جاناتان Lethem در رویای شفاف

Facebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه جویی در داستانصرفه جویی در این داستان برای بعد.عکس توسط Rosdiana Ciaravol

توسط NEWS-SINGLE در 22 اردیبهشت 1399
عکس توسط Rosdiana Ciaravolo / گتی

خود داستان "زندگی پس از مرگ" باز می شود به عنوان یک گروه از مسافران در حال سوار اتوبوس به زندگی پس از مرگ. وقتی که تصویر اول به ذهن می آیند?

من مجبور به اعتراف است که نود درصد از این داستان به من آمد در خواب در ماه ژانویه این سال است. این یک نیمه رویای شفاف است که در آن من تجربه یک نوع متا-تفسیر لایه که در آن من فکر می کنم مورد چقدر این عناصر ممکن است شامل یک داستان کوتاه اگر من بیدار شد و نوشت: آنها پایین است.

من که شانس آن است که اگر شانس فقط سه یا چهار بار دیگر. یکی از آن زمان, اما من دیپلم با شروع نوشتن من زندگی: استادانه درست شده رویای من تا به حال یک شب وقتی که من شانزده ساله بودم. که تبدیل به یک داستان کوتاه به نام "صبحانه با اسب و جادوگر" که من فرستاده شده به نیویورکر. آن رد شد. هفت یا هشت سال بعد هنوز هم فکر کردن در مورد آن عناصری از آن رویا را به یک رمان به نام "Happy Man" که منتشر شد در ایزاک آسیموف در داستان های علمی تخیلی مجله. آن را نیز یک نوع از زندگی پس از مرگ داستان اما به مراتب بیشتر زرق و برق دار از این یکی—آن را شامل صحبت کردن اسب, جادوگران, روبات, و غیره. من حدس می زنم من از خواب در یک "اواخر سبک" در حال حاضر.

شخصیت اصلی R. توسط یک مجسمه ساز و یک مرد که "امضا" متشکل از رنگ سبز-خاکستری بلغور جو دوسر سطح اعمال می شود بیش از زاویه اشکال انتزاعی. او معتقد است که آن را ممکن است برای دیدن مجسمه در همه جا اگر چشم تنها می داند که چگونه به نگاه و در عین حال در اینجا او نمی تواند انتخاب کردن هر چیزی. چرا شما می خواهید او را به یک مجسمه ساز?

R. کار است که عنصر اصلی که نبود خواب دیدم. یکی از بهترین دوستان من در اینجا در کالیفرنیا است که مجسمه چارلز و من زندگی می کنند با تعدادی از مجسمه اش در خانه من. آنها نه سبز-خاکستری بلغور جو دوسر, اشکال, اما وجود دارد برخی از اریب رابطه. من نیاز به یک راه به رویای مواد و "رضا" شخصیت من شد نقطه ورود. آن را به من اعتصاب در حال حاضر که این مجسمه به روش R. توصیف—شناسایی بخشی از یک جسم بی روح و جداسازی این بخش به هر دو آن را غیر قابل تشخیص و غیر کاربردی—یک نسخه از آنچه در روسیه و منتقد ویکتور Shklovsky به نام "defamiliarization" (در "ostranenie"), که من ممکن است خودم تملق گفتن است که این داستان را روش به عنوان به خوبی.

R. خود را میبیند فرز در اطراف در یک جمعیت از دیگر فرز مردم است. در ابتدا به نظر می رسد کمی مانند یک حزب که در آن هر فرد وجود دارد به نظر می رسد آشنا اما تبدیل به یک غریبه. R. شنود قطعاتی از مکالمات ("کاملا خوب آپارتمان خالی در Bed-Stuy") به او حرکت می کند. چگونه شما می آیند تا با آن قطعات و چرا شما می خواهید که تصور اولیه تقریبا آشنا است ؟

خیلی از زبان انسان های اطراف ما, اگر ما توجه است ناقص و دریافت در یک نیمه داوطلبانه سطح. مکالمات آغاز شد که قبل از ما وارد اتاق ولگرد دال, تبلیغات, نقاشی های دیواری را شنید. اگر زبان پس از ما مرده شاید از آن خواهد شد به همان نوع از چیزی.

به عنوان منابع من, من فقط می گویند که اینترنت واقعا سودمند است. به نظر می رسد defamiliarizing زبان مشترک هر بار که نگاه در آن.

کسی که می پرسد در مورد "Avengers: Endgame." R. نمی مراقبت در مورد این عاقبت تا زمانی که او احساس می کند که او باید حتی به عنوان آن محو می شود تا کنون بیشتر از آن نقطه شروع است. چرا این فیلم شما را انتخاب و چگونه مهم این است که حس لغزش?

R. مجزا آگاهانه از احساس است که او را شکست اولیه آزمون مشترک فرهنگی مشارکت و او تجربه این را به عنوان یک شکل از گناه پس از آن ممکن است مهم نیست که نگرانی های بزرگتر باید از او پیشی. تابستان دیدنی و جذاب, جعبه-دفتر قهرمان که هر کس به نظر می رسد به مراقبت در مورد جز او آن را به عنوان یک علامت از آن احساس است. همانطور که شما مسن, بسیاری از FOMO تبدیل به آرامی به COMO (اطمینان از دست رفته).

به عنوان زندگی پس از مرگ بیشتر می شود, شلوغ جستجو برای فضای بیشتر می شود ضروری است. در عین حال ظاهر یک خالیتر نقطه می تواند فریبنده باشد. شما چه تصور خواننده را پاسخ خواهد بود در این مرحله در مقایسه با R. ؟

حدس من این است که دقیقا به عنوان سوال خود را نشان میدهد—این داستان را در آن نقطه بود القا خواننده سعی کنید به نمودار فاصله بین خود و رضا را از خواب بیدار به عبارت دیگر.



tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب