شعله در ابر در نیمه شب
پتو تخت من با نور است.
عطر و بوی گل یاس زمستان
افزایش می یابد از یک آرامگاه به ملاقات چشم.
من شما را به عنوان اگر از من صبا.
من به عنوان دیده بان اگر از مرگ, ناشناس
در زیر یک تار آسمان, برگزاری هوا
این بار من بدن. مرگ
بدون خونریزی و بی عاطفه است آشنا.
اما چه می شود اگر ما می تواند زندگی می کنند که راه بیش از حد ؟
در لحظه ای عزیزم
در این لحظه من یک زن بدون شهوت.
مهتاب مثل جدید برف
را پوشش می دهد و دست و پا از شب.
بزرگ چهره عجیب و غریب
محو از پنجره ها و درها.
—Yi Lei (1951-2018)
(ترجمه شده از چینی توسط تریسی K. Smith و Changtai Bi.)