"آرزوی یک جوان خوب کشور دکتر" توسط آلن Gurganus

تصویر توسط کارسون الیسFacebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه جویی در داستانصرفه جویی در این داستان برای بعد.اکثر

توسط NEWS-SINGLE در 11 اردیبهشت 1399
The Wish for a Good Young Country Doctor by Allan Gurganus
تصویر توسط کارسون الیس

اکثر بچه ها از دست دادن یا شکستن اسباب بازی های خود را. من سرپرستی معدن.

در سال 1976 از دانشگاه آیووا تغییر نام یک موجود تاریخ-و-ادبيات برنامه مطالعات آمریکا. این پیش نویس به من و برخی دیگر از چرخ هیپی پیچک فارغ التحصیلان به پتو دولت و جمع آوری "موجود عامیانه تظاهرات." ما غارت پرت و دور افتاده Salvation Army فروشگاه صرفه جویی و روستایی آشغال مغازه ها. ما شکار این ابزار ساده و عروسک است که ما مقالات overinterpreted. کسانی که در راه اندازی گنجینه شدیم من عامیانه مجموعه یکی که ناشناخته امروز.

Handwrought قرن نوزدهم آثار شد با عنوان جرم جنایی ارزان ، "Midwesterners نمی دانم آنها چه کرده اند و یا تا به حال" ما Easterners gloated کشور پس از حملات.

قبل از رادیو قبل از تلویزیون وحشی زمستان صرف در داخل خانه تبدیل شده و بسیاری از آلمانی-آمریکایی به عالی چوب-برش. قادر به تحمل کودک whimsies (حتی از سیرز کاتالوگ) یک کشاورز فقط محدودتر هم او نوزادان را سرگرمی. کسانی که همه چیز مطمئن شوید که به طول انجامید! در اینجا ما باید یک اسب کشیده-مزرعه-سبد خرید اسباب بازی کوچک به صورت خاص یک بچه. شما هنوز هم می تواند احساس پدر مارس در حسرت یک گرم برداشت عشق خود را برای عدم تطابق اسب دست به تصویر کشیده و برای پسر او به دنیا آمد و به ارث Ecko, رنگ, و, خانواده, وسعت زمین به جریب.

این روزها من گاهی اوقات در مورد مصاحبه من مجموعه است. است خبرنگاران از من بپرسید به نام من با ارزش ترین را پیدا کنید. آن را در واقع یک هدیه است. من تقسیم زندگی حرفه ای من به دو خشن فاز: "اسباب بازی" و "Post-کودکانه چیز است." و این آویزان حق بر rolltop میز—هنوز هم نشانه نقطه عطف بین این دو است.

ما شاد مشتاق, جوانان و اغوا به آیووا, شهرستان داده شد و پنج سالگی یک ماه به صرف خارجی هنر است. استاد ما به دنیا آمد و در رم به شوخی به نام این "قوم نگاری استعمار در سرزمین مادری." او در سخنرانی قانع کننده و پویا; او سنگدلانه در تابه-جنس ملافه از دانش آموزان خود را و در عین حال حساس به چه تمام امپراتوری سقوط. او می خواهم در میان زیبایی هنری بود که به تکه های شکسته اما در جای خود باقی مانده.

ما را هر جمعه پر از کافئین و یک جوینده sleekness که گاهی اوقات گذشت برای. پوشیدن صرفه جویی-فروشگاه moose-موتیف ژاکت رانندگی قرض jalopies ما بودند مغزی hucksters به غارت دوم-پرواز فروشگاه عتیقه شرقی, آیووا, western Illinois. این اددر ما در می یابد که brainier ما احساس می شود. کشف برخی از handwrought gimcrack نوشتن یک مقاله در مورد آن در خواندن آن با صدای بلند در کلاس و سپس به دنبال انتشار در برخی از مجله مناسب مبهم است. ما رومی استاد تاکید مشاهده, مشاوره ما "Sapete sempre che voi siete stranieri . . . در un Paese molto più strano." و این که یک مدرسه دولتی او بلافاصله ترجمه "همیشه می دانم که شما در حال غریبه ها . . . در یک سرزمین دور و غریبه."

ما با سنجش زمان بسیاری از کشور مایل در یک روز جمعه "چیدن." نسبت به پایان چنین بازحمت حرکت کردن همکلاسی های من بودند رفتن از لبه غربی, ایلینوی, محدود, آیووا, شهرستان, در قرض فورد wagon; من به دنبال من غیرمنتظره جیپ. ما برای متوقف گاز و حمام. سپس دیگران خداحافظی دست تکان داد. من می خواهم صرف هشتاد و من صد اختصاص داده شده. من مسافت? یک روستایی صندوق پستی ساخته شده در یک سال 1946 فروشگاه کلاس و به شکل یک یا دو بلکه سه اسکاتلند الكلاب, دو, سفید, وسط, یک, که, پیوند, دهان پذیرفته بسته. صورتی چیت میزبان smock لبه با خیلی نوزده-چهل rickrack آن نگاه کرد اما آزتک ها. و من دست به پایین ترین نکته جالب نمادین پیدا هفته: یک سخاوتمندانه باسواد پنج پا نشانه توضیح "شما رو به یک قهرمان فوتبال همراه با دختران زیبا. بنابراین رفتن TECH!"

این نوع شوخی بود فکر "هوشمند است." و هیچ کس بیشتر به بردگی گرفته شده به مد روز smartness از hyper-تحصیل پسر بیست و شش با بیست و نه اینچ کمر و بنابراین مادر همیشه اشاره کرد عظیم I. Q. من نگاه کردن به او را با نگهداری مخلوطی از غرور تفریحی و ترحم. من فکر می کنم او condescended به غارت او در نظر گرفته شده برای ذخیره و سپس ستایش است. (اما مطمئنا این مشکل ساخته شده است به مفهوم در نظر گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در "هنرمندان خود آموخته"!)

هر چند خسته و گرسنه من احساس حریص برای یکی بیشتر از بیست دلار جایزه. افتخار بود که من از فوتبال پپ-تیم ملی, تخته, من می دانستم که من می خواهم هنوز یافت نمی شود این تفرج را "آن است." من تصور کشف در هر لبنی انبار من گذشت برخی بدوی روغن پرتره از لینکلن, نقاشی, زمانی که او هنوز یک beardless دولت قانونگذار در اینجا.

دوستان من سوگند یاد آنها می خواهم صرفه جویی در من مدفوع در هامبورگ مسافرخانه شماره 1. آبی-صفحه ویژه این که جمعه بود مطمئنا ماهی سرخ شده. غروب ارائه شده بی حد و حصر ماهی قزل آلا-نارنجی. در یک مزرعه تراکتور تایر در کنار آن رنگ سفید پر شده بود از خاک و سپس سفید geraniums. غروب در حال حاضر تبدیل شده این همه رنگ از یک آتش اردو. Tidied زمینه سایه نسبت به چیزی شوم. و باید که بزرگ خروس بود crowing حق در غروب آفتاب? من سرعت را از طریق یک شهر کوچک به نام La Verne. و فقط به عنوان آن پروپان کارخانه گاز و سالن زیبایی (itchily به نام LuAnn خانه o') شامپو داد راه را برای ذرت-سبز حومه شهر من جاسوسی آویزان استعماری ثبت نام که دختر وار freehand وعده داده شده:

Theodosia را عتیقه
(واقعی و فرضی)
تنها چیزی که مناسب اینجا ؟
قیمت های ما

"خب به جهنم. برخی ازبدن فکر کردن گفت:" من با صدای بلند.

من هدف من جیپ به سمت unlit فروشگاه, که, نزدیک, نگاه به خارج از کسب و کار. من در حال حاضر می خواهم ظهور من کلاچ برای پیدا کردن معکوس هنگامی که من flicked در چراغهای جلو و سپس من بالا پرتوهای سپس braked. که سیگار-فروشگاه-هند چیز خم در پنجره ؟ با طلا و جواهر در سراسر آن ، آن را به نظر می رسد می شود یا برخی از خیاط زنانه را ساختگی و یا شاید یک انسان است. Oosh آن را قطعا می خواهم نقل مکان کرد.

"شب" به من گفت: لبخند زدن از طریق درب سازیاموسیقی زنگی' sweet-and-sour طنین انداز. "شما باید eponymous از-o . . ."

"اوخود." من موجه یکی با وقار تلخ nod.

گرفتار معلق در هوا در پنجره نگران این ممکن است به نظر می رسد دعوتی مالک باید ساخته ام سریع crablike عقب نشینی به مدفوع. صعود هنوز هم تا به حال با فرآیند له له زدن. او ریاست پشت کهنه نقره ای ثبت نام نقدی که خود را شبیه یک هزینه, ابزار جنسی, حدود سال 1923.

آنچه تا به حال خم شده خود را تا ؟ تب ؟ نقص هنگام تولد? ستون فقرات او نشان داد دقیق زاویه باز پین ایمنی; آن قلاب او روپوش صورت است. Theodosia وزن کمتر از نود پوند به نظر می رسید برای پوشیدن بهترین ها. یک شهرستان را به ارزش ساعتهای بودند دوخته به او در غیر این صورت مقعر قفسه سینه. بانوان ساعت با ساعت چهره قابل مشاهده دیگران locketed دور چند در قرقره که مجاز آسان, مشاوره, بازگشت سریع. خود فلزات glinted سراسر در مقابل او مانند نظامی دکوراسیون.

آن روز آخرین توقف بنابراین من به سرعت اسکن و بینی چین و چروک. من گاهی اوقات تصور می تونستم بوی گنج پنهان است. که در آن "آن"? شاید کمین در رسیدن به این "آن" ، او ستون فقرات ممکن است شده ام ظالمانه متمایل اما عمیق-مجموعه چشم gleamed راه من گل رشتی-تیز. Theodosia به نظر می رسید یکی از آن معلول یا زشت افرادی که احساس خود را unimprovable—یک شبه نظامی نقطه خودنمایی می کردن. نشسته در بالا flaunted او سازمان ملل متحد و دارایی به عنوان یک شکل از کسری معاشقه.

در آن سن و سال من هنوز هم به احتمال زیاد نگاه من بهترین است. (من باقی مانده نادان از ارزش اسمی حتی در حالی که معاملات در چانه زنی آن را به ارمغان آورد. شما واقعا متوجه خود را به نظر می رسد تنها هنگامی که شما آنها را از دست داد.) در حال حاضر barging نسبت به فقیرترین روشن گوشه ای از اتاق دو فروشگاه من احساس "آن" پنهان شده است. سالن صندلی چیده به سقف. باریک مسیرهای corkscrewed تجلیل و قدردانی به خم ستون فقرات. Theodosia ارائه هیچ رابطه هیچ یک از معمول با نشاط کنجکاو: "تا جایی که می خواهم شما مردمی می گویند شما از? شما با افسردگی-شیشه کنوانسیون در مولین, خبرا شرط می بندم." جز او آلوم زل زل نگاه کردن اسلحه او عبور بیش از شش پوند locket ساعت.

چیزهایی که اینجا را نگاه ظریف تر از در بسیاری از مغازه ها از این راه است. و -- یک نشانه—جای او بوی نه از euphemizing عطر گل اما مناسب مشک عجیب و غریب به برخی از خشک اتاق زیر شیروانی را چند قرن. و در عین حال عمده گوتیک ساعت پدربزرگ فاقد یک گلدسته; یک قرن نوزدهم کدو تنبل-رنگ شال بته جقه شده بود شب پره دسر دهه به عقب. هیچ چیز نمایش داده می شود توجیه کامل snootiness. من قبل از یک توده ای از هارپر هفتگی مجلات از هجده شصت. نفرت دانستن است که او می دانست که من ایستاده بود سراغ وینسلو هومر جنگ تصاویر. هیچ چیز.

صدای خراشیده من از اتاق دور. "این اسباب بازی ها که در نیمه الوار محکم و استوار neo-خانواده سلطنتی تودور در دم دستی به حق خود."

من از کهنه هوا قبل از من "چگونه می خواهم شما می دانید؟"

"من آن را تقریبا به یک سیستم. می تواند شناسایی همه شما پرندگان مهاجر و پسر-o. من سه تا از شما یک روز در اینجا."

"اما من نمی خواهم ازدواج ما به featuring Pitbull."
کارتون توسط کارل استیونس

"با تشکر" به من گفت: به رغم.

Theodosia اسباب بازی ثابت در آسیا گم چرخ ساخته شده در مونیخ و یا نیویورک در حدود سال 1915 فقط قبل از جنگ ادعا کرد که تمامی این فلز است. من هیچ چیز محلی دست ساز و یا قلبی به اندازه کافی برای من پیشرفته شهری طعم و مزه.

آخرین چیزی که من رهبری برای جیپ احساس به عنوان irked به عنوان سمج من چمباتمه قبل از روشن vitrine در مدفوع. چهار دقیقه سکوت تا به حال ذوب ، او هنوز هم ساطع شده از nunnish hauteur برخی از فقیر پیر کنتس از چخوف.

غروب طلا به عنوان زرده تخم مرغ در حال حاضر به ثمر رساند با ارزش بسیاری در غیر این صورت نصف چیزهای بی ارزش. قابلمه درب, دکمه سر دست رینگ از رنده ونیزی نوعی شراب قرمز ،

"امیدوارم که من نیستم برگزاری شب خود را طرح حق در اینجا در شش و همه چیزش" پس زد من در faux-farmboy حالت. بدون پاسخ. با سنجاق سینه ساعتهای کشیدن پایین لباس او فقط نشسته تیک تاک مانند بافندگی کلاس.

تنها در حال حاضر به عنوان من چمباتمه قبل از شیشه مشابه بیش استیفن گراور کلیولند, کمپین دکمه ها و کریستال بولداگ inkwells—من احساس مشاهده شده از سطح زمین. در کنار او سفید شین صورت یک نیروی خیره شد به من. یک سر و شانه های پرتره بر روی زمین استراحت. مرد به تصویر کشیده شده باید در مورد سن و سال من. چشم های تیره در بالا یک مبتدی ریش بزی—او می خواهم مطرح بسته در یک کراوات سیاه و سفید و رسمی یقه. او خوش تیپ و اگر هر دو خالی و غمگین شکاری-جدی.

"پس چه می شود خود داستان؟" من انگشت اشاره لمس سرد شیشه ای. احساس کردم پس از آن در رج از من و سفتی گردن و تاثیرپذیر کشاله ران جمع معنا است که او ممکن است امروز آن است.

سکوت او مورد مطالعه خود ناخن. روش فروش? Orneriness? هر دو ؟

"از من خواستهمی تواند به شما به من بگویید در مورد این مرد در نقاشی نزدیکی پای چپ خود را?" چرا او را از پاسخ دادن به سوار کردن پس ؟ بر خلاف گذشته سه مغازه وجود نداشت رادیو پخش اوربانا شامپاین کلاسیک FM. بدون سر و صدا از اینجا اما باد عبور خود سقف و یا پیچ و تاب و عجیب و غریب از چوب حک شده ظاهر در او دور اتاق. من احساس احمقانه در din صدای من ساخته شده است.

اما من نگه داشته و خیره طریق جعبه شیشه ای در این جوان گنت را سودا پیام از یک چهره. شاید او کمی مثل من و—رنگ بودن اندازه واقعی با توجه به شیشه ای بین ما شد برخی از مرتب کردن بر اساس از آینه ؟ شاید همه روشن و مردان جوان به طور جدی: برو نگاه کمی به طور یکسان.

تصویر نوک نیمی از آن هجده پنجاه و سفید چوب بلسان بنفش قاب. بوم خود را نشان داد سن. روغن-رنگ اعدام به نظر می رسید قادر حتی محبت اگر معمولی; پس زمینه جامد سیاه و سفید. اما آنچه که برگزار شد من پسر بچه ها بیان. نه فقط یک دعوت نامه تقریبا یک درخواست برای کمک. احساس کردم برای اولین بار نزدیکو سپس نزدیک به احضار شد. را درک نمی کنند کاملا آنچه که من می خواهم در بر داشت اما دیدن او من به رسمیت شناخته شده برخی از کالیبر اشتیاق یا اضطراری است.

"فقط می خواهم اطلاعات بانو! اما چرا هستم من حتی هر دورینگ شما ؟ به عنوان اگر شما می دانستید کوچکترین چیزی در مورد او!" این است چگونه مشتاق داستان "جمع" برگزاری تنها بیست دلار, چالش های دیگر است.

او snorted در نهایت: خوشحال در کسی فکر Theodosia ممکن است حفظ کل روایت قفل در هر سلول buttonhook در محل خود. (پس از او متعلق به مادر بزرگ من flapper نسل من شاید سنجیده او تا حدودی راست: این بانوان بودند جذاب ترین زمانی که برانگیخت.) زمانی که Theodosia صدای در گذشته پدید آمده, آن صدا اختلال غددی و خشک بنابراین "محلی" من احساس نا امید.

"نگاه شما را به یکی از کسانی که آنهایی که من در اینجا از مدرسه گراد به شهر آیووا. گرافیک بخش خیلی خوب است که آنها می گویند. اما چرا کسی اتلاف وقت انجام چاپ هنگامی که شما فقط می تواند رنگ? آره واقعی , هنرمندان, شما بچه ها! همه شما به طور یکسان نگاه. بیا اینجا huntin somethin' به صورت nothin'. از پارکینگ من می دانستم که شما. گران قیمت مدل موی مایل به بازی مانند آن را فقط بزرگ شده, وحشی که در راه است. پوشیدن لباس مردم در شهر نیویورک عینک سه سال به عقب. Nosing این دور از مولین امید و ترفند ما بومی است. شما احتمالا می خواهم یک داستان خنده دار از من, فروشگاه من, این پسر فقیر نقاشی در اینجا."

در حال حاضر برخی از تست مورد نیاز خواهد بود. اثبات این که من نه فقط یکی دیگر از اعتماد-صندوق tinhorn مهربان.

و به من تکیه نزدیکتر شیشه ای, من می توانم "خواندن" او استخوانی نیم تنه. بسیاری از ساعتهای کلمپ وجود دارد گفت: تقریبا همان زمان (در عرض پنجاه دقیقه). اما زمانی که من scouted از چپ به راست چهار خط بالا به پایین سیستم شروع به تبدیل شدن به روشن تر: ردیف شروع شد و با تلخ فدرال طراحی پاکدامن و "کلاسیک" تا یونی هندسه شکوفا بزرگ شدن به برخی تولید overelaborations از هجده پنجاه جوانه گل و برگ و پیچک طلایی از رفاه به سمت نقره ای نو calla lily پس از آن به بعد به تماشای mitred با مرمر سفید و خرد شده فن خطوط Eastlake لحظه لاغری دوباره به صنعتی edginess به عنوان یک دکو locket پایان دادن به زمان عجیب و غریب پیشرفت در سراسر قفسه سینه خود را.

"پس" من کج و صحبت بیش از شیشه ای. "امروز شما به کار به عنوان سال 1830 به سال 1930?"

او به من سخت ترین نگاه. "اشتباه است. هجده-سی وچهار به نوزده-سی وچهار! هنوز هم برای کار فارغ التحصیل . . . شما حداقل برای اولین بار امروز به دریافت ' من آخرین امتحان کنید."

من خندید. او smirked و سپس در لوله کشی ابوا صدای اذعان عجله نیمه مکانیکی "در مورد این عکس شما خیلی مرده مجموعه به اشتباه به داستان: در اطراف 1849, هیچ, در سال 1849, ژوئن 4th, ملوان نام ساندرز Woolsey به خانه آمد به لا ورن از هشت ماه سفر به شرق دور. سندی کشتی جان, خاکستری, آورده, چای, کانتون افزار و زنجبیل. او می خواهم میره به شیکاگو شد و سپس رفتن را از درگاه لطف خود را لایروبی کانادا آبراه. شما می توانید تصور کنید که وعده غذایی خود را با مادر و خواهر خود را ثابت شب اول صفحه اصلی. مرغ پخته شود من حدس می زنم. و شنی mostlike کامل از داستان: میمون های بتکده آنچه شما باید. آنها خوردند که شام در مزرعه خود سه مایل به علت ایست از اینجا بیشتر به سمت Matherville. و آن را سندی Woolsey که به خوبی از بین برد و ما را در این راه. شد شنی ما به ارمغان آورده وبا. خود را فقیر مادر و خواهر خواهد بود مرده در شش روز همراه با بیشتر از سه خانواده خود را از نزدیکترین همسایه است. دو نفر از کسانی که خانه هنوز ایستاده در پشت توسط پروپان distributorship شما گذشت اما هرگز متوجه است. یک دکتر جدید فقط می خواهم در شهر وارد شده. پسر بنابراین اخیر به طبابت او برچسب قیمت هنوز صحافی در بهترین فولاد ابزار. . . . شما فکر می کنید من اغراق آنچه من در اینجا آیا ؟ فکر می کنم من ساخته شده است که تا در مورد ابزار؟"

"نه, شما به وضوح می دانید مسائل خود را. بنابراین همکار در این تصویر نیست, ملوان اما, new town, دکتر, راست? من تنها سوال این است که آیا شما نیاز به ایستادن برای اجرا و واکشی که دکتر کیسه و یا شاید شما آن را کردم جمع در جایی نزدیک؟"

"نگاه سخت تر در من ، من هرگز 'run' به سمت—و یا می آید که از هر چیزی در تمام زندگی من است. اما شما کاملا احمقانه است."

او خم برای اولین بار با شکسته-حمایت مدرک از ناراحتی پس از آن قابل مشاهده با درد است. از زیر نقدی, ثبت نام Theodosia برداشته یک جعبه مقوا در نظر گرفته شده برای کنسرو لوبیا سبز. از آن او برافراشتند یک نیکو چرم. قهوه ای آن را بزرگتر از پزشکان کیسه های سیاه و سفید دیده می شود در فیلم ها و تبلیغات دارویی. Clanking آن را در بالای شیشه ای ضد او ماهرانه باز آن نقره ای محکم نگاه داشتن. چشم او هرگز رها مین, او در حال حاضر تضعیف سمت من یکی کوچک را دیدم.

خاکستر-چوب دسته جریمه آبی شفیلد تیغه. قطع-شایسته است که سنگین به لمس است. و در طول آن برش لبه, یک برچسب قیمت هنوز dangled از رشته است. "دلار-پنجاه" او با صدای بلند بخوانید. "پس از آن."

این اجرای او whisked از من و هل داد به عقب به عنوان کیف کاهش یافته است به طبقه فقط در زیر مدفوع خود را. "دکتر نام فردریک Markus پتری. او فقط می خواهم تبدیل سی. تا به حال شده است در شهر کمتر از سه هفته که عادی ملوان شنی Woolsey بیست و یک آورده بیماری را در اینجا به ما. صبح روز بعد از بازگشت به خانه خود را جشن پسر التماس برای ماندن در رختخواب تا نه. ظهر اعتراف کرد او خیلی مریض است. ابتدا ملوان را خواهر بزرگتر سعی درمان او. آنها با افتخار دختران, ماهر, در خانه هنر. خوشحالم که من حدس می زنم در نهایت ذخیره کردن چشم پسر بچه که بودم خیلی دور خیلی طولانی است.

"قبل از جنگ داخلی بودیم و حتی عقب مانده تر از یک جای کوچک بودن این دور از کیونی. و فقط ایده های محلی و پسر به بادبان روشن به چین و بدون اینکه غرق خوب یک نوع خاصی از شهرت تو باید قلاب بر روی آن همکار. و تا به حال نه او مادر خود را به لباس او ساده مزرعه منتل یکی از کسانی که عاج کنده کاری با جهان داخل کمی دیگر کرات و همه شکل از یک مرد قوی هیکل از تاسک? من که در بازگشت هر چند آن را ارزان نیست."

"من دیده ام مقدار زیادی از آن. لطفا بر روی بروید."

در حال حاضر ما به نظر می رسید در این هم جدی شب نقشه کشی پایین سخت در اطراف ما. باز کردن یک جعبه از مسابقات Theodosia روشن یک شمع.

"خیلی زود" او ادامه داد: "'یک کمی تب" چرخش بیشتر به سمت 'اسهال است.' و سپس خود را به آوردن یکی دیگر از حوضه می شود " شاید بیش از حد برای ما. ارسال به صورت Doc ایتون.' اما پیر ایتون او فقط می خواهم بازنشسته ، و آنجا بود که تازه فارغ التحصیل جدید او در عین حال سوار با هستر Brinsley و هنوز به دنبال برخی از اجاره خود را.

"آنها می گویند فرزند ارشد Woolsey که می تواند Dorothea, پیدا, پسر, دکتر, از این راه داشتن فقط خود پرداخت اجاره ماه اول در یک خانه کوچک یک هشتم از یک مایل به سمت زغال سنگ دره کردن. Dorothea سراسیمه در, می گوید: "ما چیزی. در خانه ما سعی و مراقبت از آن, اما سندی داشتن چیزی بد ما کجا . . . "و از هوش رفت. او شتافت اینجا خیلی سریع ببینید. اسب او یک نق نقو بود lathered. بنابراین وجود دارد می ایستد جوان ما دکتر مارکوس پتری. او می خواهم بهترین دریافت آماده شده است. او حتی تمام راه های غیر بستهای. و نیاز به جایگزین Doc ایتون که همه را دوست داشت. چون ایتون می خواهم به انجام همه چیز شما می خواستم و هرگز بگویید دیگر روح زندگی در مورد آن. دختران در مشکل استفاده سربازان از اینجا در قطار روشن از شیکاگو اقامت در هستر Brinsley خیلی اتاق او می خواهم نگاه در آنها را برای روز قبل و بعد از, تا زمانی که آنها به نظر می رسد به اندازه کافی قوی برای صعود به پشت در که آموزش به تنهایی. (ایتون خود را کمی عملیات درست در Brinsley شبانه روزی, خانه, پس, تاریک, ترک خود حشره از چشم در هستر را انبار ما شنیده و با گرفتن یک برش کوچک, پس به صحبت می کنند از هر فرزند از دست رفته.)

"اما ایتون به تازگی رشد بیش از حد لرزان حتی جعلی اقدام به قادر بودن تا در سال. و در اینجا این پسر پتری. آنها می خواهم به توصیه همه همراهان جوان فارغ التحصیل از دولت med مدرسه برای رشد موی صورت—که می خواهم یک بچه نگاه, مسن, تا مردم به او اعتماد بیشتر است. مهم اعتماد است. به هر حال جوان پتری سبیل و احمقانه جدید ریش بزی کمک می کند تا ملوان خواهر خیزند. او روابط اسب او را در پشت خود اجاره درشکه چی و اجاره خلیج از Brinsley پایدار. پتری پیاده روی در, و در اینجا Woolseys' سالن با گل های ریز قرمز-و-طلا ابریشم که سندی را فقط به خانه آورده پارچه هنوز هم پرتاب در همه جا و . . . من نمی باید کسانی که در آنجا کسی بی دقتی آنها را در نور مستقيم آفتاب و آنها بسیار کاهش یافت و به قطعات. اما پتری می رود در اتاق و حوزه وجود دارد مجموعه ای از همه دور آهن تخت و مادر فقیر سوزش تا خودش کار سخت شستشو برهنه پسر که خجالت و شما می توانید ببینید که او آن را می داند از دست دادن زندگی خود را در هر دو به پایان می رسد. این رفتن به بیش از حد برای شما؟"

"هیچ چیز بیش از حد برای من. در عین حالمنظور من. و این ؟ است . . . پرتره هایی است که دکتر به شما می گویند؟"

"نمی گویند. رسیدن به آن. اما پاسخ من این—شما فکر می کنم شما هوشمند—چگونه جوان Markus پتری می دانم آن بود وبا و از نیمه راه عبور از اتاق ؟ Hmm؟"

سر من را تکان داد یکی افقی کش رفتن. (هرگز در تضاد و یا فکر خود را گوی. من هیچ ایدهای نداشتم.)

"از آنجا که در کاسه مخلوط کردن کاسه و تابه فشرده به خدمات یدکی اصلی یک تشک خوب دکتر را دیدم 'برنج مدفوع.' "

"آن است . . ."

"است که در آن فرد در حال حاضر شده است به طوری خالی از مواد غذایی است که هیچ چیز اما آنچه روشن است این است که چپ به بیرون می آیند و در اینجا وبا بخشی: این تنها پاک کردن براث اما با کمی سفید بیت حل روده است که نگاه مانند برنج و شناور درست مثل برنج است."

"یک خانه سفر از شرق با برنج مدفوع."

"که در آن است. اما چه اتفاقی افتاد که ملوان در حال حاضر نزدیک به مرده و خواهر و مادر رفت و به زودی و پس از آن این دو همسایه مزارع سراشیبی خود را آب های زیرزمینی و تمام است که شستشو و کف شجاع Woolsey زنان رها که فقیر پسر leavings, سپس اجازه نفوذ به خاک و جریان سراشیبی. در شیکاگو بیماری بود رفتن وحشی مردمی در حال سقوط توسط صدها نفر. هجده چهل و نه هیچ کس می دانست که کلمه " باکتری است.' پاستور هنوز هم به سختی بیش از یک دانش آموز اگر من خرما مناسب هستند. خود را در غم ایده از یک درمان ؟ خردل گچ داغ به عنوان شما می تواند ایستادن و سپس 'خونریزی' بیمار برای آرام کردن او خوب است. نه تا شیکاگو راه است ؟ وحشت در نهایت آنقدر بد, شهر پدران رای به پمپ در آب آشامیدنی و نه از آن مستراح رودخانه شیکاگو مرکز شهر اما از روشن سرد دریاچه میشیگان. مقامات بودند که از جان گذشته و برای یک بار bigwigs آن را درست کردم. اما آنها تا به حال پول و شهرستان راه. از اینجا ؟ ما مردمی خوب ما فقط تا به حال پتری.

"که دکتر جوان بود و پس های جدید در میان ما او می خواهم برنامه های ساخته شده برای خود لباس های شسته شده انجام می شود. و در عین حال در حال حاضر Markus بود به ما هر آنچه که ما از رفتن به امید. همه ما غریبه بود به همه. به دنبال پس از مرگباری بیمار مردم شما را دوست دارم که به اندازه کافی سخت است. (من باید بدانید.) اما برای به دست آوردن برخی از آدرس در نوشتن است که در خیابان شما نمی دانید که چگونه برای پیدا کردن حتی در یک شهر به عنوان کوچک به عنوان لاورن و به راه رفتن در آن وجود دارد و کشف دیگر تمام خانواده استفراغ و ادرار در نظر ساده?

"آنها بسیار سپاسگزار وجود دارد کسی به ارسال برای. و هنگامی که او به نوبه خود تا Markus بود خوب تماشاچی با یک صدای عمیق. عاقل و مودب و حق از معتبر ایلینوی مدرسه—آن اطمینان. کمی ریش چنین تیره چشم. و با یک راه ساده که از این دور به معنی واقعی مهارت است. جای تعجب نیست که عبادت آغاز شده است! حتی Doc ایتون نمی کردم چنین ناگهانی زیر است. پیر ایتون ببینید مردم هنوز هم نوک کلاه به او در مرکز شهر. تا به حال او تحویل داده و بسیاری از مردمی در چشم? اما آنها می دانستند در مورد خود را خدمت خانواده آن-راه شهرستان و در مورد برخی دیگر از اشتباهات او می خواهم به خاک سپرده شد. به علاوه وجود یک دارو عادت او به رئال بد در پایان. عجیب و غریب, کسی مانند که انتظار خیلی دیر به پیدا کردن یک معاون. مانند برخی از تاخیر در تعطیلات برای او به بازنشسته به. پیر ایتون به زودی بازم به خواب رفتن در حالی که ایستاده وجود دارد در اواسط عملیات دست می خواهم پرواز تا همه از ناگهانی palsied بنابراین شهردار و یک کمیته فرستاده بود فقط در زمان برای پتری تازه به عنوان رنگ خارج از دانشگاه. چهارم در کلاس های خود بیش از حد.

"اما حتی اگر Doc پتری آمده بود در طول یک سالم فصل در اینجا او woulda شده است کاملا یک standout. منظورم مجرد خوب به دنبال به عنوان هنوز هم نشان می دهد در اینجا اگر در تیره تر-از-سوئدی نوع راه—اما این امر بوده است عاشقانه به تمام این towheaded بافته دختران برای مایل hereabouts.

"او به درخواست مردم محلی به لطفا فقط تماس بگیرید به او علامت, اما 'دکتر' بود خدایی کلمه ، و مردمی که از ماست که نشده بود و در عین حال پایین آمدن با وبا? به جای پنهان شدن از پتری آنها را به آوردن او تازه حفر چغندر از باغ خود را و ارسال آنها دختران خود را با مواد غذایی است. خواستگاری! و در اینجا بود وسط ما اپیدمی وحشتناک سال است. من حدس می زنم آن را خرافات. به این دلیل که بیشتر مردمی مریض شدم سالم و بلندتر آیا این پسر نگاه کنید. او می خواهم به نوبه خود در کلیسا و مادر من مادر من گفت که آنها دست می زدند. دکتر Petrie, سفید, پیراهن, کراوات سیاه و سفید, سیاه کت و شلوار مثل شما ببینید در اینجا او به لوتری نمازخانه و محل کل گروه کر و sourpuss واعظ و همه کف زدند. . . . او را به ماندن ، مرد هرگز پا در مجموعه وجود دارد دوباره. و او می خواهم تنها به خود پناهگاه به امید پیدا کردن یک حمایت کمی از بالا, کمی, آرام, تسکین از مردمی که تبدیل به رنگ خاکستری و تبدیل شدن به یک گودال در هر دو به پایان می رسد. ببینید که چه وبا اشکال می کند به شما, من حدس می زنم. می شکافد. این افتضاح ابتلا به. و دکتر به زودی تنها شخص شجاع یا احمق به اندازه کافی به اردک تحت نارنجی قرنطینه طناب نادیده گرفتن علائم هشدار دهنده او خود را تا به حال میخ را به درب آن خانه روستایی بدترین ضربه است.

"مردم واقعی بودند خوشحالم Doc پتری شد تا در این تکنیک از سال 1849 از ما بهترین مدرسه دولتی. مالیات دهندگان پول خوبی به سر برد. اما گوش دادن وجود داشتند هیچ تکنیک به جز همین حالا خود را بشویید ricey در حوضه رودخانه که در آن سموم را رانش بود که دقیقا آنچه که آنها رفت و به فقیر احمق. و بیش از حد به زودی Mengers و Hurleys سپس Hopwoods و Mortensens همه آنها پایین آمدن با آن است. "بیا پایین" شما مرا می شنوید ؟ رفتن مثل این, سقوط من حق را به مادر بزرگ من صدای. در حال حاضر پس از امثال ان تجمع شما ممکن است فکر می کنم وجود دارد نه بسیاری از داستان به بقیه از آن. اما آنچه به طور عمده اینتر-استراحت است مانند جنون به رشد در اطراف او در بدترین بخشی از ما طاعون. همه La Verne سمت چپ به اندازه کافی نان پودینگ و bushelled میوه های خارج از خانه خود را به جایی که او نمی تواند باز کردن درب جلو از یک صبح است. تا به حال به بیرون رفتن در اطراف برای دیدن آنچه که هدیه او را طوری قفل شده است. Doc نگه داشته و مشغول نوشتن برای کمک به او را به عمل و در اینجا در این رجعت بیماری. اما اکثر پزشکان در جاهای دیگر تا به حال دست خود را کامل است. هنوز پتری ساخته شده روزنامه پیشنهادات که بوق چاپ و گذشت همراه است. او ذکر شده و انجام ندهید بسیاری از آنها از ترس پسر ناب ترین حدس و گمان. عمدتا به معنای نگه داشتن مردمی' وحشت کردن. و در پایان او اضافه چقدر مهم آن این بود که مردم چوب توسط هر یک از دیگر از طریق بدترین. دکتر نوشت: چگونه تمدن بستگی به هیچ کس رفتن untended.

"و سپس پتری 'به شدت' است که خانواده ها جمع آوری و به باند تا مطمئن شویم که مهم نیست چقدر بد کردم کسی می خواهم به ماندن قرار داده و تمایل کسانی که زنده مانده. و قبایل محلی به ویژه کسانی که با زمین های کشاورزی مجاور آنها رفت و همراه با او در این. و اما مطمئن ذخیره شده و بسیاری از محلی. بعد آنها به Doc پتری تمام اعتبار است. ایده خود را در: سلامت اتحاد آنها نامیده می شدند و هنوز هم نگه می دارد. امروزه آنها به طور عمده مورد استفاده برای گردباد-پخش و مبادله هدایای کریسمس. جامعه granges, مانند, اما آنها هنوز هم به نام پتری اتحاد است.

"واقعی بود گرم ماه ژوئن که ماه ژوئن که بد بود برای گسترش وبا اما خوب شما می دانید برای چه چیزهای رشد می کند در خاک این سیاه و سفید. دختران جوان را به ارمغان آورد توده zinnias و آنها را به خانه خود و مردمی شنیده می شود بگویید که بیش از یک انداخت و خودش را در او. آنچه او را می داند. و در عین حال شما نوع امیدوارم که او حداقل سعی کردم چیزی با تعداد کمی از ما بهتر است به دنبال آنهایی که غیور. آنها همه هلو, به من اعتماد کن.

"پتری خواهد بود در خانه خود را اجاره صدمه زدن دست خود را با اسید carbolic تلاش برای سوزاندن عفونت کردن آنها را شستشو و shucking کردن شلوار خود را و پرتاب آب داغ و صابون و حتی بیش از خود کفش خوب ایستاده وجود دارد به تنهایی پوشیدن چیزی جز خود shirttails و بیشتر دختران در خواهد آمد. مردمی قسم می خورم که برای هفته وجود دارد باکره چرخش در تمام ساعات شب. و پدر و مادر خود را راست از آن آگاه دختران می رفته و آنچه در این ungodly ساعت. حدس می زنم من هنوز هم می توانید آنها را بشنود: "در حال حاضر پدر شما نمی تواند اجازه دادن که فضل کانینگهام پرش Doc جلوتر از شما. چرا خواهر,,,,, هنگامی که این است که بیش از همه او انجام می شود برای کمک به ما county, او می تواند ایستادن برای فرماندار اطمینان حاصل کنید. آنها می گویند رئیس Brinsley به تنهایی به او دو صد دلار قطعات طلا که خود را خراب کوچکترین دختر کشیده طریق. اما قلم مو بازگشت مو خود را چهره شما, چرا شما نمی. نشان می دهد ویژگی های آن است. فضل کانینگهام است نه یک پچ بر کسی زیبا به عنوان شما.' اما آن را یک بت پرست زمان 1849 من قسم می خورم به خدا.

"در حال حاضر این" و در اینجا او ناشیانه زاویه دار کردن مدفوع در نهایت اهدای تا نقاشی و بستن آن از لبه پایین تر در برابر شیشه ضد بین ما. "این پرتره از پتری آمد به من آن را می خواهم فقط پنج هفته به عقب. شده است حلق آویز کردن در کتابخانه های عمومی در میدان از شهر ما پدران سفارش خود پرتره هجده و پنجاه."

Theodosia در نهایت قرار به من دست نقاشی رنگ و روغن. او تصویر کشیدن دور از زرد کاج برانکار هنوز هم مشخص شده به عنوان آینده از یک فروشگاه در سدار رپیدس.

کارتون توسط ادوارد اسب

"این نقاشی را ببینید انجام شد از یک daguerreotype آنها مادر خود را برای ارسال. با استعداد محلی بانوی نقاشی شده آن یکی از دست راش یک معلم است که می خواهم در کلیسا چند بار او پا در مجموعه وجود دارد قبل از آنها تحسین او. او هنوز هم نگه داشته و در معرفی خود به عنوان خوانده شده را علامت—شاید آن چیزی بود که مادرش او را به نام. اما او می خواهم بیش از حد مهم بود که گاه به گاه در اطراف.

"یک روز 'bout چهار هفته به بدتر از آن او را در Brinsleys دوباره (توانا خواستار این Brinsleys) و دختر کوچک آنها فکر می کردند او را نجات داد و تا به حال به او پرداخت شود تا به خوبی برای صرفه جویی در او پایین بود و به دنبال اما ضعیف دوباره. پتری خم بیش از او به خواب رفته و سر خود را تکان و به او می گوید پدر و مادر ثروتمند " من فقط نمی خواهم او رنگ.' و به جای موافقت یا من من کننده تشکر به جای هر دو Brinsleys نقطه. فقط نقطه در او گفت: "چه—او رنگ ؟ گلدان میای' در اینجا callin' عزیز ما کمی کتری سیاه!' مردمی که ادعا می کنند او راه می رفت به سمت یک آینه بود حلق آویز در اتاق, و هنگامی که او را دیدم آن را ساده او در حال حاضر عرق کردن بد آنها می گویند جوان Markus انداخت تا در سراسر جدید رز-الگو wallpaper مانند او شده است می خواهم انتظار برای کسب اجازه از دیگران متوجه. پسر باید حدس ام در حال حاضر. او عذرخواهی کرد برای ساخت یک ظرف غذا و در یک بار معافیت خود را و پا به سالن بنابراین او می تواند حشره دار خانه تمیز کردن. در خوب خود را مقابل درب با شیشه برش در آن کسانی که Brinsleys به او توانا و بستر گسترده و نمی لرزش پتری اسید-سیاه و سفید ، نه در حال حاضر. اشتباه خود را در تا کنون به مردم اجازه دیدن او را بیمار. به خصوص Brinsleys به دنیا آمد و صحبت کردن هر یک.

"به زودی مردم گفت: به عنوان چگونه یک پسر بومی خیلی خوب به عنوان سندی Woolsey می تواند در نمی آورده اند و این بسیار بدی را در ما. هیچ به احتمال بیشتر پتری بود. نگاهی به تقویم خود را. آن را که همه به نوبه خود تا حدود یک یا دو هفته پس از این منزوی دکتر جوان بود ؟ و آیا شما همیشه خواندن در مقالات مورد خاص آتش نشانی که مجموعه آتش سوزی خود را به طوری که آنها را دریافت عناوین و جوایز? خوبی ؟ شایعه محلی اضافه شده به عنوان جوان چگونه Markus پتری خود موردی از وبا—چه با او شده اطراف آن بسیاری از دیگران—خود درجه ای از بیمار آن را تا به حال اجرا شما دوازده تا پنجاه بار بدتر راه قوی تر از دیگران است. برخی از گفت خود را زد تا به هفتاد و پنج برابر بیشتر ابتلا به! و به همین دلیل آنها یکی یکی متوقف می روم و در حال حاضر دختران در هیچ جایی دیده می شود. و حتی مرگ ترک ارسال برای پتری. که به معنای از او زندگی می کردند در اینجا بیشتر از سه مایل از شهر و بنابراین به تنهایی هیچ کس می دانست که همه دقیقا می افتد به او. ممکن است گرفتن می تواند قوی تر است ؟ و یا رفتن به پایین به سمت بدتر ؟ آیا او به اندازه کافی مواد غذایی, غیره, چه با او بودن لیسانس و تمام ؟ بیایید می گویند علاقه او مخروطی درست کردن. حتی به عنوان تعدادی از موارد را انجام داد. مردم گفت: بیش از هر زمان که او می شده است عامل آن گسترش آن در میان ما و سپس تلاش برای گرفتن اعتبار برای اینکه خیلی مهربان. در اینجا بعد از همه و در پایان آنچه ما واقعا می خواهم می دانم که در مورد غریبه ای ؟ در آینده در اینجا مانند یک خروس در میان ما خوب محلی سفید مرغ و تبدیل girls' سر.

"در نهایت با هیچ کلمه ای بدون نزد او حدود ده روز در آنها یافت می شود اسب خود را شکسته سست و جویدن همسایه بانوی گل سرخ. که زمانی که شهردار ما که می خواهم کمک استخدام پتری او سازماندهی یک " حقیقت یاب سفر,' روزنامه محلی آن را به نام. یکی از همسران بسته بندی چند ساندویچ نادرست دلیل سفر خود را. پتری تا به حال حداقل با هم قرار بهداشتی اتحاد است. شما تا به حال به پسر که. آنها او را در بر داشت در پشت اتاق از خانه خود را. او می خواهم گره خورده خود را به بستر خود را با گذشته از خود پرتقال قرنطینه طناب گراز-گره خورده خود را با توجه به حرکت شاید. و یا می تواند فقط به نگه داشتن خود را از عجله کردن در جستجو از دیگران در پایان. همه La Verne امیدوار بود برای یک جوان خوب کشور و شاید که آخرین آرزوی او بیش از حد.

"حدس من این است که او می خواهم گره خورده خود را نه آنقدر به نگه داشتن از رفتن برای کمک به, چرا که می توانست به او کمک کرد? نه بیشتر زیرا حتی اگر شما زندگی می کردند زندگی خود را به تنهایی شما می خواهید به حداقل هلاک در دید و صدای مردمی دیگر. شما نمی?

"هنگامی که محلی بیمار یا شروع به بهبود و یا رفت و به خاکستر سفید در pyres آنها قرار داده و از گذشته محل دائمی شامل آن—هنگامی که مزرعه مردمی' بدترین ترس به پایان رسید و آنها می خواهم unpinned خود پتری داد روزنامه قوانین خود دیواره های آشپزخانه—آنها آنچه را که آنها را همیشه انجام دهید زمانی که آنها به ترک کسی که می میرد به آنها کمک کسی آنها موفق به افتخار در حالی که او هنوز زنده است. چرا دکتر نگاه متفاوت در حال حاضر که سلامت خود عقب بود. رئیس Brinsley حیوان خانگی, دختر, بهبود حال بعد از همه. و کودک اگر هیچ کس دیگری را به یاد می آورد چگونه خوش تیپ doc, خانه, تماس, تا به حال او را نجات داد. بنابراین Brinsleys برگزار شد در اواخر مراسم قرار داده تا روغن-پرتره و در دو ماه, چرا, آنها می خواهم یک قهرمان از ما رها فردریک Markus Petrie, M. D. آویزان تصویر خود را در کتابخانه. و او کشور جدید دکتر پسر که می خواهم پرسشگری دارد ذخیره بسیاری از 1849 را لا ورن! که است که همه چهره شما رو آهولد از وجود مرد جوان است."

آن را می خواهم آنقدر تاریک—حتی با شمع guttering—که من تا به حال به کلاچ تصویر خود را نزدیکتر است. بوم همه اما لمس بینی من است. بنابراین من با استشمام آن پس جلو و عقب. هر چند تصویر عکاسی که تا به حال الهام گرفته از نقاشی تا به حال شاید نظر گرفته شده است در هنگام فارغ التحصیلی جوان پتری ویژگی های در حال حاضر به نظر می رسید به پیش بینی برخی از پیچیده سرنوشت آینده. و در عین حال چشم خود را از نگاه, نیم مایل به پذیرفتن هر آنچه در قرون وسطی سرنوشت در انتظار او طب مدرن را در اینجا در این یادرفته مزارع گندم.

"اما" من کمی بیش از حد با صدای بلند "که مجاز مصرف پرتره او را ؟ پس از چه ؟ یک صد و بیست و عجیب و غریب ، به همین دلیل می خواهم در شهر شما پارک او را در اینجا و سفارش شما به فروش او؟"

"چون هیچ کس به یاد نمی کنه! هیچ کس جز من و دختر جوان از آن Mortensens او را نجات داد. و حتی او ادعا کرد که کتابخانه فقط نمی تواند نگه داشتن او از آنجا که آخرین عوض شده محل واقعی معاصر است.' جوان hotshot کتابدار زنگ زد. با من تماس عروسکی است که همه آنها تا کنون به فکر من تماس hereabouts. او توضیح داد که چگونه با جدید خود را زرد و دیوار و آینه جوان پتری در اینجا او مطمئن به نظر می رسد 'نیمه غم انگیز.' او کلمات ، علاوه بر تصویر خود را نیاز به برخی از بازگرداندن. بنابراین در اینجا او است در محموله مانند. 'به صورت هر چه او به ارمغان می آورد.' به ارمغان می آورد!

"خنده دار من از اینجا در نزدیکی خانه کوچک, Doc, پرداخت اولین دو ماه اجاره است. آنها حمل می شود او را از حق بازگشت به محله قدیمی خود را که در آن او به سختی حتی غیر بستهای. اما آن چه بو ؟ چون من شما را تحسین تصور می بینی که. ببینید من حس بویایی از دست دادم بیشتر از آن را به دوران کودکی تب مخملک. شد شش ماه فقط خیلی غضروف. کسانی که تب خوشه نورد از طریق من خراب من خیلی خوب به عنوان شما می توانید ببینید. نه بیش از حد از یک معتاد به انفیه چپ. یک حس خجالتی از یک بار."

من از آن برگزار شد نزدیک بینی من دوباره. "تصویر و Petrie, من حدس می زنم بوی قیر و شاید روز بیکن گریس به احتمال زیاد پخته شده بیش از یک آتش چوب. گرد و غبار و شاید روغن بزرک. من قسم می خورم از Bactine! خنده دار وجود دارد دارویی چیزی در مورد آن. هر چند این قطعا به رنگ ماه پس از دفن كردند او را."

"سوخته او شما چیست. و تمام کسانی که بو هنوز در آن وجود دارد متعجب? شما نمی گویم." Theodosia در نهایت سقوط کرد و سکوت. Slouching که اگر خسته برخی از ماراتن.

سپس من آن را به خطر انداختند. به او گفت من فرض کنید او می خواسته با او حتی با توجه به کمی پوسته پوسته شدن بیماری است. اما من نذر دست در هوا است که بدون سرپرست را همیشه نگه دارید و بر روی او دیگر یا surer اجازه نمی Markus و داستان خود را از دست داده دفعه بعد در اطراف.

من اعتراف کرد: "همه من بیست دلار پول نقد. اما اگر شما اعتماد من به شما ارسال یک چک شخصی آن را نمی خواهد گزاف گویی من قسم می خورم."

"در حال حاضر شما می دانید که داستان خود را نمی کنید؟"

من راننده سرشونو تکون دادن.

"و بعد از من به شما که ؟ شما شکل من می تواند یک پنی برای او ؟ چرا که می خواهم می خواهم . . . مانند دیافراگم' برخی دیگر از انسان است. آن را مال شما. او است. امیدوار بودم شما ممکن است متوجه آن زمانی که شما می آیند در اینجا شکار ، اسباب بازی نیست که نیمی از آن. آنها راه ما می خواهیم به آن باشد که چگونه همه چیز به نوبه خود از. و شما آن را در بر داشت. اما خود را بو آن چیزی است که شما را بیش از بالا ، من می دانم که شما می خواهم گارد او خیلی خوب است. ممکن است می تواند شما را روزی به یاد داشته باشید حتی به صحبت کردن در مورد او. لا ورن هرگز سزاوار جوان خوب پتری در اینجا. سزاوار نیست او را زنده یا مرده."

من خیره در تصویر خود را و سپس دوباره در خانم زرهی در کریکت-کلیک کردن بر روی ساعت. "شما را دیدم او را" او راننده سرشونو تکون دادن. "اکثر مشتریان من بیا زنگ زدن از طریق این درب مانند گله فیل شکار افسردگی شیشه ای. نام مناسب برای مسائل راه آن می شود و من پایین. او را. در La Verne, اگر شما عمل می کنند بیش از حد نوع و یا هوشمند یا علاقه مند به مقدار آنها را به شما پرداخت. و پرداخت. آره او را سریع. جلو من نیاز به نگه داشتن او پشت در پشت شمارنده با من. دریافتو یا دیگری من تغییر ذهن من ، و نگران نباشید—من به اندازه کافی ذخیره شده به جایی که در شش ماه وجود خواهد داشت نه بیشتر زمستان برای Theodosia که تمایل به سقوط بر روی یخ. در حال حرکت به سان دیگو. هفتاد و دو درجه در طول سال آنها را به من بگویید. در حال حاضر گریختن. او در نهایت پاک کردن از ما. Misery loves company, اما به من کمک نمی توان خودخواه در پایان! برو!"

بنابراین من آن را برداشته و flinching از طریق درب سازیاموسیقی زنگی فریاد زد: من به لطف و زد آن را به جیپ. احساس مانند یک نجات گروگان. با قاب و لبه پنجره رساند در صندلی مسافر من جامعی از کمربند ایمنی در سراسر او را در مهربانی زاویه است که می خواهم خود را ترک تیره چشم ها رایگان.

و سپس حدود نیمه شب در یک جیپ پر از آشغال زودتر از ما به دست آورد سرعت فرار است. شب کشور بوی ذرت در حال رشد. به نظر می رسید به عنوان اگر من صرفه جویی او را از شهر او را نجات داد و سپس پرداخت می شود برای صرفه جویی در. هنگامی که ما تصویب آیووا خط ما تا به حال مهتاب تمام راه را.

تا زمانی که شب شده و من تخصص. اما به عنوان شروع کردم به امنیت پتری من به نحوی کنار گذاشته کودکانه همه چیز. این خانه گنجینه های آن را جذب کرده ایم من از? آنها بیشتر در مورد کار از بازی. آنها چه کوچک من مجموعه بهترین شناخته شده است. آن را در حال حاضر دارای شش صد و ده پرتره از ناشناس کار شهروندان آمریکایی از 1710 به سال 1937. همه آنها نشان داده شده است در کار خود پیش بند یا جوشکاری عینک منینگ خود جعل مراقبت از خود داروخانه دادهایم اهرام خود را از عمده فروشی کدو تنبل. برخی از این شاهکارهای. ترین نقاشی شده بودند توسط هنرمندان فقط به عنوان ناشناخته به عنوان افراد خود را.

پرتره او هنوز هم ریاست بر میز من در اینجا. حتی یک صد و هفتاد سال پس از مرگ او به تنهایی از این حضور احساس نیمه شفا. به نظر می رسد ما به رسمیت شناخته شده و دوست یکدیگر در طول زمان.

پول و زرنگ البته او تا کنون از این مجموعه با ارزش ترین آیتم استفاده کنید. اما در مورد آتش سوزی, من می خواهم او را نجات دهد ،

چهار دهه به زندگی مشترک بدون ازدواج من در بر داشت یک فریم بهتر است برای او. همانطور که من در انتقال نقاشی های قدیمی کارت ویزیت تضعیف را از زیر چوبی برانکارد. برخی از کتابدار خوب قلم گواه "دکتر فردریک M. Petrie, b,. 1819–d. 1849 ذخیره شهر وبا. گرفتار آن است."

من هرگز فکر نمی کردم به گوگل او. اما آنچه در ابتدا آمد زنده روی صفحه? اصلی خود را 1849 لا ورن بوق پیشنهاد برای بازمانده از طاعون. کسانی که در محله سازمان او کمک کرد یافت شده هنوز هم در حال استفاده خود را انتخاب کرده و در عین حال به عنوان یک مدل از بداهه بهداشت عمومی. بنابراین من با کمال میل به جوان خوب پتری آخرین کلمه:

انجام وظایف محول شده توسط همکار-شهروندان در اذعان اپیدمی وبا در حال حاضر بنابراین متاسفانه در میان ما, من, این کمیته به جدید ترین عضو, ارسال, گزارش, ژوئن 11, 18 و 49. ممنون که بعد از اینکه تا حدودی اصلاح شده آن را به اتفاق آرا به تصویب رسید. به شوخ طبعی:

توصیه من به همسایه ها زیر برنامه در نظر گرفته شده به عنوان دفاعی و آماده سازی:

—لطفا از انجام یک دوره سخت از اعتدال و نظم در رژیم غذایی و ورزش است. من مصرانه از شما دوستان یدکی استفاده از گوشت و سبزیجات و میوه و به خصوص اگر روده بود به هر درجه اختلال جلوگیری از, تازه, گوشت خوک, spiritous سبز و سبز و ذرت و خیار و خربزه.

—باید هر گونه بیماری از معده رخ می دهد در حالی که این بیماری می تواند به صورت محلی غالب را در نظر بگیرید آن را شروع یک بیماری است که ممکن است به راحتی درمان می شود اما اگر غفلت ممکن است کشتن نوزادان و سالمندان ما.

—رفتن به رختخواب بین پتو و گرمی تحت پوشش. این دوره را در جوامع دیگر ثابت کافی به درمان تقریبا در همه موارد در هنگام شروع در زمان.

—مطمئن باشید من و دوستان جدید با تمامی این مراحل اگر اداره زودرس, جلوگیری از مرگ و میر در بسیاری موارد شناخته شده. مفرد علامت likeliest برای خنثیسازی ما این است که یک تداخل ترور.

—من بیشتر مشاهده با کمیته پشتیبانی است که ما لا ورن شهروندان خواهد شد در معرض خطر کمتر با آرامش باقی مانده در خانه های خود از پرواز از آنها. به همین دلیل من اصرار خانواده ها برای مراقبت در تامین امنیت کمک خوبی حضور در هر یک از دیگر نیازهای ناشی. دوستان خود را ساعت نیاز ایستاده نه فرار.

—اقامت ما باید قوی بود ما گناه اصرار به تنها نجات خودمان است. قطعا ما تصور بسیار از تمدن بستگی به گروه ما تعیین که یکی در میان ما حتی بیشتر انفرادی و حداقل دوست داشتم چپ untended.

در این و تمام چیزهایی که به دنبال به سوی ما آینده ای سالم من باقی می ماند و خود را بیشتر احترام همسایه

فردریک Markus Petrie, M. D.

—علامت گذاری ♦



tinyurlis.gdclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب