آن شروع می شود با این رمز و راز است. در یک سپیده دم پیاده روی در جنگل درخت غان در نزدیکی او جدا شده و خانه های روستایی و یک و هفتاد و دو ساله بیوه به نام وستا گل می یابد توجه داشته باشید دست نوشته. "نام او را ماجده," توجه داشته باشید می گوید. "هیچ کس تا کنون می دانم چه کسی او را کشته است. آن من نبودم. در اینجا این است که بدن مرده او." اما وجود دارد هیچ بدن. جنگل فاش هیچ گونه شواهد جرم و جنایت است. این یک شوخی وستا فکر می کند: "کسی بازی بود."
که او تصور اولیه. اما "ماگدا" به عنوان یک نام و یک کمی بیش از حد خاص کمی بیش از حد واقع بینانهبه انتخاب شده اند برای یک شوخی? به خصوص در مشرق سفید-نان nowheresville شهر که در آن وستا زندگی می کند. "این بود که جنی یا سالی یا مریم یا سو. ماگدا شد یک نام برای یک شخصیت با ماده است." اتحاد وستا تصادفا یک نوع اعتراف? "این به نظر می رسید تا شوم همه از ناگهانی. به نظر می رسید به طوری واقعی است."
"مرگ در دست او" Ottessa Moshfegh پیچیده و نگران کننده رمان جدید, به نظر می رسد در ابتدا به اشغال خاک آشنا. ما قبل از اینجا بوده ام: این زن تنها در خالی از سکنه چوب مبهم توجه داشته باشید شکار برای سرنخ ها و بسته شدن. همه که از دست رفته از این رمز و راز قتل است و قتل است. ما کارآگاه البته وستا که به سرعت در حال اختراع برای Magda هر دو از یک خانواده (پدر او است "یک مرد در یک کلاه نظامی") و یک نویسنده این یادداشت (بلیک "کرک شده دختر و پسر در اسکیت بورد") و کسانی که مجموعه های خارج برای حل جرم و جنایت با استفاده از اینترنت (کمی) و تخیل (زیادی). مظنون شامل یک مرد با صورت زخم ("شکار تصادف"), که با این نسخهها کار در یک فروشگاه محلی و وستا را نزدیکترین همسایه یک زن و شوهر ثروتمند که به نظر می رسد حفظ در مورد بازدید کنندگان خود را به زمین. وستا را unquiet ذهن همواره او را به شامل این غریبه در توضیح خیالی حالات زندگی نامه, عشق, امور. "عجیب و غریب" او muses "عجیب و غریب چه ذهن را انجام خواهد داد."
خوانندگان Moshfegh اولین رمان "آیلین" از سال 2015 نیز ممکن است تصور کنید که آنها بوده ام در اینجا قبل از. که رمان به روایت افسردگی و درونگرا آیلین Dunlop که سهام یک خانه با پدر الکلی و کسی که خرج می کند روز خود را به کار در یک مرکز تادیبی برای پسران نوجوان. آیلین بیرون زندگی در شهر های کوچک جدید انگلستان در قرن نوزده-دهه شصت خیلی بدبخت و فقیر که او مجبور به پناه فانتزی. او حتی concocts عاشقانه daydreams در مورد رندی یک slobby خلال دندان-جویدن گارد در تاسیسات: "او را بر بازوی خود را به من پا در سراسر تخته سنگ سیاه و سفید از یخ در پارکینگ, اما من می خواهم آن را رد کرد و او را احساس jilted و abashed."
وستا گمانه زنی هر بیت به عنوان روشن به عنوان آیلین. او تصور Magda مرگ "دست گراز-پشت او گره خورده خون از زخم چاقو شسته شدن به زمین است." "آیلین" به پایان می رسد تا استادانه فریب هر دو آیلین و خوانندگان خود و "مرگ در دست او" یکی دیگر از tricksy رمان. اما آن را می سازد هیچ مخفی واقعی از خود tricksiness—که به خودی خود زمینه را برای بی اعتمادی. وستا را عدم اطمینان است پرچم تا به طور کامل در اوایل صفحات که شما شروع به گمان است که Moshfegh در حال پخش است برخی از نوع مرتبه بالاتر بازی با روایت تنش است. در واقع از همان کسانی که صفحات آن به نظر می رسد که ما در حال خواندن یک ظالمانه دانستن تنوع در هنری جیمز "به نوبه خود از پیچ" است که در آن شوم حقیقت که peeps از بین خطوط خود را فریب راوی ظاهرا قابل اعتماد نثر معلوم می شود حتی بدتر از ما در ابتدا تصور می کرد. خواهد وستا را عدم اطمینان تبدیل به یک ترفند ؟ این راوی غیر قابل اعتماد, قابل اعتماد, بعد از همه ؟
اما ایجاد این نوع از روایت تنش نیست کاملا آنچه Moshfegh است تا به—و یا به جای آن تنها کسری از آنچه که او را تا. این راوی غیر قابل اعتماد به عنوان یک روش تجدید نظر به رمان نویسان که علاقه مند هستند در شکاف ها (غم انگیز طنز) که خمیازه بین ما چگونه تصور از خود و جهان چگونه درک ما بود. Moshfegh به شمردن با این روش در بسیاری از کارهای او. الکلی شخصیت او اولین رمان, "McGlue" (2014) می گوید برای اولین بار بخشی از داستان خود را از طریق رقیق جنون خمری رنج می برد در برگزاری یک کشتی که در آن او شده است شتابزده زندان برای قتل است. (او نیز دچار زخم سر است که کدها را چشم انداز خود را غیرقابل اعتماد و حتی زمانی که او هوشیار است.) راوی "من سال استراحت و تمدد اعصاب" از سال 2018 است و رانده شده به پروژه خود را از "خواب زمستانی" با غم و اندوه و در عین حال او به ما می گوید در مورد مرگ پدر و مادر تقریبا معمولی اگر به عنوان حیوان واقعیت از دست دادن بودند کمکی به او نگرانی واقعی.
به گفته نیویورک تایمز مشخصات Moshfegh از آوریل "مرگ در دست او" در واقع نوشته شده بود قبل از "سال من" و reposed در یک کشو تا به حال. (ما همه باید چنین انجام خطی mouldering در میز ما.) "این یک تنهایی داستان" Moshfegh گفت: بار. Moshfegh می داند که هنگامی که انسانی شرکت جاروب دور باروک زندگی درونی اغلب می تواند شکوفا و وستا را به طور فزاینده هیولا زندگی درونی رشد می کند به مسدود کردن نظر او از جهان است. اواخر وحی در مورد پارتی بازی انجام شده توسط وستا همسایگان که فقط ممکن است توضیح ماجده, راز می رود خود خسته شده اید. در آن نقطه, رمان, هم, است که به دنبال جای دیگر. وجود دارد معمول بازی از فرم و روایت, اما آنها ساخته شده است به کار در خدمات Moshfegh واقعی موضوع است که نهایی ناتوانی داستان به گرو در اوردن یک معلول زندگی است. "مرگ در دست" است و نه یک رمز و راز قتل است و نه واقعا یک داستان در مورد خود فریبی و یا خطرات فرار از واقعیات است. به جای آن یک فراموش نشدنی مدیتیشن در طبیعت و معنای هنر است.
یکی از کتاب مرکزی سوال آن است که آیا یک کار از تخیل می reënchant جهان است. از شروع وستا است که کمتر در رابطه با ایجاد این حقایق در مورد نسبت او با بیمه ادبی خود با کیفیت. اولین پاسخ به این توجه داشته باشید به سخن گفتن در آن writtenness. توجه داشته باشید او فکر می کند "می توانست آغاز یک داستان پرتاب کردن به عنوان یک غلط شروع می شود." وستا مهم است توجه داشته باشید-نویسنده سبک های ادبی: "به نظر می رسید بهتر است برای شروع با مهربان توصیف. من می توانم نوشتن کتاب خودم اگر من تا به حال نظم و انضباط اگر من فکر می کردم هر کسی ممکن است آن را بخوانید."
و نوشتن کتاب است که داستان ماگدا و فرضی قتل است بیشتر یا کمتر از آنچه که وستا می کند. در کتابخانه های عمومی این شهر در این نزدیکی هست از Bethsmane او چاپ یک "شخصیت مشخصات پرسشنامه" از یک وب سایت به نام نکات بالا برای رمز و راز نویسندگان و کامل آن در چنین ظهر که محصول نهایی اشغال یک فصل کامل از "مرگ در دست او است." وستا شخصیت مشخصات Magda مملو از novelistic جزئیات زیادی از آن اقتباس شده از وستا خود تجربیات: "[ماجده را] پدر. من می توانم تصویر او. او مانند پدر من: از ارتفاع متوسط با ضخامت متوسط در پیزلی ژاکت و شال گردن."
وستا است بنابراین خودش یک نوع از رمان نویس انجام بهترین خود را به صورت تصادفی تکه از تجربه انسجام به معنی. چه هنر را اگر نه slake عطش ما برای یک منظور ؟ ما می دانیم وستا را ساخت و از آن همه—اما ما بیش از حد تشنگی برای یک سفارش به ویژه هنگامی که ما به عنوان خوانده شده داستان است که آغاز می شود با یک شوم توجه داشته باشید که در جنگل.