"آتش Gilder" توسط Esperanza بلند

Facebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه جویی در داستانصرفه جویی در این داستان برای بعد.صوتی: به عنوان خوانده شده

توسط NEWS-SINGLE در 15 اردیبهشت 1399

صوتی: به عنوان خوانده شده توسط نویسنده.

او عاشق نقره او عاشق طلا
مادر من. او در مورد تاثیر
فلزات تجانس از اتم
کلاس هنر که در آن او آموخته
این چیزها: فکر می کنم از آن
او می گویند که او به من گفت
برای مطلا کردن هر سطح یک استاد هنرمند
تا به حال به ورق را رو کردن طلا با جیوه
تا به حال به گرما هر دو تا یکی بود فرار
یکی نبود
و آن را حق
تا به حال به آنها را از هم جدا و سپس
سوختگی, سوختگی, سوختگی جیوه
تا آن فرار کرد و پشت سر گذاشت
پوست از نور است. تنها چیزی کهاو اضافه شده است—
اما آنچه پس از این که من را فراموش کرده.

چه او یک عمر صرف فراموش کردن
می تواند موضوع من:
حصار-در شهرهای کوچک Leinster,
از روستاهای ساحلی که در آن زبان
از دریا بود دست در
عبارات کبود توسط طوفان
توسط کشتی های غرق شده. اما نیست.
من موضوع بخشی که مایل پخش در
راه روستاهای ساخته شده
به نابودی در راه گرفتم
برای جدا کردن حافظه از دانش
بنابراین یکی از آن نوسان بود یکی نبود
و چگونه من شروع به نوشتن
سوزاندن نور
ساختمان حرارت تا همه در یک بار
من آتش gilder
آماده پخش درخشندگی پایین
آماده برای تزئین آن اتفاق افتاد
با آن هرگز هنگام
همه در یک بار من به یاد داشته باشید آنچه در آن بود
او گفت: تنها چیزی که
آن است که بسیار خطرناک است.

Esperanza بلند (1944-2020)



tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب