Fran Lebowitz قدیس حامی ماندن در خانه و انجام هیچ چیز نیست. او معروف مخالف به کار و معروف مقاوم به تکنولوژی; او بدون تلفن همراه و یا کامپیوتر. او به نیویورک نقل مکان از موریستاون نیوجرسی در اطراف 1970 لحظه او از نظر قانونی قادر به انجام این کار شد و یکی از نیویورک متمایز ترین شخصیت با او مبارز grouchiness او ارادت به سیگار او علامت تجاری گروه چکمه های کابوی و سفارشی ساخته شده و Anderson & Sheppard کت و شلوار کت و مروارید خاکستری 1979 جستجوگر خودرو. به زودی پس از ورود او صحبت راه خود را به یک کار نوشتن برای اندی وارهول را مصاحبهو نافذ تفسیر در شهرستان زندگی می کنند جمع آوری شده در دو جلد "شهر زندگی" (1978) و "مطالعات اجتماعی" (1981). او شده است یک مدل از بهره وری است. اما او را بدنام بلوک نویسنده—و یا به عنوان او آن را "نویسنده محاصره"—متوقف نشده او از تفسیر. او یک نظر در مورد همه چیز و سر در گم اگر او قصد ندارم به شما بگویم آنچه در آن است.
با تشکر از COVID-19, بسیاری از ما در حال حاضر به دام افتاده در خانه اگر نه تقریبا به زیبایی. پس چه بینش می کند Lebowitz را در هنر از عدم فعالیت? و چه او پیش بینی برای شهرستان است که در حال حاضر یک کانون بیماری همه گیر شهر است که او همه اما زنجیر خود را به پنج دهه? من رسیده Lebowitz توسط تلفن—او در یک خط زمین به طور طبیعی در آپارتمان او که در آن او شده است با خیال راحت منزوی جز گاه به گاه راه رفتن. "برای حداقل بیست سال خواب بوده از زمان وجود نداشت گردشگران در میدان تایمز," او گفت: glumly. "در حال حاضر وجود دارد هیچ گردشگران در میدان تایمز, اما, البته, وجود دارد هیچ کس در میدان تایمز." او صحبت می کرد از اتاق نشیمن خود را که شامل بسیاری از او مجموعه ای از یازده هزار جلد کتاب و همچنین به عنوان یک گوستاو Stickley میز قهوه ("خریداری شده در طول یک دوره فراوانی مانند چهل سال پیش") نقاشی پدرش ساخته شده و یک استرلینگ-نقره ای سیگار جعبه به او داده شده توسط جان اوهارا دختر. مکالمه ما ویرایش شده و تغلیظ شده.
چگونه آیا شما شده است به صرف وقت خود را در انزوا?
آن بستگی دارد چقدر شما شمارش زمان شما صرف sulking. اجازه بدهید من آن را این راه: هنگامی که آنها به کامپایل یک لیست از قهرمانان این دوران من نمی خواهد بر روی آن. بیشتر من شده است خواندن. همچنین در نظر گرفتن تماس های تلفنی از افرادی که برای ده سال گذشته به من گفت که آنها نفرت به صحبت کردن در تلفن. و من زمان زیادی را صرف فکر کردن در مورد چگونه به فکر می کنم این به دلیل آن است که بسیار شگفت انگیز چیزی که به سن و سال من—من شصت و نه—و به چیزی اتفاق می افتد که نمی یاد شما را از هر چیز دیگری است.
آن شما را مجبور به فکر کردن در مورد در حال رشد بودن در بالاتر از خطر ،
من دود بنابراین اساسا هر کس من شناخته شده برای چهل سال گذشته فکر می کند من در یک دسته پر خطر. نگاه مسن تر از شما هستند و کمتر سالم شما هستند. اگر شما درخواست من اگر آن ساخته شده است من افسرده تر از آن نیست. من نمی دانم که آیا آن را بد یا خوب چیزی است.
یک چیزی که من کاملا متوجه شدم در مورد خودم و که باید درست همانطور که شما مسن: این که شما می خواهید برای مردن اما شما کمتر به زندگی متصل. شما کمتر دست پاچه. من خیلی دست پاچه این و من دوستان چه کسانی هستند. آنها در یک حالت ترس و وحشت است. اما من امیدوارم که من اصلا این را دریافت کنید. من امیدوارم که من هیچ چیز نیست. من یک افسرده زمانی که جوان بودم و آن را یکی از بزرگترین ضایعات از زمان به خیالی که تو بیست و پنج. این فقط احمقانه است.
قبل از این که چگونه شما در مورد میکروب? شما یک دست واشر ؟
به خوبی به عنوان یک دوست از من گفت قبل از او فرار به مونتانا "که شستن دست او را نود و پنج بار در روز به جز Fran?" من همیشه شسته دست من می گویند حداقل صد بار در روز. من نمی خواهد به اشتراک گذاری مواد غذایی است. اگر شما به یک رستوران بروید با یک دسته از افراد در دهه بیست سالگی خود را, آنها فقط سفارش یک دسته از مواد غذایی است. من نمی خواهد انجام این کار است. من همیشه اعلام می کند "من نمی به اشتراک گذاری مواد غذایی است." هر کس فکر می کند این است که باور نکردنی خروج از مرکز اما واقعیت این است که اگر شما قرار خود را chopsticks در بشقاب بشقاب شما است.
من خیلی ترس از میکروب ها است که احتمالا به همین دلیل من بیمار نیست. گاهی اوقات بودن بیمار نیست فقط شانس است.
شما چه بوده است خواندن است ؟
در چند روز گذشته من به عنوان خوانده شده تام استوپارد جدید بازی. بسیار توصیه می شود. آن را به نام "Leopoldstadt." من مطمئن هستم که من mispronounced آن آلمانی است که فقط یکی از میلیون ها نفر از زبان من صحبت نمی کنم. من خواندن بن Katchor کتاب "لبنی رستوران." واقعا خوب است. اگر من شروع به خواندن یک کتاب و من آن را دوست ندارم من نمی آن را به پایان برساند بنابراین من در نظر نمی آن "خوانده شده است." من در حال حاضر خواندن حروف کول پورتر.
شما کشیده شده است بیشتر به کتاب هایی که به شما, فرار, مقابل, می گویند یک کتاب در مورد 1918 پاندمی آنفلوانزا?
من همیشه به عنوان خوانده شده برای فرار. من قصد ندارم به جزئیات هر کتاب در این مورد. در واقع تا زمانی که جورج دبلیو بوش رئیس جمهور شد من همیشه به سختی خواندن یک کتاب غیرداستانی اما که من در عادت آن است. من به برخی از کتاب ها به انتظارنشسته بودند تا به عنوان خوانده شده و یکی از آنها به نام "Overground آهن است." آن را در مورد آنفولانزا, اما آن را غیرداستانی. آن را توسط Candacy A. Taylor و آن را در مورد کتاب سبز. و من Cathleen Schine جدید کتاب "شما نبود" که من واقعا به دنبال به جلو به. این کتاب هستند من انتظار را به پایان برساند چرا که من انتظار می رود به مانند آنها.
شما با افتخار مخالف به تکنولوژی اما بسیاری از افرادی که در داخل گیر تبدیل شده اند بیشتر وابسته به آن است. این شکسته هر یک از خود مقاومت ؟
هیچ. در واقع پدر یکی از دوستانم به نام من صبح و گفت: "من می تواند به آی فون. من می توانم به شما توضیح می دهد که چگونه به استفاده از آن." و من گفتم: "نه داشتن این همه چیز است نه یک حادثه." من می دانم که آنها وجود داشته باشد. آن را مانند داشتن فرزندان: آن هیچ حادثه بود.
تنها چیزی که باعث می شود این قابل تحمل برای من رک و پوست کنده است که حداقل من به تنهایی. یک زن و شوهر از مردم از من دعوت کرد به خانه های خود در این کشور ها بیشتر از حد اسراف از معدن. برخی از آنها چیزی که من خیلی دوست دارم که یک آشپز پس من نمی دانم که چگونه به طبخ. و من فکر می کنم شما می دانید, Fran شما می تواند از بین برود و شما می تواند در یک مکان بسیار زیبا با یک کوک, اما پس از آن شما می خواهم به یک مهمان خوب. من بسیار به جای ماندن در اینجا و بد مهمان. و باور کن من به بد بودن مهمان.
شده اند وجود دارد بسیاری از گزارش های ثروتمند نیویورکی در حال فرار خود را به خانه دوم و یا اجاره مکان در Hamptons. آیا شما تا به حال فرار از شهر نیویورک?
هرگز. آن را حتی به من رخ می دهد. صبح روز 11 سپتامبر کسی به نام من و گفت: "ما در حال رفتن به کانکتیکات است. ما می تواند به شما انتخاب کنید تا. آیا شما می خواهید بروید؟" من فقط شوکه شده بود که هر کسی که می خواهید به ترک. من نمی روم. در واقع من احساس می کنم که من مانند تعیین شده نیویورکر. هر کس دیگری می توانید ترک. این است که فراتر از انده برای من برای دیدن این شهر در این راه.