جان Prine همیشه سمت راست کلمات

تام هیل / WireImage / گتی

من هرگز در ایوان که جان Prine آواز می خواند در مورد "من مکزیک صفحه اصلی" اما من احساس می کنم مثل من می توانم به شما بگویم در مورد آن. چگونه آن بوی بارون و چگونه من می خواهم تراشه زمانی که من می خواهم راه رفتن بر روی آن پابرهنه. که فن در پنجره دارای یک cracked قلنبه. هنگامی که شما آن را تمام راه را به آن جغجغه و squeaks مانند ماه عسل زن و شوهر است.

این چیزی است که اتفاق می افتد با جان Prine آهنگ. آن را با این نسخهها کار راه خود را به سر خود را تا زمانی که آن را احساس می کند مانند حافظه خود را.

"در نوشتن همیشه وجود دارد یک کلمه درست" رالف والدو امرسون نوشت: "و هر دیگر از آن اشتباه است." اگر کلمه حق می تواند باز کردن یک راهرو به کهکشان Prine بود و باک راجرز.

برای من جان Prine برای اولین بار شروع به ارائه این خاطرات در سال 1991. من کار شده بود یک پیشخدمت زن در یک تنسی باشگاه که در آن او با بازی. او تا به حال یک bootleg نوار کاست. مقصود آن با آموزش و پرورش است. اگر من آن را قرار داده در حالی که من مطالعه من نمی توانستم مطالعه چون من نگه داشته و گوش دادن به کلمات.

آیا او واقعا فقط قافیه آپالاچیا و تازی ایستگاه? و سپس به طور ناگهانی من در کهکشان که خاکستری سنگ ساختمان همه به تنهایی.

او نوشت: در مورد آنچه که وجود دارد بلکه آنچه وجود ندارد. آیا شما تا به حال کسی پرسید یک سوال تنها به آنها را به شما بیش از حد بسیاری از پاسخ ؟ همه کسانی که پاسخ انتقال بیش از آنها در واقع می گویند: "خیلی خوب است بد نیست من نمی توانم شکایت / در واقع همه چیز فقط در مورد همان."

Prine اشعار بیش از حد منتقل و بیش از دشت معنی کلمات. وقتی لیدیا احساس "روز شنبه در یک شنبه بعد از ظهر" من می دانستم که آنچه که به معنای در استخوان من.

یا حداقل من فکر کردم من. Prine باز کهکشانها اما در سمت چپ اکتشاف به ما. "نوشتن در مورد یک تکه کاغذ خالی و ترک از چه قرار بود وجود دارد," او یک بار نوشت: یک اصل است که باید با توجه به هر نوشتن ، او به ما اتاق به پرسه زدن در اطراف.

من به دانشگاهی که دختر و جان Prine موسیقی به دنبال ما را به مهد کودک. "ته دریاچه" "اسپانیایی Pipedream," "این راهی است که دنیا دور می رود" (خوشحال enchilada داستان) "بهشت" "سرعت صدای تنهایی"—من خواند و همه آنها را به فرزندان ما همانطور که من راه می رفت با آنها را بر روی شانه ام تا خود را تنفس کردم سنگین و من می تواند وضع آنها را پایین.

به عنوان بچه بزرگتر شدم, من تا به حال به تغییر کلمات به محافظت از بی گناه. من تیز گوش می پرسید: "پدر چرا او باید موهای خود را در بیگودی و شلوار خود را به زانو خود را?" (Dear Abby ... ).

تابستان گذشته من در زمان یکی از بچه ها بود که یک بار بر روی شانه ام و که شانه در حال حاضر در مورد من گوش به دیدن جان Prine در Wolftrap. و به عنوان Prine خواند آن آهنگ ها که من تا به حال آواز من نشسته در کنار آن کار و سنگ آهنگ: حق بازگشت. کلمات ممکن است باز کردن کهکشانها اما در آن لحظه جان Prine محدود من کل جهان است.

Prine گفت: او می گوید ترانه سرایان جوان مراقب باشید از آهنگ های آنها را بنویسید چرا که آنها ممکن است تبدیل به بازدید و سپس آنها را به خواندن آنها بقیه عمر خود را. وجود دارد یک فرمت از این: ممکن است به نوشتن آهنگ ها خواهد شد که با افراد دیگر برای بقیه عمر خود را. وجود موسیقی شما را در خانه خود و وجود این نوع از موسیقی که در آن شما می توانید خانه خود را.

Prine نوشت: این نوع از موسیقی است که باعث می شود یک مرد مطلق اعلامیه ها را با صدای بلند به جهان است. چند سال پیش قبل از اینکه من همیشه می خواهم او را ملاقات نمود من در توئیتر خود نوشت: "سلام جان Prine امیدوارم کسی پر کرده است به عنوان بسیاری از روز خود را با شادی و نور آفتاب به عنوان شما مال من است."

من فکر می کنم که باید درست و یا او نمی توانست آن را گفت همه به خوبی.

ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.



tinyurlbitlyis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.detny.im