خودکشی است نه یک عمل نامردی
در اوایل این ماه رادیو میزبان جان زیگلر توییتی که دیوید فاستر والاس در سال 2008 خودکشی خودخواهانه و ناجوانمردانه. در پاسخ به این نظر کن سفید استدلال در TheAtlantic.com که زیگلر توييتها زنده یک اسطوره خطرناک است:
"وقتی به شما می گویند که قربانیان خودکشی هستند بزدل شما در حال گفتن افراد افسرده که آنها ضعیف و حقیر برای آنچه که آنها احساس" سفید نوشت. "شما تقویت نهفته آنها در حال حاضر شنوایی در سر خود را. شما در حال ساخت آن کمتر و نه بیشتر که آنها به دنبال کمک کند."
من نوشتن برای بیان چگونه وحشت زده هستم که کن سفید تصمیم به نوشتن یک کل ستون هجوم یک زن و شوهر از توییتهایی نوشتم در مورد طولانی پیش خودکشی دیوید فاستر والاس بدون حتی برای تماس با من برای نظر و یا برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد وضعیت واقعی.
تا به حال سفید انجام می شود و حتی اساسی علت سعی و کوشش او می تواند کشف کرده اند که:
-
ارتباط من با والاس بسیار گسترده بود (او سایه من روزانه به مدت حداقل دو ماه در حالی که نوشتن یک حماسه اطلس پوشش داستان از 15 سال پیش). و به نظر من که خودکشی او شد "بزدلانه" بر این اساس بود اساسی استدلال است.
-
بر خلاف آنچه که سفید می نویسد: به نظر من در والاس خودکشی است و هیچ ربطی به دیدگاه من در داستان خود را در مورد من که سفید laughably ادعای من "هرگز بدست بیش از." دیگر از زمانی که از من خواسته—که اغلب—من هرگز در مورد آن فکر می کنم. من تنها مشکلات واقعی با قطعه هستند بسیاری از اشتباهی که من مفصل در یک نامه به سردبیر در سال 2005 و در مشروح آنلاین نسخه از این مقاله در سال 2018—و این بسیار عجیب و غریب از راه های که در آن نوشته شده است.
-
توییت های خود را ابلهانه نوشته شده در با عجله در حالی که من در یک مهمانی بود.
-
به نظر من از خودکشی—که من به شدت در برابر جز در موارد استثنائی است—تا حد زیادی بر اساس خود من نبرد با افسردگی عمیق پس از یک سال 1994 تصادف که کشته و چندین بار است که من به شدت به فکر خودکشی در سال پس از آن فاجعه است.
-
چون من در حال حاضر خانواده من به طور کامل انتظار می رود که من هرگز خودکشی. اما اگر توسط برخی از شانس من قبل از من پیر هستم و/یا ترمینال هیچ یک اشتباه خواهد بود برای تماس با من ناجوانمردانه برای انجام این کار است.
جان زیگلر
کالیفرنیا, کالیفرنیا.
شوهر من مرده خودکشی در ماه اوت سال 2019 پس از نه ماه فشرده و مواد مخدر, مشاوره و درمان برای اختلال افسردگی اساسی. مانند بسیاری از خودکشی نجات یافتگان از من (و خانواده ما) شده اند موجب ویرانی با غم و اندوه و احساس گناه است که وجود دارد چیزی است که بیشتر ما انجام داده اند می تواند برای محافظت و نجات او از افسردگی خود را.
مقاله شما درست بود به رادیو میزبان به کار برای تماس خودکشی یک عمل نامردی. اما به افرادی که فکر می کنم که یک استراحت. تا زمانی که آنها را دیده ام کسی وحشت زده با عدم توانایی خود را برای جلوگیری از منفی به سمت پایین روان مارپیچی آنها نمی دانند چه آنها در حال صحبت کردن در مورد.
مقالات مثل شما که سعی می کنید به توضیح افسردگی و مردم را تشویق به بحث در مورد شيوع آن به خصوص در یک فرهنگ است که جوایز موفقیت و موفقیت بالا خواهد به دیگران کمک کند. شما درست به برچسب افسردگی "کافی درمان شود." آن است و تا زمانی که ما انجام بهتر تمام امید جهان نادرست است.
سوزان Petrarca
لمنت بیمار.
آقای سفید کار عالی به آرامی ارائه والاس به عنوان یک مثال از آنچه اتفاق می افتد در یک نظر بالینی افسرده ذهن است. من سپاسگزار برای والاس تمایل به استفاده از استعدادهای خود را به عنوان یک نویسنده به توضیح آنچه میلیون ها نفر از مردم مبارزه با, اما قادر به بیان به خانواده و دوستان است.
در علاوه بر این به یک سوء تفاهم های اساسی از هر دو افسردگی و بدترین حالت آن علامت—مرگ خودکشی—گسترده تر مشکل این است که ما احساس رایگان برای اضافه کردن ذهنی برچسب به افراد دیگر مبارزه با بیماری ها در وهله اول. من به یاد دارم از توییتر به تازگی بحث در مورد اینکه آیا از برچسب زدن به کسی "مبارزه" با سرطان به عنوان "شجاع" نشان داد که کسی که تصمیم به دنبال درمان بود و مبارزه شجاعانه بود و به جای آنکه در یک قسمت به شیوه ای.
شرایط ناجوانمردانه و شجاع ذهنی هستند و حاکی از عمیق تر آگاهی از نیت پشت, گفتن, تلاش برای خودکشی و یا امتناع از شیمی درمانی. خودکشی است و نه بزدلانه و نه شجاع—این زشت تاسف مرحله نهایی از افسردگی است. هیچ کس قدرت به برچسب آن را در غیر این صورت.
علاوه بر این خواستار یک قربانی خودکشی یک ترسو است مضر و بی فایده است. یکی نمی تواند شرم آور یک فرد افسرده به گرفتن خوب است. برخورد با یک بیماری خطرناک است که به شدت شخصی و احساسی تخلیه و تماشاگران بیشتر مفید خواهد بود با ارائه nonjudgmental پشتیبانی و یا گفتن چیزی در همه.
لورا بث جکسون
واشنگتن
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.