آمریکایی ها را مجبور به پذیرش عدم قطعیت

ایده های به عنوان بیمار برای زنده ماندن است به "عدم قطعیت است." اما فرهنگ آمریکایی و آمریکایی پزشکی در درو

توسط NEWS-SINGLE در 18 اردیبهشت 1399
Moises سامان / Magnum Photos

در سال 2012, من بسیار بیمار پس از چند مرموز حملات سلامت بد است. از آن زمان نزدیک به سه سال بیشتر برای کشف کردن چه چیزی اشتباه است با من. چند مشکل نشان داد تا در نتایج تست بنابراین پزشکان بیشتر را تکان داد سر خود را: بدون اندازه گیری داده های آنها حتی نمی تواند می گویند من تا به حال یک بیماری است. است که طب مدرن چگونه کار می کند; آن متکی بر داده های اندازه گیری علائم که همه constellate به خاص "بیماری نهاد" محکم مدون و از نزدیک مورد بررسی قرار گرفت. به بیمار این روزها (به طور معمول) به یقین در مورد منبع از درد و رنج خود را از انسان قبل از به حال. گلو درد خود را ناشی از باکتری های استرپتوکوکی; توده در پستان خود را خوش خیم است; درد در پا خود را است منشعب از شکسته متاتارس. چون من تا به حال هیچ پاسخ من گاهی اوقات تعجب که اگر مشکل این بود که همه در سر من. شاید من افسرده بود. به آرامی هر چند من به قبول آنچه که من آن را روشن ساخت: من بیمار بسیار بیمار حتی اگر هیچ کس نمی دانست چرا. بدون دیتا, من تا به حال به اتاق را برای یک واقعیت است که من نزدیک به کل عدم کنترل است. من هرگز ممکن است دریافت پاسخ در مورد چیزی اشتباه بود. من نمی ممکن است پدیدار شود قوی تر است. من ممکن است بمیرد. همه در یک بار من تا به حال پا کردن مسیر پیشرفت یک فریب خورده روایت که من مانند بسیاری از دانش آموز خوب—تا به حال چسبیده پشتکار تمام زندگی من است.

زندگی من به عنوان یک بیمار تغییر روز من بازخوانی یک نامه 19 قرن شعر جان کیتس. در زمان نوشتن کیتس شاهد بود مادرش مرگ از سل و سپس یک درک ضعیف بیماری با علت نامشخص; به زودی برادرش تام و بعدها خود او خواهد مرد از عفونت است. در این نامه کیتس—در اوایل 20s—تلاش برای توضیح به برادران خود با کیفیت ویژه که متفاوت یک هنرمند بزرگ از یکی خوب است. "منفی قابلیت" او به عنوان نامیده می شوند آن است که کیفیت "بودن در عدم قطعیت, اسرار, شک و تردید و بدون هر گونه تحریک پذیر پس از رسیدن به واقعیت و دلیل است."

Keats کلمات مورد ضرورت "بودن در عدم قطعیت" به من یادآوری است که من زندگی در خارج از شناخته شده نقشه از تجربه انسانی است. در واقع من فکر تدوین منفی قابلیت بود فقط کلید ساخت هنر بزرگ اما به زندگی خوب در این صورت از درد است. این یک بینش عمیق از مرتب کردن بر اساس است که می آید از شاهد از دست دادن و درد و رنج نزدیک است.

به عنوان بیمار برای زنده ماندن است به "عدم قطعیت است." من تا به حال احساس نامرئی در بیماری من متوجه شدم چرا که فرهنگ آمریکایی و آمریکایی پزشکی در درون آن تا حد زیادی تلاش برای بی اهمیت جلوه دادن این واقعیت است. دکتر من می دانم که به من گفت که در دانشکده پزشکی او به صراحت تدریس هرگز به گفتن "من نمی دانم" به یک بیمار; عدم اطمینان به فکر باز کردن درب به پرونده های حقوقی. در محل قطعیت آمریکایی که نامزدان به بازی گرفته: فقط آن را انجام دهید. What doesn't kill you makes you stronger. ماهیچه ها از طریق آن است. تناقض فرهنگ اغلب رنگ اذعان است که برخی از مشکلات مزمن هستند و غیر قابل عبور به عنوان یک لوکس هیچ یک از ما می توانیم—تقریبا کلمه به کلمه. "من در مورد این کشور به جنگ. غم و اندوه لوکس است من نمی توانیم در حال حاضر می گوید:" رئیس جمهور در سریال 24, ابراز احساسات بینندگان به معنای تحسین.

جای تعجب نیست پس از آن که در سراسر کشور مردم هستند و در حال حاضر نیز رنج می برند از یک نوع "سندرم پس از رسیدن به واقعیت و دلیل است." پس از رمان coronavirus شروع به گسترش در ایالات متحده به صورت جدی به ما جمعی زندگی می کنند در یک shadowland: اینکه آیا یا نه ما آلوده شده با این ویروس ما تمام شده است شما با این قطعیت آن را به ارمغان می آورد. این ویروس را مجبور ملت به چه کیتس بزرگ به نام "Penetralium از رمز و راز" و آن را ناراحت کننده و قانع به محل. اعطا عدم اطمینان است نه جایی که ما می خواهیم دانشمندان ما و یا ما اپیدیولوژی به ساکن; ما می خواهیم آنها را پس از رسیدن به پاسخ های فشار برای واکسن. اما این کار در دست برای کسانی از ما که دانشمندان است به شکل از چگونه برای بیمار باقی می ماند به اندازه کافی در ما عدم قطعیت—تا زمانی که یک درمان یا واکسن—که ما می توانیم مراقبت از یکدیگر و انتخاب عاقلانه را به عنوان یک جامعه است.

آیا ما ساخت عاقلانه انتخاب ؟ یا گرسنگی ما برای یقین مهار گفتمان ملی در مورد چگونگی و زمانی که به بازگشایی? خیلی از بحث به نظر می رسد مبتنی بر یقین است که وجود دارد منجر به پیش بینی است که ممکن است هرگز و احتمالا هرگز به تصویب می آیند. هر یک از ما می گیرد برخی از اطلاعات است که توسط موجود و چرخش آن را به یک داستان است که باعث می شود حس به ما اما ممکن است کمی برای انجام با این دوره از بیماری همه گیر در یک دوره است که هنوز هم ناشناخته. ما هنوز هم نمی فهمم چرا ایران اما (تا کنون) نه عراق نابود شده است توسط ویروس; ما هنوز هم نمی به طور کامل مطمئن شوید که تا چه حد فرزندان می تواند انتقال ویروس است. در عین حال در رسانه ها می بینیم رؤسای دانشگاهها و op-ed روزنامه concocting حالات استادانه درست شده در مورد حرکت رو به جلو به عنوان اگر فکر می تواند آن را به عنوان اگر ما در هر نقطه نزدیک به داشتن کنترل دقیق بیش از که در آن بعد از ظهور خوشه.

در گرسنگی ما را به نگه دارید تا به چیزی خاص ملی بحث و گفتگو است و تفویض به سرعت به یک سیاه-و-سفید بحث در مورد صرفه جویی در اقتصاد در مقابل صرفه جویی در زندگی بشر با یک اردوگاه تلفظ performatively که سالمندان باید قربانی خود را برای بهره مندی از نوه های خود و دیگر دو برابر را در این ایده است که تمام زندگی با ارزش هستند. و یا به عنوان فرماندار نیویورک اندرو کومو قرار داده و آن را "برادران و خواهران ما هستند و نه مصرفی و ما در حال رفتن به قبول یک قضیه است که زندگی انسان یک بار مصرف است." چنین hortatory احساسات در هر دو انتهای طیف مبهم یک یقین: ما در حال حاضر باید به فکر می کنم در مورد چگونه به ترک خانه های ما خیلی بیشتر از ما می توانید به کار و انتقال را بدون سوال را بیشتر مرگ و میر با آن به عنوان Anthony Fauci نگه می دارد اشاره کرد. سوال واقعی مواجه هستیم این است: چه اخلاقی مطالبات آیا عدم قطعیت در محل ما و چگونه ما باید در مورد فکر می کنم آنها را به عنوان ما بازگشایی? که تجارت آف هستند از نظر اخلاقی قابل قبول و که هستند نیست ؟

در خانه با شریک زندگی من و دو فرزند با سن کمتر از 4 در حال حرکت به دومین ماه از مستند, من می توانم احساس عدم قطعیت وزن در بدن من است. وزن آن بر من که من صعود شیب دار پله اتاق زیر شیروانی به انجام لباس های شسته شده (دقت تر از همیشه قبل از اینکه مبادا من سفر و شکستن مچ پا); همانطور که من درایو دو بار در ماه به فروشگاه های مواد غذایی, احساس, عجیب, در معرض; و به عنوان شریک زندگی من و من بحث چه خطرات خواهد بود قابل قبول به جلو می رویم. من در معرض خطر به دلیل سابقه پزشکی من تمایل به توسعه لخته شدن خون? هیچ یک از پزشکان می داند. من زده چگونه مشابه این زمان احساس می کند به این دوره از غم و اندوه من تجربه پس از قبول کردم که من تا به حال یک بیماری مزمن است که ممکن است از بین برود—که زندگی من برای همیشه تغییر داد. سخت ترین قسمت بود پذیرش عدم اطمینان از اینکه آیا پزشکان همیشه باید یک نام و یک درمان برای چه با من اشتباه بود. من احساس دردناک دانش فاصله: روزی پزشکان را یک نام برای بیماری من. اما در عین حال من ممکن است تبدیل به یکی از کسانی که بد بخت مردم از دست داد در راه به پاسخ های درمان درمان.

ما در حال حاضر به دام افتاده در یک شبیه فضای یک اتاق انتظار. ما می دانیم چه این ویروس است اما ما هنوز نمی دانیم چگونه به درمان آن است. ما درک زیادی در مورد انتقال پذیری آن توجه کردهاند اما ما هنوز هم نمی دانم دقیقا چقدر مسری است و یا چه شرایطی هستند پرخطرترین. (گروه کر شیوه های رستوران ها و مترو?) به ما گفته شد نه به پوشیدن ماسک; در حال حاضر ما گفت: به پوشیدن ماسک. بدون علامت انتقال بود نه به فکر اتفاق می افتد در تعداد قابل توجهی; در حال حاضر برخی فکر می کنند که ویروس منتقل شده است پنهانی به آسیب پذیر توسط افرادی که نشان می دهد چند نشانه. بنابراین ما باید به آغوش یک نوع روشنفکر انطباق بهدست آمد به پزشکی تغییر چشم انداز. یکی از یقین در اینجا: ما با هم باید برای زندگی در شکاف.

به عنوان کیتس شاهد بیشتر و بیشتر رنج می برند—برادرش تام مرگ; عفونی بیماری های فراگیر لندن—او متصل خود زیبایی چشم انداز به زندگی و تجربه و نوشت: در نامه ای که زندگی است "ول روح-ساخت": "آیا شما نمی بینید که چگونه لازم دنیایی از درد و مشکلات است به مدرسه هوش و آن روح؟" قطعا هیچ یک از ما را انتخاب کنید به رنج می برند از طریق این بیماری همه گیر. وجود دارد هیچ چیز خوب در مورد درد و رنج در خود و برای خود. اما با توجه به این که ما در حال ترین—بهترین—ما می توانید انجام دهید این است که تصدیق واقعیت: ما در زندگی بدون پاسخ و ما ممکن است برای برخی از زمان. آن را بیش از حد به زودی به داستان چه خواهد آمد این سقوط اجازه دهید به تنهایی در سال آینده. و یا به عنوان کیتس قرار داده و آن را در یکی دیگر از نامه ای به برادران خود "وجود دارد هیچ چیز پایدار در جهان—داد و بیداد خود را تنها موسیقی است."

ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.



tinyurlbitlyis.gdclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن