آنچه که من فکر می کنم من می دانم که در مورد غروب است
درختان به نظر می رسد افزایش در مقابل آن
افزایش در مقابل درخشان, متلاشی,
بیش از حد رسیده, نور, نسبت به تحریک و تشجیع کردن ابرها خاص
و در لبه های خاکستری و تاریک pinks—چند بلوز
damson, نقاشی با مداد رنگی—و که scalloping عالی سفید.
من اشاره نمی سبز سبز است
هل دادن خود را در همه جا من بودن و من yes
کمی سنگسار در gazebo داشتن sat
توسط این سد در Mombaccus Creek, سیگار
برای نیم ساعت انتظار برای بیش از حد به عقب می آیند.
آن را نداشت. تنها صدای یک کاردینال
در درختان و هنگامی که بالای سر چهارده غازها
honked من و رهبری جنوبی و در حال حاضر فرزندان من
در Jackie باغ استدلال نادیده گرفتن درخواست
از پرستار بچه من با پرداخت بیست دلار در ساعت است.
من تو را دیدم یک کاردینال قرمز در ماشین پس از یک آخر هفته
در اینجا در بهار گذشته پس از شدت ارضی خود
بازتاب در بال آینه به معنای او صرف
یک ساعت خوب در تلاش برای دفع خیالی مزاحم.
پیدا کنم گاهی اوقات من می خواهم همه آن را. لحظه ای از
غروب آفتاب. Beavers در' معماری سد. رنگ.
بچه نگهدار. موسیقی متن بی پایان
نزاع. یک شب به رفتن و سوختن.
Cocteau خواسته شد اگر خانه اش آتش گرفت, چه
یکی از چیزهایی که او را نجات دهد ؟ آتش او گفت: تنها
آتش.
"املاک" توسط نیک Laird
tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de