فیلیپ راث آخرین رمان "نمسیس" از سال 2010 می گوید داستان از یک زن بیست و سه ساله بدنسازی, معلم, Bucky کانتور در نیوآرک نیوجرسی در تابستان سال 1944. او در حال کار به عنوان یک مدیر زمین بازی برای پسران, هدایت آنها را از طریق روزانه خود را به بازی بیس بال در پارک زمانی که این شهرستان در برخورد با اپیدمی فلج اطفال. بسیاری از مردان جوان در آمریکا هستند در خارج از کشور مبارزه در جنگ جهانی دوم اما Bucky—که به طور داوطلبانه برای خدمت نظامی بود را رد کرد چرا که او بینایی بد که او را ملزم به پوشیدن عینک ضخیم. (او دو تا از بهترین دوستان که داوطلب با او را فقط از طریق D بعد حمله آسیبی نرساند.) Bucky یک شبه یتیم: مادر او درگذشت تولد او و پدر او یک قمار باز و یک embezzler زندانی شد که Bucky (né یوجین) یک کودک بود و پس از آن از بین رفته از زندگی خود را. Bucky مطرح شد او محبت مادر پدربزرگ و مادربزرگ اما در طول رمان غیاب او از یک مادر میشکافد مانند ازلی و جبران ناپذیر وارد آمده است. Bucky انداخته است کورکورانه از دوران کودکی به بزرگسالی و در میان قبر چالش های که اپیدمی فلج اطفال در برابر او را با خود شکننده جهان مشاهده اینو بدونیم.
بنابراین unmoored Bucky به ارمغان می آورد وحشتناک مذهبی و معنوی و اندوه به پزشکی اجتماعی و بحران فلج اطفال. به همین دلیل زمانی که "نمسیس" بیرون آمد من آن را در زمان به راث نهایی عمومی, آشتی با ادای احترام به خود و حتی بیشتر به کلیشه از مادر یهودی که او اغلب هجو در اوایل کار خود را. علاوه بر این من در زمان خود توصیف از شیوع بیماری فلج اطفال به عنوان یک بازی جذاب و دردناک—و در عین حال دور—counterfiction در امتداد خطوط از سال 2004 رمان "توطئه علیه امریکا است." (هیچ اپیدمی فلج اطفال در نیوآرک در طول راث دوران کودکی.) همانطور که قبلا رمان در زمان دونالد مغلوب ساختن پیشی جستن ریاست جمهوری آمده به نظر می رسد به طرز مرموزی prescient معلوم است که راث را شرح گسترش فلج اطفال و (ساختگی) اثر این بیماری در دوران کودکی خود را در جامعه به همین ترتیب پیش بینی میکند در بسیاری از آن بسیار مهم جزئیات عملی این خطوط از استرس است که این بیماری همه گیر کوروناویروس آشکار است در سراسر جهان.
اولین مورد از فلج اطفال, راوی می گوید, زده در Ironbound بخش از نیوآرک بود که پس از آن عمدتا ایتالیایی; عمدتا یهودی در محله Weequahic که در آن Bucky زندگی بود در امان ماند اما ساکنان هشدار به اخبار نیز با احتیاط از سرایت. "ما هشدار داده بودند نه به استفاده از توالت های عمومی یا عمومی چشمه های آب آشامیدنی و یا به جرعه طولانی نوشیدن یک نوشیدنی از شخص دیگری پاپ سودا بطری و یا به سرما و یا بازی با غریبه ها و یا قرض گرفتن کتاب از کتابخانه های عمومی و یا به بحث در گوشی پرداخت و یا خرید مواد غذایی از یک فروشنده خیابانی و یا به غذا خوردن تا زمانی که ما تا به حال تمیز دست ما را کاملا با آب و صابون" راوی می گوید.
راث نشان می دهد که چگونه این ترس در اوایل روز از شیوع بیماری های جوجه کشی قومی تعصب و عناد. در حالی که Bucky سازماندهی بیس بال بازی در پارک, یک گروه از سخت جوان ایتالیایی را نشان می دهد و تف سراسر پیاده رو, با اعلام هدف از گسترش این بیماری به کودکان یهودی. (" 'پس هنگامی که وجود دارد یک قانون در برابر spreadin' فلج اطفال آقای مدیر زمین بازی?' ") Bucky شجاعانه می ایستد تا به آنها—اما در شوم لحظه چالش میرسد مصرف "یکی از سریع عصبانی گام رو به جلو قرار دادن او تنها اینچ از ایتالیایی ، روز بعد دو نفر از پسران در Bucky گروه پایین آمدن با فلج اطفال و سپس یازده بیشتر و ایتالیایی ها در واقع مقصر آن است. هنگامی که یک محلی luncheonette که در آن یکی از قربانیان خوردند سرزنش است برای گسترش این بیماری است و عملا تحریم های counterman vituperates: "آب پز یک سگ داغ—چگونه می توانم شما را فلج اطفال از آب پز یک سگ داغ است ؟" او گفت:. "این wop حرومزاده آورده است که آن را در اطراف."
به عنوان بیماری گسترش می یابد و یکی از Weequahic پسر می میرد جامعه است گریبانگیر توسط انتظار افکار عمومی-بهداشت و درمان اقدامات است. "آنچه در مورد ایمیل شخص دیگری گفت: شما فکر نمی کنم آن می تواند گسترش و توسط پست الکترونیکی ؟ چه می خواهید به انجام, کسی, جواب, تعلیق ارائه پست الکترونیکی ؟ کل شهرستان خواهد به توقف آمده است. شش یا هفت هفته پیش آنها می شده اند صحبت کردن در مورد اخبار جنگ." سپس مرگ و میر در Weequahic کوه و به عنوان اپیدمی مارپیچی خارج از کنترل در محله این گونه منابع از تجهیزات پزشکی—و در عین حال شهرهای مجاور قادر به از طریق آمده و زنجیره تامین است که به زودی خواهد آمد به نیوآرک را کمک untroubled. (شیوع بیماری فلج اطفال شده بود اتفاق می افتد در سراسر کشور در چهل سالگی; آخرین اپیدمی در نیوآرک بود, در واقع, در سال 1916 اما مقامات می دانستم که به خوبی به اندازه کافی آماده شده است.) راوی—که هویت بسیار چشمگیر سکته مغزی یک اسپویلر—مربوط است که Bucky:
ساکنان Weequahic بحث در مورد شایعات از برنامه های رسمی به قرنطینه کل محله و نگرانی خود را برای رفاه کودکان در جای دیگر در این شهرستان اجرا می شود تا در برابر ترس خود را برای معیشت خود را. راث را شرح تلاش های خود را به روند تغییرات شدید در زندگی روزانه خود را و به احتمال زیاد در زندگی خود را برای سال های آینده احساس به عنوان اگر آن را می تواند رونویسی از اخبار امروز. در یک تماس تلفنی با مادر او را سر در گم و بی اعتقاد Bucky فریاد می زند: "اما وجود دارد ده ها هزار نفر از مردم با وجود افرادی که در شغل و باید برای رفتن به محل کار. آنها فقط نمی تواند pen مردم در مثل است که می تواند آنها؟" او به او اطلاع داده است که یک بالفعل محاصره است در حال حاضر آغاز: "رانندگان اتوبوس در هشت و چهارده خطوط می گویند که آنها نمی خواهد درایو به Weequahic بخش مگر اینکه آنها را به ماسک محافظ. برخی می گویند که آنها نمی خواهد در درایو در همه وجود دارد." سپس او می گوید: گسترده تر اجتماعی در حال خاموش شدن ناگهانی پیش بینی: