در سال 1954 یک جفت از دوقلوهای همسان—پوست درخت فندق چشم و موهای مواج—فرار یک شهر کوچک در لوئیزیانا و باریک آینده آن فراهم: هیچ چیز اما بیشتر از همان. دزیره و استلا Vignes هستند شانزده و رهبری به نیواورلئان. آنها خراش توسط در حالی که برای و در نهایت استلا امر برای یک موقعیت به عنوان منشی در یک فانتزی فروشگاه کار تنها دختران سفید دریافت کنید. او نمی کند و ذکر او را سیاه و هیچ کس می پرسد. او نگران است او از انجام کاری اشتباه است ؟ —اما خواهر او مصمم است: چرا باید دو نفر از آنها از گرسنگی مردن "در هنگام استلا کاملا قادر به تایپ شد نا مناسب به عنوان به زودی به عنوان کسی متوجه شدند که او رنگی بود?" استلا می شود ، هر روز صبح در سوار شدن به او را تبدیل به دو دست Vignes—سفید"استلا" به عنوان دزیره تماس خود را—و هر شب او دستخوش این روند معکوس می باشد. آن را "یک عملکرد که در آن وجود دارد می تواند هیچ مخاطبان است. تنها کسی که می دانست او هویت واقعی قدردانی اقدام او و هیچ کس در کار می دانیم." در حالی که دوقلوها به ارمغان آورد با هم مشترک لذت بردن از کشیدن عملکرد. اما به تدریج شکاف بین آنها را وسیعتر میشود: "دزیره هرگز نمی تواند در دیدار با دست Vignes. استلا تنها می تواند او هنگامی که دزیره بود اطراف نیست." یک روز استلا از بین می رود ترک خواهر او توجه داشته باشید: "متاسفم عسل اما من به راه خود من."
"محو نیم" (ریورهید) دوم رمان بریت بنت می گوید داستان از Vignes خواهر' واگرا مسیرهای. در انجام این کار متعلق به یک سنت طولانی مدت از ادبیات در مورد نژادی عبور. از دوره قبل از جنگ تا پایان جیم کلاغ بی شماری از آمریکایی های سیاه و سفید عبور از خط رنگ برای تصویب به عنوان سفید—برای فرار از برده داری و یا تهدید به خشونت نژادی و یا برای به دست آوردن دسترسی به, اجتماعی, سیاسی و اقتصادی مزایای اعطا سفیدی. روایت است که دراماتیزه این پاساژ تبدیل به یک ثابت از محبوب داستان نوشته شده توسط سیاه و سفید مرد و زن نویسندگان به طور یکسان. Charles W. Chesnutt, James Robert Johnson و Nella لارسن در مورد آن نوشت آیا به عنوان William Dean Howells و کیت شوپن. "تقلید زندگی" در سال 1933 رمان فنی هرست بود دو بار به یک فیلم (در سال 1934 توسط John M. Stahl و در سال 1959 توسط Douglas Sirk). این داستان تکرار برخی از نسخه generic قوس: "غم انگیز خود ارضایی" اغلب یک زن بخواهد به ترک خانه و پاس سفید; در زمان نگران خیانت او و هویت او را برمی گرداند و به خانواده او تنها به ملاقات با یک سخت سرنوشت—گاهی اوقات مرگ است.
اواخر قرن بیستم این ملودرام از این روایات—که قابل پیش بینی شخصیت های غم انگیز سرنوشت—تا به حال عمدتا در کنار بازیگران. اما در "محو نیمی از" بنت ریشه این پژمرده استعارههای و reanimates آنها در یک, تازه, تعجب آور داستان. رمان آغاز می شود پس از سیزده سال زندگی Vignes دوقلوها شکافته. استلا در زندگی مجلل زیربخش در لس آنجلس. دزیره بازگشت به شهر که او و خواهرش فرار کرد. استلا یک زن خانه دار با یک خدمتکار است. دزیره یک پیشخدمت در رستوران محلی. استلا ازدواج یک مرد معتقد است که او سفید است و می داند که هیچ چیزی از گذشته او: هیچ چیز از او great-great-great-grandfather بود که به پدر خود چیزی از پدرش که بدون محاکمه اعدام شد درست در مقابل او. دزیره اتحاد چپ شوهرش "تاریک ترین مرد او می تواند پیدا کنید" و پیوست با اولین عشق خود را. هر دو خواهر جوان و دختران در مورد هم سن و سال و هر کدام به ارث رسیده از پدر و ویژگی ها: کندی, دارای موهای بور و چشمان آبی; جود است "cp" پوست.
بنت در حال کار در داخل و نه یکی بلکه دو ژانر—نقشه کشی در چاه فرسوده عناصر از عبور از ادبیات و همچنین بارها مورد استفاده قرار دستگاه های طولانی از دست داده دوقلو—و او خم به تجویز ملودرام. او دانای کل روایت roves در میان خطوط داستان معرفی ما به بازیگران شخصیت های سهام: بری drag queen; میخکوب کردن محکم کردن زنان libber; بلیک سفید متوسط رای دهندگان; سام خشونت ایلخانی; Loretta مادر در یک "محترم" سیاه ، به جود و کندی دریافت آنها مطابق با نوع بیش از حد. جود با استعداد است سیاه ورزشکار در بورس در U. C. L. A., و کندی است "عوضی" زندگی پدر و مادرش سکه. بیش از یک بار این طرح در یک ظالمانه تصادف.
اما به عنوان رمان گستراند ما شروع به رسمیت شناختن چگونه ماهرانه بنت مجددا مرتب و کلی قطعه از داستان او. او اصطکاک نثر حواله ما در سراسر یک دوره نزدیک به چهل سال طرح انهدام nonsequentially یک شخصیت فکر و یا عمل در حال حاضر محرک یک داستان از گذشته است. آن را به قرض گرفتن یک مشاهده است که باعث کندی در مورد حافظه چگونه کار می کند مانند "دیدن به جلو و عقب در همان زمان." برق در داخل این فضا گذشته و حال و کشش بین—می آید از تماشای ظاهر قابل پیش بینی شخصیت های برخورد در راه های غیر منتظره.
روایت از عبور به ناچار در برابر پرسش از عملکرد: این ناهماهنگی بین خود معتبر و بینی خود درام از دیدن و دیده شدن است. اما در بنت رمان, استلا, ازلی عبور شکل است که به سختی تنها گذاشت. همه بنت شخصیت های کشتی با نقش آنها اختصاص داده شده اند. حیاتی پویا بین بازیگر و تماشاگر بازده مدل های مختلف از یگانگی خویشتن. هویت چیزی است که شما را و یا چیزی است که شما را از هم جدا ؟ چیزی است که شما راست و یا چیزی است که شما در معرض?
استلا دختر, کندی, که یک بازیگر در معمولی ترین حس. در سن یازده او به عنوان بازیگر چینی راه آهن کارگر در بازی یک مدرسه در مورد طلا راش. او تنها هفت خط اما مادر او کمک می کند تا حفظ آنها. استلا که اغلب به نظر می رسد تاسف در فرزند او را حد وسط است به طور ناگهانی دلگرم کننده است. "منظورم این بود که کاملا مسخره" کندی به یاد سال بعد. "شما نمی تواند حتی دیدن چهره من. اما مادرم به من گفت که من یک کار خوب. او بود . . . من نمی دانم او به نظر می رسید هیجان زده برای یک بار." (دراماتیک طنز قوی است: ظاهرا سفید کودک تاکید شده است توسط او مخفیانه مادر سیاه و سفید هنگامی که او "می شود"،) در زمان کندی conjures تا این صحنه او یک دختر کالج ترک تحصیل و سرحال برادوی ستاره متقاعد شده است که اقدام این است که "تنها چیزی که او خوب است." کندی که هرگز احساس او واقعا می داند که مادر او و یا شناخته شده است به خود می بیند اقدام به عنوان یک راه: به جای رقابت با مادر به اسرار او اجتناب آنها امید بستن به ساکن جانشینی آماده ساخته شده زندگی می کند. "بازیگری است که در مورد دیده شدن" یک معلم به او می گوید. آن را در مورد "تبدیل شدن به نامرئی به طوری که تنها شخصیت از طریق میدرخشید."
معلم گاهی یک تئوری بازیگری—و از بودن خود—که لولا در حک. برای کندی شادی از بازیگری است که در تلاش بر روی یک هویت جدید; موفق بودن در آن او می یابد به معنی پنهان کردن است. یک شب کندی تجربه احساس خروج از بدن او روی صحنه و خواستار آن را "بزرگترین عملکرد او تا به حال به من بدهید."
اگر افاسمان است یک مدل از یگانگی خویشتن بنت رمان نیز شامل یکی دیگر از. بسیاری از شخصیت او به دنبال یک مخاطب و نه به فرض یک داستان تخیلی حقیقت اما به فاش کردن یک درونی است. این جاه طلبی است همه چیز در مورد قرار گرفتن در معرض: ما از شنیدن آن در عبارت "بیرون آمدن" که قطاری از بیم و هراس از رونمایی چیزی آسیب پذیر و صادق باشید. بری یک دبیرستان معلم شیمی در طول هفته می شود Bianca, کشیدن ملکه در تعطیلات آخر هفته. او خود را نگه می دارد دو زندگی جداگانه. اما بین عملکرد بری "فکر [شخص], خرید برای, برنامه ریزی برای بازگشت احتمالی" بود و او بود که همیشه وجود دارد "طولانی بر روی لبه خود را از ذهن." ریس یکی از جود اول دوستان در لس آنجلس شده است به طور مشابه پاره پاره بین هویت. او و جود را ملاقات اطراف هالووین در یک مهمانی که در آن tellingly هر حال پوشیدن یک لفظ پنهان. او فکر می کند ریس ناز می یابد و بهانه به دیدار او در کار است. در اوایل دوستی خود را که به آرامی تبدیل به یک داستان عاشقانه او می گوید که او را trans. (بنت مجموعه این گفتگو در تاریکخانه—ریس آرزوی بودن یک عکاس حرفه ای—بازی با مفاهیم مختلف قرار گرفتن در معرض.) متولد در آرکانزاس به عنوان ترزا او از خانه فرار کرد و پس از پدرش او را گرفتار در لباس یک پیراهن و کراوات, بوسیدن یک دختر است. زمان جود ملاقات او "هیچ کس نمی تواند بگوید که او می خواهم تا به حال شده است و گاهی اوقات او به سختی می تواند آن را باور یا نه."
در برخی از راه, ریس داستان برای تلفن های موبایل بطرز عجیبی مانند استلا: فرار از یک شهر کوچک که در آن هر کس در حال حاضر تصمیم گرفت که شما; یک شروع تازه در یک شهرستان که در آن هیچ کس می داند که گذشته خود را. جود خودش افتاد تا با این شباهت های ظاهری. زمانی که ریس می پرسد که آیا او فکر می کند در مورد از دست رفته, عمه ، خاله, Jude برای تلفن های موبایل تلخ: "منظورم این است که چه نوع از شخص فقط برگ خانواده اش پشت؟" این کلمات از دهان او بیرون قبل از اینکه او متوجه می شود که این دقیقا همان چیزی است ریس انجام داده است.