چگونه روح انسان می تواند تحمل Coronavirus

Nelson Mandela looks out the window of his jail cell.
نلسون ماندلا هرگز خود زیاده در مورد او بیست و هفت سال حبس شرایط زندگی در انزوا و یا جدایی او از جامعه است.عکس توسط لوئیس Gubb / Corbis / گتی

مارس در واشنگتن دی سی است که به طور معمول در ماه های طبیعت تجدید و مورد علاقه من برای نقاشی با مداد رنگی شکوفه های توپخانه و لاله سایه سبز در چمن به گرم شدن درجه حرارت و نور نرم است که همچنان به شب. این بهار پنجره منشور از وجود انسان به دنبال خارج و در انتظار طاعون را منتقل می کند. از پنجره من می بینم یک درخت گلابی ریختن گل های سفید راه را برای جوانه زدن برگ. کمی دیگر که اتفاق می افتد در سمت دیگر پنجره. به عنوان وهم آور که این بهار و در حال حاضر جراح عمومی جروم Adams روز یکشنبه هشدار داد که این هفته خواهد بود "سخت ترین و غم انگیزترین" در بسیاری از آمریکایی ها زندگی می کند. "این است که رفتن به پرل هاربر لحظه ما 9/11 لحظه تنها آن را نمی توان ترجمه شده است. آن را به اتفاق می افتد در سراسر کشور" گفت: در فاکس نیوز.

من شروع به تعجب می کنم که چقدر روح انسان می تواند تحمل—و برای چه مدت. ما تنها در موج اول این بیماری همه گیر کوروناویروس با موج دوم در پاییز انتظار می رود. "Catastrophizing واقعا بد برای سلامت روان" ساموئل پل Veissière یک شرکت مدیر فرهنگ و ذهن و مغز برنامه در دانشگاه مک گیل به من گفت. "شما را به افسردگی به بودن با نگران کننده است. و تاثیر بر روی کیفیت زندگی و سیستم ایمنی بدن." برای دور زدن بیحس کننده ترس از تبدیل شدن به بعدی اعداد در یک چوب خط حساب کردن در حال اجرا از موارد شروع کردم به بازی یک بازی روانی—شناسایی افراد من شناخته شده و یا پوشش داده شده که زندانی شدند جدا شده و یا در تبعید به مراتب بدتر از شرایط. پوشش جنگ ها در جهان و سیاسی hellholes شده اند وجود دارد بسیاری از—برخی از معروف بسیاری کمی شناخته شده است. هر یک از داستان های خود را مجددا از آنچه انسان قادر به تحمل—و در نهایت غلبه بر.

در نوزده-هفتاد من تحت پوشش دوران آپارتاید در آفریقای جنوبی که در آن نلسون ماندلا بود زندانی در بتن مرطوب سلول در جزیره روبن سابق مستعمره مبتلا به جذام تبدیل به یک زندان. "من می تواند قدم زدن همراه من در سه قدم," ماندلا, به یاد می آورد در زندگینامه خود. "وقتی که من غیر روحانی کردن من می توانم احساس دیوار با پا و سر من قرق بتن در طرف دیگر. عرض شد حدود شش فوت است. که فضای تنگ و کوچک بود که به خانه من برای من می دانستم که چگونه طولانی است." ماندلا منشور در جهان بود و یک پنجره کوچک با شش میله اما کمی برای دیدن. جزیره روبن بود و پنج کیلومتری ساحل. او دسترسی ندارد به عنوان ما در حال حاضر, به روزنامه و تلفن و تلویزیون است. او یک بار نوشت: سرپرست التماس برای لباس خواب که فقط سفید زندانیان دریافت کرده است. پس از همسر خود دستگیر شد و در سال 1969 او نوشت: کودکان "برای مدت طولانی شما ممکن است زندگی می کنند مانند کودکان یتیم." در سال 1988 او توسعه یافته سل دیگر به شدت مسری هوابرد ویروس. ماندلا در زندان بود برای بیست و هفت سال او هفتاد و دو زمانی که او ساخته شده خود را معروف walk to freedom. او در ادامه به ایجاد مجدد یک ملت و برنده جایزه صلح نوبل. من تو را دیدم او را دو بار پس از او رئيس جمهور در سال 1994. او هرگز خود زیاده در مورد حبس شرایط زندگی در انزوا و جدایی از خانواده و جامعه—و یا خود بیماری است. او تحمل درخشان.

در سال 1992 دقیقا بیست و هشت سال پیش در این هفته من به پرواز با الی ویزل برای جایزه صلح نوبل فروم سالانه کنفرانس غرب به افتخار برندگان و برجسته حقوق بشر است. ویزل تا به حال برنده نوبل شش سال پیش از آن. ویزل بودم که خانواده اش محدود شد اولین بار در آشویتس که در آن مادر و خواهر کوچکتر کشته شدند و سپس در بوخنوالت در طول جنگ جهانی دوم است. وجود دارد یک تصویر فراموش نشدنی از ویزل بسته بندی شده با دیگر مردان و پسران در تخته های چوبی قفسه های, واقعا, که روی هم چیده شده در چهار ردیف در بالای هر یک دیگر از کف تا سقف در بوخنوالت. مردان بودند همه اسکلتی. آنها تا به حال هیچ ویندوز به جهان خارج است.

پدر من مبارزه برای آزادی Ohrdruf یک subcamp از بوخنوالت و اولین اردوگاه نازی ها ضبط شده توسط ارتش ایالات متحده در ماه آوریل سال 1945. من هنوز نامه خود به مادرم در مورد وحشت او یافت می شود. در پرواز ما ویزل و من صحبت در مورد پدران ما تجارب در اردوگاه. او به من گفت که یک نسخه دیگر از آنچه او بازگو مورد سرنوشت پدرش که الی بازگشت به بوخنوالت در سال 2009. "روز مرگ او شد یکی از تاریک ترین در زندگی من است. او بیمار و ضعیف بود و من وجود دارد," او گفت:. "من وجود دارد زمانی که او خواست برای کمک به, برای آب. من وجود دارد برای دریافت آخرین کلمات او. اما من وجود ندارد که او به نام برای من, اگر چه ما در همان block; او در بالای تخت و من در پایین تخت. به نام او نام من و من هم از ترس به حرکت می کند. همه ما شد. و سپس او درگذشت. من وجود دارد اما من وجود ندارد." ویزل شانزده ساله بودم که بوخنوالت آزاد شد. او در خارج از زندان او یک یتیم بی نوا و بی وطن. در عین حال او جان سالم به در یکی دیگر از هفتاد سال نوشت: قابل توجه کتاب و سخنرانی در سراسر جهان و زندگی شد یادآوری هولوکاست. او زندگی خود عهد به روح انسان.

در سال 2017, من ملاقات منصور عمری به سوریه روزنامه نگار که اهل رژیم اسد را بازداشت و نقض آشکار حقوق بشر در آن بی رحمانه سرکوب بهار عربی معترضان—تا زمانی که عمری بیش از حد دستگیر شد در سال 2012. او قفل شده بود تا در گه زیرزمینی همراه با کمی فضای داخل که زندانیان—شماره تلفن همراه خود نوسان از شصت به بیش از هشتاد و در زمان نوبت نشسته و ایستاده چمباتمه و یا خواب. آنها به طور مشترک یک توالت و فاضلاب سوراخ به اجابت مزاج—بدون کاغذ توالت. اشکالات و کنه ها بودند فراگیر; موارد گال مشترک بودند. "بوی باور نکردنی بود," عمری به من گفت. "مردم بودند, تقریبا تمام آنها بیمار است. همه آنها تا به حال تاول و یا زخم. این عفونت است که خوردن گوشت خود را به سرعت." عمری از دست هفتاد و پنج پوند است. زندانیان با استفاده از نمک برای درمان هر یک از دیگر زخم پس از ضرب و شتم و یا شکنجه. "این است که چگونه ما شفا یکدیگر" عمری گفت. "گاهی اوقات آن را کار کرده است. گاهی اوقات نه."

عمری را به همراه نداشت ویندوز. زندانیان تا به حال هیچ ارتباطی با جهان خارج است. بسیاری از خانواده ها نمی دانند که در آن آنها—و یا حتی اگر آنها زنده بودند. عمری آمد تا با یک طرح برای نوشتن اسامی زندانیان—با استفاده از یک کویل از مد افتاده از استخوان مرغ و جوهر مخلوط از زنگ سون از سلول میله و خون فشرده از لثه از زندانیان بیمار توسط سوء تغذیه. با هیچ مقاله آنها نوشت نام در نوار کوچک از پارچه پاره شده از یک پیراهن. زندانیان نوشت: هشتاد و دو نام در نوار از پارچه و سپس دوخته و آنها را به سمت یقه و کاف از یک پیراهن تک—با استفاده از یک خرده از استخوان مرغ به عنوان یک سوزن. هر کس رو از اول می پوشیدن پیراهن و مسئول اطلاع رسانی به دیگر زندانیان خانواده. عمری بود که یکی از اولین احضار برای انتقال. او در پیراهن—تنها به توان به یک زندان و سپس یکی دیگر. اسامی شروع به محو شدن از رطوبت و تعریق; نیمی نام از دست داده بودند. پس از او در نهایت منتشر شد عمری فرار به ترکیه و سپس سوئد. من او را ملاقات نمود در سال 2017, زمانی که کمی آغشته به خون پارچه بودند به نمایش گذاشته شده در موزه هولوکاست در واشنگتن است. او به من گفت که او موفق به رسیدن سی از خانواده ها از مردان زندانی با او در سوریه است. سه نفر از پنج گروه که مونتاژ لیست نام—از جمله خیاط که دوخته نوار دوباره به پیراهن—در زندان درگذشت.

عمری و من در حال حاضر دوستان در Facebook. من messaged او امروز می گویند که داستان خود را از انزوا و نهایی خود انعطاف پذیری الهام گرفته از حس امید در مورد resoluteness روح انسان. متوجه شدم که او به تازگی تغییر تصویر خود را در صفحه اصلی. این ویژگی در چهار اولین پاسخ—چهره خود را حک با پشته از ماسک و عینک فرسوده در حالی که کار می کنند با کسانی که شما با COVID-19. به عنوان خوانده شده "محافظ بشریت است."

عمری messaged من که زندانیان نگه داشته و سلامت عقل خود را در حالی که جدا از جهان خارج با نشان دادن همبستگی. "وحدت بود که نشان داده شده است زمانی که همه ما می دانستیم که اگر هر یک از ما 'نقض' به jailors' سفارشات خواهم به صحبت با صدای بلند ما را مورد ضرب و شتم جمعی," او نوشت. "اگر ما نمی تمیز کردن کف سلول دو بار در روز ما را زخم و عفونت خواهد شد بسیار بدتر است. همه ما تا به حال به ما را بررسی کنید در لباس و بدن برای اشکالات و کشتن آنها را دو بار در روز است زیرا اگر یکی انجام نشده بود که این اشکالات از لباس های خود را حرکت خواهد کرد به زندانیان در کنار او." کلید بقای او گفت که "درد و رنج همان وضعیت به ما وحدت و همدردی."

در میان این آخر هفته را وخیم پیش بینی و خواستار جداسازی من تلفن هاله اسفندیاری: من دوست و مدیر سابق خاورمیانه برنامه در مرکز وودرو ویلسون در واشنگتن او یک ایرانی-آمریکایی که در سمت چپ تهران در سال 1979 انقلاب اما بازگشت به طور منظم برای دیدن او مادر بیوه. در طول یک سفر در سال 2007 اسفندیاری متوقف شده در مسیر به فرودگاه برای بازگشت به ایالات متحده است. او در ابتدا منع از ترک ایران قرار داده مجازی تحت بازداشت خانگی با او نود و سه ساله و مادر و احضار روزانه برای بازجویی. پس از چند هفته او گرفته شده بود به زندان بدنام اوین. او سلول کوچک تا به حال هیچ مبلمان; او همراه دو chadors با هم به خواب در طبقه. آن را به حال هیچ توالت; او به احضار یک زندان سرپرستار به استفاده از یک جمعی سوراخ در زمین است. با هیچ ربطی به او التماس کرد برای کتاب او با توجه به یک قرآن و یک کتاب از قرون وسطی شعر و یک کپی از "آخرین وسوسه مسیح." او تنها از نظر دنیای خارج از طریق دو محروم ویندوز هشت پا از زمین; او می تواند چیزی جز بریدن از آسمان است. "بار سوم دیدم ماه را من می دانستم که من تا به حال شده است وجود دارد به مدت سه ماه" او به من گفت. او صرف یک صد و پنج روز در سلول انفرادی بوده است.

"وجود دارد هیچ مقايسه با سپس و در حال حاضر" او به من گفت که من از او پرسید که به مقایسه خود سلول. "من می توانید بخوانید. من می نویسم. من با شوهرم. من نگران نیستم برای من ایمنی یا آینده من. در اوین مهم نیست که چقدر من می خواستم به من نمی تواند باز کردن درب و راه رفتن و حتی به زندان راهرو اجازه دهید به تنهایی به هوا باز است. ما در خودخواسته قرنطینه من همیشه می تواند باز کردن درب خانه و راه رفتن." و روزی ما خواهد شد.


راهنمای Coronavirus

  • چگونه برای عمل اجتماعی فاصله از پاسخ به یک بیمار همخانه به جوانب مثبت و منفی از سفارش غذا.
  • چگونه coronavirus رفتار در داخل یک بیمار است.
  • می تواند به بازماندگان کمک به درمان این بیماری و نجات اقتصاد ؟
  • آنچه در آن به معنی برای مهار و کاهش شیوع کروناویروس.
  • موفقیت هنگ کنگ و سنگاپور در جلوگیری از گسترش دارای درس برای, چگونه برای مهار آن در ایالات متحده است.
  • Coronavirus است به احتمال زیاد به گسترش بیش از یک سال قبل از واکسن است که به طور گسترده ای در دسترس است.
  • با هر ویروس جدید ما درهم برای یک درمان جدید. می تواند ما را در تهیه داروهای ضدویروس برای مبارزه با بعد جهانی بحران ؟
  • چگونه بیماری های همه گیر را رو عمومی-بهداشت نوآوری prefigured انقلاب و دوباره ترسیم نقشه های.
  • آنچه به عنوان خوانده شده, تماشای طبخ و گوش دادن به تحت coronavirus قرنطینه.


tinyurlbitlyis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.detny.im