مقاومت صمیمیت <em>مردم عادی</em>

فرهنگ این Hulu اقتباس از سالی رونی آمار رمان ushers اعتیاد آور, عاشق انسان تجسم عشق جوان به صفحه نمایش کوچ

توسط NEWS-SINGLE در 12 اردیبهشت 1399
Hulu / اطلس

Once یک زن که با این نسخهها کار در انتشارات به من گفت که متریک برای آمار کتاب این است که آیا پس از خواندن آن شما احساس می کنید بلافاصله مجبور به عبور از آن است. پس از من بخوانید سالی رونی مردم عادی در اواخر سال گذشته من مصمم به مطبوعات آن را به دست هر کس من می دانستم; بیفایده پس معلوم شد چرا که بسیاری در حال حاضر آن را بخوانید و در همان حال ضربه. رونی او مخالفان بسیاری از آنها به نظر می رسد بیشتر تحریک شده توسط او طبیعی موفقیت از خود واقعی کار می کنند. ساختار مردم عادی نیز نسبتا روشن و پایان است maddeningly نامشخص است. ("من می خواستم به شکایت سالی" یکی از همکاران به من گفت.) و در آن صورت این نوسان بين کانل و ماریان که شدید اتصال شروع می شود در زمانی که او یک ورزشکار محبوب و او را عجیب و غریب مطرود احساس می کند به اندازه کافی آشنا. اما داستان از شخصیت های وسوسه انگیزی نزدیکی به تغییر زندگی عشق و ناشیانه انسان اصرار در messing تا چیز—آن را همه احساس بسیار اعتیاد آور پس از تایید, پس از لود با پتانسیل. "فقط عاشق یکدیگر!" من می خواستم به جیغ پس از تقریبا در هر صفحه. به همین دلیل است که خیلی سخته ؟

شاید آنچه polarizes پاسخ به مردم عادی است که این کتاب پر از تناقض است. این یک ادبی عاشقانه رمان آشنا پست-هزاره آمدن از سن داستان است که همچنین یک مارکسیسم-inflected مانیفست از انواع چگونه عشق ممکن است دنیا را کمی عادلانه تر. آن را پر از اما وجود دارد هیچ نقل قول را تمام کردن فیلم—و نه فیزیکی و ارتباط عاطفی هستند داستان و یکی نمی تواند جدا از دیگر یا از هر چیز دیگری اتفاق می افتد که در این کتاب است. "من قطعا فکر می کنم که رویکرد من به نوشتن در مورد تمایلات جنسی و صمیمیت جنسی است که تا حدودی در تقابل با گفتمان غالب," رونی به من گفت که در ماه ژانویه در مصاحبه ای به ترویج Hulu جدید اقتباس از مردم عادیبرای اولین بار شش قسمت از آن او همکاری نوشت. "و این که می گویند من نوشتن در مورد کسانی که همه چیز برای پاسخ به هر گفتمان غالب; من نمی در همه. اما این نوع از تجربیات من در مورد نوشتن تقریبا به طور انحصاری [میان مردم] در بسیار شدید متعهد روابط است. نه این که مردم هستند اما آنها واقعا در زندگی یکدیگر. که چه منافع من در مورد صمیمیت."

او یک ورزشکار محبوب و او را عجیب و غریب outcast اما آنها تلو تلو خوردن به یک زندگی در حال تغییر را دوست دارم. (Hulu)

این لزوما جالبترین موقعیت را برای 20-چیزی, نویسنده, چاپ و نشر در دوره ای که تعریف شده توسط انجمن مثبت. پس از چند دهه از heteronormativity و کار تعریف شده توسط نر زل زل نگاه کردن فرهنگ پاپ به نظر می رسد بیشتر نگران در این لحظه با گسترش فرهنگی, تصاویر جنسی از با واقعا با توجه به صمیمیت عاشقانه. اما چیزی وجود دارد که احساس عجیب رادیکال در مورد رونی می کنند و در مورد 12-قسمت اقتباس از مردم عادی دیروز منتشر شد. داستان در مورد عشق, به طور معمول, در حال حماسه و قابل دسترسی در مقیاس از ارفیوس موسیقی دادن و شاعر و آورد به نوت بوک. داستان در مورد رابطه جنسی اخیرا—آموزش جنسی, دوست دختر تجربه—تمایل به تقریبا ئی جدا از احساسات به عنوان اگر این دو نمی تواند همزیستی (Outlander است نادر استثنا به عنوان befits آن رمان-رمان ریشه).

مردم عادی متفاوت است. رونی مارکسیستی سیاست گاهی نقد بودن glibly کاهش یافته است به مکالمات بین نسبتا ممتاز شخصیت و در عین حال این استدلال را از دست ندهید, چگونه عشق در آثار او است که نوع خود را از سرمایه های داده شده و گرفته شده به عنوان نیاز به. این بدان معنا نیست که آن را در خلاء وجود دارد. "قطعا چیزی است که من در تلاش برای به انجام رساندن در کار من در دو رمان و در نشان دادن و رمان نوشتن من در حال حاضر این است که سعی کنید و قراردهند عشق و عاشقانه در همه قریب به اتفاق قدرت و تمام لذت و میل که همراه با آن—در مشکل پیچیدگی زندگی عادی" رونی گفت. "به دنیوی unglamorous دشواری است که همه ما فقط زنده بودن و اجازه می دهد تا عاشقانه به نفوذ و نمی توان نادرست به هر دو جنبه است." مردم عادی نیست چیزهای فانتزی خالص حتی اگر احساسی, سخاوت آن تصور رستگاری ارتباط بین دو نفر احساس می کند به اندازه کافی نادر معاصر در اثر هنری واجد شرایط آن را به عنوان چنین است.


Rooney است که اغلب نسبت به جین آستن برای راه های که در آن او کار می کشد روابط انسانی را تحت تاثیر قرار می اجتماعی و اقتصادی واقعیت که در آنها بازی کرد. نابرابری وجود دارد; پس از انجام خودسرانه چارچوب سلسله مراتبی پیچیده است که احساسات. در آغاز از مردم عادیمجموعه در سال 2011 ماریان و کانل در سال آخر دبیرستان در یک شهر کوچک در ایرلند. ماریان پدر مرده است و او ثروتمند است اما پاتولوژی سرد و برادر بزرگتر است سوء استفاده. کانل مادر بود که او به عنوان یک نوجوان فقیر است اما نوع و شدت محبت او با این نسخهها کار برای ماریان را به عنوان یک پاک کن. در مدرسه کانل است که به خوبی دوست داشت در حالی که ماریان بی دست و پا عجیب و غریب و طرد. هر دو در حال تمسخر و نه رفتار در راه است که مطابق کلیشه های جنسیتی: کانل "تلاش مشقت بار در حساسیت" با دوست دختر قبلی خود هستند رله در اطراف مدرسه در حالی که ماریان را غرابت این شایعات که او نیست, اصلاح پاهای او را "یک شی از نفرت است."

در این سریال که در شش قسمت به کارگردانی نامزد جایزه اسکار شد لنی آبراهامسون (اتاق) اتصال بین ماریان (با بازی دیزی Edgar-جونز) و کانل (پل Mescal) است که هر دو ذاتی و مذاکره. Abrahamson اغلب فیلم های شخصیت های از پشت به بیننده نشان می دهد دیدگاه های خود را; او زوم تمام راه را به چهره خود را به طوری که چشم خود را و دهان تسلط صفحه نمایش, ساخت, مردم, مشاهده, همدستی در افزایش حس صمیمیت. اواز یا موسیقی دو نفری هستند که به طور غریزی کشیده شده به هر یک از دیگر, اما تفاوت های خود را در وضعیت در راه دریافت کنید. "این می شود بی دست و پا در مدرسه اگر چیزی اتفاق افتاده با ما" کانل می گوید ماریان یک روز در خانه او حتی به عنوان آنها اینچ نزدیک تر و نزدیک تر به یکدیگر است. ماریان به نظر می رسد پایین, پس از آن طول می کشد یک گام به سوی او و دارای او زل زل نگاه کردن. "هیچ کس را به می دانم" او می گوید.

"قطعا چیزی است که من در تلاش برای به انجام رساندن در کار من ... این است که سعی کنید و قراردهند عشق و عاشقانه در همه قریب به اتفاق قدرت و ... را در مشکل پیچیدگی زندگی عادی." — سالی رونی (Hulu)

در از دست دادن رونی داخلی تک گویی برای هر یک از شخصیت های نمایش مبتنی بر شیمی بین دو بازیگر و توانایی خود را برای انتقال بدون هیچ کلمه چه هر یک از شخصیت است که تفکر. بر روی صفحه نمایش Edgar-جونز و Mescal تولید بسیار شدت که هر صحنه بدون دو نفر از آنها تقریبا احساس می کند مانند توهین. پس از خواندن این کتاب و آماده سازی صحنه برای او استماع, Edgar-جونز به من گفت: "این واقعا نبود تا من با پل و ما که شیمی خوانده شده است که من واقعا درک رابطه خود را, چرا که پس کلید راه آنها پینگ کردن هر یک از دیگر." Mescal شد بازیگران برای اولین بار; زمانی که ادگار-جونز آمد به خواندن او به من گفت: "این فقط احساس مانند ما نیست گفت: خطوط ما در ارتباط با آنچه در صحنه بود. و من می توانم بگویم که با این پاسخ از اتاق که نبود در مورد استماع کنه."

از ابتدای نمایش فوق العاده و عادی commingle. ارتباط بین کانل و ماریان آنی است و مغناطیسی اما تعاملات خود را می تواند فقط به عنوان بی دست و پا ناراحت کننده و واسطه شرایط به عنوان کسانی که از هر زن و شوهر است. پس از او بوسه او برای اولین بار او می خندد. اولین بار او می آید به خانه خود در درک متقابل است که آنها در حال رفتن به خواب با هم جفت ایستاده با ناراحتی در راهرو قبل از او ارائه می دهد یک نوشیدنی و او خوش می پرسد برای یک فنجان چای. این اولین بار اما نه او و راه صحنه نقش هر دو برق به سازمان دیده بان و یک مدل در چگونه به درخواست برای رضایت. "این است که خوب است؟" کانل می پرسد. "این است آنچه شما می خواهید ؟ ... اگر شما می خواهید برای متوقف کردن و یا هر چیزی که ما به وضوح می تواند متوقف شود." او همیشه درمان ماریان کاملا Edgar-جونز گفت: "صحنه ای که او باکره است, من فکر می کنم درخشان. بسیاری از نشان می دهد نشان می دهد که احترام و محبت و givingness نرمی است که با او رفتار او."

همه چیز در مورد صحنه احساس می کند طراحی شده متفاوت است. این قرار نیست در پایان یک قسمت که در آن اوجی برخوردهای جنسی معمولا اما در آغاز نیمه دوم-ساعت قسط. سری دیگر در مورد نوجوانان داشتن رابطه جنسی یا caustically بدبینانه مانند HBO را سرخوشییا cheerily blasé مانند Netflix بکشد آموزش جنسیاست که در آن شخصیت اصلی خود را از دست می دهد بکارت در حالی که خاموشی مست و انتخاب نمی شود به مزاحمت آن است. در مردم عادی, ماریان را اولین بار است که با رضایت طرفین اما مهم—و نه به دلیل آنچه که آن را نمادی اما از آنجا که این خیلی بدیهی است که لذت بخش و هدایت می شود چیزی جز میل.

بر روی صفحه نمایش دیزی Edgar-جونز و پل Mescal تولید بسیار شدت که هر صحنه بدون دو نفر از آنها تقریبا احساس می کند مانند توهین. (Hulu)

به عنوان داستان می رود ماریان و کانل بیا از هم جدا و سپس با هم و سپس دوباره از هم جدا معمولا به دلیل عدم ارتباط است. زمانی که هر دو خانه را ترک برای حضور در کالج ترینیتی دوبلین ماریان (به استناد از خانواده اش پول) زحمت می نشیند و به محل کانل در حالی که احساس می کند به تازگی بی ثبات. به اختصار از قسمت (آنها اجرا از 19 تا 30 دقیقه) تقلید ساختار رونی کتاب ارائه می دهد که ترجمه به کانل و ماریان زندگی به جای تلاش برای گرفتن کلیت هر دو. رابطه خود را نیروی است که حفظ این داستان چیزی خاص است که ممکن است اتفاق می افتد. وقتی کانل می شود به طور جدی افسرده ماریان بیش از اسکایپ, ساعت او تمام شب در حالی که او خواب است. پس از ماریان عازم مخرب خودآزارانه ارتباط در حالی که خارج از کشور تحصیل در سوئد, کانل, ایمیل خود را. "شما یک فرد خوب است و من می گویم که به عنوان کسی که واقعا می داند که شما" او می نویسد. "فقط به خاطر مردم با شما رفتار بد و من خودم را در آن راه بدان معنا نیست که شما سزاوار به درمان بد."

سوال از آنچه که مردم سزاوار آنچه که آنها ممکن است نیاز به از یکدیگر به عنوان انسان اساسی برای هر دو مردم عادی این کتاب و مجموعه های تلویزیونی است. به عنوان قدیمی کوین نوشت: برای این اطلس در نقد و بررسی این رمان شخصیت های کتاب "باید چیزهای مختلف در زمان های مختلف: پول, سرمایه اجتماعی, به نظر می رسد. این رمان نشان می دهد که امکان راه اندازی است که در آن این مزایا به اشتراک گذاشته شده و توزیع با توجه به نیاز. آن را به یک مارکسیسم قلب است." در یک صحنه در نمایش ماریان می شود او پس از یک دوره رنجور آخر هفته با خانواده اش. وقتی کانل می پرسد اگر او می تواند هر چیزی او را, او به نظر می رسد لحظه ای مبهوت از این ایده است که او ممکن است انجام کاری برای او بدون هیچ دلیل دیگر نسبت به او احساس بهتر است. و برجستگی ها و موانع در رابطه خود تمایل به بوجود می آیند که نه قادر به دیگر آنچه آنها در واقع نیاز به فرض به جای آن که کسانی که نیاز به شفاف هستند. "من فکر می کنم آن را بسیار روشن است که من نمی خواهم شما را به ترک" کانل می گوید ماریان در اواخر نشان می دهد. "من را پیدا کند آن را آشکار آنچه شما می خواهید" او پاسخ.

اما بیش از آنها صدمه دیده است هر یک از دیگر کانل و ماریان اضافه کردن به یکدیگر در زندگی در راه است که نرم نابرابری مختلف خود را تجربه. بدون در نظر گرفتن چگونه شما ممکن است تفسیر پایان دادن به رونی داستان پیام او این است که اساسا امیدوار یک نوع صمیمیت شخصیت او را به دست آورد غنی شده آنها را برای همیشه لطفا برای. داستان عشق خود را نمی توان کاهش می یابد به یک پایان خوش یا یک تراژدی یک ماجراجویی خنده دار و یا یک منبع از پشیمانی. "احساس من" رونی گفت: "این است که آنچه که واقعا ذاتا انسان است که توانایی به عشق و فداکاری خود را برای شخص دیگری. البته انسان می تواند خشونت آمیز و بی رحمانه و سلطه گر و سرکوبگر. اما آنها نیز می تواند بسیار با محبت و مناقصه. این چیزی است که من متصل به, و این چیزی است که به اطلاع من سوسیالیسم و برابری طلب و اصول—اعتقاد به این که بدون محدودیت در واقع ما می توانیم یکدیگر را دوست دارم."

ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.



tinyurlbitlyis.gdclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب