در سال 2019 کتاب "یادگیری از آلمانی ها: مسابقه و حافظه از شر" فیلسوف سوزان Neiman به بررسی راه های مختلف که در آن آلمان و ایالات متحده مواجه گناهان گذشته خود. Neiman که در جنوب آمریکا و در حال حاضر زندگی در پوتسدام چگونه توصیف آلمان با حساب آمیزه ای از طریق یادبود رسمی اعمال یاد و اشکال مختلف در ایران. در واقع فقط به عنوان نازی دوره تبدیل شده است نمونه نهایی از مخلوط نشده و ستم پس از جنگ آلمان تبدیل شده است paradigmatic عنوان مثال در یک کشور است که به طور کامل در نظر گرفته آن گذشته است. می تواند چیزی مشابه ممکن است در ایالات متحده? به عنوان Neiman کتاب به دنبال پاسخ به این سوال آن را نیز در خدمت به عنوان یک تلاش آگاهانه برای "safeguard" در آلمان و رویارویی با سابقه در زمانی که سمت راست رو به افزایش است وجود دارد به عنوان آن را در بسیاری از کشورها است.
من به تازگی صحبت با تلفن با Neiman میان تجدید بحث در ایالات متحده برانگیخت در بخشی از کشتن جورج Floyd—در مورد چگونه به یاد داشته باشید برده داری و تبعیض نژادی و افزایش اختلاف بر سر اینکه آیا مؤتلفه خاطرات باید هر مکان در امریکا امروزی است. در طول مکالمه ما که ویرایش شده برای طول و وضوح مورد بحث ما چرا در آن زمان آلمانی ها بیش از بسیاری از مردم فکر می کنم برای آمدن به مقابله با نازیسم مختلف راه های شرق و غرب آلمان با نزدیک شدن به میراث رایش سوم و چه تجربه آلمان با پرداخت غرامت می توانید آموزش, ایالات متحده است.
کتاب خود را به طور کلی توصیف آلمان تلاش, اما شما در حال حاضر کشور به عنوان مصرف چند دهه به جایی که آن را انجام داد. چه چیزی تغییر کرده است ؟
زمان و فشار است. فشار آمد در غرب آلمان از جامعه مدنی است. در شرق آلمان را از رهبری بودند که کمونیست ها و کسانی که به رسمیت شناخته شده است که کمونیست شده بود اولین گروهی که نازی ها حمله کردند. شما تا به حال از بالا به پایین روند در یک طرف از آلمان و از پایین به بالا روند در طرف دیگر.
من اصلا ایده آل فرایند است که آلمانی ها از طریق رفت و در رو به جنایی خود گذشته است. آن را بی میل بود و آنها در مواجه با مقدار زیادی از واکنش. بسیاری از افراد در خارج از آلمان آمده اند به فکر می کنم نازی بار آنقدر افتضاح است که لحظه به لحظه جنگ را بر ملت آلمان رو به پایین بر روی زانو و التماس برای کفاره. و این تنها مورد نیست. در واقع تعداد کمی از مردم که از دریافت بر روی زانو های خود را مانند ویلی برانت در سال 1970 بودند تخطئه توسط اکثریت هموطنان خود را.
شما در حال اشاره به غرب صدراعظم آلمان سقوط کرد که به زانو خود را به عنوان یک ژست کفاره در ورشو در سال 1970.
دقیقا. وجود دارد یک تصویر معروف که رفت و در سراسر جهان و من فکر می کنم که برای بسیاری غیر آلمانی ها آن را به یاد تصویر از پس از جنگ آلمان است. اما آن را قابل اعتماد نیست. فکر می کنم در مورد Brandt خود را که به عنوان یک سوسیال دموکرات رفت و به تبعید به محض این که نازی ها در زمان قدرت. بنابراین شخصا او تا به حال هیچ چیز به کفاره. اما او هنوز هم احساس کردند که به عنوان رهبر یک ملت او را باید یک حرکت. آنچه که ما نمی دانیم و یا آنچه اکثر مردم نمی دانند این است که اکثریت این کشور فکر اشتباه شد او بر روی زانو خود را و کفاره و به خصوص به تسلیم قبل از مردم اسلاو.
بنابراین تغییر از دیدن خود به عنوان جنگ بدترین قربانیان—و من دیده ام دهان رها باز زمانی که من این را به مخاطبان آمریکایی, اما آنها واقعا خود را به عنوان جنگ بدترین قربانیان. این چیزی است که آلمان ها تمایل به بحث در مورد. آنها به شما بگویم در مورد خود نازی پدر و مادر و یا خود نازی ها, معلمان, اما آنها نمی گویند که پدر و مادر خود را نه تنها رفت و همراه با نازی ها اما فکر خود را به عنوان بدترین قربانیان جنگ. و متوجه شدم که این همان استعاره است که می شنوید در میان هواداران از دست رفته شود. "شهرهای ما سوزانده شد مردان ما زخمی شدند و یا قرار دادن در زندانی از اردوگاه های جنگ. ما زنان نقض شده ما کودکان گرسنه بودند و در بالا از آن, damn Yankees مقصر ما برای جنگ است." این دقیقا همان احساسات است که شما می شنوید در غرب آلمان است.
من فکر می کنم آن را بسیار طبیعی است برای هر کس به می خواهید برای دیدن اجداد خود و کشور خود را به عنوان قهرمان. و اگر شما نمی تواند انجام دهد قهرمانانه و سپس حرکت خود را و ملت خود را به عنوان یک قربانی است. اما این حرکت از دیدن خود به عنوان یک ملت از قربانیان به یک ملت از عاملان یکی که آلمانی ها در نهایت و با مشکل بزرگ ساخته شده است. و این یک سابقه تاریخی.
گمان می کنم یکی دیگر از چیزی است که پیچیده داستان است که آلمانی ها را تبدیل به قربانیان این معنا که خود را در شهرستانها سوزانده شد غیرنظامی کشته شدند بسیاری از زنان مورد تجاوز قرار گرفته بودند توسط سربازان روسی وجود دارد بزرگ جمعیت اخراج از آلمانی زبان مردم از دیگر کشورهای اروپایی—
آیا من می توانم فقط قطع شما ؟ ما همیشه از شنیدن در مورد تجاوز ارتش سرخ. تمام ارتش تجاوز نظامی زنان است. اگر شما به پایین به جنوب عمیق حس قربانی است که هنوز هم بسیار قوی است. و آن را به طور کامل غیر قابل توجیه. من فکر می کنم شمال همیشه می خواستم به نگاه در جنوب به عنوان منبع از مشکلات ما است.
در سال 2018 من رانندگی در جاده و تلاش برای نگه داشتن خودم بیدار با آواز خواندن همراه به رادیو و ترانه در آمد. آن Joan Baez آواز "شب می راندند پیر Dixie پایین" و من ناگهان متوجه شدم که من می توانم آواز خواندن همراه به آهنگ دیگر. این امر می تواند مانند آواز خواندن یک ملودی زیبا برای شب می راندند ارتش ، و جوآن بائز نه تنها با سنگ در ماه مارس در واشنگتن او خواند در سلما زمانی که مردم سفید پوست کشته شدند. بنابراین او حقوق مدنی creds به عنوان خوب به عنوان آنها می آیند و در عین حال او می تواند با این وجود ثبت این آمار این است که یک مرثیه برای از دست رفته شود. بنابراین من فکر می کنم این واقعا مهم است که ما می بینیم که به عنوان یک آمریکایی مشکل است. جنوب بزرگ شود آن را یک آمریکایی جهل از تاریخ ما است.
شما در مورد آن صحبت بودن پایین به بالا روند در غرب آلمان و من فکر می کنم این راه است که به طور معمول در مورد صحبت این است که آن نسل است. که کودکان و نوجوانان در سال 1968 نسل شروع به اعمال فشار بر پدر و مادر خود را به آنها بگویید چه اتفاقی افتاده است و چرا.
تغییر نسلی را قطعا نقش داشته است. اما این آغاز بسیار زودتر. آن را نه یک جنبش است. وجود دارد clergypeople که کاملا درگیر در راه اندازی سازمان های که فرستاده افراد جوان به کار در kibbutzim و یا مکان های دیگر که در آن کمک به قربانیان نازی ها مورد نیاز بود. من فکر می کنم یک چیز واقعا مهمی است که اتفاق افتاده بود آغاز انتشار خاطرات بازماندگان. که ارائه یک تصویر به خصوص در غرب آلمان است که در دسترس نیست. در شرق آلمان راه وجود دارد بیش از یک هزار جلد کتاب و یک هزار فیلم ساخته شده در مورد هولوکاست و دیگر جنایات نازی ها. من فکر می کنم هنر یک تابع در اینجا به عنوان آن را باید در سادگی کمک به ما برای دیدن چیزهایی از دیدگاه دیگری. و من فکر می کنم آن است که بازی نقش مهمی در تجدید مدنی-جنبش حقوق در امریکا است. من فکر می کنم که کار ما بزرگترین نویسندگان مانند Toni Morrison, اما همچنین بسیاری از دیگران است واقعا تغییر دیدگاه ما از آنچه در آن است به یک آمریکایی و چه آمریکایی های سیاه و سفید را از طریق بوده است.