Kwame Dawes می خواند درک والکات

Facebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه جویی در داستانعکس های کریس آبانیKwame Dawes می پیوندد Kevin جوان به عنوان

توسط NEWS-SINGLE در 7 اسفند 1398

عکس های کریس آبانی

Kwame Dawes می پیوندد Kevin جوان به عنوان خوانده شده "فصل Phantasmal صلح" با درک والکات و خود شعر "قبل از زمستان است." Dawes است که نویسنده بیش از بیست کتاب شعر, داستان و غیرداستانی. او افتخارات بسیاری را شامل 2019 Windham کمپبل جایزه گوگنهایم یاران, Barnes & Noble نویسندگان برای نویسندگان جایزه و فورد جایزه شعر.

در زیر یک خودکار متن این قسمت پادکست.


کوین: شما در حال گوش دادن به نیویورکر شعر پادکست. من Kevin جوان شعر سردبیر مجله نیویورکر. در این برنامه ما دعوت از شاعران برای انتخاب یک شعر از نیویورکر بایگانی به خواندن و بحث در مورد. پس از آن ما از آنها بخواهید به خواندن یکی از اشعار خود که منتشر شده در مجله. مهمان من امروز Kwame Dawes, نویسنده بیش از بیست کتاب شعر, داستان و غیرداستانی. او افتخارات بسیاری را شامل 2019 Windham کمپبل جایزه گوگنهایم یاران بارنز و شریف نویسندگان برای نویسندگان جایزه و فورد جایزه شعر. خوش آمدید Kwame. با تشکر از شما برای پیوستن به ما.

Kwame: آن را خوب به اینجا کوین.

کوین: آن را به شما را ببینید. به طوری که شعر شما را انتخاب کرده از بایگانی "فصل Phantasmal صلح" با درک والکات. می تواند ما را به شما بگویم کمی در مورد اینکه چرا شما برداشت شعر?

Kwame: آن را بسیار آشنا شعر. من فکر می کنم آن را در بسیاری از کارائیب برنامه های درسی دوره. و آن را به من زده است که آن را بسیار نیویورک شعر و یا بسیار شهر شعر برای یک کارائیب نویسنده است.

کوین: در اینجا Kwame Dawes مطلب "فصل Phantasmal صلح" با درک والکات.

["فصل Phantasmal صلح"]

کوین: که "فصل Phantasmal صلح" با درک والکات در اصل منتشر شده در اکتبر 27, 1980, شماره از مجله. من زده بود چون من نیویورکر نسخه از برخی از تغییرات کوچک او ساخته شده است که واقعا جالب است زیرا او می گوید در این نسخه "در آرام اکتبر" و شما به عنوان خوانده شده "رنگ زرد در ماه اکتبر."

Kwame: درست است که یک تفاوت بزرگ. و آن را در واقع آن را نمی کند ؟ چون شما می دانید من در خواندن شعر دوباره و دوباره . . . من به شما بگویم کمی شوخی است. یکی از مبارزات که من فکر می کنم کارائیب دانش آموزان باید با آن است که آنها فکر می کنم در کارائیب. راست. و برخی از چیزهایی که حس را ندارد. و "زرد اکتبر" را می سازد هیچ حس به آنها. و به این ترتیب این دانش آموزان در حال کشتی با, و شما می دانید, بازتاب, برج, و همه آن نوع از مسائل. بنابراین آن را کاملا قابل توجه است. اما آن را به وضوح یک شعر که—والکات است که به نوعی درگیر با تمام پرندگان. و تمام کسانی که منابع بسیار آمریکای شمالی است. و از آن من فکر کردم یکی از چیزهایی که به من زده به عنوان جالب است. اما این یک تغییر جالب. و من در واقع می خواهم متوجه نشده که.

کوین: آره. من فکر می کنم چه جالب من زده بود "متعدد گویش توییتر زبان / دوخت و عبور از آن است." شما می دانید که من تقریبا شهر جهان وطنی با کیفیت است که او در تلاش برای بیرون کشیدن. او گوش دادن به این بسیاری. و من فکر می کنم که با والکات زیادی است.

Kwame: پس او را به انجام بسیاری از چیزهای عجیب و غریب در این شعر که در آن وجود دارد که این تناقضات است. بنابراین متعدد: اول از همه او را فراخوانی بابل یا, شما می دانید, برج بابل, کسانی که صدای. اما وجود دارد مقدار زیادی از سکوت در شعر. شعر است که در واقع عدم وجود سر و صدا. که پرندگان در حال ساخت یک سر و صدا. که مردم در این فاصله در حال ساخت یک صدا و در عین حال آنها نشان دهنده سر و صدا. بنابراین وجود دارد که موجب. و دیگری وجود دارد عجیب و غریب, نوع. . . من فکر می کنم آن را یک اشاره است که من فکر می کنم منصفانه است. من نمی دانم اگر شما می دانید این تصویر در عهد جدید که در آن پیتر, من فکر می کنم می شود یک رویا است. و در رویا وجود دارد این پارچه را بر روی زمین و وجود انواع مواد غذایی و پرندگان و انواع موجودات است که حلال نیست. و پس از آن خدا می گوید و آن را در این جدول که آسانسور به بالا و او را می بیند ورق. و سپس خداوند به او این همه خوب است. این نوع بسیار جدید عهد مسیحی لحظه.

کوین: آره. که نه من به یاد داشته باشید. هیچ آتش و گوگرد? O. K.

Kwame: اما من فکر می کنم والکات فراخوانی است که وجود دارد برخی از مرتب کردن بر اساس از خطوط که به نظر می رسد نشان می دهد که. اما این ایده که وجود عشق در قلب آن—باز بودن به عشق, باز بودن به تفاوت میدین که طیف وسیعی از چیزهایی است. اما به عنوان انسان ما آنهایی که نشسته اند در ویندوز; ما کمی دور موجودات که او اشاره به وجود دارد. آن زمان که من نوعی احساس راحت و گفت جهانی در مورد این بیانیه این شعر فوق العاده که در آن مکان روشن است اما در عین حال آن را نیز در این بزرگتر بیانیه.

کوین: چه چیزی شما را به "phantasmal صلح" شود ؟

Kwame: این یک توهم است. من فکر می کنم که امضای والکات چیزهایی مانند شما می دانید, بین غروب و شب—که گرگ و میش—که والکات لحظه. در آن مفرد حاضر وجود دارد این توهم صلح و عشق است. بنابراین آن را بسیار افسرده شعر اگر شما فکر می کنم در مورد آن.

کوین: با تشکر بسیار! اما زمانی که او می گوید:—من می خواهم به صفر در آنچه به شما می گویند—"چنین عظیم بی صدا و با نگرانی بالا / برای مزارع و شهرستانها که در آن پرندگان تعلق دارند"—چه دوست داشتنی ریتم—"به جز آن بود که خود فصلی عبور, عشق, / ساخته شده seasonless."

Kwame: راست. و من فکر می کنم که یکی از امید. "Seasonless" بدان معنی است که من فکر می کنم آن را محدود فصل است. این تقریبا همان عنوان کرد و گفت بی انتها اما او نمی تواند دور با آن.

کوین: نه راست.

Kwame: بنابراین من فکر می کنم او گفت: عشق به این بی انتها لحظه. و امید است که در آخرین نمونه ای که در آن او می گوید اما در این لحظه که به نظر می رسد اما آن است که آیا وجود این عام معنا که عشق به این ظاهری زودگذر چیزی که در عین حال تکثیر خود را در آن حس. بنابراین حتی اگر من آن را توصیف به عنوان نوعی از بدبینی یا افسرده نیست که. این است که شما می توانید عشق. شما می توانید امید.

کوین: این دائمی نیست.

Kwame: این دائمی نیست. آره. و اما یک لحظه و ما باید با شتاب آن لحظه.

کوین: آره. و چه جالب او می گوید: "و در این فصل به طول انجامید" را به عنوان شما گفت: "یک لحظه مانند مکث / بین غروب و تاریکی بین خشم و صلح است." منظورم این است که شما می دانید, من فکر نمی کنم مخالف صلح به عنوان خشم اما در اینجا آن است. در اینجا او ساخته شده ما می دانیم که. "اما مانند زمین ما در حال حاضر آن را به طول انجامید طولانی است." چه او گفت که در مورد زمین و که در حال حاضر که من فکر می کنم احساس فوق العاده فوری در حال حاضر حتی ؟

Kwame: آره. و این چیزی است که ما در حال گرفتن در آن است که خشم و صلح است. . . و تاپیک زبان های دیگر است که مستقیما از روزنامه: زبان دیپلمات ها از سیاستمداران از جنگ و شایعه جنگ و.... و او گفت که یک لحظه در بین وجود دارد که لحظه ای است که فراتر از آن است که بزرگتر از هر یک از این دو افراط است. اما یک لحظه زودگذر. آن لحظه ای که ما نگه دارید. خشم است که همه هرج و مرج در زندگی و غیره و غیره. و آرامش مطلق است. تا این لحظه در میان است. و آن را گمراه کننده است. اما به عنوان یک شاعر که میگه توهم چیز خوبی است. توهم است و نه لزوما چیزی به فقط اخراج به عنوان یک دروغ اما چیزی که ما را تغذیه که من فکر می کنم به ما می دهد نوعی از امید.

کوین: من دوست دارم بیش از حد, دوم بند که در آن او می گوید: "آن نور" اما درست قبل از که او می گوید: "آنها نمی تواند بشنود / گردان از سار"—بزرگ عبارت—"تحمل خالص بالاتر پوشش این دنیا / مانند انگور از یک باغ یا یک مادر نقاشی / لرزان گاز بیش لرزان چشم / یک کودک. . ."

Kwame: و شخص تکرار "و لرزان!"

کوین: او می شود دور با آن! چگونه جرات شما ؟ اما آره چه کار می کند دقیقا همان است که.

Kwame: آن است که دو و او را به انجام این لایه بندی چیزی است و آن را یک حرکت جسورانه به آن را انجام دهد.

کوین: خوب, من فکر می کنم او به ما می دهد که استعاره در تشبيه. او به ما می دهد "لرزان گاز" که من نمی را به طور تحت اللفظی گاز.

Kwame: راست.

کوین: اما نقاشی یک کودک به خواب.

Kwame: حجاب بیش از این پرده ، که استعارهای. و سپس لرزان چشمان یک کودک اهتزاز طوری که می لرزد و flutters است که کمی کار برکنار شده است.

کوین: کمی متفاوت است.

Kwame: آن را کمی متفاوت باشد.

کوین: وجود یک ominousness به لرزش گاز برای اولین بار در. و در عین حال در همان زمان آن است—که در آن خانواده من را از در لوئیزیانا آن را تداعی یک نوع caul. مثل اگر کسی متولد شد و با یک caul آن دوم خود را دید.

Kwame: آره. که بسیار کارائیب چیز بیش از حد. و سپس آن را به خواب. و ما در حال فکر کردن به مرگ. اما پس از آن, شما می دانید, دوم خواب شما می دانید به طوری که او را با این ایده. اما این یک مناقصه لحظه ای از یک مادر که همان است که در این باغ—مرتب کردن بر اساس از این حس از این پوشش از جهان انگور از باغ پوشش جهان است.

کوین: و یک باغ هم متفاوت است از یک جنگل یا یک چوب.

Kwame: آن را کشت.

کوین: او واقعا کشتی در راه است که من از شما قدردانی کرد و گفت بسیار کارائیب. بلکه او را کشتی با این نوع معنوی سنت نیز فکر می کند در مورد شهرستان. که واقعا جالب است.

Kwame: ما نباید این کار را بدون اینکه متوجه است که او بزرگ استعاره است و بافندگی از یک شبکه است. پرندگان. و چه پرندگان را پشت سر بگذارید. که لانه و پناهگاه. و او را نگه می دارد که تمام راه: گاز تمام این عناصر از تاک. او فقط به طور مداوم کار که همان تصویر را در راه است که ما به نوعی از شما می دانید, ما, "اوه, ohhhh O. K.!" بنابراین او را نگه می دارد که تا. او را نگه می دارد که تمام راه را از طریق.

کوین: چگونه می توانم شما احساس می کنید او را قادر به انجام این کار ؟ شما می دانید که او طول می کشد یک چیز و آن را—آن چیزی است که شعر می کند—تبدیل آن به یک چیز دیگر.

Kwame: آره. این یکی از درس بزرگ یاد گرفتم نه از والکات اما از شکسپیر سخنرانی. شما می دانید که من کشف کردم این چیزی که من خواندن شکسپیر است. و من تا به حال یک استاد پیر مردی به نام دکتر Engeldew. و او گفت که شکسپیر مرتب کردن بر اساس از این conceits از طریق کل بازی می کند. بنابراین پارچه, لباس, که یک موتیف است که اجرا می شود از طریق شما می دانید "تاجر ونیزی" و غیره. اما پس از آن زمانی که شما شروع به دنبال در چه شکسپیر می کند از آغاز سخنرانی خود برای پایان سخنرانی, شما شروع با یک کفش و پایان آن را با یک شمشیر. این همه استعاری ، و او را نگه می دارد سوئیچینگ که استعاره. بنابراین کفش می شود یک تکه از چرم و سپس تبدیل به یک کیف پول. و او فقط آن را تغییر. او اساسا مخلوط استعاره اما انجام آن با چنین آهسته مراقب لغزش بین یکی به دیگری که توسط شما انجام می شود شما می توانید این تور از یک نوع تصویر. آن را بخشی از مبالغه از شکسپیر که او می تواند انجام دهد چرا که او یک نمایشنامه نویس درست است ؟ او نوشتن برای این مرحله. والکات مرتب کردن بر اساس از استادان آن است. و من فکر می کنم این یکی از انتقادهایی که گاهی اوقات مردم از والکات که flamboyance از استعاره و تصویر خود را و به همین ترتیب. اما من به نوعی آن را دوست دارم. شما می دانید شما را به نوعی مجبور به تحسین از مهارت های آن است. و او بسیار بسیار خوب است که چیزی از زیر آن تصویر و ماندن سازگار با آن تصویر. مقدار زیادی از کار می رود به این نوع از تفکر است.

کوین: درست است. و من همیشه تحسین خود را مشاهده است. و آنچه که من تقریبا می گویند: او مانند یک ناظر خوب در زمان است که او را راحت مصرف خود را, شما می دانید به طوری که او را فقط توصیف اما او نمی گوید "من در راه بود و من دیدم این چیز." آن را مانند این چیزی است که عنصری. این اتفاق می افتد بدون من. و چیزی وجود دارد قدرتمند در مورد آن و سپس این شعر به خصوص او را علاقه مند به ما نشان میدهد چه در طبیعت چه در شب چه در جهان می کند در حالی که این افراد خود را در جعبه های کوچک.

Kwame: آن را مانند یک چیز جالب چرا که یکی از بحث های که پس از ظهور Eliots و همبستگی و همه از آن—عدم وجود من و چه جدید شعر است و به همین ترتیب بود که در آن خود را? و گاهی اوقات ما ایجاد یک ساختار است که حذف خود در سخت گیرانه ترین و تقریبا خام راه است. اما صدای جایی است که یک نوع از خود اقتدار واقع شده است. و شما فکر می کنم والکات که به طور مداوم در هر یک از کتاب های خود را چرا که او فکر می کند در این کتاب لحظات که در آن او خود را اعلام صوتی. "من صدای." او بچه است که می ایستد و به نظر می رسد بیش از کاستریس در زندگی دیگر و می رود و شروع به گریه و می گویند من باید صحبت می کنند من باید صحبت می کنند این جزیره است. او به طور مداوم انجام می دهند که. او را در ظاهر "خوش شانس مسافر" به عنوان این مرد فقط نشسته وجود دارد. و سپس شما متوجه O. K. او را در حال حاضر تاسیس یک نوع شخصیت, اما پس از آن او را ندارد به تکرار است که شخصیت. و وجود دارد یک حس است که در آن این اشعار صدای بسیار اصیل و کاملا منحصر به فرد در چشم انداز. و این شعر قدرت. و من فکر می کنم گاهی اوقات ما را خام ایده های در مورد عدم حضور خود را به عنوان اگر نبود از خود فقط به معنی عدم وجود یک "I." شما می دانید منظورم چیست ؟ و این یک بیت از استکبار می گویند: "من در آن گفت:" شما می دانید ؟ پس از آن است. مثل من گفت: آن را من خود این. و اعتماد به نفس است که من فکر می کنم چیزی است که من تحسین یک معامله بزرگ است. و من فکر می کنم, آن را قطعا می آید از طریق اینجا.

کوین: من همیشه مجذوب مورد چگونه شعر می تواند شما را برای یک لحظه برای شاید یک لحظه بیشتر می شود که "من" شما می دانید, و تبدیل به خود دیگر. وجود دارد یک ایده که شعر من فکر می کنم دادگاه بهتر از هر شکل دیگری که شما خودتان منتقل می شود. و برای یک لحظه شما می دانید ما با پرندگان در این شعر. ما با هر شکل. و ما نمی نیاز به یک راهنمای بسیار است. ما نیاز به تجربه آن به تصویب رسید بنابراین خوب است که ما آن را احساس کنید.

Kwame: و اشارات . . . و در این شعر آن است که ارتباط ما حداقل من اتصال اتفاق می افتد با آشنایی از لحظه ای که bated لحظه. اول از همه که معنا که batedness. من فکر می کنم به عنوان شاعران ما می دانیم که محل که در آن چیزی است که تورم در ایالات متحده است. شما نمی توانید آن را توضیح دهید. آن را بدون استفاده به هر کسی. اما آن را زیبا. این ایده زیبایی است. من واقعا فکر می کنم این شعر است که در مورد. شعر است و عمدا گفت: چیزهایی که اتفاق می افتد ساختمان اتفاق می افتد, مردم راه رفتن در اطراف زندگی خود را ، و این پرندگان در سکوت ایجاد چیزی. اما این تمام چیزی است که یک اختراع. من اختراع آن است. من اختراع یک لحظه از آنچه که من اسمش زیبایی. و آن را به اندازه کافی. که به نظر من فقط یکی از مرتب کردن بر اساس اظهارات این شعر. و آن را چه شده است تا در حال حرکت در مورد آن. و من فکر می کنم به عنوان یک هنرمند به عنوان یک نویسنده من به کسانی که لحظه—به عنوان بسیاری که ممکن است.

کوین: در حال حاضر در 23 سپتامبر سال 2019 شماره از مجله نیویورکر منتشر شده خود را در شعر "قبل از زمستان" که ما را به گوش شما خوانده لحظه ای. اول اگر وجود دارد هر چیزی که شما می خواهم ما را به دانستن در مورد این شعر و یا چگونه آن آمد در مورد ؟

Kwame: شما می دانید یکی از چیزهایی که من واقعا فکر کردن در مورد دلیل "قبل از زمستان" در حال حاضر به نظر می رسد در یک مجموعه به نام "نبراسکا" که درست از آب در آمد من شده فکر کردن و نوشتن در مورد رابطه بین شعر, شعر نوع "من" در شعر این positionality از شعر و بدن من داخل شعر. و به چه معنا است ؟ و در یکی از سرگرم کننده لحظات زمانی که من در ارسال مقاله به سردبیران در دانشگاه نبراسکا مطبوعات آنها فرستاده خود سرمقاله blurb کپی که قرار بود برای رفتن در این کتاب و من آن را خوانده و من نوشت و من گفتم: "شما نمی خواهید کسی به خرید این کتاب!" آن را مانند مرگ و رستاخیز و غیره و غیره. من گفتم: اما پس از آن من فکر می کردم . . . چیزی که در مورد شعر—و شما می دانید که این کوین—این است که ما ضبط یک لحظه و لحظه ای فوق العاده است درست است. اما نوشته شده و به نوعی قفل شده است را در قالب شعر آن را نشان می دهد یک نوع تداوم. و آن را تقریبا به نظر می رسد . . . پس مردم با من تماس گرفت و گفت شما O. K.? شما در حال مرگ ؟ و من هیچ! مانند سپس من ممکن است شده اند. اما آن را O. K. در حال حاضر. که لحظه ای از بین رفته است.

کوین: زمستان است.

Kwame: زمستان است بیش از! مانند آن می رود. به طوری که چارچوبی برای این شعر. اما این شعر در مورد من فکر کردن در مورد بدن و مرگ و میر.

کوین: خوب در اینجا این است که Kwame Dawes خواندن شعر خود را "قبل از زمستان است."

["قبل از زمستان است."]

کوین: که "قبل از زمستان" توسط Kwame Dawes. چه شعر زیبا و همیشه لذت شنیدن شما به عنوان خوانده شده.

Kwame: با تشکر از شما, Kevin.

کوین: من دوست دارم که چگونه از آن می رود بین انسان و حیوانات است. و در پایان بدن یک حیوان شما می دانید hibernating. و وجود دارد یک خط بزرگ است که من فکر می کنم من می شود هر زمان که شما می گویند "شما باید بدانید که این یک مقدمه برای ظهور من ضبط خواهد شد—" شما می دانید, آن را به صحبت کردن در مورد آنچه که کشف شود اما آن را نیز آگاه است که کشف در حال انجام است و پس از آن به نحوی وجود دارد چیزی که در مورد این نوع از لولا در شعر. این است که چگونه شما آن را ببینید ؟

Kwame: آن را به طور کامل راه من آن را ببینید. و چیز عجیب و غریب است . . . و من فکر می کنم من می گویند این به خاطر آن حقیقت آن است که حتی به من نوشت که خط من نمی دانم چه تجلی خواهد بود. به عبارت دیگر این شعر واقعا یک کشف بزرگ برای من است. و من نمی توانم بگویم که به اندازه کافی, شما می دانید. من نمی دانم که من فکر می کنم من فکر می کنم برخی از شاعران مرتب کردن بر اساس از پایان کل ایده در سر خود را.

کوین: چه کسی این جادوگران?

Kwame: درست است! اما برای من, من در تلاش برای پیدا کردن که در آن است و در آن لحظه . . . اما من نیز می دانم که دو چیز است که درست هستند: که اگر زنده می ماند, باید وجود داشته باشد چیزی است که خواهد آمد حتی اگر آن چیز یک ناامیدی. پس از آن یک عمل از ایمان است, اما آن را نیز یک عمل تلنگر است که گفت: "که در آن شما در حال رفتن با این ؟ آنچه شما می دانید آنچه که اتفاق خواهد افتاد با این؟" شما می دانید در حال حاضر من مرتب کردن بر اساس از نگاه من, بدن, تغییرات بدن من. و پس از آن به چه معنی است در آن لحظه ؟ که حس یک ناامیدی است که می گوید باید آن را جایی بروید. باید آن را به معنی چیزی.

کوین: خوب دلیل نیز وجود دارد یک جهش از ایمان است—به عنوان شما در حال قرار دادن آن در آغاز کار است. "من تصور وجود دارد که محل استراحت عمیق." بنابراین این شعر شروع می شود با یک حدس و گمان و شاید بی قراری—یک حسرت. کسی که می گوید که ما فکر میکنیم نیست هنوز وجود دارد. منظور من و برخی از که است گفت: "من هنوز زنده است." اما مقداری از آن نیز گفت: "من فقط موجود? من فقط رفتن را از طریق آن ، و با وجود استراحت در جایی؟"

Kwame: و این des—شاید ناامیدی وجود ندارد اما این است که در درجه پایین افسردگی است.

کوین: اطمینان حاصل کنید. آن را تقریبا زمستان.

Kwame: آن را تقریبا زمستان و من قصد دارم این است آن ؟

کوین: این تخته سنگ خاکستری است.

Kwame: آن تخته سنگ خاکستری و.... و به طوری که حس آن . . . اما آن را برای رفتن به خواب مناسب است ؟ و خواب نیست—شما می دانید این همان چیزی است که ما در مورد صحبت کردن با والکات—خواب است که همیشه یک نوع ایستادگی در برای مرگ, در این نوع, شما می دانید, غم انگیز در راه است. اما خواب بقیه است. این قناعت.

کوین: و شعر, من نمی دانم. می گوید: "در حال استراحت است اما پس از"—آن را حتی می گوید که"هنگامی که بدن فراموش شده وزن خستگی و یا بسیاری از آن / خیانت." این یک شعر از پیری آن را به عنوان نشان می دهد. و "قبل از زمستان" شما می دانید یکی دیگر از راه گفت: پاییز که می دانید یکی دیگر از راه گفت پاییزی با کیفیت. اما چیزی است که انعطاف پذیر و خنده دار کمی در مورد شعر. منظورم این نیست ha-ha, خنده دار, اما از آن است که پر از ironies.

Kwame: شما ببینید, من خوشحالم که شما گفت: از آنجا که تعدادی از مرتب کردن بر اساس از داخل جوک در کل شعر. یکی این است که من راه رفتن سگ لعنتی! Kwame Dawes در حال راه رفتن به یک سگ!

کوین: در سرما!

Kwame: در سرما! این یک جامائیکا مرد راه رفتن یک سگ. این یک شوخی است. مانند که تقریبا مانند. . . و آن وجود دارد و من می دانم که مردم chuckling و رفتن "وای Kwame نگاه کنید آنچه شما می آیند."

کوین: شما تغییر کرده است. شما انجام می شود را تغییر داد و مرد!

Kwame: نگاه آنچه شما می آیند تا!

کوین: من باید بگویم در تمام جدیت که یکی از قطعات مورد علاقه من: "حتی ایستاده وجود دارد در حال انتظار برای سگ به چمباتمه زدن." آن را حتی سگ خود را به انجام کسب و کار, اما آن را آماده.

Kwame: آن را آماده زیرا شما ببینید زمانی که سگ خود را می کند, کسب و کار, جامائیکا مرد در حال رفتن به را انتخاب کنید تا کسب و کار.

کوین: آره دقیقا.

Kwame: اما به طوری که یک نوع شوخی است. این دیگر شوخی نیست, آن است که یک شوخی نیست, اما آن را نیز یک لحظه از آنچه در آن به معنی برای این خاص بدن است. که خود من بدن. فکر کردن در مورد وزن فکر کردن در مورد مچ پا من فکر کردن در مورد این چیزها به راه رفتن را از طریق این خاک بیگانه. و وجود دارد یک حس است که در آن من بیگانه در این فضا است. من یک interloper. این است که من مرتب کردن بر اساس از مادری چشم انداز و محل. و در عین حال تمام زبان آسایش—خواب زمستانی, ایده تغییر و فصلی تغییر—تبدیل به بخشی از امید. و این راهی است که در آن من در آغوش که حتی به عنوان بدن من مرتب کردن بر اساس است که مقاومت در برابر آن, من فکر می کنم می شود این نوع از بیانیه ای در مورد این مهاجر بدن این فرد مهاجر در این چشم انداز است.

کوین: خوب, من فکر می کنم یک راه وجود دارد که در آن شما آن را قرار داده به طوری که در این شعر می گوید: "دسیسه / از امپراتوران و pontificates." این آمار و ارقام که در حال تأثیر و بدن خود که نمی دانم از روزانه گنجانده مبارزه فقط بیدار شدن و راه رفتن و کار, شما می دانید ؟ منظورم این است و چیزی هست که من فکر می کنم واقعا قدرتمند است و آن را سیاسی در آن اخراج.

Kwame: آره. و این چیزی است که من می دانم از راه های که در آن جهان اجرا شده توسط این افراد این رهبران و تاثیر خود را وحشیانه است در تغییر و تغییر راه که ما همه چیز را ببینید. و در عین حال یکی است که هنوز هم نیاز به زندگی می کنند از طریق آن. و بله, آن است که یک اخراج از آن. اما به شما می گویند آن است که به رسمیت شناختن آن است. من فکر می کنم این فرم را—و شما می توانید ببینید که چه من انجام می دهند با این اشعار و این خاص شعر بلند خط. این نحو است که در آن رسمی روش در کار است. من چگونه می توانم این طولانی تنفس با تمام این پرانتز در مرتب کردن بر اساس کلمات قصار و پس از آن و در عین حال نگه داشتن خودم در tightrope? که چالش های شاعرانه چالش است. و در یک معنا این است که فرم که صحبت کرده به copiousness از فکر. و در عین حال تلاش برای مهار آن را در خط. این جایی است که من مرتب کردن بر اساس تفکر در حال حاضر به جای این نوع از خط کمرنگ است که تقریبا دارای یک نوع جبر است که می گوید من آن را کردم. و من می توانم آن را تر و تمیز به آن است. این به این معنا است که بسیار وجود دارد را در نظر بگیرید. و در عین حال من باید برای حفظ که من هنوز هم در همین مسیر است. که برای من ویژگی های چالش خاص این شعر. و من فکر می کنم آن را در نحو.

کوین: خوب, من فکر می کنم که واقعا خوب گفت. منظورم این خط طولانی در اینجا برای شما آن را احساس و متفکر. اما آن را نیز احساس می کند مانند فیزیکی. آن را احساس می کند مانند آن را از طریق. و شما به ما نشان میدهد افکار این "I." اما همچنین به شما گفت: وجود یک حس کشف. ما همین حالا شروع شعر با کسی که مثل "من کاملا می دانم که در آن ما در حال رفتن است." این یک وحشی من, اما آن است که یک حساب و بازتاب و سپس در پایان همچنین من فکر می کنم یک رستگاری "I."

Kwame: آن است که رستگاری آره. و چون از این راه است که مردم در پاسخ به این که چرا واقعا ممنون میشم برای نیویورکر برای انتشار شعر. پاسخ بوده است بسیار جالب است. بیشتر از آنچه است که گفت: اوه این خیلی خوب نیست به تنهایی. شما می دانید منظورم چیست ؟ من از خواب بیدار شد و من این را خوانده و متوجه شدم که من تنها نیستم. و من از این حس که من با پیوستن به.

کوین: وجود یک کر?

Kwame: وجود دارد یک گروه کر آره. و من فکر می کنم که یک عنصر از شعر که آن را به ارزش صحبت کردن در مورد. که این شناخت از خود است . . . این امید است. درست است ؟ این لزوما که شعر امیدوار است اما که آن را به رسمیت شناخته شده و این شاعر است که قادر به درست به آن و کسی دیگری می توانید با استفاده از خود را تخیلی قدرت در خواندن خود را برای پیدا کردن جایی که و برای پیدا کردن برخی از میل در آن محل است. من فکر می کنم که یکی از شادی های ساخت اشعار و کسب و کار شعر است.

کوین: خوب به پایان می رسد "من کشش و نفس بکشیم." در راه و من فکر می کنم این صف های طولانی انجام این کار وجود دارد این همه نفس شما می دانید, اما شما متوجه در پایان این فرد را تقریبا به نگه داشتن نفس خود را تمام وقت است. و چیزی در مورد آن: "من کشش"—من قصد دارم به همه آن فضا ، و این که O. K.

Kwame: و من حدس می زنم که تنفس چیزی است که حس زمان وجود دارد که خط که من شما می دانید من می آیند و من فکر می کنم که بد نیست, اما آن را طول می کشد "ده بشمارند." استفاده از نفس به عنوان یک نوع از نشانگر زمان است. و برای من این بود که به یکی از اساسی ترین شاخصهای زمان. آن را تداوم زندگی است.

کوین: این یک هجا. این یک آلی است . . .

Kwame: این یک آلی چیز. این بخشی از آن است. پس از آن بدن. و من صادقانه باشد. شروع کردم به کردن نوع شوخی در مورد اشعار, اما من احساس می کنم بیشتر آسیب پذیر مورد شعر و مانند این از بسیاری دیگر از اشعار که من نوشته ام. نه در یک راه وحشتناک, اما آن را احساس می کنم کمی ،

کوین: من فکر می کنم که یکی از دلایل آن بسیار قدرتمند است. "من درمانده به این نرم / ناپدید شدن است که برخی از تماس خواب." منظورم این است که ساده نیست و شما به دست آورده ایم از آن به خوبی تا آخر. من می خواهم در یک گسترده تر راه در مورد "نبراسکا" این کتاب شما نوشته شده است که در مجموعه وجود دارد. چگونه شما را توصیف آن ؟ چگونه می توانم به شما فکر می کنم از آن ؟

Kwame: این اشعار من نوشته شده است که در فضا و شما می دانید زیادی می نویسم. و بنابراین یکی از چیزهایی که از قرار دادن آنها را با هم, من نمی دانستم چقدر من نوشته بودم در مورد فضا و بودن در این فضا است. و زمانی که من شروع به قرار دادن مجموعه ای با هم آن را تبدیل به یکی مرتب کردن بر اساس بیانیه و من شروع به حرکت می کند. آن می رود از طریق فصل. و موتیف اجرا می شود که از طریق آن نور است. و در واقع یکی از برکات بزرگ, نبراسکا برای من به هر حال نور است. تداوم نور است. حتی در عمیق ترین زمستان نور وجود دارد. و من خوراک در نور است. من فکر می کنم این یکی از چیزهایی است که پایدار است من در آن فضا و این موتیف طریق آن اجرا می شود. اما نیز وجود دارد یک حس است که در آن من نوشتن در مورد آنچه در آن به معنی در یک فضای بیگانه. آموزش چشم انداز; آموزش و پرندگان و درختان; یادگیری آسمان است. به چه معنی است ؟ هنگامی که آب و هوا میاد ؟ هنگامی که آب و هوا نمی آیند ؟ قادر به انجام و نقطه اصلی مانند Nebraskans انجام دهد. شما می دانید آن را مانند چپ و راست است که من می توانید انجام دهید. اما یادگیری همه که و در تلاش برای درست شود که. بلکه من فقط یادگیری در مورد من و نبراسکا اما من یادگیری در مورد من در مرحله خاصی در زندگی است. من کودکان در حال رشد. آنها در حال حرکت است. من و همسرم در حال رسیدن به یک مرحله که در آن ما در حال مرتب کردن بر اساس از کاری که ما در این زمان. و نبراسکا را در بر داشت که ما در فضا است. بنابراین درست است به یک نبراسکا مجموعه است. و آن را در مورد نبراسکا در آن حس. اما آن را نیز در مورد حال, دوباره, دیگر مرحله یک مهاجر وجود و آمریکایی وجود دارد که در فضای جدید است.

کوین: یکی از سوالاتی که برای من و سپس: این کتاب از تبعید?

Kwame: من فکر می کنم آن را یک کتاب از تبعید اما من فکر می کنم تبعید تکامل یافته این روزها به دلیل من فکر می کنم که پدر من استفاده می شود "تبعید" او شما می دانید, آن هزینه های زیادی از پول و زمان هفته به یک کشتی از انگلستان است. شما می دانید که شما نوع در زندان بودند که در آن شما بودند. و همچنین تبعید یک بیانیه نیست خیلی در مورد که در آن شما هستند اما در مورد جایی که شما سمت چپ. و در انصاف و من احساس نمی تبعید از کارائیب. کارائیب است که هنوز خانه من. جامائیکا است که هنوز هم خانه. غنا است که هنوز هم خانه. اما عناصر بودن دور عناصر تعریف جدیدی از صفحه اصلی تمام آن چیزهایی که من فکر می کنم معاصر ایده تبعید برای بسیاری از. منظورم این است که برای افراد دیگر آنها در حال ترک آنها در حال فرار. و این تبعید است یک نوع متفاوت از تبعید. اما من فکر می کنم ما می دانیم مشابه حس نبود که من فکر می کنم که بسیاری از افرادی که چپ یک مکان و در جای دیگر به اشتراک بگذارید. و من فکر می کنم این اشعار و نوع صحبت کردن به آن بیش از حد.

کوین: خوب این کتاب زیبا. و با تشکر از شما برای آمدن و صحبت کردن در مورد آن با ما. "قبل از زمستان" توسط Kwame Dawes و همچنین درک والکات را "فصل Phantasmal صلح" را می توان در newyorker.com. Kwame Dawes آخرین شعر مجموعه "نبراسکا."

مامانم: شما ممکن است اشتراک به این پادکست, داستان, پادکست, نویسنده صوتی پادکست و سیاست و بیشتر پادکست جستجو برای نیویورکر در پادکست خود را برنامه. شما می توانید شنیدن بیشتر شعر خوانده شده توسط نویسندگان در newyorker.com و نیویورکر برنامه در دسترس از فروشگاه App و یا از Google Play. تم موسیقی "گوشه" توسط کریستین اسکات Atunde Adjuah حسن کشش موسیقی و طناب یک پیش بینی نیست. نیویورکر شعر پادکست های تولید شده توسط میشل موسی با کمک از هانا Aizenman.



tinyurlbitlyis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.detny.im
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن