آدم Horovitz متولد منهتن در سال 1966 مطرح شده و در آنجا توسط مادرش, هنرمند دوریس Keefe. پدرش نمایشنامه نویس Israel Horovitz سمت چپ خانواده در سال 1969. نیویورک در دهه هفتاد وحشی و بی قانون که مناسب یک فرد جوان در جستجوی یک قبیله. به عنوان یک نوجوان ، ager, Horovitz در نیویورک گروه پانک به نام جوان و بی فایده است. هیچ قابل تصور آینده در موسیقی برای او. این فقط یک راه برای عبور زمان بهانه ای برای آویزان کردن و ملاقات با مردم بودند که به همان چیزهایی که او بود. جوان و بی فایده خواهد اغلب بازی را نشان می دهد با دیگر گروه پانک به نام Beastie Boys که شامل در زمان Horovitz دوستان آدم Yauch مایکل الماس جان بری و کیت Schellenbach. در سال 1982 به عنوان Beastie Boys در حال حرکت بودند از پانک به هیپ-هاپ بری سمت چپ باند و Horovitz بود که شانزده جایگزین او. چند سال بعد آنها خواسته Schellenbach به ترک به عنوان آنها به دنبال در Horovitz کلمات جدید "رابطه جنسی خشن-رپ-مرد هویت."
شاید آنها تکیه کمی بیش از حد به شدت به این هویت است. زمانی که Beastie Boys در حال حاضر مدیریت توسط پیشگام هیپ هاپ گرفتن svengali راسل سیمونز خود را منتشر début آلبوم "مجاز به بیمار" در سال 1986 آنها طراحی شده بودند به یک ضربه شگفتی. در آن زمان غیر قابل تصور بود که رپرهای ممکن است چیزی بیش از گذراندن مد زودگذر. و MCA (Yauch), Mike D (الماس) و Ad-سنگ (Horovitz) به عنوان آنها شناخته شده در سراسر مانند یک ابر هورمون های مردانه است که تا به حال فنر بازوها و پاها. آنها با تور بیست-پا بلند بادی آلت تناسلی مرد و به طور مداوم فرو برد و یکی دیگر در آبجو. آنها ای در مورد مهمانی و تعقیب دختران بیش از خود تولید ریک روبین هد زدن, سنگین, فلزی می تپد. شهرت خود را آنقدر داد و بیداد کن و شوم است که پارلمان بریتانیا در واقع بحث که آیا یا نه به آنها اجازه می دهد به کشور است.
در همان زمان آنها را از خود راضی به نظر می رسید و کمی طعنه آمیز ديپلمات خود را عمل می کنند. الماس Horovitz و Yauch را صرف بقیه از حرفه خود بدانند که آنها در واقع شدند. در سال 1989 منتشر شد "پل بوتیک" یک شاهکار سورئال نمونه-عصر هیپ هاپ. سه سال بعد آنها ساخته شده "بررسی سر خود" به همان اندازه فریبنده آلبوم است که در آن سابق پانک راک در اصل تدریس خود را به بازی موسیقی جاز. توسط اواسط دهه نود این گروه بود که پس از معروف آهنگ های مانند "دختران" و "مبارزه برای حق خود را به حزب" -- و که به دقت اجتناب عنوان گذاری خود را début "نمی تواند یک بچه"—بود صحبت کردن در برابر تبعیض و سوء استفاده است. در سال 1996 آنها را سازماندهی افتتاحیه تبت آزادی کنسرت. آنها تاسف "بی احترامی به زنان" بود که شایع در خود آهنگ. به عنوان Horovitz بعد توضیح داد: "من می خواهم به جای یک منافق به شما از یک انسان زنده برای همیشه."
چه جلب مردم به Beastie Boys شد این احساس این است که این تبدیل شد به یک بخش طبیعی از رشد. این گروه که تا به حال یک بار تجسم بی پروا از جوانان در حال حاضر تبدیل شدن به یک مدل برای پیری عمدا و متفکرانه. موسیقی خود را همیشه مالامال از آخرین اکتشافات, که آیا آن را فانک, دوبله, جاز الکترو یا گذاشته پشت پرنیان از L. A. در آتواتر ایجاد کرد. آنها جمع آوری شده جالب توجه مردم را به خود مدار و خود را به آنها خود سیستم عامل: گروه خواهد شروع یک برچسب رکورد, یک, مجله, یک برچسب لباس و تولید فیلم. عاشقانه از پسران بیستی نیست که فقط شما می تواند زندگی را با حلق آویز کردن با دوستان خود. این بود که شما می توانید اقامت با دوستان کسانی که برای مسافت های طولانی و رشد با هم.
در سال 2012 Yauch اغلب دیده می شود به عنوان گروه وجدان مرده پس از سه سال نبرد با سرطان است. او چهل و هفت. دو بازمانده عضو توافق کردند که به هرگز دوباره موسیقی را به عنوان پسران بیستی. در 2018, Horovitz و الماس منتشر شده "Beastie Boys کتاب" وسیع خاطرات با جوک چپ تبدیل و برش و چسباندن انرژی از بهترین آهنگ های خود را. سال بعد آنها انجام یک سری از دو مرد تئاتر را نشان می دهد اساسا آوردن کتاب به زندگی است. Spike Jonze که برای اولین بار ملاقات گروه در سال 1991 به کارگردانی آن را نشان می دهد و همچنین به عنوان "Beastie Boys داستان" که débuted در ماه آوریل در تلویزیون اپل+.
مستند تساوی در Horovitz و الماس را نشان می دهد در بروکلین Kings تئاتر; یکی از آن ترین حرکت لحظات می آید زمانی که Horovitz به یاد می آورد چه معلوم شود خود را در عملکرد نهایی با یکدیگر به عنوان یک گروه در سال 2009 درست قبل از Yauch را تشخیص. این یک لحظه نادر از انتظاری از کسی که نگهداری نسبتا پایین مشخصات خود را ارسال-Beastie Boys زندگی است. Horovitz و همسرش, هنرمند و نوازنده کاتلین هانا در حال حاضر تقسیم وقت خود را بین نیویورک و کالیفرنیا. به تازگی من به Horovitz بیش از زوم به عنوان او دودی سیگار در حیاط پشت در پاسادنا. با وجود اینکه هرگز ملاقات من او را سرگرم کننده از کوتاه کردن مو من تا به حال سعی کردم به خودم. مکالمه ما ویرایش شده و تغلیظ شده.
من اعتقاد دارم که من قرارداد موظف به بپرسید که چگونه خود را قرنطینه شده است.
شما می دانید ناجور. من و ام مسطح منحنی کمی از عجایب-اما آن را هنوز هم وجود دارد.
تو در جنوب کالیفرنیا در حال حاضر. اما شما اول نقل مکان کرد وجود دارد فقط پس از "مجاز به بیمار" در اواخر دهه هشتاد. پس از در حال رشد در منهتن وجود دارد یک حس شوک فرهنگی هنگامی که شما را لمس ،
L. A. هنگامی که ما در اینجا به نظر می رسید بسیار L. A. آن به نظر می رسید بسیار "کریستال" شما می دانید منظورم چیست ؟ فوق العاده هالیوود چیز. و این که خنده دار بود. که گه خنده دار بود چون این چیزی است که زندگی ما بود. برادر من هنوز هم از من میپرسد: زمانی که من به او صحبت, "شما می دانید بنابراین آنچه که در خود را با کریستال? آیا شما خود را شروع کمبوچا مزرعه یا هر چیزی است؟" گفتم: "شخص آن را دوست ندارم." اگر چه من فقط می گویند "شخص."
وجود دارد هر بخشی از شما است که مشخص بودن کالیفرنیا دیگر از رانندگی یک ماشین ؟
هنگامی که ما در نوشتن "Beastie Boys کتاب" و فکر کردن در مورد L. A. و مسائل من به این نتیجه رسیدم که من مثل رودا مورگنسترن. رودا بود این شخصیت در "Mary Tyler Moore Show"—او نیویورکر بود که یک ماهی از آب زندگی در مینیاپولیس. زمانی که من در اینجا حلق آویز کردن, هنگامی که ما جوان بودند من همیشه احساس می کردم ، مثل من نیویورکر. در واقع, من حدس می زنم من بود نوع ، زمان های مورد علاقه من در نیویورک است که فصل تابستان 'علت آن را داغ آن را مهم و ناخالص و همه فقط به نظر می رسد خیلی افتضاح است. من آن را دوست دارم.
بنابراین من واقعا احساس در صلح و یا در خانه در اینجا. اما این لعنتی خوب است. من نمی دانم چه چیز دیگری می گویند. من می توانم یک نبرد با خودم. سپس آن را مانند شما می دانید آن را به هشتاد و چهار درجه امروز.
آیا شما برداشت تا هر قرنطینه گردد ؛
ما دستور لازانیا از این واقعا خوب ایتالیایی گیرد. من متوجه شدم من وحشتناک طبخ. واقعا بد است.
چیزی که "Beastie Boys داستان" قطاری است که این میل زمانی که شما جوان هستید به سرد است. برای بسیاری از طرفداران این گروه آمد به تجسم آنچه در آن به معنای سرد—چه به گوش دادن به آنچه به پوشیدن چگونه عمل می کنند. آنچه در آن به نمایندگی از که ؟ چه چیزی شما را جذب به سمت برخی از افراد و نه دیگران ؟
هنگامی که شما در حال شانزده شما فکر می کنم شما جالبترین فرد در جهان و در همان زمان شما در حال فکر کردن هستید squarest فرد در جهان است. شما فقط می خواهید به سرد ، هنگامی که شما فکر می کنید در زمانی که شما یک نوجوان-ager وجود این همه گریزان چیزهای که شما می خواهم. من به یاد داشته باشید وجود دارد یک مرد استفاده می شود که به اجاره یک اتاق از من و مادر من و او بود و در دهه بیست سالگی خود را و او خیلی سرد. او در انگلیسی. او در یک باشگاه. او را مست. او دودی سیگار. او به موسیقی است. بنابراین او جالبترین. من نمی دانم. ما واقعا خوش شانس به اطراف فوق العاده سرد مردم در نیویورک در اوایل دهه هشتاد.