده است که چگونه خطرناک یک ضد حقیقت وضعیت می تواند (پاسخ آن را به آرامی به یک بحران) و مدنیت است و نه نوعی از فانتزی شکوه در فرهنگ اما جوهر آن.
پدربزرگ برخی از خوش بینی در مورد توانایی نوه او و نسل او برای نجات دموکراسی است. آیا شما فکر می کنم ایمان نیز قرار داده شده است?
من فکر می کنم او را تحسین نوه اش شور است و مطمئن نیستید که آیا او باید تشویق شود که شور و شوق و یا تلاش برای خرد کردن آن. که آسان برای پاسخ به, انتزاعی, اما اگر آن را نوه یا نوه در یک واقعی لحظه از ترس من شرط می بندم این امر می تواند فوق العاده دشوار است. من می دانم که در زمان حتی خفیف بحران در زندگی من رفته ام به طور ناگهانی غیر قطعی و ممکن است در یک وضعیت مانند این یکی تمایل به خطا در کنار عدم فعالیت—که البته عمل مرتب سازی بر اساس.
داستان بدیهی است که سیاسی است. شما چه طور کلی احساسات در مورد سیاسی رانده شده داستان ؟
من در برابر آن است اما گاهی اوقات می توانید آن را کمک نمی کند. (من تسلیم برای مثال با یک داستان به نام "آدامز" در طول جنگ عراق.)
داستان به طور کلی انجام نمی دهد و با polemic. اگر شما شروع به نوشتن یک داستان "در برابر" چیزی شما می خواهم بهتر امیدوارم که پایان آن را انجام بیش از فقط که, و یا دیگری آن را یک درد دل.
در اینجا من احساس مانند "بیشتر" تا به حال با معمای ذکر شده در بالا: آیا برای تشویق کسانی که شما را دوست دارم برای شرکت در یک عمل پرشور که ممکن است خطرناک باشد و یا اینکه آیا برای تضعیف آنها. در چه نقطه این رابطه به جنوب اگر پدربزرگ فقط نگه می دارد گفت: "من شما را دوست دارم پس از هیچ چیز" یا "به منظور است که شما را به مخاطره می اندازد خودتان من از شما درخواست می ماند بی طرف یعنی لطفا بس اعتقاد به هر چیزی و هیچ نمایش خود را." و یا بیشتر به طور خاص "رها این دختر که شما را دوست دارم."
همچنین: من می خواهم سعی شده است از یک مفهوم کلی از نا امیدی به نوشتن برخی از غیرداستانی قطعه است که بیشتر آشکارا سیاسی, اما آنها کار نمی کند. آنها بیش از حد مطمئن از خود و بیش از بالا و می توانست هر کسی را متقاعد و یا حتی تمایل هر کسی به سمت چپ یا راست به فکر می کنم دوباره. برای مثال من یکی که در آن راوی یک مغلوب ساختن پیشی جستن حامی و استفان میلر دستیار خشم است که هنوز هم وجود دارد مرده "illegals" به خاک سپرده شد اینجا شروع می شود یک جنبش به "آمریکایی گور آمریکایی گور دوباره." در تظاهرات هر کس شعار "حفاری آنها را!" ، و در پایان راوی وعده به حفاری تا خود را مهاجر پدربزرگ و کشتی جسد بازگشت به ایتالیا. این خنده دار بود اما به اندازه کافی آن نیست که "تکان دادن برف گلوب" چیزی که نوشتن می تواند انجام دهد. این احساس مانند یک شکل از sneering یا موعظه به گروه کر یا sneering به گروه کر. هر تهمت حامی می شده اند قادر به گفتن "است که آن را بیش از حد. من باور نمی کنم که. که هیچ ربطی به چیزی که من در واقع بر این باورند."