یادداشت سردبیر: این مقاله بخشی از یک سری از شروع آدرس راه اندازی شده توسط این اطلس برای دانش آموزانی که نمی خواهد بود قادر به حضور خود فارغ التحصیلی به دلیل بیماری همه گیر. پیدا کردن مجموعه ای در اینجا.
خوش آمدید فارغ التحصیلی زنان و nonbinary مردم است. امروز روز شما است. تبریک! حرکت نزولی این مراسم است که یکی وجود ندارد. اما حداقل آن کوتاه خواهد بود.
در حالت عادی فارغ التحصیلی برخی از start-up موسس که کلید موفقیت بود که غنی متولد خواهد بود سخنرانی شما در مورد فضائل از کار سخت است. من قصد دارم به بحث در مورد چیزی متفاوت: شکست. نه بزرگ ترشح شکست که اتفاق می افتد زمانی که شرکت شما می شود یک راش از مطبوعات بد هفته قبل از اینکه شما بروید اما هر روز شکست که ترک میلیون ها نفر از آمریکایی ها تعجب کنید که چگونه آنها خواهیم پرداخت اجاره.
پانزده سال پیش من بود که در آن شما در حال حاضر: در خانه. من فارغ التحصیلی از دانشگاه اما به جای حضور در مراسم من در آن دختر و من روز را صرف بسته بندی تا او استیشن واگن به حرکت از اشویل به پورتلند ، او بیشتر از بلند کردن اجسام سنگین. من ماندم داخل آماده شدن برای درایو توسط نورد یک زن و شوهر ده مفاصل که من برنامه ریزی برای مخفی کردن در یک تامپون که من نمیفهمد هر مرد پلیس را جلوگیری از. در آن زمان من احساس رشد کرده است. اما من و این حرکت به عنوان هر کس دیگری می توانست پیش بینی شده به پایان رسید در فاجعه است. من به مدت تقریبا سه سال در پورتلند قبل از—شکست تنها و بی خانمان—من به نام مادر از او خواست به خرید یک بلیط یک طرفه صفحه اصلی. من تا به حال شکست خورده است.
اما این همه در آینده است. روز فارغ التحصیلی من من هنوز هم به اندازه کافی گنگ به فکر می کنم که همه چیز کار می کنند ،
آنی خودشان: این افسردگی است. این یک عصر یخبندان.
تنها اشتغال پیدا می کنم در پورتلند بود که در کافی شاپ, بنابراین من صرف صبح ساخت lattes و سرقت شیرینی از من ، پس از آن من خواهد روز بنوشید. معمولا من جوانترین فرد در نوار. در حالی که من اصلا به بسیاری از پاک کردن خاطرات آن روزها من به یاد داشته باشید یک به طور منظم که دودی از tracheostomy سوراخ در گلو را که من به ارمغان می آورد برای اولین بار قطعه ای از حکمت: اگر سیگار می کشید یا vape یا تزریق نیکوتین به رگ های خود را ترک در حال حاضر. لگد زدن عادت تنها سخت تر می شود که شما مسن تر است. همین کار را با نوشیدن. این انفجار تا زمانی که شما 40 و انجام نشده هر چیزی علاوه بر به خاطر سپردن به نکته. من نمی گویم شما نباید نوشیدنی در همه, اما چه شروع می شود به عنوان سرگرم کننده می تواند از خط خارج همه چیز. شما خواهد شد شگفت زده چگونه بسیاری از دوستان شما تصمیم به گرفتن هوشیار بعد از آن در زندگی است.
سرطان ریه و نوتوانی حال مشکلات برای آینده است. شما در حال حاضر به اندازه کافی بد است. شما در حال فارغ التحصیل شدن به بدترین بازار کار پس از رکود بزرگ. شغل من می تواند تکیه زمانی که من سن شما بودم—حداقل-دستمزد کنسرتهایی در کافی شاپ, رستوران ها, کافه ها و کتابفروشی ها—خشک شده اند. شما حتی نمی توانید رفتن به یک کافه بسیار کمتر دریافت یک شغل در یک. من شگفت زده نمی شود اگر تنها در دسترس برای grads جدید در آمازون تحقق مراکز که در آن شما در نهایت جایگزین روبات که نمی خواست حمام می شکند.
درک تامپسون: این بیماری همه گیر را تغییر دهید آمریکایی خرده فروشی برای همیشه لطفا برای
پس چه غلطی باید بکنم ؟ من نمی دانم. در واقع من در همان موقعیت: حوصله گیر در خانه و خارج از محل کار. به دلیل همه گیر گذاشته بودم از من به عنوان یک نویسنده کارکنان یکی از تنها جایگزین هفتگی روزنامه های چپ در کشور است. بنابراین من خودم را یک بار دیگر در یک موقعیت من می خواهم امید هرگز دوباره.
این ششمین اخراج از دانشگاه. برای اولین بار بود که در یک کافی شاپ در پورتلند که به فروش می رسد lattes می کند با پرو داروی مقوی غرایز جنسی. معلوم نبود یک بازار بزرگ برای گرفتن همراه با قهوه صبح خود را. سپس مو سالن بزرگ-جعبه خرده فروش ها و آزمون های آمادگی برای شرکت و تغییر آب و هوا مجله. و این حتی شامل بسیاری از مکان های که در آن من هر دو رو اخراج برای نشان دادن و یا ترک بدون دادن اطلاع قبلی. هنگامی که من تا به حال دوست من تماس بگیرید و به او بگویید که او نمی تواند او را به هر گونه اطلاعات بیشتر, اما من نمی خواهد در آینده به کار. آنچه به نظر می رسید مانند یک ایده خوب در آن زمان در سمت چپ من قادر به پوشش من اجاره, بنابراین من به پایان رسید تا فروش خود من پلاسما.
شکست می تواند منجر به پیشرفت است. هنگامی که شما در حال ایستاده در خط برای فروش خود را به خون شما را مجبور به ارزیابی مجدد خود را انتخاب کند. و اگر شما چیزی مانند من و شما در حال رفتن به یک مقدار زیادی از انتخاب های بد.
برخی از شما بیشتر overachieving همکلاسی دقیقا می دانند چه می خواهند و چگونه به آن دست یابد. هیچ رکود اقتصادی جهانی برگزار خواهد شد آنها را به عقب. این شانس چند شد برنامه ریزی برای آینده در حالی که بقیه از ما هنوز هم بدانند چگونه به پرستار. تنفر آنها طبیعی است. خوشبختانه حتی کسانی از ما که سرگردان در حالی که شکست بارها و بارها در نهایت می تواند در پیدا کردن و یا ایجاد خود ما مسیرهای.
در اواخر 20s, من در زمان کار—من 15 یا 16—در یک خانه چاپ و نشر. این یکی روشن گام-تا آنجا که من تا به حال بیمه بهداشت و درمان. اما من به طور مداوم خسته شدم. من قرار بود ویرایش کتاب های درسی اما صرف بیشتر وقت خود را در اینترنت. زمانی که من از همه چیز به عنوان خوانده شده, من یک وب سایت به نام سوالات NPR یک مخزن از سرقت, عکس عمومی-رادیو میزبان با gushy نوشتن شرح تصاویر و در مورد چگونگی گرم بودند. آن را درو مقدار کمی از توجه به درون سازمان های غیر انتفاعی-رسانه اکوسیستم یک گروه از مردم که نمی شد تا قدردانی خود را به نظر می رسد. در یک نقطه من یک ایمیل از یک رادیو تولید کننده در سراسر کشور با موضوع خط "این فن mail." کلیک کنید.
تولید کننده بود و بر خلاف بسیاری از مردم در وب سایت من در واقع جذاب است. ما شروع به ارسال ایمیل و سپس پیام کوتاه و سپس صحبت کردن در تلفن. چه آغاز شده به عنوان ایمیل فن نمایاندن به یکی از کسانی که وسواسی روابط است که بهترین کار بیش از یک فاصله طولانی است. در سراسر بسیاری از مایل شما می توانید ایجاد استادانه درست شده توهمات در مورد آینده خود را به جای مقابله با این واقعیت است که شما دو نفر در حال وحشتناک مناسب است. ما شروع به پرواز به جلو و عقب برای دیدن هر یک از دیگر هر چند ماه. من بسته بندی شده خواهد بود تا همه چیز را در یک ثانیه منتقل و با او—اگر او خواسته بود.
و سپس یک روز او فقط ... ناپدید شد. در حالی که من امیدوار است او فقط در کما حقیقت بسیار بدتر بود: من می خواهم شده است ghosted. و بنابراین من چیزی که واضح است به انجام زمانی که یکی می شود ریخته: من نوشت: تحقیر آمیز نامه به محلی عمومی-ایستگاه های رادیویی مورد چگونگی ملاقات با این زن تا به حال ساخته شده من متوجه است که من هم می خواستم به کار در رادیو. می تواند من لطفا کارآموزی? من واکشی نوشیدنی های خود را.
احتمالا از ترحم یک تولید کننده در ایستگاه به من پیشنهاد کارآموزی پرداخت نشده. پس از آن من یک کار در یک مکان عمومی-ایستگاه های رادیویی چند ساعت دور. برای اولین بار در زندگی من من می خواهم یک هدف فراتر از گرفتن نوار توسط یک ساعت یک مبارک و به نوعی من می خواهم انجام آن است. و من نمی تواند انجام داده اند بدون بهترین محرک از همه: به رغم. من می خواهم موفق شدن من تصمیم گرفته بودم اگر بدون هیچ دلیل دیگر از به پرتاب موفقیت من در دوست دختر سابق من ، او ممکن است برنده فروپاشی, اما من می خواهم پیروزی در زندگی است. (برخی از مردم به شما بگویم که زندگی یک رقابت نیست. آنها در حال دروغ گفتن است.)
من در عمومی-ایستگاه های رادیویی برای تنها یک سال قبل از گرفتن یک کار در یک مجله دیجیتال در سیاتل—یک کار است که برای کمتر از سه سال قبل یک بار دیگر گذاشته بودم. اما این لغزش صورتی تبدیل به فرصت نیز هست. من شروع به مستقل برای غریبهسیاتل تاریخ و زمان آخرین باقی مانده alt-هفتگی و به زودی ارائه یک موقعیت در کارکنان است. برای چند سال آینده من در مورد نوشت: فرهنگی و مسائل سیاسی شد و چیزی از نام های باریک جهان در سیاتل رسانه ها. من به دست آورده کمتر از یک مدرسه سرایدار اما من به نظر می رسد در رادیو و تلویزیون ملی برنامه های نیویورک تایمز به چاپ داستان در مورد من و برای بهتر یا بدتر (معمولا بدتر) به صورت تصادفی افراد در سیاتل می دانستند که من بود. من تماس از عوامل و ناشران و دعوت به صحبت در کنفرانس ها و کالج ها و پادکست ها. در ماه مارس, من رزرو شده بود به یک HBO نشان می دهد. رفتن آنها به پرواز من (کلاس اول) و من قرار داده تا به مدت دو شب در لس آنجلس در یک هتل پنج ستاره است. من هرگز در آنجا ماند در هر هتل بهتر از بهترین غربی است. برای کسی که تا به حال صرف بیشتر از زندگی کاری من اخراج شدن یا گذاشته چیزهایی بودند که در نهایت ،
و سپس همه گیر رسید. نشان می دهد به طور نامحدود به تعویق افتاد. یک به یک زبان من کنسرتهایی بودند لغو شد. و حتی بدتر گذاشته بودم دوباره—این بار از یک کار است که من لذت می برد. زمان نمی تواند بدتر: اکثر رسانه های خبری شد به سختی باقی مانده قبل از همه گیر. فقط در چند ماه گذشته صدها نفر و شاید هزاران نفر دیگر از روزنامه نگاران خود را از دست داده است. من ممکن است هرگز به کارکنان نوشتن موقعیت دوباره. (روزنامه نگاری فارغ التحصیلان: توصیه من به یادگیری کد اما آن را از طریق کالج, نه برای سود بوت کمپ.)
و هنوز پس از شش اخراج در 15 سال گذشته, من می دانم که شکست ندارد به طور دائم و در چند سال دیگر من است به این اخراج به عنوان یک برکت و رحمت در یک ماسک صورت. من نه شکست خورده و بیش از, من نمی خواهم که این کار پیش فرض که در آن من شروع به وبلاگ که منجر به دختر که منجر به فروپاشی آن منجر به بالاخره من هم عمل می کنند و در واقع با شروع به کار می کنند. اگر چه من هرگز به من سابق اعتبار آن من ممکن است هرگز این شانس را به نوشتن برای زندگی بود من نمی ریخته شده است. قدرتمند ترین نیروی در زندگی حرفه ای من—یا چه مانده است از آن شده است شکست. همان می تواند درست باشد برای شما بیش از حد.
چه اتفاقی خواهد افتاد بعدی برای هر یک از ما ؟ چه کسی می داند. در این مرحله برنامه شروع به خرد من goldendoodle برای گل میخ هزینه. اما چیزی خوب است—چیزی است که ما نمی بینیم و یا حتی تصور کنید در حال حاضر—ممکن است در نهایت از این همه غم.
بنابراین در اینجا درس: موفقیت این است که هیچ تضمینی وجود ندارد اما شکست است—چه از طریق انتخاب خود را و یا یک واکنش زنجیره ای فراتر از کنترل خود را. اما هر شکست فقط یکی دیگر از دقت در سفر خود را از طریق زندگی است. بنابراین مهار خود را شکست. آنها را در آغوش. هنگامی که شما ریخته یا از دست دادن شغل و یا زمانی که برنامه های خود را همه در انتظار به دلیل جهانی بیماری گریه برای یک دقیقه. صحبت کردن با یک دوست. و سپس اجازه دهید آن را به شما انگیزه برای ایجاد تغییرات—نزدیک به خود را در نوار تب به کار سخت تر برای انجام این کار چیزی دیگری.
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.