در سال 1943 هجده ساله مری Flannery o'connor رفت شمال در یک سفر در تابستان. در حال رشد در گرجستان—او صرف دوران کودکی خود را در ساوانا و به مدرسه رفت در مارتینز—او را دیدم که خودش را به عنوان یک نویسنده و هنرمند در ساخت. او ایجاد کتاب مصور "بیش از حد قدیمی برای کودکان و بیش از حد جوان برای رشد یو پی اس" و خشگی عنوان یک مجموعه از اشعار او "از آثار بی بها M. F. اوکانر"; او جلب انیمیشن را مشاهده کنید و آنها را به مجلات و اشاره کرد که سرگرمی او بود "جمع آوری برگه رد."
در سفر او و دو عموزاده بازدید منهتن: Chinatown, St. patrick's Cathedral و دانشگاه کلمبیا. سپس آنها رفت و به ماساچوست و بازدید رادکلیف که در آن یک پسر عموی دانشجو بودم. اوکانر دوست نداشتند هر دو مدارس و گفت: بنابراین در نامه ها و کارت پستال به مادرش. (پدر او مرده بود دو سال پیش از آن.) بازگشت مارتینز اوکانر مورد مطالعه در دولت کالج زنان ("نهاد بالاتر larning در سراسر جاده"). در سال 1945 او ساخته شده او بعد سفر شمال, ثبت نام در آیووا نویسندگان' کارگاه آموزشی که در آن او کاهش یافته و مریم (از آن او را در ذهن "یک ایرلندی washwoman") شد و Flannery o'connor.
کمتر از دو دهه بعد او درگذشت در مارتینز از لوپوس. او سی و نه نویسنده دو رمان و یک کتاب داستان است. مختصری اگهی در بار او را به نام "یک ملت را امیدوار کننده ترین نویسندگان." برخی از خوانندگان او را رد کرد و او را به عنوان یک "منطقه ای نویسنده"; بسیاری از نمی دانم که او یک زن بود.
ما هنوز در حال یادگیری است که Flannery o'connor شد. این مواد از زندگی او داستان ظاهر شده اند به تدریج در: مقالات در سال 1969 نامه در سال 1979 یک مشروح کتابخانه آمریکا حجم در سال 1988 و کش از وسایل شخصی سپرده در دانشگاه اموری در سال 2012 که به همراه داشت "نماز مجله" jottings در ایمان و داستان از زمان خود را در آیووا. هر مرحله دارای عمیقتر پرتره از هنرمند و تقویت شهرت او را. جنوبی ها, زنان, کاتولیک, و M. F. A.-برنامه مربیان در حال حاضر رویکرد او با از خود گذشتگی. ما به او Flannery; ما او را به عنوان یکی از بزرگان حکیم ادبی سنت آماده برای وحی در یک ماشین تحریر در طبقه همکف یک خانه رعیتی در نزدیکی مارتینز به دلیل درمان لوپوس چپ او قادر به بالا رفتن از پله ها.
اوکانر در حال حاضر به عنوان استاندارد به عنوان فاکنر و ولتی. بیش از یک نویسنده بزرگ او یک فرهنگی شکل: خنده دار در کلاه نی puttering میان طاووس در عصا او را تشبیه به "پرواز buttresses." خانه رعیتی باز است برای تورهای; او چهره بر روی یک تمبر. اخیر کتاب قبلا منتشر نشده مکاتبات "چیزهای خوب از نظره" (همگرا) و مستند "Flannery: طبقه زندگی نویسنده از گرجستان" نشان می دهد تکمیل قوس قرار گرفتن او در ادبی مرکز که در آن او ممکن است همه همراه بوده است.
قوس کامل نیست اما. کسانی که نامه ها و کارت پستال او به خانه فرستاد از شمال در سال 1943 ساخته شد در دسترس محققان تنها در سال 2014 و آنها نشان می دهد اوکانر به عنوان یک متعصب و جوان است. در ماساچوست او ناراحت شد حضور یک آفریقایی-آمریکایی در او پسر عموی کلاس; در منهتن او نشسته بین دو عموزاده در مترو مبادا او را مجبور به نشستن در کنار مردم رنگ. نزد دانش آموزان سفید و سیاه و دانش آموزان در کلمبیا نشستن در کنار هم و با استفاده از همان اتاق استراحت دفع او.
این منصفانه نیست برای قضاوت یک نویسنده با juvenilia. اما او به عنوان توسعه یافته به یک کاملا خود آگاه نویسنده عادت تعصب پافشاری در نامه خود—در جوک, کلمات قصار و پی در پی استفاده از کلمه "کاکاسیاه." برای نیم قرن خاص برگزار شده است از نزدیک توسط مجریان هموار شده توسط ویراستاران و توجیه نیز به عنوان اگر برای نجات اوکانر از خودش. بر خلاف می گویند مبارزه بیش از فیلیپ لارکین که درشت مردسالارانه نامه ها در تقابل با سنگهای قیمتی و شعر آن را در مورد حفاظت از این کار از نویسنده آن را در مورد حفاظت از یک نویسنده که در حال حاضر به عنوان محبوب به عنوان داستان خود را.
این کار تا حد زیادی سزاوار عشق آن می شود. اوکانر داستان پر است از حالات که در حال حاضر احساس می کنم از اواسط قرن اسطوره: یک مبلغ موعظه انجیل کلیسای بدون مسیح در خارج از خانه فیلم; یک مادر بزرگ به ضرب گلوله توسط یک فرار مجرم در کنار جاده; کتاب مقدس فروشنده seducing یک زن "interleckshul" در hayloft و او را پای چوبی. اواخر داستان "پارکر بازگشت" از سال 1964 که در آن یک زن سابق ملوان در تلاش برای دلجویی از او خشکه مقدس با گرفتن یک زندگی به اندازه چهره مسیح جوهر بر روی پشت خود است که یک مقدار از اوکانر اثرات. وجود دارد عجیب و غریب نامگذاری (عوبدیا Elihue پارکر), بلانت خصوصیات ("پوست در چهره او بود نازک و کشیده شده به عنوان تنگ است که پوست پیاز و چشمانش به رنگ خاکستری و نوک تیز مانند امتیاز از دو icepicks") و تند گفتار ("آقای پارکر . . . شما یک پیاده روی panner-قابهای!"). وجود دارد راه عمل hurtles به پایان رسید و طنز عمیق و حس او به عنوان آن را در مقاله "که چیزی در جریان است که در اینجا می شمارد." وجود دارد جذاب-نیروی دافعه از دین به عنوان پارکر تسلیم به tattooer را سوزن به امید ساخت خود را مقدس تصویر از مسیح است. و اشتغال ذهنی با پوست انسان, پوست و رنگ آمیزی به عنوان یک منبع از جنگ است.
اوکانر تعریف شده خودش را به عنوان یک رمان نویس, اما بسیاری از خوانندگان در حال حاضر به خود را از طریق مقالات و نامه ها و هسته حقیقت به ظهور از گسترش بدن او از کار است که غیرداستانی است که به عنوان قوی و عجیب و غریب به عنوان داستان است. در سال 1969 کتاب مقاله "رمز و راز و رفتار" است که هر دو دقیق و دستی در هنر و صنعت از نوشتن و بيان احکام برای مذهبی هنرمند; 1979 کتاب نامه "عادت بودن" است بالین خواندن به عنوان حکمت و ادبیات و در یک بار companionable و خاردار contrarian بینش. که آنها کتاب بخشی از اوکانر طراحی. او ساخته شده از کربن کپی از نامه خود با انتشار در ذهن: از ترس این که لوپوس را از زندگی خود کوتاه به عنوان آن را به حال پدرش او استفاده می شود نامه ها و مقالات به شکل پس از مرگ تفسیر از داستان است.
حتی خیلی از مواد از سمت چپ از کسانی که کتاب های ترش و epigrammatic. در اینجا این است که اوکانر تازه از آیووا در چه نوشتن برنامه می توانید انجام دهید برای یک نویسنده:
در اینجا او در زندگی در مونرو از سال 1948 نامه ای به مدیر Yaddo نویسندگان' مستعمره در شمال ایالت نیویورک: