در اخیر صبح روز دوشنبه به عنوان coronavirus مستند شروع به سهولت و من آپارتمان در مرکز لندن و راه می رفت به پستچی پارک یک نقطه سبز که دو برابر به عنوان کلیسا از کلیسای سنت Botolph را Aldersgate. در طول خود ما-قرنطینه در آوریل و مه شریک زندگی من و من تا به حال از طریق این پارک هر روز به دنبال هوای تازه در امتداد یک مسیر است که احساس قابل پیش بینی و نه بیش از حد پرجمعیت. برای اولین بار ما می خواهم سر غرب از طریق Smithfield بازار به میدان پوشیده از چمن از جنس لینکلن زمینه های که در آن فقط بی خانمان در حال حاضر نشسته در آفتاب و سپس جنوب غرب در امتداد خالی پشت خیابان به رودخانه. ما می خواهم به دنبال آن ایست در حالی که قبل از آمدن شمالی دوباره از طریق خالی مراحل کلیسای سنت پل به می رسند و در میان درختان و نیمکت از پستچی پارک. به دور از اخبار و کار و خصوصی نگران عبور از مربع های ما می دانستیم شده طاعون از چاله در قرن گذشته ما فکر وضوح بیشتری در مورد مرده و در حال مرگ. آه کوتاه و نادر رد و بدل شد.
شده است وجود دارد یک کلیسا در پارک پس از قرن دوازدهم. توسط هجده پنجاه سنت Botolph دفن زمین انباشته شده بود بسیاری از گورهای که در آن گل رز بود و فلات بالاتر از خیابان های اطراف. به تدریج قبور پاک شد مجسمه های انباشته شده در گوشه و توسط 1900, کل طرح تبدیل شد به یک پارک به نام برای نزدیکی مقر عمومی اداره پست. در حالت عادی هفته در ماه ژوئن پارک را پر می کند تا با ناهار کارمندان تراکم متوسط چمن و یا در سایه نشسته در نزدیکی یک حوض کوچک و چشمه. پس از مستند آغاز parkgoers شده اند اکثرا مثل ما پیاده برای خود یک دولت-مصوب جلسه از ورزش روزانه و یا دوچرخه سواران از ورود بیشتر-پرت لندن به دنبال این پارک بسیاری از ویژگی های کنجکاو. در مقابل جنوب غربی دروازه نشسته بال St. Bartholomew بیمارستان. در ما راه می رود ما شاهد به سختی نفس رفتن در داخل و یا خارج از آن دهلیز شیشه ای که در آن نشانه ای اعلام کرد که بیمارستان ندارد اورژانس.
در سمت غربی پارک مجاور ساده آجر قرمز بلوک آپارتمان وجود دارد چوب-قاب باز و سرپوشیده و پنجاه فوت و نه پا قد بلند با یک نیمکت در داخل و پنجاه و چهار لعاب سرامیک پلاک بالای آن است. این است که به یادبود قهرمانانه خود قربانی نصب شده و در سال های اولیه قرن بیستم به رکورد خاصی کشنده اعمال شجاعت در زندگی روزمره است. پلاک بزرگداشت ترس نیز کمرنگ پوچ مناجات از کشتی های غرق شده, آتش سوزی, غرق شدگی, gassings و راه آهن و یا خیابان-ترافیک بلایای طبیعی است. آویزان در اطراف این بنای یادبود به اندازه کافی بلند و شما را بشنود بازدید کنندگان اولین بار دهیم مبهوت سرنوشت الیزابت Coghlam در سال 1902: "درگذشت صرفه جویی خانواده اش و خانه حمل فروزان پارافین به حیاط." یا تعجب با صدای بلند "ریگ روان است واقعی?," در افتضاح وفات در همان سال از آرتور عجیب و غریب و مارک تاملینسون که فرا گرفته بودند در یک محکوم تلاش برای نجات دو دختر غرق شدن دختران.
یادبود این پروژه بود از G. F. وات ویکتوریا نقاش از شهرت قابل توجهی که تمثیلی ترکیب—"امید" "عشق و مرگ" "ثروت"—او را به دست آورده متورم عنوان "انگلستان میکل آنژ." در سال 1887 وات نوشت به لندن بارپیشنهاد که غیر معمول بنای تاریخی بود بنا به عنوان بخشی از آینده جشن ملکه ویکتوریا جشن سالگرد طلایی. "در میان دیگر راه های بزرگداشت این 50 سال از عظمت سلطنت و آن را قطعا خواهد بود از منافع ملی برای جمع آوری یک رکورد کامل از داستان دلاوری در هر روز زندگی," او نوشت. وات تا به حال شده است در تلاش است که دقیقا پس از هجده شصت و انباشته بود عمدتا از روزنامه, گزارش یک لیست از روزمره قهرمانان. او در ذهن در ابتدا گسترده ای شکل در هاید پارک, اما این ایده به هیچ چیزی—چیزی شبیه بود و بعد بنا به عنوان "انرژی فیزیکی" در باغ کنزینگتون. به عنوان قرن بسته وات امن گوشه ای از پارک جدید در سنت Botolph و مجموعه ای در مورد داشتن قرص ساخته شده است.
شش افسر پلیس و دو آتش نشانی در میان memorialized—بقیه هستند "عادی" مردم در محدوده سنی هشت تا شصت و یک. در اینجا توماس گریفین که در سال 1899 بود که یک جوان کارگر در یک قند پالایشگاه در Battersea; پس از انفجار او را به فرار بخار-اتاق پر از فکر کردن یک دوست در داخل بود و سوختن به مرگ است. مریم راجرز درگذشت و در همان سال او یک مهماندار در هیئت مدیره کشتی بخار استلا که غرق در عبور از ساوتهمپتون به Guernsey. بازماندگان گزارش شده است که راجرز حاضر به هیئت مدیره یک قایق نجات برای ترس از ازدحام بیش از حد مطرح شده و سلاح های خود را به آسمان به عنوان آب رسیده او گریه "خداوند نجات بده!" یک روزنامه محلی به نام مرگ او "Homeric در آن اعلیحضرت." در نامه خود به باروات خاص مورد آلیس آیرس که در سال 1885 ذخیره سه فرزند از یک خانه در حال سوختن بود و او بود که به ضرب مجروح زمانی که او شروع به پریدن کرد از بالای پنجره به خیابان. Ayres یکی از قهرمانان برجسته در بنای یادبود که به خوبی شناخته شده در زمان خود ساخت. صدها نفر با حضور Ayres مراسم تشییع جنازه که در آن آتش نشانی انجام تابوت او را و به زودی مرگ او شد موضوع محبوب اشعار, داستان های کودکان و نقاشی دیواری توسط والتر کرین که به تصویر کشیده آلیس در طاقچه پنجره با یک کودک در آغوش او. (بینندگان از سال 2004 فیلم "نزدیک تر" به کارگردانی مایک نیکولز و بر اساس Patrick Marber بازی به همین نام ممکن است به خاطر جود مصرف ناتالی پورتمن به پستچی پارک جایی که آنها نگاهی به یادبود قهرمانانه از خود گذشتگی—آن را تنها در پایان فیلم بازگشت به پارک که شخصیت قانون مبارزه فارسی نویسنده متوجه می شود که در آن جوان زن آمریکایی او می داند که به عنوان آلیس Ayres رو نام او.)
منظره مرگ بود البته یک جزء اصلی از ویکتوریا تخیل وجود دارد که به سختی و ملال انگیز, واقعیت, آیا در عرصه جنگ و بیماری و صنعت و یا جرم و جنایت است که نمی تواند تبدیل به ناب ترین احساسات. اما وات را کتیبه کاملا کم حرف. خواندن و بازخوانی آنها در طول مستند من یادآوری شد اول "اخبار در سه خط" که آنارشیست فلیکس Fénéon نوشت: در سال 1906 برای روزنامه Le Matin. Fénéon بود که این موضوع محدود به تازگی در نمایشگاه MOMA (که در حال حاضر در دسترس آنلاین) شیر تغلیظ شده خود را faits divers به قطعات اقتصادی نثر توصیف قتل, حادثه خودکشی و نزاع. اغلب وجود دارد یک نکته جالب تن در مینیاتور قصه. "پیدا کردن دختر 19 ساله به اندازه کافی تلخ, Jallat, ساعت ساز از سنت-اتین او را کشته است. درست است که او دارای 11 فرزند چپ." "پرستار Elise باخمان که روز گذشته قرار داده و در یک نمایش عمومی از جنون است." وات در مقابل بیشتر اذوقه رسان از واقعیت ساده: "جورج فردریک Simonds از Islington با عجله به خانه در حال سوختن برای نجات یک زن بیوه از جراحات وارده درگذشت, دسامبر 1, 1886." گاهی اوقات هر چند احساسات خودشو تحمیل مانند زمانی که او منتقل آخرین کلمات از جزایر Galaman سن یازده که به نجات برادر کوچکتر خود را از در حال اجرا بیش از: "مادر من را نجات داد او را, اما من می توانم خودم را نجات دهد."
چه وات به معنای "شجاعت" و "از خود گذشتگی"? این سخت است که امروز به بلک در دومی به عنوان اعمال به مریم راجرز که ناخدای کشتی غرق شد و شایعه شده است مسابقه یک رقیب در کشنده با سرعت و یا به عنوان اعمال به چهار مردان کار کاملا بدون تجهیزات ایمنی بودند که با غلبه بر گاز در یک محور در فاضلاب کارخانه در شرق ژامبون در سال 1895—شورای محلی تلاش سخت برای جلوگیری از مسئولیت قانونی برای جبران مرده مردان خانواده است. آنچه وات و Fénéon مشترک به عنوان قصه است ثروت از جزئیات آنها را ترک کرده اند اما آن باقی مانده است ضمنی. بارز ترین: معضلات طبقاتی و جنسیتی. (همه مرده به نظر می رسد شده اند وایت.) در زمانوات نوشت: "این رفاه مادی یک ملت است نه یک مطیع اختیار اعمال مردم هستند." اما شجاعت و از خود گذشتگی به نظر می رسد که به معنای, برای بسیاری از مردان و زنان و کودکان ثبت شده در یادبود صرفا تسلیم به خطرات اقتصادی خود را در ایستگاه در زندگی است.