زمانی که من یک کودک بود من فکر کردم پدر و مادر من بسیار غیر منطقی. در کلاس مدرسه خود قوانین سفت و سخت نگه داشته و از رفتن من به همکلاسی sleepovers و هر playdates من تا به حال به در خانه ما. من با حضور عمدتا سفید مدرسه کاتولیک و به عنوان یکی از دختر بچه ها در کلاس من, من در حال حاضر تلاش به جا. حال عجیب کودکی که نمی تواند به هر کسی در خانه کمک نمی کند.
وقتی رسیدم مدرسه, من, تماشا شوهر, دوستان, دریافت امتیازات بیشتر با سن در حالی که پدر و مادر من' گرفتن به من به نظر می رسید به تنگ تر. زمانی که من می خواهم بپرسم پدر و مادر من چرا من نمی تواند بیش از ماندن در پس خانه و یا رفتن به بازار با دوستان—بدون پدرم آینده و حلق آویز کردن در دادگاه های غذایی—تنها جواب من بود "شما را درک زمانی که شما مسن تر است." زمانی که من می خواهم استدلال می کنند که این یا آن خواست آزادی بیشتر از من است و من فقط به عنوان مسئول و می تواند اعتماد به تنهایی پدرم پاسخ داد: "شما نمی آنها را."
در آن زمان این قوانین احساس آزار دهنده است اما به عنوان بزرگتر شدم متوجه شدم آنها لازم است. پدر و مادر من تا به حال صریح گفتگو با من در مورد نحوه رفتار با پلیس و در مورد نژاد پرستی من را در این دنیا همان مکالمات است که بسیاری از پدر و مادر سیاه در سراسر ایالات متحده باید با کودکان خود. من آمد که خود را کوچکتر روزمره قوانین بودند که از همان محل که مایل به محافظت از من از یک نژادپرست جامعه است. من می دانم که هر پدر و مادر سیاه و سفید امیدوار است که خشونت پلیس و نژادپرستی و خشونت هرگز کودکان خود را تحت تاثیر قرار, اما اخیر مرگ و میر ناشی از جورج فلوید Ahmaud Arbery و Breonna Taylor—و خشونت پلیس که شکسته است در پاسخ به اعتراضات در مورد مرگ خود—به من یادآوری می کنند که پدر و مادر من در تلاش بودند تا از من محافظت از یک تهدید بسیار واقعی.
بخوانید: پدر و مادر شدن را در سن Black Lives Matter
برادر من که هفت سال از من بزرگتر احساس به طور مشابه در مورد پدر و مادر من' قوانین. من به یاد داشته باشید که چگونه هیجان زده او بود که اولین ماشین خود را و چگونه به سرعت شور و شوق خود را پژمرده زمانی که پدر و مادرم به او گفت که او اجازه داده نمی شد به بازی موسیقی خود را با صدای بلند و یا هارد با خود ویندوز پایین. او در حال حاضر به حال "چه کاری انجام دهید اگر شما کشیده شدن توسط پلیس" صحبت با پدر و مادرم اما این قوانین مضحک به نظر می رسید به او. زمانی که او شکایت پدر و مادرم به او گفت که او نمی تواند استطاعت به طول کشیده به هر دلیلی و تنها راه برای جلوگیری از که خواهد بود به منظور جلب توجه به خود.
زمانی که من 11 سالم بود من منتقل متنوع تر ، پدر و مادرم شروع به اجازه دادن به من به خواب بیش از دوستان خانه اما مسابقه نقش بزرگ که در خانه من می تواند اقامت در. من و دوستان سیاه و سفید بودند و نمایشگاه بازی, اما من هنوز هم نمی توانستم بخوابم بیش از در سفید من دوستان خانه مگر اینکه پدر و مادرم از دوستان با ایشان است. در حالی که پدر و مادر من هرگز ذکر شده مسابقه زمانی که آنها از صدور این تصمیم گیری آن آشکار شد به من که چیزی خاموش بود و من در نهایت کار می کرد تا شجاعت به مقابله با آنها. آنها به من گفتند این بود که آنها اعتماد ندارند سفید من اما که آنها نگران اگر ما به مشکل من خواهد بود به احتمال زیاد به سرزنش شود. آنها نمی خواهم این ایده از اینکه من در جایی دیگر یک شبه و یا برای یک مدت زمان طولانی بدون از دیگر افرادی که شبیه من برای دفاع از من ، آنها حتی به من یک استراتژی به دنبال اگر من تا به حال به دروغ متهم به چیزی: نمی استدلال می کنند. سعی کنید به گریه خود را به نظر می رسد انسان است. آیا مقابله با آنها را به صورت اشتباه بودن. هنوز هم من احساس مانند آنها پارانوئید—تا زمانی که من سال اول دبیرستان.
بخوانید: نامه ای به پسرم
در آنچه قرار بود یک بازی گاه به گاه تفرج به بازار من تا به حال برای قرار دادن پدر و مادر من' استراتژی به عمل. من مامان کاهش یافته است دو نفر از ما در بازار در حال حاضر که من اجازه داده شد بدون نظارت والدین. من به طور خاص به یاد داشته باشید دوست من با داشتن 150 $به صرف (خیلی بیشتر از $15 مادر من به من برای گرفتن مواد غذایی). هنگامی که ما برای همیشه لطفا برای 21 متوجه شدم دوست من لغزش طلا و جواهر به کیسه خود را. من می توانم درک چرا او احساس نیاز به سرقت زمانی که او تا به حال بیش از اندازه کافی پول برای خرید همه چیز او بود اما من آرام نگه داشته. هنگامی که او پیشنهاد من را چیزی بیش از حد, و اشاره کرد که چگونه از آن آسان خواهد بود من احساس خجالت برای برخی از دلایل زمانی که من کاهش یافته است و همچنین عصبی است که ما را گرفتار. پس از ما به سمت چپ برای همیشه لطفا برای 21 کسی بدون گفتن یک کلمه به ما من احساس بزرگ وزن بلند از شانه های من. اما پس از آن ما متوقف در یک عینک آفتابی غرفه و آن را دوباره اتفاق افتاده است. من به تماشای به عنوان دوست من به سرقت برده و سه جفت از عینک در ترس از چگونه به راحتی او آن را انجام داد. او به نظر می رسید هیجان زده نمی ترسم. دوباره ما راه می رفت دور به ظاهر دور بماند.
سپس به عنوان ما به سمت دادگاه مواد غذایی فروشنده در عینک آفتابی غرفه آمد در حال اجرا پس از آمریکا, فریاد,, "شما به سرقت برده از من است." من می ترسم برای دوست من, اما من می دانستم که من کاری را انجام نداده. اما پس از آن فروشنده فریاد زد: "شما در آبی باد شما را به سرقت برده!" و من می دانستم این بود که لحظه ای پدر و مادر من آماده کرده بود برای من. نمی استدلال می کنند. سعی کنید به گریه خود را به نظر می رسد انسان است. آیا مقابله با آنها را به صورت اشتباه بودن.
یک مرکز امنیتی گارد آمد و جستجو من برای سرقت عینک آفتابی. من ایستاده بود وجود دارد در وسط بازار با آغوش من مطرح شده در حالی که دوست من در سکوت تماشا فروشنده فریاد زد من و گارد تماسهای مکرر جیب من و حفر طریق کیف من. من نمی باید سعی کنید به گریه—اشک آمد به راحتی به مردم راه می رفت و خیره شد. در حالی که گارد نمی چیزی پیدا فروشنده نگه داشته و اطمینان او را که من کسی که می خواهم به سرقت رفته از این کالا نه یک بار اذعان دوست من. در یک نقطه من گفت: "این احمقانه است; او هیچ چیزی ندارد" اما من حدس می زنم او نیست به اندازه کافی قانع کننده برای آنها به من اجازه رفتن. در نهایت نگهبان به من گفت که من دستگیر می شود اگر من به او بگویید که من می خواهم پنهان عینک آفتابی. من فکر کردم مطمئنا دوست من صحبت می کنند تا به من کمک کند در حال حاضر. او گفت: هیچ چیز. پس از آن یک زن بود که به تماشای از نزدیک قطع جستجو به گارد که او حداقل باید چک کنید دوست من. گارد پیروی و بلافاصله پس از عینک آفتابی و سایر اقلام به سرقت رفته در کیسه خود را. فورا جو را تغییر داد. فروشنده به نظر می رسید شوکه شده و گارد هرگز با اشاره به احتمال بازداشت. دوست من اجازه رفتن با یک اخطار شفاهی ما همراهی خارج از بازار و نه یک فرد و نه حتی دوست من عذرخواهی کرد به من. ابلهانه ما باقی مانده و هیچ کدام از ما با اشاره به وضعیت پدر و مادر ما از ترس است که ما نمی خواهد اجازه رفتن به بازار به تنهایی دوباره.
جزئیات: بزرگترین امتیاز سفید خود زندگی است
این امکان وجود دارد که من را متهم به جستجو و تقریبا دستگیر و به جرم شخص دیگری به دلیل فروش دستیار فکر او را دیدم من آن را انجام دهد. آن را بیشتر احتمال دارد که من با نژاد برفلد چون من و او شک است که یک دختر خواهد چنین کاری بکند. بیش از حد بسیاری از پدر و مادر سیاه دیده می شود همان و بدتر اتفاق می افتد به کودکان خود. فقط در چند ماه گذشته آنها را دیده ام مردم سیاه و سفید از دست دادن زندگی خود را در حالی که آهسته دویدن, هنگام خواب و در حالی که با گدایی زندگی خود را.
به عنوان معترضان در سراسر جهان سیل در خیابان ها برای به چالش کشیدن این ناعادلانه قتل حتی در معرض خطر ابتلا به کروناویروس قوانین پدر و مادر من اجرا احساس مناسب در واکنش به تهدیدات است که با آن مواجه فرزندان خود را. زمانی که سیستم قضایی نتواند شما زمانی که آمار و ارقام از اقتدار شما آسیب برساند و هنگامی که پوست شما رنگ را به خطر می اندازد شما اقدامات اضافی تبدیل به یک راه زندگی است. به عنوان یک زن که امید به کودکان خود را یک روز و تماشای آنها را به بزرگسالان رشد من به انتظار من از پدر و مادر خواهد شد به احتمال زیاد به تقلید از پدر و مادر من. اگر آن را نمی کند, از آن خواهد شد چرا که ما ایجاد یک جهان امن تر برای بچه های من که همه معترضان واقعا برای درخواست.
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.