تمام دنج چیز کمی نگه دارید تا من

خانواده صدای باران احساس از یک مداد روال ساخت تخت—قدرت از این چیزها به من احساس بهتر و حتی در یک بیماری هم

توسط NEWS-SINGLE در 7 فروردین 1399
رز ونگ

در صبح روز هفتم از ما خود انزوا اولین چیزی که به من گفت: به شوهر من بود "من وحشت زده."

"در مورد چی ؟" او پرسید.

من گفتم: "همه چیز."

او گفت: "وجود این خنده دار ترین چیزی که مردم انجام می دهند در توییتر; آنها گفت: آنچه را coronavirus مستعار هستند. چه بود آخرین چیزی که شما می خوردند از یخچال?"

"یک سیب" به من گفت.

"پس خود را coronavirus نام مستعار وحشت زده اپل."

من وحشت زده اپل. حتی در زمان عادی هیچ یک از ما واقعا می داند چه چیزی اتفاق می افتد از یک روز به بعد. فقط به خاطر اینکه ما امضا برای یک کلاس سفال معنا نیست که ما در واقع به لعاب و آتش سوزی در یک کاسه سرامیکی. فقط به خاطر اینکه شما یک دبیرستان معنا نیست که شما را تا پایان با پوشیدن کلاه و لباس شب. یقین یک توهم است; هیچ یک از ما همیشه می شود به می دانم.

زندگی را عدم احساس زنده تر از همیشه در طول coronavirus بیماری همه گیر. خانواده ما یکی از کسانی که "حاوی" خانواده ما از هم جدا شده در این مستند. ما جوانترین بچه با من و همسرم در مین وسط ما بچه در لانگ آیلند و قدیمی ترین است در کلرادو. همه را خوب امروز اما ما نمی دانیم که زمانی که ما در کنار یکدیگر چهره به چهره. یک سگ نمی خوردن. ما 15 سال است بهار, ورزش فصل, که او به دنبال به جلو به, لغو شده است. کار من در بانکی در بهار است و دیگر اتفاق می افتد. شوهر من است به خانه برای ناهار که هر چند خوب فرد است. در داخل احساس می کند تعریف نشده و اضطراب; خارج از کل کل جهان در بحران است. این همه ضعیف و غمگین.

اگر شما مانند من هستید, این بیماری همه گیر را ترک کرده است شما احساس از دست داده و حتی به عنوان شما را در یک مکان باقی بماند. از دست رفته در خانه خود—what a feeling. سوال این است که چه چیزی شما را به عقب ؟ چه خواهد شد به شما کمک کند پیدا کردن راه خود را ؟ چگونه می تواند به شما برای زنده ماندن سردرگمی و دررفتگی? من آن را شنیده ام گفت که شما نمی خواهید برای پیدا کردن پناهگاه از طوفان; شما می خواهید برای پیدا کردن پناهگاه در طوفان است.

سال گذشته من یک کتاب به نام دنج: هنر تنظیم خود را در جهان. آن را در مورد پیدا کردن حقیقت که شما هستند و سپس تنظیم خود را به طوری که شما احساس می کنید بهتر است—حتی برای یک لحظه. آن را عمیق تر ضرب و شتم از آنچه که ما ممکن است بلافاصله فکر می کنم به عنوان دنج—شومینه شمع در کنار وان. کسانی که همه چیز را می توان دنج برای برخی از, اما نه همه زندگی که آن را سرد و برخی از مردم فکر می کنم شمع خطر آتش سوزی. آن را بیشتر در مورد آنچه باعث می شود شما کنه. که آیا شما عشق است ؟ شما از کجا ؟ چه راه شما سفر ؟ Coziness است در خاص. چه خواهد بود گرم و نرم برای شما ممکن است برای شخص دیگری. من coziest در ردیف 1 خط مترو در یک گوشه صندلی با به نیویورک تایمز. البته من نمی توانم سوار مترو شوم.

زمانی که من انتشار این کتاب این احساس تقریبا احمقانه است. می دهد که یک بوق زدن در مورد چگونه دنج وظیفه داوران است ؟ اما به اعتقاد من در این پایین به انگشتان پا. به عنوان تلنگر آن را به عنوان ممکن است صدای coziness چیزی است که شما می توانید شناسایی و استفاده مانند یک ابزار حتی در طول زندگی تاریک ترین ساعت. آن است که دقیقا در این لحظه است که ما نیاز به تماس بر معتبر ترین ما selves و شناسایی آنچه باعث می شود ما دنج بنابراین ما می توانیم آن را به کار.

