پرواز: آن را بدتر از شما فکر می کنم

سیاست سورئال تجربه پرواز در طول یک بیماری همه گیر و نادرست وعده بازگشت به حالت عادی Chandan Khanna /

توسط NEWS-SINGLE در 19 اردیبهشت 1399
Chandan Khanna / خبرگزاری گتی

تیوی کابین بود و بی قرار. این بود یک هفته بعد از ظهر در اواخر ماه آوریل و من در میان ده ها تن از مردم سوار شدن به هواپیما که بسیاری از ما تا به حال فرض بر این خواهد بود خالی است. خدمه پرواز در تقلا بودند به جای صندلی-درخواست تغییر. مسافران—پر شانه به شانه به دو صندلی ردیف—بیدارم در یکی دیگر از پشت ماسک. شوم اطلاعیه آمد در پرواز سیستم PA: "ما عذر خواهی برای هشدار دهنده مقدار از مسافران این پرواز است." هر کدام از ما بالقوه ناقل بیماری کشنده.

من وارد من اختصاص ردیف و یک کلفت و خاکستری با موهای مردی در صندلی کنار من. زمانی که من نقل مکان کرد به نشستن او من را متوقف. "نشستن وجود دارد," او گفت: gruffly با اشاره به راهرو پشت سر ما. "فاصله اجتماعی."

مشتاق برای رویارویی من تصمیم به پیروی. در عرض چند ثانیه هر چند یک پرواز محقق و دستور داد مرا به صندلی من اختصاص داده. من سرکش می شود seatmate شور و نشاط اعتراض به این توسعه در پاسخ به مسدود کردن ورودی ردیف با پا خود را.

یک بن بست گرفت با خشمگین مسافر معترض است که وجود دارد مقدار زیادی از سطر خالی که در آن من می تواند نشستن (وجود ندارد) و درد و رنج طولانی پرواز همه اما تهدید به او لگد کردن هواپیما (او نیست). در نهایت او کوتاه آمد و من فشرده ناشیانه به جای من به عنوان مرد گفتم profanities تحت نفس خود را.

چرا من فکر می کنم پرواز آسان خواهد بود در حال حاضر ؟

در روزهای منتهی به سفر من و همکاران و اعضای خانواده تا به حال بارها و بارها ابراز حسادت. "من خیلی حسادت" یک همکار به من گفت. "گرفتن یک پرواز بدون kids برای تلفن های موبایل مانند بهشت" به جهنم همسر من گفت. سفر هر چیزی عجیب; من در یک گزارش سفر که نمی تواند دوباره. اما من درک احساسات. مانند میلیون ها نفر از آمریکایی های من است می خواهم اجتماعی فاصله نزدیک به دو ماه—cooped, در خانه, در حال رشد یک gnarly قرنطینه ریش و manically پاک کردن مواد غذایی با Lysol. چشم انداز بسته بندی یک چمدان قرار دادن بر روی شلوار و سوار شدن به هواپیما مانند صدا هیجان زیاده روی یک ماجراجویی بزرگ. سفر از طریق هوا! که می تواند حتی تصور چنین چیزی ؟

اما پرواز در طول یک بیماری همه گیر تبدیل به بیشتر استرس زا—و سورئال—از من می خواهم برای برنامه ریزی. صحنه های بازی مثل یک postapocalyptic فیلم: پارانوئید مسافران پرسه می زدند خالی پایانه در ماسک چشم دوخته اند و یکی دیگر با احتیاط به آنها misted خود را با مواد ضد عفونی کننده. Dystopian عمومی-اطلاعیه های خدمات تکرار از طریق فرودگاه—"این یک پیام از مراکز کنترل بیماری و پیشگیری..." حتی کوچکترین اکثر کارهای روزمره—مانند برخورد با صفحه نمایش لمسی کیوسک فروش بلیط—احساس می کند با خطر است.

