من احمق قرنطینه بدن

Facebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه جویی در داستانصرفه جویی در این داستان برای بعد.من صرف کل ماه آوریل هوشیار

توسط NEWS-SINGLE در 3 خرداد 1399

من صرف کل ماه آوریل هوشیار بودن خیلی تصادفی. برخی از این می تواند chalked به چگونه من بسیار اجتماعی آبخوری که مانند بقیه جهان شده است ناگهان محروم "اجتماعی" بخشی, اما آن را نیز یک عملکرد عجیب و غریب جدید watchfulness که یکی از ویژگی های من قرنطینه شخصیت. اگر چه گه بازدید فن?, ذهن من زمزمه. شما واقعا می تواند فرار با خماری? نوشیدن دیگر احساس مانند یک معشوق فعالیت بود که من صرفنظر از سلامت من اما بی تدبیر مسئولیت در این صورت از یک بلندی اجتماعی شکست.

ارتباط من با غذا نیز تغییر زیادی در طول چند هفته گذشته. در اولین روز از قرنطینه من پخته اضطرارا همراه با ظاهر هر فرد بزرگسال دیگر با یک Instagram account. قرار دادن قند و چربی و کربوهیدرات با هم در یک راه خشنود بود چیزی که من می توانم انجام یک واکنش شیمیایی است که من می تواند کنترل. اما پس از یک در حالی که پخت دیگر احساس تسکین دهنده است. من کوکی ساخته شده و اهدا آنها به بانک های مواد غذایی و دادم به همسایه ها. که احساس خوب اما نه حتی من یک گواهی پای وسواسی می تواند پخت من راه خروج از افسرده. من شروع به فروش نقاشی در Instagram به نفع بانک های مواد غذایی به جای.

من نیز متوقف خوردن ناهار. همان زمان زمزمه هشدار داد که من ویسکی نیز به دستور من بیشتر به محدود کردن من مصرف مواد غذایی. من به داشتن یک قاشق مربا خوری کره بادام زمینی و پرتقال در حدود سه بعد از ظهر و پس از غذا خوردن یک "معقول" شام. احساس به طور مداوم گرسنه احساس مناسب فیزیکی پاسخ به این عجیب و غریب آهسته اضطراری است. به دنبال سیری و آسایش و احساس بی حسی به نحوی از نظر اخلاقی اشتباه است. من نمی خواهد آن لباس را به عنوان یک عمل همبستگی با بسیاری از افرادی که مواد غذایی به اندازه کافی در حال حاضر, اما من می گویم که در برخی از سطح گرسنه ماندن احساس عمل اگر/که ما با پیوستن به صفوف خود را.

بود وجود دارد یک غرور زاویه به این همه ؟ البته وجود دارد. در زمان عادی من قرار داده و در وزن به راحتی و از دست دادن آن تنها ترین سخت و دقیق از روش های. با وجود رژیم جدید لباس من به نظر می رسد به تناسب مورد به عنوان به خوبی به عنوان آنها همیشه باید که است که می گویند نیست. من پا بر روی یک مقیاس به دلیل پیدا کنم که من نمی خواهم به کمیت هر چیزی در مورد این بیماری همه گیر. نگه داشتن مسیر نزدیک از این زمان احساس می کند مانند من این بار واقعی به جای عجیب و غریب شناور مکث خواهد شد که بیش از سرانجام آن را نمی? همچنین باتری در مقیاس ما مرده اند. من شروع به ساخت یک نقطه انجام نوعی از ورزش چیزی که هر روز یک دوچرخه سوار یوتیوب تمرین حتی لعنتی یوگا. اما من فکر می کنم که به نحوی در چهل و دو من می خواهم قادر به سنگ تیز کردن بدن من به یک سلاح ؟ من به شدت دست کم گرفت شرایط لازم برای کشیدن یک Sarah Connor. شاید اگر من قرنطینه در یک مرکز برای criminally مجنون با هیچ چیز اما pullups و چیزی برای خوردن اما خود من خشم من می خواهم که بیمار abs در حال حاضر. اما افسوس که من فقط در بروکلین.

جاذبه به نظر می رسد که رشد قوی تر در طول همه گیر کشیدن در چهره من و هر saggable چیزی که در بدن من است. دهان من است تا مورد استفاده برای فشرده به تنگ عصبانی خط که من می ترسم از آن ممکن است گیر این راه است. من بیشتر و عجیب و غریبتر موهای خاکستری. آگاهی از بدن من است و تنها به اوج زمانی که من به جهان است. در سفر به فروشگاه مواد غذایی و یا دوچرخه سواری من بشدت آگاهانه از فضا چقدر من را و چگونه ناشیانه من حرکت را از طریق فضا. پوشیدن ماسک, من حتی نمی تواند اعزام من به خوبی استفاده می شرمندگی پوزخند. من یک ماسک به دلیل همه ما باید واقعا با پوشیدن یک ماسک به نشانه شناختی سطح من نمی دانم اگر آن را می خواند به عنوان "شهروند مسئول در تلاش برای محافظت از شما را از دهان من باران" و یا "ترس تحت عنوان سفید ، من نمی دانم که چگونه به ایجاد یک مورد برای من حضور در این جهان و در همه.

چگونه می توانم شما را نگه دارید تا یک اورژانس ذهن-مجموعه ای برای هفته ها در پایان ؟ من احساس می کنم خودم تغییر به یک فضای که در رابطه با قرنطینه به عنوان طبیعی جدید با آرایه ای از مفاهیم. برای یک, من نیاز به من احساسی گه با هم: من یو پی اس و فراز زندگی من نیست-همیشه-سرکوب بداخلاقی است. من نمی دانم چقدر از عبور من را می توانید در ادامه خودم را تا آنجا که احساسات من بروید. من قبل از خود قبل از همه گیر ارزش او حس شاد نیهیلیسم—یک نوع لذت بردن تماشا-آن پرنیان که من دیدم از طریق نقاط دشوار است وقتی که من می تواند به آن دسترسی داشته باشید. در این زمان مراقب کسی که جایگزین او خیلی سریع به خشم و خیلی سریع به گریه آنقدر آشفته و غم انگیز. او انجام نمی دهد من هر نعمت او را گرفتن نیست هر کار خوب انجام می شود او یک قرص از یک مادر و همسر است و او را حتی من نازک تر است.

آخر هفته گذشته ما بازدید و با در نظر گرفتن همه جدید-نرمال موارد احتیاط: آنها نشسته بر روی خود خم شدن, ما در پیاده رو همه تن ماسک. همسر من پیشنهاد یک نوشیدنی و من گفتم بله. گرم و گسترده احساس است که گسترش از طریق بدن من به عنوان ودکا آمار من خون احساس دوست داشتنی من دروغ نمی گم. (صبح-بعد از سنگین غمگین که یکی از ویژگی های من وسط سن تجربه نوشیدن کمتر احساس بزرگ است.) روز بعد گرسنه در ظهر من رفتم جلو و خوردند. آن را به سختی از بازگشت خود به, اما آن را در خدمت به نشان می دهد که پرهیزگار رفتار گاهی چیزی بیش از یک فرم از خرافات. اگر ما در این برای مسافت های طولانی—و به نظر می رسد بسیار روشن است که ما—شاید نگه داشتن خودم در سلامت خوب و ارواح استفاده بهتر از وقت من از نیمه assed اعتصاب غذا در برابر ویروس. بنابراین در حال حاضر من شما را از خوردن ناهار من باید یک نوشیدنی در مناسبت و من به شما به اشتراک گذاشتن آنچه که من باید تا آنجا که من می توانم. و من را کاملا تحت هیچ شرایطی انجام pullup.



tinyurlbitlyis.gdclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب