در سال 1995 من به شدت افسرده و سوار halfheartedly در فرآیند انتخاب یک روان درمانگر. من حداقل با یک دوجین بازگویی داستان من بارها و بارها در چه آمد به احساس می کنم مثل یک مطالعه تک صدایی. من کشیده شد به Richard C. فریدمن در بخشی به دلیل میل شدید برای وضوح و نظم است. من پایدار ترین دوست درمانگر به حال به شدت توصیه می شود او را. اما من احساس نمی گرمی از او که من فکر کردم من می خواستم. وجود شخص دیگری در حال اجرا است که تا به حال صنعتی-قدرت همدلی و فریبنده به سبک شخصی. پس از من تا به حال ملاقات با فریدمن چند بار من به او گفتم که او یکی از فینالیست. او گفت: ماده-از-factly "شما باید یک شديد روان-سلامت. من کاملا مهم در این زمینه من و شما خوش شانس هستید که من باید زمان و تمایل به شما را در." من این نمایش ظاهری از غرور اما من هم جالب اطمینان آن است. خود من اعتماد به نفس دراز خرد در اطراف من و او به نظر می رسید به طور خاص او می تواند درمان من است. من یک سال از یک تجربه آسیب زا با یک روانکاو که تا به حال توقیف عمل او ناگهان و من نمی خواهم به تحمل درمانی یکی دیگر از بحران است. من احساس کردند که من می تواند اعتماد فریدمن که او می دانست آنچه که او انجام شده بود. من نمی نیاز به جذابیت و او که قرار بود برای گول زدن من برای من هزینه. او را دیدم چیزی در من است که به ارزش زمان خود. من نمی دانم آنچه در آن بود و من نمی توانستم خودم را. اما من به طور غریزی می دانست که او می تواند به من کمک عملی هر آنچه او درک شده است. من چپ دیگر فینالیست توسط ایستگاه فرعی.
من کمی تصور که من را به دفتر خود هر پنج شنبه برای بعد از ربع قرن از آن زمان من سی و یک به وقت من پنجاه و شش. من اعتقاد روان درمانی, اما من تا به صورت کامل روانکاوی دوباره. ما توافق کردیم در هفته دو جلسه نود دقیقه. ما نمی ساخته اند آن را شش ماه گذشته اگر من تا به حال خیلی لذت بردم از شرکت خود را. او خنده دار بود و سخاوتمندانه از روح اما نیروی مغناطیسی که من نگه داشته در مدار خود او بود بی شفقت فراست. هیچ کس دیگری دیده بود من به وضوح به عنوان او. من سعی می کنم به نوشتن و زندگی صادقانه اما من همچنین ساخت خودم در تمام روابط انسانی و من خیلی کمتر با فریدمن از با هر کس دیگری. بیش از زمان من شروع به مراجعه به او محبت به عنوان Dr. F.
من صرف چند سال اول carapaced قبلی مشکلاتی که مانع از باز کردن. او به نظر می رسید unfazed توسط من رزرو. بر خلاف قبلی من تحلیلگر, Dr. F هرگز گمراه کننده است. او داده شده بود به پرواز از تغزل در نفیس ، او با توجه به گفتمان روشنفکری در یک اتاق زرد پر از مقالات در حدود کثیف, هرج و مرج روشن در درجه اول توسط unflattering لوستر. من خودم را در تغزل بیش از حد اغلب. حتی به عنوان من بنا دفاعی در جلسه من با دکتر اف او بی دریغ مجهز به رادار نافذ زمین است که می تواند تشخیص قنات مبانی سازه مدتها پیش نابود شده است. من می خواستم او را به مثل من; من می خواستم هر کس به مانند من. در عین حال حتی در تلاطم انتقال من می دانستم که در آن در اوایل روز است که به شهوت و میل خود من بود از توجه به او.
او به نظر می رسید به یک را از فولاد یک عزم راسخ دارم و او اغلب با صحبت تکان دهنده یقین است. به عنوان یک عمده در ارتش او تا به حال مواجه می شوند شرایط شدید که گالوانیزه او. این غم و اندوه و درد از سربازان بازگشته از ویتنام به او یک درک جدید برای آنچه روح و روان انسان می تواند تحمل و او را متقاعد که حتی کسانی که در ترسناک تنگه می تواند کمک کرد. او به ندرت پیشنهاد هر چیزی به عنوان یک احتمال او در صحبت مطلق. در عین حال او نیز قدردانی مشروط است. من اغلب می خواستم برای مرتب کردن مردم به قطبی دسته به ترسیم خوب و بد. او را به هیچ یک از آن. در حالی که من سعی کردم برای رسیدن به مفرد آیات که در معرض کسی کل شخصیت Dr. F می گویند بارها و بارها "شما در حال صحبت کردن در مورد یک فرد. مردم نیست و ساده است. آنها پر از نکات دقیق وظریف و تناقض است."
در اوایل سی سالگی من خودم در نظر گرفته غم انگیز شخص که زندگی هرگز کار خواهد بود. چند سال در, Dr. F. گفت: "اگر شما می خواهید برای ساخت یک سازنده رابطه عشق شما آنچه در آن طول می کشد." او تا به حال شده است به طوری هوشیار تا آن زمان که اعتماد به نفس خود را به من داد قابل تامل است. من نمی تواند وانمود کند که او خیالی یا دست بالا گرفته چرا که او تا به حال نکردن اطمینان در مورد بسیاری از چیزهایی که در بسیاری از موارد است. او در حال حاضر averred که من تا به حال انعطاف پذیری برای یک زندگی خوب است که من می خواهم با کسی که من می تواند کودکان اگر من می خواستم و دوست دارم آنها را اگر من تا به حال آنها که نوشتن من می تواند پیدا کردن مخاطبان خود و کمک به دیگران است.
من به ندرت گریه با Dr. F. او یک جعبه بافت درست در کنار بزرگ Eames صندلی که من نشسته بر تمام کسانی که پنج شنبه ها. اما من احساس نمی کنم نیاز به علامت گذاری داستان من با اشک. ما صحبت در مورد من گریه نمی کند. من تا به حال تصور آن دفاع اما او فکر کرد در غیر این صورت. او کمک به من به نوبه خود اين غم به غم و اندوه مشترک و ما اغلب پردازش چیزهایی که در مورد من در حال حاضر می خواهم گریه در جای دیگر. او در اتاق کوچک برای احساسات. خود هدف نیست به کسی را دست انداختن و بیشتر احساسات شدید از من به عنوان قبلی من تحلیلگر انجام داده بود اما به وضع لخت شبکه های تردید در پشت هر احساس من تا به حال—و تردید نیست و در کل یک گریان دولت است. من theatricalize زندگی خود من و او سخت dramaturg از من زیاده. در طول زمان با او من کمتر شد ، او توضیح داده من به عنوان "بسیار واکنشی" و ما مشغول به کار بودن من کمتر.
در اوایل زندگی حرفه ای دکتر F حال بررسی نقش که خستگی در خطاهای پزشکی ساخته شده توسط کارورزان و دستياران. او نشان داده که مجازات برنامه آسیب دیده نه تنها نخستین پزشکان بلکه بیماران خود وحی است که انقلابی عمل بیمارستان. سپس او به توسعه بعید است علاقه به "منحرف جنسی" نوشتن "مرد همجنسگرایی" این کتاب از سال 1988 که destigmatized همجنسگرایی در زمینه روانکاوی. آن را نه یک موضوع محبوب در میان راست پزشکان و تمایل خود را برای دیدن گی مردم به عنوان برابر بسته بندی رادیکال پانچ حتی مدت ها پس از آن نظرات وارد جریان اصلی. Dr. F نه تنها پذیرفته شده است که همجنسگرایی احتمالا بیولوژیکی بلکه averred که آن را کسری. سپس او چیزی فوق العاده: او ستایش قدرت و انرژی و زنده دلی, گی مردم. او در کتاب خود نوشت "معاصر پزشک دیگر نیاز به در نظر گرفتن که چرا همجنسگرا مردان پارانوئید از آنجا که هیچ مدرکی وجود ندارد که آنها به طور کلی هستند. آن را در حال حاضر باید پرسید چرا همجنسگرا مردان هستند نه بیشتر پارانوئید. همجنسگرایی در دوران کودکی آغاز می شود و بسیاری از افراد همجنسگرا رشد در محیط های که در حال virulently ضد همجنس و جنسیتی. یکی ممکن است انتظار می رود که به عنوان یک نتیجه . . . همجنسگرا مردان تمایل به توسعه پارانوئید آسيبشناسی. پس از این رخ نمی دهد با غیر معمول فرکانس ما باید بپرسید که آیا غیر منتظره ای ماهر مکانیسم های مقابله ای همزیستی با همجنسگرایی در بسیاری از افراد است."
چون من به او گفته بود در اولین جلسه ای است که من نمی توانستم تحمل دیگری ناگهانی ختم او به من گفت که در اوایل خود را در مورد آسیب پذیری فیزیکی. او در مورد نیاز های متعدد قلبی روش و در درمان آن است. در طول سال ها او از دست رفته به جلسات به دلیل قلب مربوط به مداخلات و او همیشه به من می گفت چه می گذرد. در این راستا ما به متقابل بودن. او گفت که من سزاوار می دانم. او خصوصی حتی گاهی اوقات مرموز بلکه بی پرده است. دانستن زمانی که او دچار یک شکست set me free به جونگ بقیه از زمان.