من قصد دارم از طریق این روز با انجام پازل و یا پخت نان, اگر چه من باید از جیبش پازل و ما در حال پخت بسیاری از نان است. آنچه که من پایدار در طول زمان به چالش کشیدن هستند و با توجه به قطعات کوچک از زندگی من است که من دوست دارم. صدای رادیو شماره گیری, ساخت, تخت, جاده خاکی, مداد. فقط نزد یک مداد دنج است و اگر شما نگاه شما آنها را در همه جا. چیزی است که وجود دارد در مورد یک مداد است که می گوید من کمک خواهد کرد که شما سعی می کنید. اگر من احساس مانند یک وحشت زده اپل, من می توانم یک لحظه متوجه چوب نرم از Ticonderoga شماره 2 من با استفاده از به تاکید یک کتاب است. من می تواند مالش پاک کن و تعجب که چگونه به خوبی آن را حواله به دور من اشتباه است. من می تواند اجازه دهید آن را من فکر می کنم که همه چیز درست است.

بسیاری از ما می ترسند که ما یا به کسی عشق ما به پایان خواهد رسید تا در یک بیمارستان است. من معتقدم coziness می توان یافت و حتی در بیمارستان ها. برای من کتاب من مصاحبه ان خبرچین بود که بحرانی-پرستار مراقبت برای 45 سال در neurointensive-واحد مراقبت در نیویورک–پروتستان/دانشگاه کلمبیا بیمارستان. او نشسته کنار تخت با اکثر بیماران دچار آسیب های روانی برای بسیاری از زندگی خود را. وقتی من از او پرسیدم در مورد اینکه دنج در یک بیمارستان او روشن. "البته بیمارستان در حال دنج و ويژه هستند که در آن coziness بیشتر مورد نیاز است. وجود دارد که هزار راه را به کسی دنج. Coziness چیزی است که شما باید به شکل از بیمار به بیمار و خانواده به خانواده است."

او رفت و برای یک فصل در مورد بسیاری از راه های او می دانست که سعی کنید به مردم را احساس خوب است. برای ان تنظیم بسیاری از IVs بنابراین هر یک منظمی به انتظارنشسته بودند و به درستی با برچسب آرامش او و بیماران است. او در بر داشت اطلاعات صحیح دنج—توضیح آنچه این ماشین آلات انجام شد شد مهم, آرامش, اندازه گیری. هر زمان که من شده اند در یک بیمارستان من خودم سوالاتی مانند: آیا یک کمی کامل قفسه های بستر که در آن من می توانم بقیه سرد آب سیب? آیا من می توانم شنیدن لهجه دارید ؟ من برای پیدا کردن طولانی جزیره لهجه تسکین دهنده زیرا آنها مرا به یاد پدر من و شوهر; اگر من با دقت گوش من معمولا می توانید پیدا کردن یکی. بسیاری از افرادی که در بیمارستان ها نام می پوشند. دانستن نام کسی می تواند شما را احساس نزدیک تر و بیشتر محافظت می شود. توجه کنید که چگونه مردم خوب هستند و در شغل خود. تماشای یک پرستار برش یک باند و یا منظم کمک به کسی که ریش بسیار در حال حرکت است. آنها شفادهندگان. عمل آنها در تمام طول روز طولانی است. آنها انجام داده ایم این چیزها صدها یا هزاران بار آنها را انجام خواهد داد صدها یا هزاران نفر. در عدم اطمینان از یک بیماری همه گیر من احساس گرم و نرم فقط آگاه از تلاش های انجام شده حتی اگر ما نمی دانیم نتایج.

من فقط نگاه کردم و دیدم آب باران چکه کردن گوشه ای از سقف. این باران. من را برای یک لحظه مکث و به یاد داشته باشید که چقدر من عاشق باران و مه. آن را به من به یاد که من مردم از اسکاتلند. که باعث می شود من فکر می کنم پدر و مادر من. پس از آن من فکر می کنم از فرزندان من و شوهر که ساخته شده من خنده این صبح است. پس از آن من فکر می کنم از دوستان که به من بخندی. پس از آن من فکر می کنم از همه مردم در اینترنت که پست های خنده دار فیلم ها به عنوان بسیاری از مردم را به خنده به عنوان آنها می توانند. پس از آن من احساس می کنم بهتر است. آن را تنها برای یک لحظه اما من احساس می کنم بهتر است.

ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.



tinyurlis.gdv.gdv.htclck.ruulvis.netcutt.ly
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن