از سال 1997 تاد هچبرگ شده است رفتن به بیمارستان برای عکاسی از خانواده ها پس از مرگ یک کودک. این درخواست در هر زمان از روز و شب—اغلب در شب به نظر می رسد زمانی که آن را یک زایمان بچه مرده. اگر او می تواند هچبرگ وجود دارد خواهد بود برای تولد خود را و پس از آن در عاطفی ساعت پس از به عنوان پدر و مادر نگاه کنید و نگه دارید و حتی استحمام فرزند مرده خود را در حالی که خداحافظی.
برای پدر و مادر این عکس ها سند یکی از بدترین روز زندگی خود را. اما آنها همچنین نشان دهنده چند خاطرات ارزشمند آنها همیشه باید از کودک خود را. بیمارستان ها استفاده می شود به ماهوت پاک کن زدن نوزادان مرده به دور از پدر و مادر خود را, اما آنها در حال حاضر تشخیص اهمیت خاطرات در عزادار. بسیاری از ارائه عکاسی همراه با یادگاران مانند رد پا و قفل از مو. سازمان هایی مانند شرکت I Lay Me Down به خواب نیز شبکه ای از عکاسان داوطلب در سراسر کشور است.
زایمان بچه مرده بر حدود یک در 100 بارداری در ایالات متحده, که بدان معنی است که حدود 24,000 نوزادان مرده در ایالات متحده در هر سال است. علت آن اغلب ناشناخته است. هچبرگ است عکس 500 به 600 خانواده از جمله کسانی که نوزاد در مدت کوتاهی پس از تولد به عنوان به خوبی به عنوان کسانی که از دست یک کودک. او ارائه هر خانواده با یک آلبوم با ده ها تن از عکس ها گاهی اوقات به عنوان بسیاری از 130.
در اوایل 2000s هچبرگ چپ یک شرکت کار عکاسی به دنبال آنچه که او خواستار "سوگ عکاسی" تمام وقت. او هزینه کند خانواده ها. برخی از بیمارستان های او با این نسخهها کار پیدا کرده اند کمک های مالی به صندوق کار خود را. در غیر این صورت او متکی به کمک های مالی. "این ابدا آنچه که من ساخته شده به عنوان یک شرکت, عکاس," او می گوید. "این قطعا کار زندگی من در این نقطه است. من نمی توانم خودم انجام هر چیز دیگری."
متن گفتگو به شرح زیر است. از آن شده است تغلیظ شده و به آرامی ویرایش شده برای وضوح.
سارا ژانگ: وجود دارد بسیاری از ناراحتی در اطراف مرگ و اجساد مردگان در فرهنگ ما است. شما بوده ام به عکاسی از خانواده ها با کودکان مرده خود را برای بیش از 20 سال در حال حاضر. است آن را تغییر چگونه شما احساس می کنید در مورد مرگ ؟
تاد هچبرگ: برای برخی. اولین تجربه من با یک مرده زايی من وجود دارد در اتاق هنگامی که مادر تحویل داده است. مثل این بود که اولین بار من تا به حال شاهد یک عمل جراحی باز با تعداد زیادی از خون—بو از مواد شیمیایی و همچنین خون و زخم. این بسیار کوچک و بسیار نوزاد نارس تا به حال تا حدودی پوست شفاف. و آن را کمی خلع سلاح اما من گرفتار خودم. من در زمان برخی از تنفس و من با آن رفت. من ترس و اضطراب من از بین رفت زمانی که من تو را دیدم که نوزاد در آغوش او به عنوان نوازش و ارتباط با این نوزاد خارج از رحم.
ژانگ: چگونه شما را به سوگ عکاسی?
هچبرگ: من تا به حال مشغول به کار در مراقبت های بهداشتی و پزشکی به عنوان عکاس و شرکت های بزرگ عکاس برای یک سیستم مراقبت های بهداشتی در شیکاگو است. بیمارستان تصاویر مورد نیاز از روش جراحی نیز برای مدارک اهداف است. و من به دنبال چیزی کمی بیشتر معنی دار در محل کار. من یک دوست بود که یک روحانی که مشغول به کار با این خانواده هایی که نوزادان مرده در هنگام تولد یا مدت کوتاهی پس از آن. و من تا به حال جمع آوری عتیقه ویکتوریا عکس, این تصاویر یادبود در زمان ویکتوریا با کودکان است. من می خواهم به بازارهای کک و عتیقه را نشان می دهد و آنها به من صحبت کرد به نحوی.
ژانگ: من این را دیده ام ویکتوریا عکس های دوره ای ویروسی در رسانه های اجتماعی و آنها معمولا به عنوان "وحشت زده" و "نگران کننده است." چه صحبت به شما در این عکس ها?
هچبرگ: این غم و اندوه بسیار در حال حاضر برای من. آنها تا حد زیادی پرتره از پدر و مادر نگه داشتن نوزادان خود را. قصد من وقتی که من فکر انجام این کار بود به انجام یک پرتره. چیزی که من کشف چیزی بسیار متفاوت است: من می خواستم برای گفتن داستان از این بچه ها و پدر و مادر خود و تجربه خود را.
[بخوانید: چرا آمریکا نوزادان می میرند]
ژانگ: زمانی که من صحبت با پدر و مادر که تا به حال مرده زايی آنها بحث در مورد چگونه آنها فقط باید چند تا خاطرات. پتو کلاه کودک خود عینک—این چیزهای کوچک واقعا به معنی زیادی است. آیا شما عکس های خود را به عنوان کمک به این خانواده ها سند چند خاطرات آنها را داشته باشد ؟
هچبرگ: آنها پس از کمی. این عکس ها یک چیز بیشتر برای کمک به آنها پیوند و غمگین بیشتر به طور کامل. آنها تصدیق خود را به کودک زندگی, اعتبار احساسات آنها تا به حال. وجود دارد می تواند از سالها امید و آرزو برای این کودک وجود و نه شواهد—من استفاده از اصطلاح touchstones. عکس های تبدیل شدن به touchstones برای خانواده خود تجربه و احساسات خود را.
من شده است در تماس با خانواده از بیش از 20 سال از این رو. هنگامی که آنها در سالگرد آنها را به من ارسال ایمیل به من گفتن چقدر این تصاویر هنوز هم برای آنها مفید. و خواهر و برادر از این نوزادان بیش از 20 سال یا 15 سال. آنها هنوز هم به آنها نگاه کنید.
ژانگ: چگونه شما رویکرد عکاسی این نوزادان به خصوص موارد زمانی که آنها بسیار زودرس?
هچبرگ: من خجالتی نیست و دور از واقعیت از آنچه وجود دارد. و من نمی دستکاری کردن هر چیزی معنی دور بافت اسکار و یا آنچه شما باید. اما من به عکس در چنین راه را برای برخی از تصاویر و حداقل این است که مهربانتر به ناهنجاری و یا دشوار ارائه شده است. من عکس در سیاه و سفید. که باعث می شود نرم تر تغییر رنگ که اغلب اتفاق می افتد. وجود دارد می تواند به پوست لایه برداری یا لاغری. اما من عکسی را در چنین شیوه ای مهربانتر. من در آنجا به عکس داستان و خانواده اتصال.
من یک عکس خاص صحبت می کند که به آن, که در آن مادر است و برگزاری این نوزاد را در کف دست خود را. بسیار جوان است. آن را به حال اسپینا بیفیدا. من عکاسی در زاویه زیر او. من زانو میزنم که من اغلب انجام چون من علاقه مند به دیدن پدر و مادر مواجه است. وجود صمیمیت در آن است. او دارای این کودک بسیار نزدیک به صورت او و او را بررسی و آزمایشی به دنبال بیش از این نوزاد است. او عشق و غم و اندوه خود را تا حال حاضر. من همیشه سعی کنید برای عکاسی از نوزادان در این زمینه برگزار می شود, به عنوان مخالف به دروغ گفتن در تخت یا گرمتر است.
ژانگ: وجود دارد یک عکس خاص و یا در خانواده ای که گیر با شما ؟
هچبرگ: من به یاد داشته باشید پدر و مادر که تا به حال دوقلوها و یکی مرده بود. آنها می دانستند که او که قرار بود برای زنده ماندن تحویل. این یک دوقلو-به-دوقلو انتقال خون. دیگر دوقلو در NICU و مادر بود در بازیابی. پدر تصمیم گرفت او را برای رفتن به حمل این نوزاد مرده به بازدید خود دوقلو در NICU. او می خواست او دو پسر با هم.
ژانگ: چه پدر و مادر معمولا با عکس های خود را? آیا آنها را خصوصی نگه داشتن آنها و یا به اشتراک گذاری آنها را ؟
هچبرگ: آن متفاوت است. من شده است در خانه های مردم چند ماه بعد و من دیده ام برخی از تصاویر روی دیوار و در گوشته. من خانواده افتخار مادران که پست خود را در Facebook pages. برخی از آنها را حفظ خواهد کرد بسیار خصوصی و فقط به اشتراک گذاشتن بین خود. پدر و مادر ممکن است بخواهید آنها را در خانه خود را اما نمی ممکن است بخواهید نگاهی به آنها را برای یک سال یک ماه است. در یک مورد آن دو سال و من یک تماس یا ایمیل از یک مادر که گفت: او در نهایت آماده به آنها را ببینید.
[بخوانید: چه خوب است که فکر کردن در مورد مرگ؟]
ژانگ: بر روی سایت می نویسم که "این عکس ها ممکن است دشوار برای برخی از مردم به نظر." آیا شما تا به حال افرادی که عصبانی یا ناراحت با عکس های خود را? چرا شما احساس می کنید لازم است به این می گویند به بینندگان?
هچبرگ: من آگاه بود در اوایل آن را بسیار در حال حاضر فرهنگ است. همه جا رفتم اگر من صحبت در مورد آن به مردم و دوستان وجود دارد این aghastness. چهره خود را به نوبه خود ، و سپس آنها را به گوش دادن به من و من توصیف مزایای به پدر و مادر. این یک بدسم چیز. وجود ندارد یک فرد صحبت کردم به کسی که گفت:, "اوه, آره مادر من تا به حال آن نوزاد" یا "پسر عموی من عمو" یا "بهترین دوست من, خواهر, تا به حال زایمان بچه مرده." وجود همه این داستان ها آمده است که هنگامی که مردم شروع به صحبت کردن.
ژانگ: این برای تلفن های موبایل مانند عکس دو مقاصد مختلف. یکی برای پدر و مادر خود را. اما به عنوان پدر و مادر به اشتراک گذاشته اند آنها را و کار خود را به دست آورده توجه بیشتر آنها نیز باز گفتگو در مورد زایمان بچه مرده. بود و هدف دوم همیشه در ذهن شما بود یا این چیزی که شما متوجه بعد ؟
هچبرگ: من متوجه آن سال دوم من در انجام این کار. روحانی من ذکر شده بود که یک مربی به من, همراه با یک پرستار سوگ هماهنگ کننده در همان بیمارستان. آنها احساس مانند دیگر مراقبان نیاز به دیدن آنچه شما انجام می دهند. این بود نظر من. قصد من شد و سپس بله کمک به این پدر و مادر اما پس از آن نیز به طور غیر مستقیم از طریق ساخت این تصاویر به صورت پدر و مادر با آنها را نشان می دهد تصاویر خود را به دوستان و همسایگان خود و اعضای خانواده. این کمک برای تغییر چیزهایی که کمی ...
آیا شما می خواهید به شنیدن یک نقل قول از یک پدر و مادر ؟
ژانگ: آنچه که نقل قول?
هچبرگ: این یکی از خانواده من عکس:
شما به ارمغان آورده اند ما پسر ارمیا به زندگی به او شخصیت و نقش خود را دارد. در هر رکورد از زمان کوتاه هم شما را دستگیر کرده ایم که زیبایی های پسر خود, موهای ضخیم و نرم صورت و دست های خود را راحت بدن است. شما را دستگیر کرده ایم هر نکات دقیق وظریف از احساسات ما تجربه چیزهایی که ما حتی نمی متوجه ما احساس شد. شما باید به ما اجازه آن همه تجربه دوباره هر پیچ و تاب و از دل و روده هر غم هر لحظه افتخار و به خصوص عشق. ما ارزش هر احساس. شما باید اعتبار نقش ما در تجربه ما را قادر می سازد برای به اشتراک گذاشتن با خانواده و دوستان ما بخش مهمی از خودمان یک داستان است که می توان گفت به اندازه کافی با کلمات و یا حتی اشک. شما اسیر این دگرگونی که در زندگی ما و قلب آن شب. ما همان مردم ما قبل از ما ملاقات ارمیا.
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.