در Joyce Carol Oates رمان "به خاطر آن تلخ است و دلیل آن است که قلب من" (1990) ادم که بدشانسی میاورد Fairchild a star high-school ورزشکار اختصاص داده شده است که پنج-صد-word مقاله در موضوع "من باور دارم." به تعجب خود را Jinx می یابد خود را بی وقفه افزایش سرعت مقاله"در یک شدت از غلظت" اوتس به ما می گوید "به عنوان singleminded به عنوان غلظت خود را در بسکتبال." هدف از این "طاقت فرسا" فرایند است که به تیز کردن او و یا به نحو روشن شدن تفکر خود را اما در حال حاضر به این حقیقت که او درک آن و برای نشان دادن خود حس تازه کشف شده که "کلمات بر روی کاغذ" می توان به "عبارات روح است."
آن را به سختی کشش برای دیدن تمثيل را در اینجا برای خالق خود روش—رویکرد خود را به نوشتن یک عقیده ظهور به عنوان یک عقیده را در خود دارد. به عنوان دور برگشت به عنوان رمان در Oates سرزمین عجایب چهارگانه مانند "گران مردم" (1968) و "آنها" (1969) که موفق به دریافت جایزه ملی کتاب پنجاه سال پیش از این سقوط Oates است و مستقر او تعصب و غیرت برای تجدید نظر به ایجاد یک سبک از محرک خشونت. او ده ها رمان و صدها داستان کوتاه و بسیاری از آنها را در غرب نیویورک, چشم پوشیدن هوا سرد تسلط به نفع یک نوع کشت آسیب پذیری یک میدین engulfment. وجود انسان در دست زدن به نظر می رسد در درجه اول سوماتیک سازمانی و او ورزیدن adjectival نثر گاهی اوقات می تواند به عنوان خوانده شده مانند یک نوع دراماتیزه پدیدارشناسی. حتی در یک شهر شلوغ خیابان شخصیت او می تواند در سراسر آمده به عنوان frontierspeople یا زحمتکشان در یک قطبی اعزامی. او به عنوان فراخوانی یک جهان از تپش قلب و thumping گوش و آب دهان او نمایشگاه طراوت آزادی از خجالت بی تفاوتی نسبت به مفهوم درد نمیخورد.
اوتس را دوست رمان نویس جان گاردنر یک بار پیشنهاد کرد که او سعی کنید به نوشتن یک داستان "که در آن همه چیز به خوبی برای تغییر است." که اتفاق افتاده است هنوز رتبهدهی نشده است. او آخرین کتاب عظیم و اغلب درخشان "شب. خواب. مرگ. ستاره ها." (Ecco)—چهل و نهم رمان او منتشر کرده است, اگر شما حذف آنهایی که او نوشته است تحت نام مستعار—از مشخصه های کار. آن شروع می شود با یک عمل خشونت پلیس و درآمد حاصل به سند تأمین عواقب قربانی و همسر و فرزندان: اعتیاد به الکل سطح پایین جرم و جنایت زناشویی شکست اولیه فروپاشی عصبی. در سال 1977 مجله ورود Oates اذعان کرد که کار او تبدیل می شود به طور غریزی نسبت به آنچه که او به نام "central سالاری عمل خشونت است که به نظر می رسد نماد چیزی فراتر از خود است." شاید بیشتر به شدت مضحک بیانیه در œuvre می آید و در دوم رمان "بهشت زمینی وجد" (1967) هنگامی که یک زن می گوید: "هیچ کس به کشته شدن هیچ کس این است که ایالات متحده" در حالی که مهمترین مشخصه قطعه از نمایشگاه ممکن است در "پرنده کوچک بهشت" (2009): "پدر بود آوردن من به خانه در آن شب نوامبر طولانی نیست قبل از مرگ-توسط-اخراج-تیم ملی به یک خانه از آن او شده است می خواهم تبعید توسط مادر من است." در میان معاصر آمریکایی نویسندگان داستان—و پس از مرگ فیلیپ راث و Toni Morrison, او دارای یک ادعای قوی به preëminence—Oates به وضوح نمایش, چه, Henry James به نام "تخیل از فاجعه" یک دانشکده یا سستی او اغلب می دهد تا خلاقیت خود را. ("گاهی اوقات به او فکر idly در مورد زلزله, آتش سوزی, ساختمان, ترک خوردگی, در, دو," ما در خواندن "آنها را." "او فکر آتش سوزی, از بولدوزر سیما درختان و ساختمان ها است.")
اما در جایی که جیمز می خواستم به اهلی حس خود را که زندگی وحشی و شیطانی مشروط و چند Oates شیپور خاموشی او احساس درونی هرج و مرج به عنوان یک خلاق منابع. جیمز گفت که هنرمند ابدی مشکل بود که چگونه برای ایجاد یک الگوی هندسی است که پنهان این واقعیت است که "روابط توقف در هیچ جا"; Oates صحبت از الاستیک و مایع. در سال 1968 او ابراز تمایل به انتشار "یک کار طولانی با بسیاری از شخصیت, بسیاری از حوادث ناهموار ممکن میکند و نجس طرح از نزدیک و گره خورده با 'واقعیت' "—یک فرمول است که باید نگه داشته James بیدار برای ماه—و هر هزینه ای که شده وارد و در Oates کار او را نمی توان متهم به عدم تحقق این جاه طلبی.
در کتاب به عنوان نامتجانس به عنوان اولین رمان, star-crossed عاشقانه "با مرتعش سقوط" (1964) جشن شهری حماسه "آنها" و "سرزمین عجایب" (1971) به ناعادلانه تمسخر عارف-سیاسی-دانستن, هیجان انگیز "ترور" (1975), تحصیلی مجلسی قطعه "Marya: یک زندگی" (1986) که آیزنهاور-عصر کرونیکل "شما باید به یاد داشته باشید این" (1987), the Marilyn Monroe زیستی-تخیلی "ورزش" (2000), و پس از 9/11 کوچک-شهر راز "کارتاژ" (2014) شخصیت اصرار دارند که تجربه یک ظرف غذا از خرده ریز و خرد کن. Jessalyn McClaren در "شب. خواب. مرگ. ستاره ها.," نشان می دهد که این حالت روانی او خواستار "بیوه-فکر می کنم از کمک به او را به حرکت و تغییر شرایطی است که چیزی بیش از "یک به سختی کنترل می شود وحشت از سلول های عصبی crazily شلیک."
حتی در یک پذیرای آب و هوا مانند یک زیبایی قطعا اثبات تفرقه و شرایط کرده اند که اغلب خشن است. اگر ادم که بدشانسی میاورد Fairchild زور زدن به بیان روح ایستاده در Oatesian اصول و سپس خانم Dunphy ارشد-سال معلم انگلیسی می توان گفت به تجسم رسمی ادبی استانداردهای. (صحنه می گیرد در سال 1957.) او به ادم که بدشانسی میاورد D-plus و اصرار دارد که او خوش شانس بود برای دریافت یک F., "شما می دانید حکومت," او می گوید. "هیچ اجرای احکام." وقتی ادم که بدشانسی میاورد resubmits خود انتساب او دریافت یک B-plus و پیام روشن است—در آن بازی امن او انکار خود را از این فرصت برای رسیدن به چیزی متعالی. اوتس تصویر killjoy ادب ممکن است دیده می شود به عنوان یک بینی thumbed سوء نیت در کتاب داوران اما نگرش او نسبت به خانم Dunphy را تنگی دارای ریشه های عمیق تر.
بالا-دستیابی به محصول نوزده-پنجاه دانشگاهی—او valedictorian از فارغ التحصیلی کلاس در دانشگاه سیراکیوز در سال 1960—اوتس را رد کرد آنچه که او را دیدم به عنوان حاکم pieties ادبی انجام: "و تقارن و وحدت تن دقت است." در یک مطالعه از D. H. Lawrence شعر—یکی از یک سری از کاملا بلند پروازانه ادبی, مقالات او منتشر کرده است—او در زمان هدف در خردگرا دستور کار ترویج شده توسط برجسته منتقد R. P. Blackmur که تا به حال منجر به هنری جیمز احیای در سال 1934 با یک نسخه از جیمز prefaces ("هنر رمان"). در یک مقاله در داستایوفسکی را "صاحب" اوتس تاسف است که منتقدان با "Jamesian حساسیت . . . به سادگی می توانید ببینید" ساختار دیگر رمان و استدلال کرد که شل شل هیولا—در جیمز بدنام عبارت—"سست و شل و هیولا تنها به منتقد که دچار سردرگمی خود را نسبت short-sightedness با زیبایی شناسی اصل است."
اوتس تنها نبود در این جنگ صلیبی—حداقل نه در ابتدا. در سال 1949 زمانی که او یک دختر مدرسه ای در Niagara County, جایزه نوبل اهدا شد به ویلیام فاکنر نویسنده بود که غرق در کار داستایوفسکی و اخراج جیمز به عنوان یک "prig." بسیاری از بهترین و شناخته شده ترین رمان نویسان که به تازگی در آن سال—Lessing, زیر, میلر, Styron—حال ادای احترام به مدل روسی. در انتقاد هم راه فرار از فرمالیستی cul-de-sac گرفته شد تا در مهمترین آنها ایریس مرداک را جدل "متعالی و زیبا بازبینی" (1959) و "در برابر خشکی" (1961) و در فرانک Kermode را "حس یک پایان" (1967) یک مطالعه از "معضل از داستان و واقعیت" که از نظر دستگاه های مورد استفاده توسط "ادم سفیه و احمق." و Blackmur خود را تغییر قلب, استقبال رادیکال موقعیت جدید است که به همراه داشت, مقالات مانند "شل و شل هیولا از هنری جیمز" (1951) و یک مطالعه از اروپا رمان که ساکن در کار داستایوفسکی ارائه شده به صراحت نسبت به محصولات "فرم."