"سوخته نارنجی ارتداد" و "Whistlers," بررسی

Image may contain Human Person Art and Painting
Elizabeth Debicki و Claes انفجار ستاره در جوزپه Capotondi فیلم.تصویر توسط لئوناردو سانتاماریا

گزینه های شغلی ثابت در شار. بلند پروازانه دانش آموزانی که ممکن است یک بار باید سوار بر یک دشوار آموزش در جراحی مغز و اعصاب در حال حاضر می تواند جریان صدای panpipes, سرمایه گذاری در یک کلاچ از جید تخم مرغ و سریع رونق به سلامتی مشاوران. هیچ حرفه ای افزایش یافته است بسیار سریع اما همانطور که از صمیمیت coördinator. آن را به یک جهنم از یک شغل. شما چسبیدن به اطراف در فیلم مجموعه, مردم در کشورهای مختلف, undress, آنها می توانند به یک دیگر آنچه نباید حتی فکر می کنم از زمانی که آنها در حال انجام آن, آنچه, آنها قطعا نمی توانید انجام دهید و هنگامی که آنها انجام نشده است و این, چگونه برای درمان عرق مورد از آرنج تنیس که آنها توسعه یافته در طول راه.

هنوز hardiest صمیمیت coördinator مسلح با یک نوار اندازه گیری زاویه سنج, یک ذره بین و یک کپی از پیتر خواننده "اخلاق عملی"—خواهد مبارزه گمان من با "نارنجی سوخته ارتداد" و "Whistlers." این دو فیلم جدید یک مقدار شگفت آور مشترک است. در هر مورد, در نزدیکی شروع یک مرد و یک زن رابطه جنسی داشته. فعالیت خود را وانیلی اما شدید مانند یک frothing میلک شیک. اما آنچه از انگیزه?

در "نارنجی سوخته ارتداد" صرف شرکت کنندگان که فقط ملاقات کرد, سالن, در اطراف, در وجد را از خواب بیدار و تکرارشونده در مورد چه می آید بعدی. "ما حرکت به ایالات متحده. کانکتیکات احتمالا. خرید یک خانه ایوان با یک چرخش و یک بروک" یکی می گوید. "پر حرف" دیگر اضافه می کند. شما می تواند احساس آن است که برگردان های ترسناک تبدیل می شود آنها را در و که آنها تقریبا به طور قطع دروغ گفتن در مورد آنچه آنها را به این روبرو می شوند. همانطور که برای "Whistlers" این زن و شوهر است نه زن و شوهر. او یک پلیس و او را یک جنایتکار اما آنها در لیگ و او وانمود به یک کارگر جنسی احضار به آپارتمان خود را, چرا که همه آنها بیش از حد آگاه بودن تماشا دوربین مدار بسته توسط کسانی که مایل به آنها بیمار است. در آنچه به نظر می رسد مبنی بر صمیمیت در هر دو فیلم یک عمل عمدی شخص فریب. Coördinate که.

"سوخته نارنجی ارتداد" به کارگردانی جوزپه Capotondi ستاره Claes Bang (من گفت: هیچ چیز) به عنوان یک منتقد هنری به نام جیمز فیگورس. هر چند سخاوتمندانه تمیز برش و او را پاره پاره در اطراف لبه های در راه است که سخت به تعریف; شما می خواهم با میل و رغبت از او قرض دادن پول, اما شما نمی توانید انتظار برای دریافت آن را به عقب. ما برای اولین بار ملاقات او در میلان, جایی که او در سخنرانی برای گروهی از علاقمندان فرهنگ—چرخش آنها یک نخ مورد وجود ندارد نقاش و سپس به آرامی آنها را در وضعیتی وخیم. آنها پیوست latecomer, ظریف Berenice Hollis (Elizabeth Debicki) از هیچ مکان ثابت. او و فیگورس هدر رفتن هیچ زمان تبدیل شدن به دوستان شرکت به عنوان دقیق بالاتر و از او می پرسد او همراه بعدی خود گردش: دعوت از ثروتمند art collector یوسف کسیدی به ویلای خود را در دریاچه کومو. سخت گیگ.

کسیدی است که توسط هیچ یک دیگر از Mick Jagger است که در واقع ما از ویژگی های فیلم همه بیش از حد به ندرت پس از او با بازی درجا راک استار از "عملکرد" (1970) ارائه "یادداشت از ترنر" در crowing لگدمال میان نیمه برهنه گانگستر با Ry Cooder در اسلاید گیتار. اگر Jagger شخصیت تا به حال شده است در پایان است که شما می توانید تصور کنید که او در حال رشد به comically غنی Maecenas از "نارنجی سوخته ارتداد"—هر چند نه به عنوان هنوز در حال رشد است. کسیدی فوق العاده ای شکل: wicked, چروکیده, فلوت-نازک بی وقفه لباس با سر بیش از حد بزرگ برای خود چارچوب و یک لبخند بزرگ به صورت خود سر. لبخند نشان می دهد همیشگی تفریحی, به عنوان اگر او بودند با بهره گیری از یک شوخی است که بیش از حد خصوصی برای به اشتراک گذاشتن.

شناسایی فیگورس به عنوان یک همکار-پست و حقیر کسیدی به او می دهد ظریف به ارتکاب گناه. هدف جروم دبنی (دونالد ساترلند) در این سالینجر از نقاشان—یک شی از هر دو احترام و شایعه طولانی از بین رفته از چشم های عمومی. در واقع او را به خانه بی سر و صدا در محوطه ویلا و فیگورس ماموریت باید او را انتخاب کنید برای قبول آن به سرقت دبنی داشتن inveigled خود را به هنرمند اعتماد به نفس. آنچه (یا در واقع آیا) او ایجاد شده است از اواخر این نقطه است. کسیدی مثل همه کاربران اشتیاق به داشتن.

"سوخته نارنجی ارتداد" به عنوان یک 1971 رمان Charles Willeford: سرباز سواره تانک, فرمانده, شاعر, بوکسور, جرم, نویسنده و استاد دانشگاه. هیچ زیستی-pic می باشد به طوری فشار می آوردند ، "Miami Blues" منتشر کرد و در سال 1984 چهار سال قبل از مرگ او اقتباس شده است به یک تیز هوش, هیجان انگیز, با, Alec Baldwin and Jennifer Jason Leigh, و من دعا برای یک تکرار با "نارنجی سوخته ارتداد است." همه چیز را در جای خود وجود دارد نه یک پیوند ضعیف در بازیگران با Debicki—رفیع, اهل تفریح و بازی و خواندن—به خصوص در جذاب فرم. این ایده که هنر مانند عشق چیزی است که شما می توانید و یا جعلی و با کمال تعجب تعداد کمی از مردم می تواند تفاوت را همیشه رسیده برای اکتشاف. و در عین حال فیلم تصادفا. این کتاب مجموعه ای در فلوریدا و prettifying سوئیچ به ایتالیا می افزاید: فتور اما کم تب; حتی زمانی که طرح سرعت بالا در سومین جو احساس می کند بیشتر شتابزده نسبت شدید و کشنده وعده اوایل صحنه زمانی که شما نمی تواند بگوید اگر قهرمان شد فریب دهد و قهرمان و یا بالعکس ذوب دور. آنها باید در رختخواب ماند.

این در حالی است پس از سوت بود و نقش عمده ای در یک فیلم. تحسین از هیچکاک "The 39 Steps" (1935) را به یاد داشته باشید earworm در گیر Robert Donat مغز—موسیقی عبارت است که او نمی تواند کمک به سوت زدن و بازگشت به او لادن با معنی در آخر. پس از آن وجود دارد عاطفی pick-me-up "من سوت لحن شاد" را به عنوان خوانده شده توسط دبورا کر (و یا نه توسط نیکسون Marni ملکه دوبله) در "پادشاه و من" (1956). در حال حاضر ما Corneliu Porumboiu را "Whistlers" این طرح که از خواسته های که شخصیت ها قرار داده و لب خود را با هم و ضربه.

خیلی از داستان است که در لا گمرا یکی از جزایر قناری. لا گمرا باستان است خانه از ال Silbo های غیرکلامی اصطلاح است که توسط ساکنان آن به طور سنتی ساخته شده تماس در سراسر جزیره را دره و دره. این کامپوننت برای تلفن های موبایل اسپانیایی کلمات و برش را به دو مصوت و چهار صامت منتقل شوند با سوت, ترفند بودن به حلقه انگشتان دست خود را مقابل دهان خود را با یک انگشت دراز که اگر دست خود را به یک تفنگ. این است که چگونه کریستی (Vlad ایوانف) در رومانیایی بازدید کننده به La Gomera تدریس مقدمات Silbo توسط یک متخصص که توضیح می دهد که "اگر پلیس شنیدن از زبان آنها فکر می کنم این پرندگان در حال آواز خواندن." معنوی noir! این واقعیت است که کریستی است که پلیس تنها ثابت می کند چه یک پشته از مشکل او در. هنوز هم او را یک دانش آموز ایده آل از Silbo بودن نه فقط یک یادگیرنده سریع اما کم حرف مرتب بیشتر احتمال دارد به صدف تا نسبت به نشت. کمتر صحبت شما در خط خود را از کار بهتر است.

اما چه شده است که خط ؟ وجود دارد هیچ خطر از آشکار کردن آنچه اتفاق می افتد در Porumboiu فیلم چون من باقی می ماند به عنوان من در تاریکی. همه من می توانم به شما بگویم این است که کریستی را خم پلیس مستقر در بخارست و تلاش برای عمل در هر دو طرف نرده ها. او ترسناک برتر, Magda (Rodica Lazar) که مبارزه با فساد اگر چه او بیش از حد آماده است به انعطاف پذیری قوانین است. که ممکن است به همین دلیل دفتر او است bugged. رسمی خائنانی شامل پول شویی, گانگستر, Zsolt (سابین Tambrea) و دوست دختر خود را Gilda (Catrinel Marlon) این زن که با خواب کریستی در منافع دروغ. او هوا قطره به او و در یک نقطه آنها برقراری ارتباط از راه دور در Silbo به عنوان اگر آن را یک زبان طبیعی ، اگر به Cristi بودند ریتا Hayworth فن او را به یاد یکی از اولین اصول سینما: هرگز سقوط برای هر کسی که به نام Gilda.

وجود گره به فیلم های دیگر. ما یک صحنه در بخارست Cinemathèque به عنوان مثال که در آن "جستجوگران" است که نشان میدهد به علاوه یک خزنده متل کارمند که ممکن است طولانی از دست رفته رومانیایی پسر عموی نورمن بیتس. همانطور که برای housefronts و خالی مربع در میان آن یک شوت کردن می گیرد و آنها در واقع آثار را رها فیلم مجموعه. در لحظات بود "این Whistlers" به نظر می رسد معلق در داخل علامت نقل قول—برداشت آن را به عنوان یک احتیاط فاصله از آشکارا واقعی است. برخی از بینندگان لذت در چنین هوش و ذکاوت اما آیا واقعا مدیر قوی ترین کت و شلوار ؟

بیشتر پاداش من فکر می کنم که به عقب نگاه خود را خلاق کرد: به طور خاص به "پلیس صفت" (2009) که در آن ما برای اولین بار ملاقات کریستی—یا جوانتر از سن او در هر بازی متفاوت بازیگر. هر چند در حال حاضر پلیس او شد که هنوز unbent و در نتیجه تمایلی به مجازات برخی از فقیر و نوجوانان-ager با مواد مخدر شارژ که معنی زندگی-wrecking زندان. Porumboiu مانند بسیاری از معاصران خود بود کاوش بوروکراسی پست کمونیست رومانی و پیدا کردن آن را به نه تنها بدتر اما از نظر اخلاقی و معنوی بیهوشی.

فیلم جدید قطعا suaver و شلوغ glinting با شوخ طبعی و عقد در همه شهرهای سنگاپور. در عین حال هنوز هم وجود دارد یک بی حسی ميانسال کریستی به عنوان اینکه از وجدان خود را کشف و ضبط کرده بود تا در خدمت دولت است. زمانی که او بازدیدکننده داشته است خود را در پیری او سکته مغزی او می گوید: چه خوب پسر او استفاده می شود و می پرسد: "چگونه شما در نهایت مثل این؟" به دنبال در کریستی چهره expressively خالی, شما تعجب می کنم اگر او تصمیم به رفتن اشتباه است و یا اگر او به سادگی شکست داد و deadened در تلاش های خود را برای انجام کار درست است. او می تواند سوت لحن شاد حتی در حال حاضر, اما من شک دارم اگر آن را کمک خواهد کرد. ♦



tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.detny.im