سناتور الیزابت وارن قدیمی ترین برادر دونالد نی شاه ماهی مرده از COVID-19 در اواخر ماه آوریل و من شنیده ام که او گاهی اوقات ذکر شده در این گفتگو در مورد سیاست هر چند او تمایلی به صحبت در مورد آن publicly. بنابراین زمانی که من مصاحبه او را به صورت یک داستان در مورد همه گیر-پاسخ کار (و چشم انداز گرفتن برداشت می شود جو بایدن همسر در حال اجرا) آن را تنها طبیعی بپرسید که چگونه این بیماری همه گیر را تحت تاثیر قرار بود او را شخصا.
برای هر کسی که شنیده وارن بیخ و بن سخنرانی در طول این سال او در حال اجرا برای رئیس جمهور برادران او آشنا بودند شخصیت های اوکلاهما ، سه تن از آنها "پسران است." او در اواخر-در-زندگی کودک—"مادر من همیشه استفاده می شود برای تماس با من از تعجب!" او می خواهم می گویند. هر سه نفر از برادران خود در ارتش خدمت کرده است. او به وضوح احترام آنها.
همین شد قدیمی ترین—86 هنگامی که او درگذشت حدود 15 سال بزرگتر از وارن. وقتی که من تحت فشار قرار دادند و او را به صحبت در مورد آنچه اتفاق افتاده بود او با صدای رسا عاطفی. و داستان او گفت:—از coronavirus دزدانه تا یک دوست احساس درماندگی از آنجا که او نمی تواند با او و نیاز به سرند از راه دور—با بیش از 90 ، 000 مرگ و میر ناشی از COVID-19 در ایالات متحده تا کنون تبدیل شدن به یک متاسفانه آشنا آمریکایی یکی است.
"من فقط نگه داشته و تصور کنید چه اتفاقی می افتد به او را. او از ترس ؟ او سرد ؟ فکر کردم در مورد اینکه آیا او سرد بود," او گفت: "در لحظه ای که اسیر خیلی از او غم و اندوه و نا امیدی در مورد آنچه اتفاق افتاده بود. او موافقت کرد و به من اجازه دهید به اشتراک گذاشتن آنچه که او به من گفت.
— ادوارد-اسحاق Dovere
آن را فقط احساس می کند مانند چیزی که نمی باید اتفاق می افتد. او ذات الریه در بیمارستان بستری شده بود. این است که در ماه فوریه. او می خواست برای رفتن به خانه بعد از او می خواهم در بیمارستان بستری شده است و خود دکتر گفت: "نه, من می خواهم شما را به فقط به یک ناتوانی و فقط برخی از قدرت خود را به عقب." پنومونی واقعا آن را بیرون می کشد از شما. و شما می دانید او ، و بنابراین او رفت و به بازتوانی و آماده بود برای رفتن به خانه. او بسته بندی شده و آماده برای رفتن به خانه وقتی کسی تست مثبت و آنها نمی خواهد اجازه دهید او را ترک. و من او را به نام هر روز برای 11 روز و هر روز به او می گویند, "من فقط خوب است." در واقع, او گفت:, "من فکر می کنم من احتمالا تا به حال آن را قبل از و من فقط بیش از حد دشوار است و حتی متوجه نیست."
و سپس او مریض شدم و پس از درگذشت او توسط خودش. این بخش سخت—واقعا سخت است ، آن را سخت به روند چیزهایی شبیه به این دلیل همه چیز است که اتفاق می افتد در یک فاصله. و انسان—ما در حال راه اندازی است. ما سیمی باید با یکدیگر. آن را می سازد آن را سخت.
من از دست رفته سه مردم بسیار مهم در زندگی من چند سال پیش در چه احساس مانند یک دوره کوتاه از زمان: سکس من با مامان, من بابا و عمه من زنبور عسل. هر یک از آنها درگذشت متفاوت است. مادر من بسیار به طور ناگهانی و غیر منتظره. من پدر طولانی سرطان است. من برگزار شد دست خود را به عنوان او درگذشت. با مادر من, من تا به حال شده است وجود دارد در روزی که او مرده در شب. عمه من زنبور مریض شدم و پس از آن نمی تواند بهبود می یابند. اما من با آنها بود. و من با برادران و پسرعموهای من و بچه های من. و ما خاطرات مشترک ما غصه دار با هم.
آن را خسته کننده را تمام وقت. او ذات الریه و من هر روز تماس بگیرید. و من نمی تواند وجود داشته باشد اما روشن بود که او در حال بهبود است. هنگامی که دکتر گفت: "من می خواهم شما را به راه اندازی نوتوانی; شما می توانید قدرت خود را پشت" من فکر می کردم که فوق العاده است. ما می خواهم به بحث در هر روز و به داستان های خنده دار و خنده. و او می خواهم من نگه دارید تا تاریخ.
و سپس هنگامی که او گفت که coronavirus تست مثبت را در آن خواهم که توجه داشته باشید شما می شنوید دور—یک هشدار است. و من به یاد داشته باشید فکر نمی توانستم نفس بکشم. و او گفت: "شرط" -- او می خواهم تماس با من شرط یا بتسی همیشه—"من احساس می کنم خوب است. من احساس می کنم خوب است." و برای 11 روز من می خواهم او را در صبح او را در شب و او می خواهم به من بگویید: "اوه, خوب" و خنده. و او تحریک شده است که او نمی تواند ترک. و من شروع به فکر می کنم این خوب است. ما در حال رفتن به او وجود دارد. در واقع من می خواهم صحبت شده: آیا دیوید—من برادر دیگر—یکی به او را انتخاب کنید تا و یا جان رفتن به می آیند ؟ شما می دانید منظورم چیست: کار در تدارکات چگونه به او وجود دارد.
و سپس به نام من و هیچ کس پاسخ او تلفن همراه خود را. و که تا به حال اتفاق افتاده چند بار به خاطر او می خواهم انجام شده است چیز دیگری است. اما هیچ کس پاسخ داد. و پس از در حالی که کمی بعد به من زنگ زد و پس از آن من این خبر که او گرفته شده بود به اتاق اورژانس. در هر کشور دیگر جهان من شده اند وجود دارد با او. همه ما می شده اند وجود دارد با او. و به جای او توسط خودش. من فقط نگه داشته و تصور کنید چه اتفاقی می افتد به او را. او از ترس ؟ او سرد ؟ فکر کردم در مورد اینکه آیا او سرد بود. هیچ کس وجود دارد به صحبت کردن با او در حالی که او منتظر ، هیچ کس وجود دارد برای با او در حالی که او دریافت اخبار است.
سپس متوجه شدم آنها قرار داده و او را در بخش مراقبت های ویژه. من می توانید اطلاعات از طریق پرستاران در مورد آنچه که او خون-اکسیژن بودند. و همه من می توانم انجام خواهد بود صحبت کردن با تلفن با من برادران. این همان نیست. شما نیاز به ارتباط با مردم. ما باید به آغوش; ما باید با هر یک از دیگر.
سپس او با بسیج و من او را به صحبت در تلفن. او کمی نامفهوم به وضوح تا به حال تا به حال یک زمان دشوار است. او از رختخواب و راه رفتن در اطراف, اما او انجام شده بود بهتر است. و سپس او در زمان یکی دیگر از شیب و آن رفت و تمام راه را به پایین. بیش از 60 ، 000 خانواده ها در سراسر این کشور در حال رفتن را از طریق همان چیزی که در حال حاضر. این چیزی است که هیچ یک از ما آماده شد ، این همیشه سخت به از دست دادن کسی که دوستش دارید. اما برای از دست دادن کسی که شما را به تعجب: چه شد روز گذشته خود را دوست دارید ؟ آنها ترس ؟ آنها سرد است ؟ آنها تنها ؟ که یک نوع غم و اندوه است که به همه ما است. و برادران من نمی خواهد بیش از این است. آنها فقط نمی خواهد. هیچ یک از ما خواهد شد.
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.