اواخر شب آیات در "بی ریخت Unease" یک خاطره از بی خوابی

خیلی از نوشتن در سامانتا هاروی "این بی ریخت Unease" آینه منطق خواب و گرسنگی مغز است.عکس از شاترFacebookتوییترا

توسط NEWS-SINGLE در 15 خرداد 1399
Messy sheets on a bed
خیلی از نوشتن در سامانتا هاروی "این بی ریخت Unease" آینه منطق خواب و گرسنگی مغز است.عکس از شاتر

هیچ درمانی برای بی خوابی است. مانند باران یا شانس و یا رحمت می آید و می رود در خواهد شد. وجود است "بهداشت خواب" این خیلی جمله بندی که به نظر می رسد به گله کردن از insomniac برای کثیف عادات و که بیشتر insultingly هنوز هم کمک نمی کند. تماشای سامانتا هاروی معدوم کردن مشاوره که اغلب پس smugly ارائه شده به خسته—"آیا شما فکر می کنید در مورد خاموشی کور است؟" "چرا شما نمی اسپری برخی از اسطوخودوس را روی بالش خود را?"—یکی از ترسناک لذت از "بی ریخت خبري," هاروی جدید خاطرات حدود یک سال صرف تعقیب اساسی انسان نیاز است. "من فکر کردم در مورد شمع?" هاروی می گوید در یک نقطه انعکاس یک دوست. "شاید که مشکل من که فکر نمی کنم به اندازه کافی در مورد شمع."

اما وقتی که شب از راه برسه هاروی رشد می کند و از جان گذشته او را سعی کنید هر چیزی را یک بار دو بار صد بار. او brews چای. او با این نسخهها کار در اره منبت کاری اره مویی پازل. او لبخند به سیگنال به مغز او که او محتوا است و او تلاش به عمل "شبانه بخشش" موقت "رها از همه اشتباهات و همه گناه یا سرزنش می کنند." بی خوابی تبدیل هاروی به haggler او می نویسد و سپس به یک گدا. "شاید من می تواند قاچاق در خواب" او خیره کننده کوه در می رم بر روی معده خود را. "شاید شب نمی خواهد متوجه من است." این کتاب یک دلخراش پرتره از یک مشکل غیر قابل تحمل—اگر چه وجود آرامش در خواندن در مورد کسی دیگری مطلق 3 یک.m.s. (نه که هاروی همیشه به نظر می رسد در ساعت است. "من معمولا می دانید از زمان" او می نویسد: horrifyingly توسط "بافت افکار من به عنوان شب abrades آنها را.")

هاروی که اولین رمان "بیابان" خطاب نابسامانی های بیماری آلزایمر است traverser روان wastelands—کسانی که آشنا incommunicable اراضی که در آن شما احساس می کنید به نوعی هر دو بیشتر و کمتر مانند خودتان. این کتاب به نظر می رسد مناسب کثیف و وحشی چشم. همانطور که هاروی اسناد عاطفی او افراط (در یک نقطه او زوزه مانند یک گرگ) زبان خود را unravels; انجمن های مارپیچی صدای تاری. راوی گفت: به کشت یک "بله" ذهن-مجموعه نهفته در بستر تکرار کلمه تا زمانی که آن نامه ذوب شدن به یک ردیف از "چشم." "Closeyoureyescloseyoureyes . . . "او دستورات. "نزدیک شما بله. نزدیک شما هستند بله."

هر کسی که گذاشته بیدار شب قبل از یک آزمون بزرگ را تشخیص چنین دیوانه شکوفا می شود. هاروی قطاری از 4 صبح شکوفه از تفکر جادویی; داستان تکثیر درون داستان است. وجود چنین داستانی قطعه که هاروی در حال تهیه پیش نویس در مورد مردی که دست خود را حلقه عروسی در حالی که سرقت A. T. M. یک گفتگو با یک دوست است که به عنوان فیلمنامه گفت و گو است. هاروی بازگو شروع از اختلال خواب در یک faux-علمی مورد مطالعه چند صفحه بعد او را به گفتن از مرگ با غفلت از دوران کودکی خود را سگ افسون تنکی ضرايب یک افسانه است. نوشتن چنین به نظر می رسد به آینه منطق خواب و گرسنگی مغز: مصاحبه در مورد گردش تلاش همه چیز را و سپس رها کردن آنها را. جو—هاروی ناامیدی و سرخوردگی گسسته عطر—دارای قطعات با هم.

شعر را فراهم می کند برخی از دلداری. (راوی به دنبال یک تنش زدایی با آگاهی تصویب یک عبارت از فیلیپ لارکین: "میلیون petalled تکیه گل از بودن در اینجا.") پزشکان بی فایده که اکثرا به جز زمانی که آنها تجویز آرام بخش که رسیدن به هدف مورد نظر برای با شکوه دو هفته و سپس متوقف کردن کار. هاروی صفات او بی خوابی به یک رولت از تنش از جمله مبارزه با تروریسم در اروپا. اما معلوم می شود که ریشه مشکل در این است که او را وحشت از مرگ است. پس از از دست دادن یک پسر عموی به صرع او انواع او نامه ای در مورد آنچه که او می تواند انتظار می رود به عنوان او شروع به تجزیه. "یک خط تیره از محو گرد و غبار یک سرایندگی آهنگ مرگ یک تحول و Bibbidi-Bobbidi-Boo, lo-و-ببین انگشتان دست که تا به حال مدت طولانی است که آبی شروع یک خزنده تغییر به چیزی blacker. . . ." این آشفته. یک احساس آشفته خواندن آن و بخشی از این کتاب disturbia ممکن است مشتق از آن امتناع اقامت محدود بین خود را پوشش می دهد. درست است که همه ما باید بمیریم ؟ آنچه را برای متوقف کردن ما دفاع از فرو ریختن ما بقیه از تبخیر? این بی ریخت خبري معلوم مسری است.

ما زندگی را از طریق یک دوره از خواب قطع کنید. در جریان یک سخنرانی برای دانش آموزان در دانشگاه هاروارد دانشکده بهداشت Donn Posner یک استنفورد دانشیار و رئیس جمهور Sleepwell مشاوران توضیح داد که این بیماری همه گیر کوروناویروس است مصرانه خواست یک "طوفان کامل از مشکلات خواب است." به طور معمول بین سی تا سی و پنج درصد از آمریکایی ها تجربه کوتاه مدت بی خوابی; آن اعداد Posner پیشنهاد به احتمال زیاد افزایش به لطف rhythmlessness تنهایی و اضطراب افزایش قرنطینه.

ناآرامی های یک miasmic کیفیت مانند ویروسی ابر. "فکر می کنم از مشکلات خواب به عنوان عفونت" پوسنر گفت. "ما می خواهیم به پرش بر روی آن به سرعت . . . مبادا آن گسترش یافته است." با این حال حتی این استعاره ثابت می کند سخت باشد. اگر بی خوابی رفتار مانند یک سرايت بیماری آن را نیز بازتولید احساس از "درمان" که برای انتقال: self-انزوا. وجود دارد همان مرز ساعت همان امواج از وحشت. "شب خود را بدون روایت" هاروی مشاهده. در طول حملات کمی به هیچ shut-eye او گزارش زمان حرکت می کند "کمتر مانند یک جریان سیال در جایی و بیشتر مانند آب swilling در عمق کم استخر." مردم به اندازه کافی خوش شانس به پناه در خانه ممکن است تشخیص دهند که احساس. با آن دو متصل می شود و وارونه, زندگی در یک بیماری همه گیر احساس مدیون به رویای منطق به بی خردی از دروغ گفتن بیدار در تاریکی.

هاروی stuckness هر چند یک منبع خاص که او در واقع در تمایز بین اضطراب و ترس است. اضطراب در پاسخ به فرضی خطر (این ایده از یک ببر) در حالی که از ترس در حال حاضر سیگنال های خطر (یک ببر در گوشت). هاروی معتقد است که عجیب و غریب جنون محرومیت از خواب ناشی از راه اضطراب در مورد خواب احضار ناتوانی در به خواب که در آن نقطه ترس از خواب می شود گویا—بلکه غیر منطقی به دلیل هوشیاری بیشتر تشدید تهدید. (در صورتی که حس می کند کمی به شما در حال حاضر سعی کنید تا بدانند آن را هنگامی که شما بوده ام بیدار چهل ساعت است.) برای همه formlessness از هاروی خبري سپس او بی خوابی می کند در پایان یک شکل: "یک دور باطل اقلیدسی کمال است."

یک شب بی خوابی است که در نتیجه یک زمین پرورش برای پارادوکس—و هاروی که در رشته فلسفه به عنوان یک کارشناسی ارشد باعث توانا و تند و تلخ تلاش فکری دقت به عنوان اگر جنون او بیماری بودند بهترین دیدم از طریق بافت از کسر. "من سعی می کنم برای پیدا کردن کلید برای آزادی من از آن" هاروی می نویسد. "من سعی می کنم برای حل این مشکل منطق است که در حال حاضر زندگی من است." تقریبا می توانید نمودار تلاش های او: اگر راوی ناتوانی به سر اشاره کردن (x) تا به چیزی برای انجام با عدم قطعیت (y) که با از دست دادن (z)—او پسر عموی او کشور—و اگر که از دست دادن (z) می ایستد در مرگ (d) ، . . چنین مضطرب بازی روشن شدن تناقضات بی خوابی. ترس از محرومیت می تواند سرقت همه چیز دور و ترور دفاع از اسلام می تواند ثابت کند آنقدر حاد است که یک اشتیاق موقت دفاع از اسلام به سادگی به از بین بردن آن است.

اما درک این پارادوکس نیست کمک هاروی خواب. این کتاب به نظر می رسد حداقل به عنوان علاقه مند به محدودیت عقل آن را به عنوان دلیل خود را در یک نقطه هاروی توصیف "پیچیده اما خاص فشرده سازی . . . بیهودگی و ناامیدی و سرسختی" است که به خوبی یک یادگار به عنوان هر یک از چگونه آن را احساس می کنید ممکن است به طور مستمر استقرار منطق در برابر غیر منطقی است. تسلیم هاروی متوجه می شود نمی تواند اراده و یا مجبور: شما نمی توانید فکر می کنم خودتان را از طریق بی خوابی است. اما شما ممکن است سعی کنید برای آشتی خود را به "این ثابت آمیزش و جرقه و انفجار ذهن"—برای مشاهده و آگاهی خود را به عنوان یک خالص و منابع فراوان. هاروی مانند یک اژدها در یک گنج شمع شروع به محافظت از او کوهی از زندگی فکری و تلاش برای استراحت و آرامش است که ممکن است در زمان جسور دزد به آن را. "I am alive" او فکر می کند. به عنوان consolations رفتن این نوع از لنگی احساسات یکی از همکاران با "بهداشت خواب" تا تبدیل به سنگ فضل در آن شروع به هم بزنید. "من می توانم احساس زندگی من بودن است."

یک شب از یک سال و یا تا به او بی خوابی هاروی زحمت می افتد در خواب. شب بعد از آن اتفاق می افتد دوباره. راوی مقایسه پایان از اتاق خواب او vigils به راه رفتن را از زیر قوس از یک موج عظیم. نوشتن هاروی منعکس شد و او متحد در سفر به زمین خشک. "من عاقل وقتی که من نوشتن" او توضیح می دهد. "من ادامه از برخی از باز و گریزان ناخودآگاه formlessness تقریبا به نام" من " تعریف تنها بودن هیچ چیز و هیچ جا فقط سکوت است که در آن اشکال حرکت می کند." سکوت است که در آن اشکال حرکت می کند. برای خواندن هاروی به رشد فاسد در زرق و برق دار, عبارات; او یک نویسنده شما می خواهید برای برخورد با مداد در دست است. اما این شرح فرایند خلاق نیز ساخته شده من خنده. هاروی که "باز است . . . formlessness," خودش ظهور به عنوان بی ریخت unease. این است گریزان "برای درمان بی خوابی," او می نویسد: که "هیچ چیز ثابت هستند." برای هاروی بیان خود را افزایش می دهد به یک شکل از خود آشتی. خواندن کتاب او, من فکر کردم از یک ترفند است که گاهی اوقات کمک می کند تا زمانی که جهان به نظر می رسد مشکلات به ازدحام در بالین من. "استراحت" من بگوید مغز من به عنوان مهربانی به عنوان من می توانم. "این فقط من."



tinyurlbitlyis.gdclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب