به عنوان یک بچه من دوست داشتم به تماشای "باوری پسران" فیلم در تلویزیون. سری ویژه یک باند دیوانه, نوجوانان متخلفان در موقعیت های خنده دار از وارد شدن به تمام انواع از مشکلات است. قبل از اینکه من به نیویورک نقل مکان کرد این بود که چگونه تصویر باوری به عنوان یک اهل تفریح و بازی hangout برای ne'er-do-چاه و مستان.
من برای اولین بار دیدم باوری با چشم خود در ماه سپتامبر از سال 1974. در گوشه ای از باوری و هوستون, شما به احتمال زیاد برای دیدن یک دسته از بچه ها نوشیدن شراب ارزان مانند تاندربرد و یا قطار شب و حلق آویز برای زندگی عزیز به زنجیره ای پیوند حصار احاطه شده است که بسیاری وجود دارد. یک یا دو خواهد بود استفراغ و یکی دیگر می خواهم که شلوار خود را پایین در اطراف مچ پا خود را به عنوان او خود را رها و سپس پاک خود را با دست برهنه خود را در روز روشن در حالی که ترافیک whizzed توسط. برخی از crazier این بچه ها سرمایه گذاری خواهد به تقاطع به مستقیم ترافیک. دیگران را بخواهید برای یک جزوه از مردم در اتومبیل های متوقف در نور در حالی که "تمیز کردن" خود شیشه جلو با یک چرب دستمال یا یک تکه از روزنامه. در آن روزها این فقیر drunks شناخته شده بودند به عنوان دانشگاه علوم پزشکی مشهد.
وجود دارد بسیاری از وحشتناک flophouses در باوری که در آن شما هرگز می خواهید برای پایان دادن به. آمریکا, آهنگساز, Stephen Foster نوشت که "اوه سوزانا" و "Camptown مسابقه" گذشته صرف مشروبات الکلی سال از عمر خود را در باوری در هجده شصت آن شد که در یکی از آن flophouses که آهنگسازی خود شریک جورج کوپر در بر داشت او فرو ریخت و خونریزی و او را به بیمارستان بلوو که در آن پرورش درگذشت و چند روز بعد در سن سی و هشت با سی و هشت سنت در کیف پول خود را.
آن را غیر معمول نیست به گام بیش از و یا در اطراف یک بدن مرده به عنوان شما در خیابان راه می رفت. بسیاری از این اجساد مرد بودند که نوشیدن خود را به مرگ و یا سرنگون کردن یک flophouse پنجره. سابقه طولانی در باوری است که یکی از جرم و جنایت, حادثه ناگوار فسق و نومیدی و مرگ است. Pickpockets و دزد آویزان در هر بار. مردم دارو سرقت و ربوده شده است. Muggers کمین در سایه. من مدام به خودم گفتم که من هرگز تا پایان یک ادم بیکار و تنبل و اگر همه چیز بد خانواده من قطعا بعد از من.
جیمی دالگلیش یک دوست خوب از مدرسه طراحی رود آیلند (RISD) و یک نقاش بزرگ بود یک انبار در 52 باند خیابان با همسر او سوزان. David Byrne شده بود کمپینگ در جای خود خوابیده روی نیمکت و کمک به آنها در رفع چیز; David بود در حال حاضر در رابطه با آندریا Kovacs از یکی دیگر از دوستانم از RISD. جیمی و سوزان گرم و سخاوتمندانه مردم است. جیمی می دانستند که من برنامه ریزی برای شروع یک گروه در نیویورک و او به من گفت که چیزی وجود دارد رفتن در سراسر باوری در مکانی به نام CBGB که ایستاده بود برای کشور بلوگراس, بلوز—سبک موسیقی مورد نظر توسط صاحب آن و پر از تپه Kristal. من رفتم برای دیدن آنچه که اتفاق می افتد که بسیار شب.
من تا به حال رویای یک محل که در آن من به عنوان هنوز تشکیل نشده گروه می تواند بازی کند. من تصور وجود دارد که می تواند در جایی به عنوان مهم به گروه ما به عنوان غار باشگاه و ستاره باشگاه شده بود به بیتلز در اوایل روز و یک محل برای استقبال مردم است که گاهی جالب جدید موسیقی. آن شب وقتی که من راه می رفت به CBGB به نظر می رسید تنها و غمگین واقعی باوری شیرجه رفتن. هیچ کس وجود دارد. نه موسیقی و نه حتی در jukebox. محل بوی آبجو گه سگ و روچ اسپری. من از متصدی بار برای یک بطری نورد سنگ. سپس من شنیده ام صدای یک استخر بازی در این باشگاه است. من به دنبال صدا قطع بیش طبقه ناهموار. وجود دارد چهار بچه استخر عکسبرداری. یکی از آنها در لباس نقره ای و رنگین کمانی sharkskin کت و شلوار سیاه و پیراهن و کراوات بنفش با نقره الویس پریسلی سایه. موهای خود را حدود یک هشتم اینچ طولانی بیش از همه. آن را در یک نگاه. من به تماشای بازی آنها را برای چند دقیقه و پس از آن من از آنها پرسیدم که آیا برای رفتن به هر موسیقی که به شب. مرد در sharkskin کت و گفت: در چه صدا برای من مثل یک سنگین لهجه مکزیکی "نه مرد. امشب نه اما دوباره در روز جمعه و Ramones در اینجا خواهد بود." من فکر مکزیکی موسیقی ؟ به او گفتم: "O. K., من خواهید بود."
من پشت مترو به شهرستان لانگ آیلند جایی که من دختر تینا ویموته و من با بهره گیری از مهمان نوازی برادر Yann و دوست دخترش جولیا مک فارلین. یان بود و بیش از شش فوت قد و فوق العاده روشن و مناسب و خوش تیپ. او به تازگی طلاق گرفته از Lally دختر واشنگتن پست ناشر کاترین گراهام. او به تینا و من بدون پایان تشویق. من پیوست تینا یان و برای یک لیوان شراب و گفت: آنها در مورد CBGB. به من گفت که در صبح من می توانید Village Voice و شروع به دنبال یک انبار. یان بود که زیر شیروانی قرار دادن زندگی پیشگام به من گفت را فراموش Village Voice: "نگاه در نیویورک تایمز' صنعتی املاک و مستغلات بخش است. به دنبال یک فضای خام." این که چگونه او خود را در بر داشت زیر شیروانی قرار دادن. او تمام طراحی و کار ساخت و ساز خود را—او شده بود I. M. Pei طراح ارشد برای شرق بال گالری ملی خواهد بود و دوباره برای بزرگ لوور در پاریس, اما در حال حاضر او انشعاب در خود دارد.
یان و مهربان بودند اما ما نمی خواهم به تحمیل بر آنها را برای بیش از حد طولانی است. من تا به حال تقلا برای اولین بار از بی خوابی در زندگی من است که در شب. من احساس اضطراب در مورد پیدا کردن یک محل به, زنده شدن یک بعد کار شروع یک گروه و موفقیت به عنوان یک هنرمند. در ساعات روز من تا به حال اعتماد به نفس زیادی و هرگز به خودم شک اما در شب وقتی که من غیر روحانی کردن به خواب چرخ را متوقف نمی چرخد و من تصور بدترین. من تا به حال انتخاب زندگی یک هنرمند به معنای واقعی بود که شروع به فرو رفتن در. وجود دارد هیچ تضمینی از هر چیزی. تینا و من در خود ما است و ما تا به حال شجاع بود.
صبح روز بعد من شروع به جستجو برای یک انبار. من نیاز به یک محل که در آن یک گروه می تواند تمرین و تینا می تواند رنگ پس از او تا به حال هنوز رتبهدهی نشده است توافق برای پیوستن به گروه. البته ما نیز نیاز به زندگی می کنند وجود دارد. بسیاری از مکان های من پیدا شد یا زندان و یا اجرا کردن کارخانه. یکی از محل ما رفت و به در الفبای شهر در آتش بود; دود شد و مواج در ویندوز و در عین حال هیچ کس آمد به خاموش کردن آتش. من بر این باور نکردنی بود اما واقعیت از پایین سمت شرق در سال 1974.
The Ramones نمی شد یک مکزیکی, باند, بعد از همه. آنها چهار بچه در مورد سن و سال من. گیتاریست و نوازنده باس به حال شیک shag موهایشان مانند خلیج شهرستان غلطک. درامر بود و تا به حال مینیمالیستی سبک بازی. خواننده شد, قد بلند, تکان دهنده, لاغرها, و سنگ با faux لهجه انگلیسی. خود آهنگ ها را با صدای بلند و بسیار سریع است. "Blitzkrieg Bop" به عنوان مثال, یک صد و هفتاد و شش ضربه در دقیقه و تنها در حدود دو دقیقه. گاهی اوقات آنها را به توقف در وسط یک آهنگ و فریاد زدن در یکی دیگر در مورد اشتباهات آنها ساخته شده و یا فقط به اعلام کند که آنها احساس نمی مانند در حال پخش است که آهنگ امشب. من تا به حال هرگز دیده می شود هر چیزی مانند آن. با آهنگ عناوین مانند "I don't Care" "ضرب و شتم بر روی بچه بداخلاق و لوس" و "من نمی می خواهم به راه رفتن در اطراف با شما" the Ramones به نظر می رسید مانند یک مفهومی-هنر قطعه. حتی اگر آنها تا به حال بسیاری از پرداخت تا به انجام آنها کاملا اصلی و من آنها را دوست داشت. به من چپ CBGB که آخر هفته خیلی دختر در درب من گفت که هفته آینده خنک باند به نام تلویزیون بود. من به او گفتم که من می خواهم وجود دارد.