ما در انتظار در بهار
برای بدن ما برای بازگشت
انتظار در پاییز
و انتظار در زمستان
برای مرده برای دیدن سایه های ما
این forsythia منفجر شد
آن شب درجه حرارت هوا قطره و یا آن را گریه
وجود جهنم آغشته بر چهره ما
در صبح
ما به عنوان مخلوط گل و لای با خون
شما می توانید آن را بشویید و با خشم
آنجا بود که دوباره شب
ما در برخورد با آینده
بود و آن بهار و یا همه بی وفایی
خطر کل starlessness
شاخه های شکسته خار
مرده وارد به از ما بخواهید
و من رفتم بیرون بدون تو
وقتی زمستان آمد و من از دست شما
هنگامی که بهار آمد
از طریق عجله کبوترها
این عذاب ما
به اینجا می آیند و نگاه
قلماتیس معطر است
دیدن این صعود داربست
که در آن روح بود
تفکیک
سطح رودخانه
پر نور بهار
در حال حاضر در حال محو شدن
آنها سوالات
آنها نماز
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.