آنچه آن را مانند به زندگی بعدی به بهترین دوست شما در حال حاضر

دوستی فایل "ما اصلا این سطحی دوستی که من تنها بهترین دوستان شما با شما در زمانی که همه چیز خنده دار و شاد

توسط NEWS-SINGLE در 30 فروردین 1399
Wenjia تنگ

هر قسط از دوستی فایل ویژگی های یک مکالمه بین اقیانوس اطلس's جولی بک و دو یا بیشتر از دو, دوستان, بررسی تاریخچه و اهمیت خود را در ارتباط است.

این هفته با دو تا از بهترین دوستان که نقل مکان کرد و در کنار درب به یکدیگر مدتها قبل از بیماری همه گیر کوروناویروس—اما آنها به خصوص ممنون که برای تصمیم گیری در حال حاضر. آنها هنوز هم با دیدن هر یک از دیگر هر روز در مجاور بالکن که در آن آنها را از قهوه صبح و شب, نوشیدنی ها را می شکند و از کار کردن در خانه و نگه داشتن هر یک از دیگر عاقل. آنها بحث در مورد اهمیت دوستان به عنوان یک سیستم پشتیبانی—تمام وقت, اما به خصوص در قرنطینه.

دوستان:

آمنه اختر, 26 دیجیتال تولید و پادکست میزبان برای سازمان های غیر انتفاعی که زندگی در واشنگتن دی سی
لینکلن موندی, 25, مدیر پروژه برای یک باروری-بهداشت غیر انتفاعی که زندگی در واشنگتن دی سی

این مصاحبه ویرایش شده برای طول و وضوح.


جولی بک: در حال حاضر چگونه دور از هم جدا از یکدیگر هستند ؟

لینکلن موندی: اوه خدای من. من نیستم خوب در فواصل. احتمالا من می گویند مانند 20 ،

بک: شما در آپارتمان زندگی می کنند که در سمت راست درب بعدی به یکدیگر—به من بگویید در مورد راه اندازی خود را.

آمنه اختر: این سه سال که ما زندگی می کردند در این راه.

لینکلن: ما در واقع به دنبال آپارتمان با هم. من رفتم به اجاره دفاتر و مانند "ما را دو آپارتمان درب بعدی را به هر یک از دیگر." و بسیاری از آنها مانند "چی؟" ما بالاخره [ساختمان] که تا به حال در دسترس بودن در همان طبقه و سه سال پیش ما نقل مکان کرد. ما از هم جدا شده توسط یک آسانسور. آمنه در یک استودیو و من در یک دو خوابه. من بالکن است که از اتاق من.

آمنه: من بالکن خارج از اتاق نشیمن. بالکن به بالکن که در آن ما هر دو ایستادن و نشستن ما احتمالا 20 فوت از هم جدا.

لینکلن قطعا بهتر گردد بالکن. او یک میز کوچک و صندلی; او یک فرش پایین. معدن فقط مرتب کردن بر اساس—گیاهان همه جا هستند; آنها یا همه مرده یا شکوفایی. اما کل این [قرنطینه] وضعیت انگیزه من برای سفارش خود من کمی پاسیو مجموعه.

لینکلن: این وضعیت تمام من مجبور به آوردن همه از مبلمان پاسیو و تبدیل آن به یک فضای کاری.

آمنه: از جایی که من راه اندازی ایستگاه های کاری—بر روی نیمکت در اتاق نشیمن -- من می توانم به طور مستقیم به لینکلن اتاق خواب خود را از طریق درب بالکن, بنابراین من می توانید ببینید که او کار می کند. گاهی اوقات من فقط بیش از نگاه و فکر می کنم در مورد چگونه زیبا به نظر می رسد او هنگامی که او را در کار جدی حالت.

A photo of the friends on their balconies.
لینکلن و آمنه در بالکن (حسن نیت ارائه میدهد از لینکلن موندی و آمنه اختر)

بک: اجازه دهید به عقب بازگشت به قبل از زمان; به من بگویید که چگونه شما را ملاقات کرد.

لینکلن: مادر او نشسته او را در جدول با من. این اولین بار بود که بعد از سال اول گرایش در دانشگاه جورج واشنگتن در اینجا در سی من فقط در یک میز نشسته و سپس همه ناگهانی این, بسیار, بسیار زیبا, بسیار, مامان vibes—آمد و کشیده و یک صندلی. او گفت: "کسی که نشسته اینجا؟" من گفتم: "نه." او در بیش از آمینا و گفت: "نشستن و صحبت کردن و یا من نمی خواهید به ترک." و سپس او فقط خیره در آمینا.

آمنه به نظر می رسد در ما و او مانند "سلام. من آمنه" بسیار خجالتی است. راستش بقیه بود تاریخ است. همیشه از ما نیست و رفته بیش از حد طولانی بدون اینکه در اطراف هر یک از دیگر.

آمنه: مادر من اساسا مانند "اگر شما نشستن وجود دارد و پیدا کردن دوستان, من می خواهم به شما خجالت زده نیست." من فوق العاده بود طوری ملاقات لینکلن بود راستش یک نعمت غیر مترقبه. من بلافاصله احساس می کنم می تواند خودم را در اطراف او.

بک: چه برداشت اول شما از هر یک از دیگر ؟

آمنه: لینکلن او را مسخره. او بسیار گرم تگزاس روح. وجود نوع خاصی از جذابیت است که تنها در دسترس افراد متولد و بزرگ شده در تگزاس و لینکلن که مظهر: بسیار دوستانه همواره در تلاش برای شامل همه است و آنها را با هم. او قطعا بیشتر از یک برونگرا در حالی که من بیشتر از یک درونگرا.

لینکلن: آمنه بود به طوری شامپانی و احمقانه و خنده دار, اما او نیز تا به حال این وحشی تجارب و داستان. من از یک شهر بسیار کوچک در تگزاس -- آن را واقعا روستایی—بنابراین من در حال حاضر عصبی در حال حرکت به سی من واقعا عصبی در مورد اتصالات در. وجود ندارد بسیاری از تنوع من از کجا آمد, پس از شنیدن آمنه تجارب از عربستان سعودی و پاکستان و سفر او واقعا سرد بود. اما او نبود پرمدعا. من ملاقات بسیاری از مردم در GW بودند و پرمدعا. و آمنه او را بسیار پایین به زمین به طوری دوستانه و بسیار گرم.

آمنه: من پاکستان و آمریکا و من در عربستان سعودی به عنوان مهاجرین برای بسیاری از زندگی من است. رفتم بین المللی دبیرستان وجود دارد. یکی از [نوع] شخص من ملاقات کرد که من از آنها بدم میاید این است که یک دیپلمات را بچه بداخلاق و لوس. آن را به من کمک کرده بود خود آگاه بود من که مزاحم بچه که بزرگ شده در خارج از کشور که تنها دوستان با دیگر بچه ها که بزرگ شده در خارج از کشور ؟ من واقعا در زمان این فرصت را در کالج به فاصله خودم از آن تمام جهان و تمرکز در تهیه و روابط خوبی با مردم از زمینه های مختلف از معدن.

بک: اولین کسانی که شما را ملاقات سال اول اغلب مردم شما در نهایت تبدیل شدن به دوستان با. چگونه شما دو اقامت در سراسر دانشگاه و تا به حال ؟ چه نگه داشته و شما با هم ؟

آمنه: من رفتم از طریق بسیاری از روان-سلامت مبارزات در کالج. لینکلن همیشه وجود دارد و بسیار بصری در مورد غم و اندوه است. که قطعا این چسب که گیر ما با هم.

لینکلن: d. C. گاهی اوقات می تواند بسیار پرمدعا. هر کس صحبت کردن در مورد, مانند, "چه کارورزی شما در حال رفتن به محل کار ، ما نمی curate ما personas برای هر یک از دیگر; ما فقط خام و صادقانه. من که واقعا به طور جدی به دلیل آمنه ندارد برای باز کردن به من. آمنه ندارد برای به اشتراک گذاشتن مبارزات او و یا او اضطراب یا افسردگی. بنابراین این واقعیت است که او واقعا باز با من نشان داد به من که او ارزش دوستی ما. زمانی که هر کدام از ما در یک فانک و یا در یک افسردگی عمیق به یکدیگر این فرصت را به واقعی واقعا کمک کرد.

بک: من تصور کنید که چیزی است که خدمت شما بچه های خوبی در طول این بسیار نگران زمان از این بیماری همه گیر.

آمنه: کاملا. ما رو بدست واقعا خوب در برقراری ارتباط است. من فکر می کنم من کمک لینکلن به یاد داشته باشید در این زمان است که آن را خوب به بقیه. من توانسته ام به او بدهد که با ابزار است که من آموخته ام از طریق هفت سال به علاوه از درمان است.

لینکلن: برای بسیاری از ما رابطه, من تا به حال یک غریزه هنگامی که آمنه ممکن است نیاز به حمایت بیشتری به ویژه در زمستان اگر پرده ها پایین است.

آمنه: فصلی افسردگی بازدید من.

لینکلن: اگر من نمی شنوند از او برای دو روز و یا اگر پرده ها همیشه پایین و یا او را پاسخ نمی دهد, من می دانم که ممکن است در یک زمان وقتی که من فقط در [برای آپارتمان او] و سعی کنید برای انجام کاری با او. آن را در یک خیابان یک طرفه—او به من کمک می کند بسیار است. آمنه چک در با من و [می گوید چیزهای] مانند "آن را خوب به بقیه. آن را خوب فقط صبر کنید و در این لحظه است." او همچنین به یاد من به خوردن در زمانی که مشغول به کار هستم و حتی باعث می شود من شام هنگامی که او می داند که من با داشتن 12 ساعت در روز.

آمنه: اگر او نمی خوردن من آنقدر دیوانه در او. من شناخته شده اند فقط با یک وعده غذایی و به او بگویید برای متوقف کردن کار و تماشای او را بخورند تا او پس از اتمام.

(حسن نیت ارائه میدهد از لینکلن موندی و آمنه اختر)

لینکلن: واقعا خوب پشتیبانی سیستم. من واقعا احساس می کنم مثل یک بار و من امیدوارم که آمنه احساس نمی کند یک بار یا چون ما می دانیم که وجود دارد زمانی که هر یک از ما باید انواع مختلف پشتیبانی می کند. ما اصلا این سطحی دوستی که من تنها بهترین دوستان شما با شما در زمانی که همه چیز خنده دار و شاد و ما می توانیم ، من نیز در اینجا برای همه انتقال و تمام تکه های خشن.

بک: من می دانم که شما نقل مکان کرد و در کنار هم به طور خلاصه پس از کالج. چگونه است که رفتن ؟

لینکلن: ما نقل مکان کرد در یک سال و من احساس می کنم که واقعا به ما آموخت زیادی در مورد هر یک از دیگر. ما تا به حال برای مدیریت بسیاری از چیزهایی مانند اجاره و آب و برق و مبلمان. ما واقعا نمی دانستم که در این نوع رابطه قبل از.

آمنه: زندگی با هم را باید چالش های آن. من کمی کثیف. چون ما خیلی نزدیک وجود ندارد هر نوع انتظار و [مسائل]; لینکلن را به معنای واقعی کلمه فقط بیا به اتاق من و داد به من. و من می خواهم مانند "حق با شماست. من احتمالا باید به انجام آن ظروف."

لینکلن: همچنین بسیاری از سرگرم کننده است. اگر من تا به حال یک روز بد آن را سرگرم کننده به آمنه اما بدیهی است که در زمان آن بود بیش از حد. من فکر می کنم که محدود به اتفاق می افتد زمانی که شما با بهترین دوستان است و همچنین با هم زندگی می کنند. من فکر می کنم که یک سال به ما آموخت که ما نیاز به یک زن و شوهر مرزهای. زمانی که ما نقل مکان کرد و ما تصمیم آگاهانه به زندگی می کنند به طوری که ما می تواند سوراخ در خود ما اما هنوز هم بسیار نزدیک به یکدیگر است.

بک: پس از آن به پایان رسید که فاصله مناسب بود و فقط یک آپارتمان به دور است.

لینکلن: بله. اما ما در حال حرکت به عقب در با یکدیگر پس از همه ظاهرا در ماه جولای.

بک: اوه واقعا ؟

لینکلن: من نوع عصبی در مورد آن. در حال حاضر ما نیاز به در نظر بگیرید در حال حرکت در یک بیماری همه گیر و آنچه که مستلزم. اما ما در حال انجام یکی دیگر-سال hurrah, از آنجا که ما در حال برنامه ریزی برای برخی از انتقال. من در سال اول از یک رابطه و آمنه است بسیار روشن در مورد تمایل بیشتر "زمان ما" قبل از آن می شود هر بیشتر. بنابراین ما در حال رفتن به با هم زندگی می کنند برای یک سال قبل از من احتمالا حرکت در با شخص دیگری.

بک: چگونه می توانم شما احساس می کنید در مورد در حال حرکت در با هم دوباره ؟ آیا شما فکر می کنید همه چیز متفاوت خواهد بود این زمان ؟

آمنه: من فکر می کنم آن را می شود خیلی بیشتر بدون درز, از آنجا که ما کار کرده ایم و در برقراری ارتباط و ما در حال حاضر نگرانی های ما گذاشته. لینکلن در مورد غذاهای; است که کاملا معتبر است. اما همچنین ما در حال رسیدن ما اواخر 20s. این نوع از آخرین باری که ما واقعا می تواند هم اتاقی بدون تمام مسئولیت های یک رابطه, خانواده و چیزهایی مانند آن.

بک: شما در حال نزدیک با خانواده های یکدیگر را به عنوان به خوبی—بدیهی است که آمنه مادر کسی است که شما مجبور بچه به دوستان. آنچه را که شما آموخته شده در مورد هر یک از دیگر با آشنا شدن با خانواده های یکدیگر را?

آمنه: لینکلن صرف شکرگزاری را با خانواده ام گذشته پنج یا شش سال. برادر من تماس او را "برادر لینکلن." مامان من هر بار که او با من تماس در پایان آن است "و چگونه لینکلن؟" من فکر می کنم تا زمانی که لینکلن در اطراف آنها همیشه احساس می کنم مثل من امن هستم و من یک سیستم پشتیبانی خوب. و لینکلن خانواده بسیار بزرگتر از من است. من ملاقات مادر خود را; من ملاقات برخی از خواهر و برادر خود را. اما زمانی که من در نهایت به دیدار با تمام برادرزاده ها و برادرزاده اش این گذشته دسامبر آن را مانند من در حال حاضر آنها را می دانستند چرا که او در مورد آنها را به طوری که اغلب.

لینکلن و آمنه با آمنه خانواده (حسن نیت ارائه میدهد از لینکلن موندی و آمنه اختر)

لینکلن: مامان من به این روز تماس آمنه دختر و زمانی که من از مادر من بود
"شما ازدواج با او مناسب است؟" ما در نظر گرفتن هر یک از دیگر ، برای فارغ التحصیلی در GW خانواده آمد و آمنه خانواده آمد و آمنه خانواده میزبانی ما; ما همه آویزان کردن با هم تمام آخر هفته.

وجود ام نیز چالش های, البته, مانند زمانی که آمنه و من با هم زندگی می کنند.

آمنه: من در خانواده مسلمان است و پدر و مادر من بودند کمی ناراحت کننده در مورد زندگی من با یک عضو از جنس مخالف. چیزی که من تا به حال به توضیح به لینکلن فرهنگی که حتی اگر پدر و مادرم نمی خواست من با او زندگی می کنند که آنها هنوز عشق او را به مرگ. اما من فکر می کنم پدر و مادر من واقعا یادگیری و رشد با ما.

لینکلن: من گفتم که: "خانواده من گی هستم. مهم نیست."

بک: آنها احساس بهتری در مورد شما بچه ها با هم زندگی دوم ؟

آمنه: من مامان خوب, اما من پدر و همیشه مبارزه خواهد شد. او است رفتن به تغییر در این نقطه است. وجود دارد یک سطح از احترام من همیشه به پدر و مادر, اما, شما می دانید, آن را اتفاق می افتد.

بک: چه بود آن را مانند زندگی در کنار درب به هر یک از دیگر قبل از همه گیر و چه چیزهایی تغییر کرده است ؟

لینکلن: من دوست دارم زبان های فیزیکی لمسی و با کیفیت, پس, محصولات من در حال مرگ هستند در اینجا. واقعا قرار داده و به چشم انداز چگونه بسیاری از بار من به طور معمول اجرا پایین راهرو و بارج به آمنه آپارتمان با هر چیزی که خنده دار است و یا هر گونه شایعات داغ است. من در حفظ و قرار دادن در خانه من دمپایی آماده به بیرون رفتن از درب و پس از آن من متوجه اوه نه من نمی تواند انجام دهد." اما آن را نیز به من آگاه چگونه خوش شانس ما برای مردم ما خیلی نزدیک است. من quarantining با دوست پسر من و سپس بهترین دوست من است سراسر از من. من هنوز هم از نظر جسمی و دیدن او هر روز حتی اگر من نمی تواند در همان فضا به عنوان او.

آن را خوب است به یک استراحت از صفحه نمایش در طول روز کاری و رفتن بر روی بالکن. من [برو و] flail آغوش من او را بیرون می آیند و ما بحث در مورد هر چیزی و همه چیز.

آمنه: گاهی اوقات وقتی که من نمی بینم او را فقط فریاد کردن نام من دوباره و دوباره مانند "آمنه! آمنه! آمنه!" پس از آن من می آیند و او خواهید بود از بین رفته اما همسایه ها خواهد بود و آنها را به من بگویید

"او در تلاش برای تماس با شما. شما احتمالا باید او را به عقب."

لینکلن: بسیاری از همسایگان ما با بالکن ها در آن آنها می دانند که ما.

بک: به زندگی از طریق این لحظه در تاریخ تغییر چگونه شما فکر می کنم در مورد روابط دوستی خاص ؟

لینکلن: رشد شما واقعا آموخت که شما قرار است برای پیدا کردن یک فرد در زندگی خود را که شما در سیستم پشتیبانی و پیام است که آن را به شریک رمانتیک.

(شادی ایمانی بولاک)

آمنه: لینکلن می آید از یک خانواده مسیحی به دنیا آمد از یک خانواده مسلمان و در ابتدا هنگامی که ما واقعا نزدیک این نوع مانند, آه, یک پسر و یک دختر. آنها در عشق ؟ آنها دوستیابی ؟ ما هر دو تنها بوده برای اکثر ما دوستی و آن را واقعا به من نشان داده است که بهترین دوست من کسی است که به من می دهد همه کسانی که همه چیز. من فکر می کنم که زیبا که من لازم نیست برای رفتن به دنبال یک مرد را که به من. زمانی که من در قدمت من احساس امن چون من [در حال حاضر] این پسر به نام لینکلن که من می توانید به صحبت در مورد همه چیز.

لینکلن: زمانی که من شروع به گرفتن جدی با شریک زندگی من, ما تا به حال به نشستن پایین صحبت کنید چرا که من فکر می کنم آمنه ممکن است نگران چگونه است که بر روابط ما.

آمنه: آره. چون ما همیشه رفتن به تک با هم برای همیشه تا زمانی که چیزی اتفاق افتاده است. و او پسر بود و این چیزی است که اتفاق افتاده است. نگرانی من این بود که بسیاری از مردم فراموش مرتب کردن بر اساس از سقوط روی زمین در طول یک رابطه جدید, بنابراین من بسیار پارانوئید در مورد آن است. اما او مانند یک کار خوب موازنه زمان.

بک: آیا شما بچه ها باید بالکن برنامه ای برای بعد امروز ؟

لینکلن: ما در حال حاضر ما قهوه صبح.

آمنه: ما در حال رفتن به یک نوشیدنی در این شب در بالکن.

لینکلن: ما بسیاری از یک نوشیدنی در بالکن.


اگر شما یا کسی که شما می دانید که باید بر روی فایل های دوستی در تماس در friendshipfiles@theatlantic.com و به ما بگویید که کمی در مورد آنچه باعث می شود دوستی منحصر به فرد است.

ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.



tinyurlbitlyis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netcutt.lytny.im
آخرین مطالب