فقط بعد از ساعت یازده صبح دوشنبه در تگزاس گرما یک خط از اتومبیل بودند در یک وقفه در هوستون Hillcroft خیابان به سمت چشمه ستایش کلیسا که در آن بدن از جورج فلوید خواهد بود در حال حاضر برای مشاهده عمومی. دیگر بناهای یادبود برگزار شده بود در Floyd را در ایالت کارولینای شمالی و در مینیاپولیس شهر جایی که او ساخته شده یک زندگی قبل از او به قتل توسط پلیس دو هفته پیش; یک مراسم تشییع جنازه خصوصی را در روز سه شنبه نیز در هوستون که در آن فلوید از سن آمد و به عنوان یک نور از جامعه خود را. در نهایت او برای دفن در کنار مادرش. نام خود را در حال حاضر مترادف با ادامه تظاهرات در سراسر کشور و جهان, که در آن معترضان در حال مبارزه با مصونیت از مجازات در برابر پلیس و کشتن غیر مسلح بودند. تنها در هفته گذشته بیشترین زمان توده قیام نسل ما صورت گرفت. اما خلق و خوی صبح دوشنبه در Floyd شهر بود قطعا هنوز هم.
مشاهده برنامه ریزی شده بود به اجرا از ظهر تا 6 P. M. چشمه ستایش کلیسا انتظار می رود هزاران نفر از بازدید کنندگان به شرکت در طول روز و خطوط انتظار می رود برای شروع تشکیل ساعت پیش از باز کردن درب. بنابراین کلیسا خود را منتشر پروتکل و جلوتر از زمان: هر کس وارد را مجبور به پوشیدن ماسک وجود دارد می تواند هیچ تجمع یا نشسته در محراب خود را. چشمه ستایش تاسیس شد و در سال 1959 تحت نام جنوبی ارسال بلوط کلیسای باپتیست. کلیسا, تعداد, بین 1991 و 2016, عضویت در آن رشد از یک صد و پنجاه نفر به بیش از بیست و هفت هزار ساخت و آن را یکی از کشور سریعترین رشد جماعت. رانندگی به چشمه ستایش از شهر مناسب کلیسای وسعت خود را می سازد ساده: یک لکه رنگ پریده خمیده ساختار قوی در میان مزارع چمن و فضای باز.
ورودی به کلیسا زمینه مسدود شد زمانی که من وارد; پلیس محلی و کارکنان کلیسا ایستاده بود جفت در امتداد جاده تکان دادن ما همراه است. من پارک شده در یک خانه انبار حدود ده دقیقه با پای پیاده. در راه رفتن به عقب در ریزش دنباله دار در کنار جاده کارکنان از همسایه فروشگاه دست از بطری آب و ماسک; از مردمی فروخته پیراهن با فلوید صورت airbrushed در سراسر جبهه. هنگامی که ما رسیده چشمه ستایش را, چمن, کلیسا کارکنان shepherded بازدید کنندگان به سوی ساختمان. همانطور که ما در نزدیکی کشید چند نفر راه می رفت و گریه, با چهره خود را در دست خود و افراد پر در آمد به لمس شانه های خود را و یا ساخته شده از تماس با چشم و یا فقط متمایل شدن سر خود را. سه نفر از افراد مسن و زنان ترک کلیسا ساخته شده راه خود را در واکر فانینگ خود را با رایگان خود دست و خنده در مورد چیزی است که من نمی تواند بشنود.
کلیسا پارکینگ راه اندازی شد برای یک عینک: چادر porta-potties دوربین خدمه آمبولانس. وجود دارد به راحتی چند صد نفر در حال حاضر قبل از ظهر و اکثر آنها لباس معمولی است. در مقایسه با تنوع هوستون اعتراضات تا کنون این جمعیت بود و تا حد زیادی ، یک شخص پشت سر من گرفتار چشم من دست تکان داد و من به او و ما کاهش یافت و به یک خط است که پیچیده در اطراف کلیسا. یکی دیگر از مرد ایستاده در کنار ما به من گفت که او می خواهم از میامی. مردمی دیگر در مجاورت جرأت کرده بود از آتلانتا و دالاس, بروکلین, جکسون, و گلوستون. یک خانواده هفت برای متوقف مردمی در خط را به عکس خود را—هر عضو sported Black Lives Matter تی شرت کلاه و شلوار. برخی از زنان در مقابل من ایستاده بود نگه داشتن چتر بالای سر خود را تنظیم ماسک. بانوی پشت من فکر ظاهر به همه چرا این کلیسای خاص طوری بود به خوبی آراسته وقتی که دیگران در سراسر شهرستان در تلاش بودند برای منابع است. یک مرد سفید پوست بعد به او گفت که او نمی دانم که در آن پول را از آمد. "آن را از ما" زن گفت: تنگی چشم او. "آن را از مردم."
در نهایت خط بافته زیر یک سایه بان در کلیسا ورودی اصلی که در آن از ما خواسته شد برای قرار دادن دور تلفن های همراه ما. در داخل ساختمان ریتم بودند عمیقا کارآمد است. فقط گذشته مقابل درب یک مرد بررسی ما متوسط. مرد دیگری فرار یک آشکارساز فلز همراه ما کمر. ما واصل گذشته دست-ضد عفونی کننده ایستگاه حفظ ما فاصله قبل از محراب را درب, و سپس ما از هم جدا شدند به دو خط. آسیایی بانوی ایستاده موازی به من نگاه قوس بالا به ما گفت: "باور می کنید?" ما وارد محراب و دو خط واصل پایین سمت خدا, به سوی نور, هر یک از ما ایستاده بر روی یک دایره قرار می گیرد شش فوت از آینده. اتاق احساس عظیم; dimly روشن آن pews شد و کاملا خالی است. کارکنان به ما دست تکان دادند به سمت تابوت. به عنوان من inched پایین راهرو متوجه شدم من می خواهم به این کلیسا قبل و چند بار حتی به عقب زمانی که من بچه بودم. من تا به حال با حضور واقعی خدمات کلیسا در نزدیک به یک دهه. اما در اینجا من در حال حاضر و در اینجا ما تمام شد, برای دیدن یک مرد بسیاری از ما تا به حال هرگز شناخته شده است.
هوا از مشاهده خود نبود تقریبا به عنوان جدی من می خواهم تصور اما از آن آرام بود. نور همهمه رسوخ اتاق. زمزمه های ساخته شده راه خود را از منبر به پشت خط. ما پا را از یک دایره به دایره دیگر توقف هنگامی که ما در نهایت به تابوت که درب باز شد. کارکنان ایستاده در دو طرف بدن و در سکوت به دنبال در. من در Floyd صورت برای یک لحظه و سپس به من نگاه دور. من فکر کردم در مورد نگاه به عقب و من فکر کردم من می خواهم پشیمانی به دنبال ندارد چون وجود یک نسخه از من که می خواستم به ایستادن و در کل این مرد با تمام مفاهیم است که مرگ او تا به حال ساخته مطلق عظمت یک مرد در حال رد هدیه ای از یک ناشناس زندگی است. اما من نگاه نکن.
مردان سیاه و سفید در آمریکا نزدیک به دو و نیم بار به احتمال زیاد به مرگ در برخورد با پلیس است. من—برای من تمام زندگی بزرگسالان—سیاه مردمی مرگ بر دوربین در دست پلیس فیلم برداری توسط دست که لرزان و یا ثابت صاف یا چروکیده در فیلم بود که با صدای بلند یا خاموش کریستال روشن یا مبهم است. در این نقطه در زندگی من من با حضور بیشتر در مجالس ترحیم از من دوش نوزاد. هیچ یک از مرحوم همه آنها دوستان من ساخته شده آن را به سن. اما این عجیب و غریب—در راه است که به احتمال زیاد خواهد شد به ناچار تنها رشد کمتر در طول زمان—به می دانم که خیلی در مورد کسی که به عنوان ما می دانیم در مورد جورج فلوید یک مرد نیست که ما قوم و خویش و سپس به موضع قبل از او هرگز او را شناخته. احساس فرار کلمات. ما به تماشای فلوید مرگ در یک فیلم به ضرب گلوله توسط یک زن جوان است. ما به تماشای جهان تلاش به نوبه خود از سمت راست پس از مرگ او. و ناگهان من ایستاده بود قبل از او دیگر بخشی از جمعی رعایت از خود بی عدالتی فقط یک بدن خود را به دیگری. بالاتر از همه آنچه که من احساس سرد بود. ناامیدی نیست دقیقا. اما در اینجا یک مرد بود که در واقع جهان را تغییر داد. او آن را انجام داده بود. آن اتفاق افتاد که او به قتل رسیده توسط دولت و در حال حاضر او در اینجا به آن را ببینید.