من سفر در زمان دو پا و عجیب و غریب بود بیشتر در راه است که من می خواهم انتظار. اما تعداد کمی از مغازه ها و رستوران ها در واشنگتن ملی فرودگاه بسته شد. خدمات آشامیدنی در کابین اصلی به حالت تعلیق در آمد (هر چند ظاهرا در خدمت آل زنجبیل برای کلاس اول مسافران رد شد epidemiologically قابل قبول). من اولین پرواز آنقدر خالی است که به خلبان هشدار داد ما خواهد تجربه "بسیار سریع شتاب برای برخاست." هواپیما افتاده به آسمان و معده کاهش یافته است. من صرف مقدار زیادی از پرواز با استفاده از baggie Lysol دستمال مرطوب به مالش دادن و دوباره اسکراب هر سطح در دسترس است.

توقف در o'hare بود که در آن من همکار مسافران چیز ساییده شده اعصاب آمد بیشتر به طور کامل به نمایش. در دستشویی مردان ماند غرق مانند رزمندگان از بازگشت از نبرد شور و شوق خود را شستشو دست و تیراندازی شوم به نظر می رسد در هر کسی که بیش از حد نزدیک. در دادگاه های غذایی یک بازی فریاد را شکست در میان چندین تاکید کرد-از غریبه ها و پلیس مجبور به دخالت شد.

در خارج از دروازه مسافران نشسته پنج یا شش صندلی های جدا از هم به سختی با اذعان به یکدیگر اجازه دهید به تنهایی تلاش مکالمه. این سکوت وهم آور عینک من بعد از مدتی. هنگامی که همسر من, پیامک بپرسید که چگونه این بود که بهترین توصیف من می تواند جمع اوری شد اش نشان از emoji.

پرواز همواره ناخوشایند و مملو کوچک indignities. این احتمال وجود دارد که من هشدار بیشتر از حد معمول به تحریک کسانی که در اطراف من. اما به امریکا lurches ناشیانه به سمت اقتصادی "بازگشایی" در هفته پیش رو, من مملو تجربه سفر برجسته یک حقیقت ناخوشایند: پر زرق و برق جذبه "عادی" است که منتظر در انتهای دیگر از این stay-at-home سفارشات یک سراب است.

چیزهایی که ما از دست بیشتر در مورد ما قبل از همه گیر زندگی—ناهار خوردن در رستوران و تفریحی, سفر, شب کارائوکه و بیس بال بازی—نیاز به بیش از دولت اجازه لذت می برد. این فعالیت ها منتج نه تنها در تماس با انسان اما محبت متقابل و مهربان صبر بر توانایی ما برای قرار دادن با یک دیگر. فرمانداران می تواند محدودیت ها و شرکت ها می توانند پیاده سازی بهداشت عمومی پروتکل های. اما تا زمانی که ما توقف reflexively دیدن مردم به عنوان ویروسی تهدید کسانی که لذت های کوچک ما طلب هستند و به احتمال زیاد باقی می ماند گریزان.

من فقط به حال به نشستن در کنار من عصبانی seatmate برای چند دقیقه. مدت کوتاهی پس از او اوقات تلخی یک پرواز برگشتم به ما ردیف و بعد از درمان به پژمرده تابش خیره کننده—به من اطلاع داد که من در حال به روز رسانی است. من جمع شده بودند همه چیز من و sheepishly ساخته شده راه من تا راهرو در حالی که آزرده مسافر sarcastically بانگ زد: "آه کلاس اول!"

به عنوان هواپیما صعود من فشرده سر من در برابر پنجره و peered در ناپدید شدن باند فرودگاه. من سعی کردم به اندیشیدن معجزه از پرواز انسان به دوست داشتن این امتیاز نادر است من تجربه بود. اما پس از آن ناراضی فکر خود اظهار داشت: چگونه بسیاری از مردم لمس کرده اند این پنجره امروز خود را کثیف ، من به عقب گاو و squirted برخی از ضد عفونی کننده دست را بر روی پیشانی من.

ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.



tinyurlbitlyis.gdclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب