چگونه بن استیلر را به یاد داشته باشید پدرش جری استیلر

Jerry Stiller and Ben Stiller.
"من واقعا نمی تواند بیرون بکشد چه تاثیر پدر و مادر من تا به حال در کار من, چون من فکر می کنم آنها تا به حال بسیار" استیلر می گوید.عکس از زندگی مجموعه عکس / گتی

جری استیلر افسانه ای کمدین و سرگرم درگذشت این ماه در سن نود و دو. در نوزده-شصت استیلر انجام شده در یک کمدی اواز یا موسیقی دو نفری با همسر, Anne Meara ظاهر می شود اغلب در "اد سالیوان نشان می دهد" و سفر به کشور در کمدی تورهای. سپس در اواسط دهه شصت او رسیده مخاطبان جدید با خود به نوبه خود به عنوان جورج Costanza را سودایی, روان پدر در "Seinfeld." ژنتیک پایه و اساس کمدی است که هنوز به اثبات رساند اما این زن و شوهر دو تا از بچه ها هم پیوست کسب و کار خانوادگی: دختر خود را امی یک کمدین و پسر خود را, بن, تبدیل به یکی از بزرگترین ستاره های سینما از دو دهه گذشته با بازی در فیلم هایی مانند "چیزی درباره مری" "ملاقات با والدین" و "Zoolander" که او کارگردانی. (نی نی دوست برفلد بن استیلر برای نیویورکردر سال 2012.)

من به تازگی صحبت با تلفن با بن بود که در خانه اش در Westchester, New York در مورد رابطه اش با پدر خود و پدر و مادرش هر دو' کمدی میراث است. (Meara درگذشت در سال 2015.) در مکالمه ما که ویرایش شده برای طول و وضوح ما همچنین در مورد آنچه آن را مانند به رشد با کمدین معروف به عنوان پدر و مادر ریشه پدرش "Seinfeld" شخصیت و چگونه پدرش را دیدم بن حرفه ای.

شما قادر به صرف برخی از زمان با پدر خود را قبل از او فوت کرد ؟

آره. من و خواهرم قادر بودند تا با او بود. و فقط با توجه به این واقعیت است که او نمی باید یک coronavirus-بیماری های مرتبط با, و او تا به حال بیمار شده است در حالی که ما قادر به با او که من بسیار سپاسگزار است.

چه شد چند هفته گذشته بود ؟ او حس شوخ طبعی وجود دارد در پایان ؟

او فقط کاهش زیادی بود و او در برخورد با بسیاری از مسائل است. و پس از دو هفته گذشته یا سخت تر بود برای او. اما او رفت و مسالمت آمیز و او تا به حال یک حس شوخ طبعی را تا پایان. من لحظه ای تردید به آن را یک حس شوخ طبعی است. او تنها بود و بنابراین او همیشه خودش است. او تقریبا نود و سه, و من فکر می کنم بدن او بودم که در آن نقطه که در آن زمان بود.

هنگامی که شما متوجه است که پدر و مادر خود بودند واقعا خنده دار است ؟

مرسی که سوال خوبی است. در حال رشد با آنها ما همیشه در اطراف خود روند کار هم به این دلیل آنها هم مشغول به کار در خانه. و بنابراین من نمی همیشه به یاد داشته باشید یک لحظه از فکر آنها در حال خنده دار است. من به یاد داشته باشید تماشای آنها روی صحنه و دیدن آنها را انجام دهد و می خندد و خود را عمل می کنند. من به یاد داشته باشید به عنوان یک بچه لذت بردن از تماشای آن و تفکر این است که نوع سرد است که همه به فکر پدر و مادر من در حال خنده دار است. و آن را بسیار هیجان انگیز بود.

من و خواهرم واقعا لذت بردم از تماشای آنها انجام دهد. اما به عنوان پدر و مادر همیشه پدر و مادر خود را. من فکر می کنم ما تا به حال ما پیشرفت رابطه ای که شما با پدر و مادر خود را به عنوان شما را از طریق دوران کودکی و نوجوانی و همه جنبه های مختلف آن است. اما راستش زمانی که من در مورد آن فکر می کنم این واقعا من وقتی کمی بزرگتر شدم زمانی که من یک نوجوان-ager که من قادر به واقعا قدردانی خود را از شوخ طبعی است. و پس از آن واقعا به من خیلی بزرگتر بود و قادر به دیدگاه من واقعا قادر به دیدن خارج از لنز فقط بچه خود را.

آیا تا به حال احساس "من فقط چهارده سال بچه های قدیمی. من نمی خواهم شوخ طبعی است. من فقط می خواهم پدر و مادر که در حال عادی" ؟ این بود که همیشه سخت ؟

هیچ. [می خندد]

O. K. سرد.

آنچه که باعث می شود من فکر می کنم درست است که آنها واقعا هر دو جداگانه به حال نگرش به کار و آنها هر دو در آن بسیار جدی است. پس از آن واقعا آنها را جوک ترک خوردگی در اطراف خانه. حافظه من است از مادر من احساس استرس آن است. پدر من واقعا دوست داشتم به انجام و انجام کمدی بیش از مامان من. آن را به او آمد بسیار راحتی بود اما همیشه با او کار خودش را در خارج وجود دارد مانند آن است. پدرم همیشه مشغول به کار در آن و تفکر در مورد همه چیز. اگر چیزی به او آمد مانند "آه که" -- او همیشه در نوشتن مسائل را. او همیشه نگه داشتن یادداشت و نوشتن در مجلات و به نوعی فکر کردن در مورد چگونه او می تواند از آن استفاده کنید. و سپس در نهایت من مامان نوشت: نمایشنامه که واقعا زمان زیادی از تجربه شخصی او. من فکر می کنم او با استفاده از تعداد زیادی از آنچه که قرار بود در رابطه او با پدر من است. من فکر می کنم آنها آن را و سپس ترجمه آن را خودشان خود به خود.

بود که بخشی از آنها خارج از صحنه نمایش رابطه مبتنی بر کمدی? و یا آن را به کسب و کار خانوادگی و هنگامی که شما دریافت صفحه اصلی شما نه لزوما صحبت کردن در مورد فروشگاه شما خود را?

این پارچه از زندگی ما است. و من فکر می کنم دلیلش این است که آنها با هم کار می کرد و در آنجا نبودند واقعا خطوط کشیده شده در شرایط, مانند, "اوه,, هنگامی که ما به خانه ما نمی در مورد آن صحبت کنید." چون واقعا نمی شد به طور منظم ساعت. گاهی اوقات آنها بازی باشگاه شب و یا آنها را در جاده ها و یا آنها در حال انجام یک تلویزیون نشان می دهد. ما همیشه به سختی نشستم به شام با هم به عنوان یک خانواده است. اما در همین راستا من فکر می کنم ما بسیار نزدیک خانواده. و آن را نه فقط خود را معمولی و سنتی راه اندازی. و آنها تا به حال یک اتاق در آپارتمان در ریورساید درایو که در آن ما زندگی می کردند که در آنها کار می کنند که آیا آنها نوشتن با هم و یا بداهه زیرا آنها نوشت: رادیو تبلیغات زیادی در دهه هفتاد.

آنها تا به حال یک طرح که در آن آنها از یکدیگر متنفر بودند. و آنها فقط می خواهد به بحث در مورد چه مقدار از آنها از یکدیگر متنفر بودند. و شنید و واقعا فکر می کردم که آنها از یکدیگر متنفر بودند. و سپس یکی دیگر از زمان شنیدن آنها استدلال و تفکر در آن تمرین یک طرح و از آن نبود. به طوری که بخشی از انرژی در خانواده است. آنها بسیار متفاوت از مردم, اما آنها خیلی اختصاص داده شده به هر یک از دیگر. بسیار زیبا و ناقص رابطه هر رابطه است. و به طوری که زندگی ما. و آن را بخشی از همه آن را برای ما.

آیا شما یک حافظه از زمانی که شما برای اولین بار ساخته شده و پدر و مادر خود را به خنده یا پدر خود را به خنده ؟

آه ، خوب اولین چیزی که من فکر می کنم که پدر من از آمدن به دیدن من در یک بازی در اردوگاه. من رفتم به این اردوگاه در مین به نام دره پنهان. و من از آن متنفر بودم و او آمد وجود دارد چون من دلتنگ. او بسیار حساس مرد بسیار با محبت پدر است. مامان من خواهد بود نوع مانند "نه جری او را به کشف کردن که چگونه به در خود را دارد." و پدرم مانند "من می خواهم برای رفتن وجود دارد و با او بود."

و پس از او آمد تا برای چند روز و سپس به سمت چپ. و من سازگار و من به یاد داشته باشید من با یک دختر که دوست داشتم و همه ناگهان من نمی خواهم او را به عقب می آیند. و سپس او آمد برای دیدن بازی. من به یاد داشته باشید او را به تماشای بازی. و من میخوانم برخی از آهنگ در آن است و من او را به یاد داشتن این لبخند بزرگ. نبود یک خنده بود اما او فقط قدردانی از دیدن کودک خود را انجام. من فکر می کنم او فقط عاشق دیدن بچه های خود عمل می کنند و چیز خود را.

یک جوان بن استیلر انجام می دهد برای پدر و مادر خود را. "آنها همیشه تا, حمایت," او می گوید.عکس توسط جو Dombroski / Newsday / گتی

آیا شما فکر می کنم این مهم به پدر و مادر خود را که شما و خواهر خود را تبدیل به خنده دار است ؟

اما من فکر نمی کنم در همه. هنگامی که آنها می دانستند که ما هر دو علاقه مند به بازیگری و رفتن به نشان می دهد کسب و کار من فکر می کنم آنها هر دو در تضاد. پدرم بسیار overprotective و من فکر می کنم او احتمالا در مورد دانستن همه رد وجود دارد که در این کسب و کار. و در همان زمان, من فکر می کنم او نیز بود به طوری پرورش از ما به عنوان افراد خلاق و او می خواست به سعی کنید برای پرورش است که تا آنجا که او می تواند. این نوع از چیزی که که در آن شما بروید "O. K. اگر شما واقعا می خواهید برای رفتن و سعی کنید برای انجام این کار تا زمانی که شما در واقع سعی کنید به آن را انجام دهد, شما نمی دانید که چقدر سخت می توان آن را." پدر و مادر من بودند و مردم بسیار متفاوت است. بنابراین او تا به حال یکی از راه های مقابله با آن. من تا به حال یک راه متفاوت است.

او را چه راه است ؟

یک دست بیشتر رویکرد. همان راه را با اردوگاه نگرش: "فقط رفتن وجود دارد و شما باید آن را کشف کردن." که من فکر می کنم این راه عملی تر واقعا چرا شما باید برای رفتن از طریق آن خود را در نهایت. اما اگر پدر من می تواند وجود داشته اند با ما در هر مرحله از راه او را بکشید هر رشته که او احتمالا می تواند بکشد و باز کردن هر درب او احتمالا می تواند باز. و باز هم او بود که با هر کسی. اگر شما ملاقات کسی در خیابان و به آنها گفت: آنها یک فن و آنها علاقه مند به بازیگری او با شما سخن خواهم به آنها را برای بیست دقیقه در مورد آن. برای واقعی است. او بود که مرد. بنابراین برای من وقتی که من شروع شد من قطعا مقاومت که بیشتر چون من می خواستم به سعی کنید و شکل آن را در خود من. و بنابراین گاهی اوقات که باعث تنش بین ما.

چیزی که به طور خاص به ذهن می آیند?

فقط نرمال نوجوانان ، و آن را هرگز واقعا چشمگیر در همه. من تلاش برای کشف کردن که من بود. و آن را بسیار خنده دار, زیرا زمانی که پدرم فوت کرد من به دنبال در برخی از کلیپ ها از دو نفر از ما در "کانن" مثل بیست و پنج سال پیش. و من به خودم مثل "چه غلطی بود من کردم ؟ که است که فرد؟" و من به یاد که البته من می خواستم پدرم در آنجا با من چرا که من می دانستم که پدرم خواهد بود ، و من بیم نشان می دهد بحث ظواهر و آن را مانند خیانت به درخواست او را به می آیند و کمک به.

که خود را پدر کمدی را تحت تاثیر قرار?

او خیلی از قدیمی مدرسه پسر از نظر نشان می دهد کسب و کار به طور کلی. او در دوران رکود و او بسیار ضعیف بود و او عاشق گوش دادن به رادیو و رفتن به واریته اعمال خود را پدر. بنابراین قطعا افرادی مانند Henny Youngman و جک بنی و سوختگی و آلن. و این بود که همیشه رویای خود را از او یک بچه که نیست مادر من رویا در همه. برای او این یک هیجان واقعی به عنوان او آن را در کسب و کار قادر به در واقع دیدار با این افراد و دوستی است. آنها تا به حال دوستی با Henny Youngman, بیش از سال است که من فکر می کنم واقعا به معنای زیادی به او. و او را ملاقات جورج برنز شد فقط, مانند, آه, او تا به حال ساخته است.

چگونه مادر خود را رویای متفاوت است ؟

او بیشتر از یک چشمگیر بازیگر که مورد مطالعه قرار گرفته و می خواستم برای انجام این کار است. و به همین دلیل آن را چرا که او تازه در کمدی. اما او واقعا تا به حال هرگز که تمایل به بیرون رفتن وجود دارد و می خندد. و آنها را "اد سالیوان نمایش" سی و اضافه بار. من حتی نمی توانید تصور کنید فشار انجام می دهند که نشان می دهد چرا که با این حال بسیاری از میلیون ها و میلیون ها نفر از مردم آن را تماشا کنید. و او شما را دعوت به زمان آینده. من می دانم که آن را بسیار دشوار بود به بیرون رفتن وجود دارد و انجام این کار است. او خیلی خوب در آن ، و من فکر می کنم زمانی که من آنها را می بینم که چگونه مادر من فقط به طور طبیعی آن را ندارد. با پدر من می بینم آنچه او را به رفتن را از طریق. و این چیزی بود که خود همزیستی شد. آنها متصل است که او همیشه وجود دارد را برای او در راه است که زمانی که آنها روی صحنه با هم. اگر شما به تماشای آن طرح ها معمولا در پایان طرح که آن را بیش از مامان من فقط بوسه پدر من است. بود که رابطه خود را و بوسه بود که مانند "ما از طریق این. ما این. من شما را دوست دارم." و من احساس می کنم مثل او underrated بازیگر زیرا او واقعا خوب بود.

این چیزی است که شما سعی کردم به تعادل در زندگی حرفه ای خود را: تلاش برای انجام اقدام جدی و بدیهی است که کارگردانی—اما همچنین مراقبت در مورد گرفتن خندد ؟

آره. اولین غریزه من زمانی که من هشت, نه, ده, سال, بود که من می دانستم که من را دوست داشت و من می خواستم به یک مدیر. و پدر من واقعا پشتیبانی می کند که. او رفت و یک دوربین سوپر 8 و من رو ویرایش تجهیزات و عمل می کند در فیلم است که من می خواهم. او فقط وجود دارد در همه زمان ها است. و سپس به من به من من در تلاش برای کشف کردن که من بود و من فکر می کنم من تحت فشار قرار دادند به دور است. من علاقه مند به بازیگری اما از آنجا که پدر و مادر من آنقدر شناخته شده کمدی من در تلاش بود به شکل comedically اگر من می خواستم برای انجام این کار یا نه چون من فکر می کنم من اولین غریزه بود "پدر و مادر من هستند اما من می خواهم به طور جدی است." و بدیهی است که نه راه رفتم. [می خندد]

اما من نیز در بر داشت که احتمالا در اواخر نوجوانی یا اوایل بیست سالگی ارتباط با کمدی که در آن من احساس اوه نسل این چیزی است که من دریافت کنید. نه این که من پدر و مادرم اما آنها پدر و مادر من, همیشه, که در آن نقطه. و در حال حاضر من باید خیلی بیشتر از قدردانی برای آنچه آنها انجام شد اما پیدا کردن خود من چیزهای مانند بیل موری و استیو مارتین. من قطعا علاقه مند به انجام چیزهای چشمگیر, بیش از حد.

اما آن را به عنوان مربوط به پدر و مادر من, من فکر می کنم آن را سخت به بگویید. چون من احساس می کنم مثل تمام چیزهای که بسیار در هم تنیده می دانید ؟ من واقعا نمی تواند بیرون بکشد چه تاثیر پدر و مادر من تا به حال در کار من, چون من فکر می کنم آنها تا به حال بسیار است. مانند آن غیر ممکن است به فکر انجام آنچه که من انجام دهید اگر آنها تا به حال انجام آنچه انجام می دهند.

زمانی که من برای اولین بار با شروع از من به یاد داشته باشید, احساس, من چگونه می توانم پیدا کردن هویت خود? چگونه می توانم آن را? چون پدر و مادر من آنقدر محبوب و بسیار محبوب است. و آن را گیج کننده هنگامی که شما جوان هستید ، اما آنها همیشه تا حمایت. و من فکر می کنم من یکی رفتن را از طریق خود من چیزهایی در تلاش برای فهمیدن "چگونه من تک قرار?" و یا "چگونه می توانم تبدیل به آنچه من می خواهم برای تبدیل شدن به؟" اما پدرم خیلی دوست داشتن. عشق خود را برای او بچه ها آنقدر قوی است که مهم نبود چیزی که من از طریق او می تواند آن را جذب می کند.

من در تلاش بود برای نوشتن مقدمه این مصاحبه و من در تلاش بود در یک جمله برای توصیف خود Seinfeld شخصیت. و آن را واقعا سخت است. چه شما را از آن شخصیت و آیا شما هر گونه بینش چگونه او آمد تا با آن ؟

من هیچ نظری ندارم اول از همه. من هیچ دیدی نسبت به او چگونه آن را انجام داد چرا که او فقط یک منحصر به فرد, کمدی نهاد که اساسا خود را در روند. من فکر می کنم "Seinfeld" واقعا زندگی خود را تغییر داده چرا که او در یک نقطه در زندگی حرفه ای خود که در آن گوشی واقعا زنگ. و او و مادر من تا به حال واقعا کار متوقف شد با هم. پس برای کسی که رونق در کار و رونق در حال خنده دار و داشتن تعامل با مخاطبان آن را واقعا تغییر همه چیز را برای او. من در یکی از این اعلامیه که او تا به حال تنها حدود بیست و پنج را نشان می دهد در کل سری. و با توجه به این واقعیت است که او چنین تاثیر, من تا به حال حتی متوجه شدم که.

اما من فکر می کنم بیش از هر چیز برای او هنگامی که شما احترامات که اعضای بازیگران را به او داده—او خیلی دوست داشت با این افراد چون خود را در روند آنقدر متصل به بازیگران دیگر. او عاشق کار کردن با این بازیگران و او را آماده سازی او بود انجام شکسپیر است. او را به شکستن آن را پایین طنزهای اسکریپت و شکل "چرا من و گفت این ؟ چه انگیزه ای برای این شخصیت ؟ چه تاریخ؟" پس از آن بیرون آمد از او با قرار دادن همه چیز را در آن و تلاش برای خنده دار. و در عین حال از آن بیرون آمد خیلی خنده دار است زیرا او فقط قرار دادن همه چیز به آن است. و آن را فقط مانند آمالگام که از او به عنوان یک فرد.

ما تا به حال یک سرویس کوچک برای او صحبت می کردم خاخام در مورد او چون من تا به حال فرصتی برای دیدار با او. و خاخام بود صحبت کردن در مورد شخصیت او در "Seinfeld." و من گفتم: "او هرگز یک بار صدای خود را به من همیشه به عنوان یک بچه. تا کنون." بنابراین من است و من از خنده چون من مثل "چه کسی است که فرد؟" چرا که واقعا او را نمی, اما من فکر می کنم او به رها کردن چیزی است که من فکر می کنم سرکوب شد او در زندگی واقعی است. با مادر او معوق به او. و او آنقدر متعهد به او. و او واقعا یک شخصیت قوی اما واقعا او را دوست داشتم اما آنها مردم بسیار متفاوت است. بنابراین من فکر می کنم او در بسیاری از مسائل و از آن خواهد آمد که در آن شخصیت. گاهی اوقات من فکر می کنم در مورد آن -- آن را واقعا دوست دارم این نوع از آتشفشان بیرون آمدن از مسائل که در داخل از او.

آره و ارتباط با همسر خود نشان می دهد چیز دیگری است.

آره. اما این چیزی است که من فکر می کنم از زمانی که من به تماشای نشان می دهد: "وای که یک جنبه از جری که نمی شد که او در زندگی واقعی همیشه." اما من فکر می کنم او را کشف و از آن به عنوان مردم آن را کشف کرد. به عبارت دیگر او نیست در وجود تفکر من فقط رفتن به انجام این کار و آن را به خنده دار. من فکر می کنم او رفت و در آنجا تفکر من قصد دارم برای انجام این کار به دلیل آن را احساس می کند مناسب برای شخصیت. این است که چگونه من آن را انجام دهد. و سپس هنگامی که او شنیده ام خنده مردم شد, مانند, "اوه, O. K., این کار است. این فوق العاده است."

آیا شما او را جری ؟

من فقط او را جری آره—oh در زندگی ؟ من همیشه او را به نام پدر.

او باید شناخته شده, توسط, تا پایان عمر خود که اصلی خود را میراث برای بسیاری از افراد بود "Seinfeld." چگونه می توانم به شما فکر می کنم او احساس در مورد آن ؟

من فکر می کنم تنها چیزی که ممکن است او را م کمی بود که او می خواست مردم را به یاد داشته باشید کار خود را با آن چرا که او عاشق مادر من بسیار است. من فکر می کنم که خواهد بود که تنها جنبه ای از آن است. او خواهد بود "اما آن—آن شگفت انگیز است." و من می توانم درک کنند که چرا آنها چنین باور نکردنی با هم کار کنند در طول سال. اما من فکر نمی کنم او یکی از آن بازیگرانی بود که مانند "من باید شناخته شده برای چیز دیگری." من فکر می کنم او سپاسگزار برای موفقیت است. و من فکر می کنم که می آید از او از کجا آمد—او ندارد یک نفس در مورد آن نوع از همه چیز. او خیلی دوست داشت که بخشی از آن نشان می دهد و او را در آغوش آن به طور کامل.

من فقط می خواهم به عنوان خوانده شده چیزی از پروفایل شما:

در سال های بعد استیلر اغلب قرار دادن پدر و مادر خود را در فیلم های خود را. جری استیلر می گوید که زمانی که او به نظر می رسد در "Zoolander," "بن اقدام شد و همچنین کارگردانی من—آیا این راه ، بدون این راه است." او می خواست کمال و من کمی عصبانی. من حتی نمی خواهید در این فیلم است." Meara interjected, "جری بود و از ترس مردم فکر می کنم او در پسرش coattails." "آره چیزی مانند این که" او اعتراف کرد. "بن شد و جلوتر از من در بسیاری از راه های. همه چیز را من می توانم هرگز فراموش بن می تواند انجام دهد."

چه چیزی شما را از این ؟

من هرگز به عنوان خوانده شده که قبل از. من هرگز شنیده می شود که. من فکر می کنم او می نوشتن این چیزها را. و یا او می گویند این چیزها اما او هرگز آن را به من گفت—چیزی شبیه به آن. من که از خود من نقطه نظر از تلاش برای کشف کردن که من در ارتباط با او. آنچه که من همیشه احساس کرده ام در طول سال است که من می خواستم به انجام چیزی که من و پدرم و مادر و انجام چیزی و خیلی خوب در آن است. و آن را مانند پدر من است و خیلی خنده دار. مثل من هرگز فکر من خنده دار بود مثل پدر من است. و یا به عنوان خنده دار به عنوان پدر من است. من هرگز واقعا احساس رقابت به خاطر من از دست خواهد داد ،

من فکر می کنم که در نقل قول او گفت: "من دوست دارم پسر من است." آن را مانند "من در رقابت با پسر من است." و من واقعا احساس می کنید که. من مطمئن هستم که او احساس در زمان مانند "اوه بن انجام یک فیلم است." و او نبود. من فکر می کنم که یک چیز طبیعی هنگامی که شما یک حرفه ای. اما آن را هرگز آشکار در روابط ما. و این چیزی است که من فکر می کنم زیبایی از کار خود را و زندگی خود را—که او تا به حال این فوق العاده حرفه ای طولانی است که به پایان رسید در راه بزرگ. و هیچ کس به یاد آوری از آنچه که او انجام داد. مثل شما گفت, کار خود را در حال رفتن به زندگی می کنند. به نظر من که زیبایی از آنچه که او انجام داد.

او همیشه به شما بگویم اگر او فکر نمی کنم چیزی خنده دار است ؟ یک فیلم و یا چیزی ؟ شما لازم نیست به من عناوین فیلم.

[می خندد] شما می دانید چه ؟ او این کار را نکرد. مادر من یکی که می تواند یک کمی بیشتر مهم است. من فکر می کنم او احتمالا نگه داشتن آن به خود ، و او آن مرد که نوشتن نامه به منتقدان. اجازه دهید من آن را قرار داده که در راه است.

آه.

آره. که به عنوان یک بچه می تواند تقریبا به عنوان سخت به عنوان پدر خود را از انتقاد شما. آن را مانند "لطفا نمی نوشتن نامه ای به فیلم منتقد نیویورک تایمز."

شما یک پدر در حال حاضر. و شما یک فرد شناخته شده. و شما گذاشته ام راه های مختلف است که پدر و مادر خود را parented. شما باید به فکر کردن در مورد چگونه شما باید یا می تواند پدر و مادر فرزندان خود را. آیا شما بیشتر شبیه به یک جری یا آن ؟

من فکر می کنم من احتمالا در نهایت مجبور به تسلیم به بچه های من به شما که پاسخ دهد. من به عنوان یک پدر و مادر که درک من گاهی اوقات از آنچه من انجام می دهند چیزی است که بچه ها در حال درک در همه. من می دانم که من مانند "من قصد ندارم به آن اشتباه است." و البته من کاملا متفاوت اشتباهات و ساخته شده برخی از اشتباهات مشابه هم متوجه نیست. و من فکر می کنم این چیزی است که بسیاری از پدر و مادر احتمالا می تواند با شناسایی. من یک دختر که می خواهد به مطالعه اقدام و بنابراین این تشابه من در زندگی خود من است.

و من سعی کنید به حرکت راه خود را. اما دوست من گفت: پدر و مادر خود هستند و فقط بخشی از شما. و به خصوص در حال حاضر من فکر می کنم داشتن هر دو آنها در حال حاضر رفته. من احساس می کنم آنچه که من را از آنها دور است این عشق عمیق و پشتیبانی است که آنها همیشه به حال. در پایان روز آن را به آنچه شما در داخل چه شما احساس می کنید در داخل از پدر و مادر خود را که شما را نگه دارید با شما. و بنابراین من امیدوارم که در پایان روز این چیزی است که من می توانید ترک بچه های من. و تمام چیزهای دیگر است نوع مانند کسی چه می داند ؟ شما سعی می کنید به حرکت آن است.

است وجود دارد یک حافظه روی صفحه شما باید از پدر خود که شما بازگشت ؟

آره. یکی از چیزهای مورد علاقه من که در او است "گرفتن پلهام یک دو سه." او فقط خیلی خوب در این فیلم است. و او را از انجام بسیاری از کمدی بحث یا هر چیزی اما او بسیار خنده دار, بسیار نیویورک و بسیار واقعی است. و در آخرین صحنه در این فیلم Martin Balsam من فقط او را دوست دارم. او را در حمل و نقل-پلیس لباس با کلاه کج را به سمت و سیگار را در دهان خود. و او هرگز دودی همیشه در زندگی است. اما من دوست دارم که تصویر او و من دوست دارم آنچه که او در این فیلم است. و نوع خود را جایگزین حرفه ای فیلم است که او ممکن است بیش از حد. او واقعا خوب است.



tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de