"تئاتر نمی تواند از دست این لحظه ای": مصاحبه با Audra مک دونالد

تصویر توسط Nhung LêAudra مک دونالد از جولیارد در سال 1993 بیست و دو ساله با یک lyric soprano به عنوان بکر به ع

توسط NEWS-SINGLE در 5 مرداد 1399
An illustrated portrait of Audra Mcdonald slightly smiling with an off shoulder blue dress.
تصویر توسط Nhung Lê

Audra مک دونالد از جولیارد در سال 1993 بیست و دو ساله با یک lyric soprano به عنوان بکر به عنوان نقره استرلینگ و به سرعت جعلی یکی از مشهور ترین مشاغل در برادوی تاریخ است. یک سال از مدرسه او را به عنوان بازیگر کری Pipperidge در مرکز لینکلن احیای "چرخ فلک" در چه مورد ستایش قرار داد به عنوان دستیابی به موفقیت در "color-blind, ریخته گری" و برنده اولین جایزه تونی برای این نقش است. بیشتر Tonys به دنبال برای "استاد کلاس" "Ragtime" و "کشمش در آفتاب است." و پس از آن بیشتربرای "ماهی خوراکی دندان دار و Bess" و "بانوی روز در امرسون نوار و جلو پنجره" که در آن او با بازی شکسته Billie Holiday. او باقی می ماند تنها مجری همیشه به نفع شش Tonys و تنها به پیروزی در هر چهار دسته بندی های موجود.

مک دونالد طرح برای این بود که به بازی بلانش دوبوا در "اتوبوسی به نام هوس" اما مثل همه زنده تئاتر تولید از خط خارج شد با این بیماری همه گیر. در عوض او شده است در قرنطینه خانه اش در وستچستر با شوهرش خواهد Swenson (co-star در سال 2007 تولید "110 در سایه") خود چهار فرزند (سه دختر از ازدواج های قبلی و یک کودک نو پا, Sally) به علاوه خود یازده ساله سگ و "حدود پنج صد قورباغه ها در خارج" مک دونالد گفت: به تازگی. با این وجود او است و نه غیر فعال شده است. در ماه آوریل او به نظر می رسد همراه با مریل استریپ و Christine Baranski در به یاد ماندنی تفسیر "خانم ها که ناهار" به عنوان بخشی از یک آنلاین کنسرت برای Stephen Sondheim را ninetieth تولد. این ماه انجام یک کنسرت مجازی از فضای خارج از گاراژ که او خواستار "Chill اتاق."

و پس از آن وجود دارد نژادی فرضی که ریخته بیش از سیاه و سفید زندگی می کند ماده تظاهرات به تئاتر جهان است. در ماه ژوئن مک دونالد تاسیس سیاه تئاتر ایران همراه با نوازندگان مانند Phylicia Rashad, Wendell Pierce, و بیلی پورتر. در افتتاحیه آن تاون هال مک دونالد تعدیل گفتگو با Sherrilyn Ifill از N. A. A. C. P. دفاع حقوقی و آموزشی صندوق. زمانی که من رسیدم مک دونالد توسط زوم, او در, از بچه های اتاق خواب; که "لرز" اتاق شد و تحت اضطراری دودکش تعمیر و سالی می تواند شنیده آواز در راهرو. "تا آنجا که ما سعی می کنید به ماندن پر انرژی برای ما فقط نمی تواند تکرار سه ساله انرژی" مک دونالد گفت. "اگر چه ما فقط پیدا کردن برخی از کرم ها در باغ ما و ما در حال رفتن به سازمان دیده بان آنها را تبدیل به پروانه ها." مکالمه ما—در مورد خود او دگردیسی از تضعیف روحیه دانش آموز در مدرسه جولیارد که در آن او جان سالم به در اقدام به خودکشی به برادوی افتخاری برای یک مدافع جامعه—ویرایش شده است و فشرده.

تئاتر و مانند بسیاری از صنایع شده است محوری به یک لحظه دیرتر نژادی حساب. به عنوان یکی از برجسته ترین اگر نه از برجسته ترین سیاه, تئاتر, هنرمندان, در امریکا, چگونه به شما شده است فکر کردن در مورد آنچه نقش خود را باید بود ؟

شما نیاز به انجام آنچه شما می توانید برای ایجاد فضای بیشتر. هر زمان که ما قادر به رسیدن به اتاق من فکر می کنم آن را شغل خود را برای ایجاد فضای بیشتر. من نمی توانم به شما بگویم که چگونه بسیاری از جوانان آفریقایی-آمریکایی با دانش آموزان و یا فلان چیز آمده است تا به من و می گویند: "من به تماشای شما به عنوان یک بچه و من به یاد داشته باشید اگر او انجام برادوی, پس از آن من می توانید آن را انجام دهید. و من می توانید آن را به عنوان یک سوپرانو. من نمی باید آن را در راه است که جامعه را عمدتا به دیدن من—sassy beltress."

آیا شما مردم می خواهم که در حال رشد است ؟

برای من لنا هورن و Diahann Carroll, البته. الا فیتزجرالد. بدیهی است که او هرگز برادوی اما که بود الا صدا. که هیچ کس دیگری به جز صدای الا. و سپس Lillias سفید من فقط ستایش. من این آلبوم از "ویز" که من گوش به دوباره و دوباره. من هرگز فکر نمی کردم که من حرفه ای است که من به پایان رسید تا داشتن اما من حداقل می تواند وجود داشته باشد. وجود دارد و حداقل فضا گرفته شود تا زنان.

من همیشه استفاده می شود صدای من تماس بگیرید توجه به مسائل است که من فکر می کردم مهم بودند. من شده است در هیئت میثاق خانه برای چهار یا پنج سال در حال حاضر انجام کار با جوانان بی خانمان تلاش به آنها سرپناه و آموزش و پرورش و غذا و کرامت است. با سیاه تئاتر ایران آن را در مورد همه ما گفت: "ما نمی توانیم در حاشیه بنشیند. ما می زاری همه چیز را در رفتن, اما چگونه می تواند به ما به عنوان یک گروه در اثر تغییر در برخی از بزرگتر راه از خود ما?" به عنوان Sherrilyn Ifill گفت که در تاون هال "همه به استفاده از ابزارهای در دست خود را."

خیلی از گفتگو شده است در مورد نهادی را تغییر دهید. چه که شبیه به شما ؟

هنگامی که شما نگاه در برادوی و تئاتر به طور کلی ممکن است نگاه مانند "خوب وجود دارد یک فرد سیاه و سفید که در گروه" یا "کسی که در حال بازی سیاه و سفید بهترین دوست" و یا "شما فقط به حال 'تینا" در برادوی است." اما بسیاری از اوقات هنگامی که شما در پشت صحنه وجود دارد بدون رنگ در I. A. T. S. E., در کمد لباس, اتحادیه مو-و-آرایش اتحادیه مدیران مرحله. مردم در ریخته گری—من نمی توانم فکر می کنم از یک فرد مجرد از رنگ. شاید من اشتباه می کنم اما واقعیت این است که من نمی توانم یکی آمد به سر من یک مشکل است.

وجود دارد چند تا از مدیران از رنگ. هنگامی که شما به مسائل اجرا با یک اسکریپت است که با رسیدگی و یا با کسانی است که دیده می شود برای برخی نقش های زیادی از این مشکل حل خواهد شد اگر شما تا به حال افراد دیگر از رنگ در اتاق و گفت: "خوب این است که چرا شما در حال گرفتن مقاومت در حال حاضر" و یا "فقط باز کردن ذهن خود را به این" یا "چرا ما نه گفتن بیشتر از این مردم—ما مردم—داستان؟" شما باید هیچ کس در اتاق فکر کردن در مورد که آنها می توانید امتیاز نیست که در مورد آن فکر می کنم به خصوص زمانی که درصد زیادی از مخاطبان سفید است و همچنین. این فقط یک چشم انداز است.

نمایشنامه نویس جرمی O. هریس توییتی که اکثر تونی برنده جایزه بازیگر و تنها زندگی نمایشنامه نویس با دو جایزه پولیتزر—معنی شما و لین Nottage—هر دو سیاه اما شما نمی توانید می گویند که از هر یک از عمده مدیران هنری در شهر نیویورک است.

دقیقا. هنری و مدیران و تولید کنندگان. که نباید در این مورد. راستش این احساس می کند مانند تغییر واقعی در حال حاضر. وجود دارد در حال رفتن به بیش از حد بسیاری از مردم به تماشای بیش از حد بسیاری از مردم خواستار آن است که همه چیز نگاه متفاوت است. من از دیدن آن در منطقه ای تئاتر در ایالت یوتا است که در حال قرار دادن اظهارات. و ما باید این نسل Gen Z که بسیار آگاه از جایی که آنها پول خود را و آنها می توانند پشت یک علت و یا تماس از سازمان های خاص و یا نشان می دهد و آن را مقدار زیادی از توجه ناخواسته در یک بسیار سریع و قدرتمند در راه است. تئاتر نمی تواند از دست این لحظه. تئاتر خواهد بود در سمت چپ گرد و غبار و من فکر می کنم اگر ما نمی توان تغییرات اساسی.

در جهان متناوب, شما می خواهم به بازی بلانش دوبوا در حال حاضر در ویلیامزتاون. است هر یک از این ساخته شده که شما احساس متفاوت در مورد چگونه شما می خواهید به استفاده از حضور خود روی صحنه انتخاب خود را از پروژه ؟

من همیشه در انتخاب پروژه ها با مقدار زیادی از صداقت. من یک زن بود که کشته شده توسط پلیس آمریکا در "Ragtime." من انجام داده ام "کشمش در آفتاب" توسط یکی از بزرگترین سیاه زن نویسان تئاتر شناخته شده است. و من Billie Holiday—وحشتناک از آنچه اتفاق افتاده است به او. آن را وحشتناک آهسته ماشین خراب است. و چیزهایی وجود دارد که من برای مبارزه و چیزهایی است که من همچنان به مبارزه با برای. من فکر نقشی که من بازی در "مبارزه خوب" در حال حاضر. که انتخاب شد بسیار به طور خاص و آنها را نویسندگان از رنگ در کارکنان خود را. زمانی که همه چیز پایین آمده پایک که احساس می کنم راست و یا در حال کاوش در راه است که احساس می کند معتبر به مردم سیاه, سیاه زنان ما صحبت کردن. Delroy Lindo خودم Nyambi Nyambi مایکل قایقرانی, Cush ادم تنومند و بدقواره همه ما.

در واقع به همین دلیل من تصمیم به انجام این کار خاص تولید "اتوبوسی" است زیرا Robert o'hara است که کارگردانی آن است. پس این است که یک مرد سیاه و سفید کارگردانی این یاد قطعه ای از تئاتر و انجام کاری کاملا انقلابی با آن است. دوباره او را پاکسازی فضا. بنابراین من قصد دارم به تغییر چیزی در مورد راه من شده اند انتخاب پروژه های من, چرا که من همیشه آن را انجام داده که در راه است. و من آموخته بود که با پدر و مادرم.

در چه راه ؟

زمانی که جوان بودم, من می خواستم به استماع در شام تئاتر به بازی "Negro بنده" در "معجزه کارگر." من بازیگران را در بخشی و پدر و مادرم گفت: "البته که نه." من به یاد داشته باشید که خیلی ناراحت و گفتند: "شما را درک روزی. شما نمی نیاز به تداوم آن کلیشه. دیگر وجود دارد چیزهایی که شما می توانید انجام دهید." من در تدریس این درس در مثل نه. و من می توانم به عقب نگاه در کل زندگی حرفه ای و می گویند که درس باقی ماند با من کل زمان.

شما نمی بازی اویتا زمانی که شما شانزده?

آره من شام تئاتر. و بود که در فرزنو ، اجازه دهید من به شما بگویم چیزی در مورد فرسنو, کالیفرنیا,: Devin Nunes نشان دهنده آن در حال حاضر. بنابراین شما بروید وجود دارد. و این بود که در سال 1986 زمانی که من بازی که بخشی. آن در نظر گرفته شد یک رسوایی برای من به انجام آن است. من دو بازیگران, چرا که آن را یک نقش سخت بود و من هنوز هم در دبیرستان و مردم با تماس با دفتر جعبه و می گویند "این است که یکی سیاه و سفید و یا سفید یک امشب؟"

شما با وسواس برادوی به عنوان یک کودک. چرا شما را تا پایان مطالعه کلاسیک صدا در جولیارد?

من نمی من انجام مشق شب. من واقعا نمی مطالعه درسی برای یک جولیارد در صدای گروه. من فکر کردم صدای من است, من قوی ترین کت و شلوار—من فقط استماع به عنوان یک خواننده. من تا به حال به استماع با موتزارت آریا ساموئل باربر آریا. من تا به حال به آواز خواندن در زبان های مختلف. و بنابراین من باید شناخته شده است. بیا Audra! آن شده اند باید خود را اولین نشانه! و من را قبول کردند. من شوکه شده بود. من فکر کردم شما نمی گویند هیچ به جولیارد—شما بروید. من را می توان در نیویورک و من قادر خواهید بود به بازیگری درس و درس های رقص. من نمی دانستم که من اجازه داده می شود به مطالعه خواهد بود, کلاسیک, صدای.

این بود که دلیل اصلی که چرا خود را تجربه وجود دارد تبدیل شده به طوری کابوس?

بله. این یک glib راه برای توصیف آن, اما, اگر شما عاشق کیک اما یک کیک است که در ساختمان دیگری نیست که شما آن را ببینید یا لمس آن—به طوری که آن را نمی کند, شکنجه, شما آن را به عنوان اگر آن را در اتاق بودند با شما و هر کس دیگری است و شما نمی توانید هر گونه. که آنچه در آن احساس می کردم که برای من در نیویورک در جولیارد زندگی در برادوی, دیدن Patti LuPone در سراسر خیابان در "هر چیزی می رود." این تنها چیزی که من همیشه می خواستم و من اینجا هستم در این حباب کوچک گفت: "نه شما نمی توانید آن را داشته باشد."

این بود که اگر من در فیلم "خارج است." من رفته به غرق محل. من همه آن را ببینید و من نمی توانم آن را دریافت کنید. اما من نمی سرزنش جولیارد. بود که برنامه های خود را.

به یک دانشجو که تلاش خودکشی یک معامله بزرگ است. به دنبال بازگشت, آیا شما احساس می کنید از آنجایی که ما شده ایم صحبت کردن در مورد نهادی که وجود دارد برخی از نهادی حمایتی است که مورد نیاز شما است که شما نمی گرفتن ؟

یک بار اقدام به خودکشی اتفاق افتاده است وجود دارد حمایت باور نکردنی از نظر من سلامت روان. آنها تا به حال یک درمانگر در مدرسه که شما می تواند صحبت می کنند ، آنها من را به یک بیمارستان و سپس بخشی از نگه داشتن من در آن بیمارستان برای یک ماه تا زمانی که من می تواند به یک محل که در آن من به خودم صدمه کنه. و سپس آنها به من اجازه مرخصی. آنها تا به حال تمام ساختارهای پشتیبانی در محل برای شکست. و هنگامی که من به پایان رسید تا آمدن به مدرسه این فرصت را به استماع "راز باغ" و سپس فرود های این مدرسه گفت: "شما به انجام این کار است. ما خود را نگه دارید در اینجا قرار دهید بنابراین شما می توانید به عقب می آیند."

شما در ادامه به یک حرفه ای بزرگ در برادوی و برنده سه Tonys زمان شما بیست و هشت. چگونه شما را تقویت خود را به مطمئن شوید که شما می تواند مقاومت در برابر فشار روانی و نیست که این اتفاق می افتد دوباره ؟

هنگامی که من از بیمارستان من هنوز هم رفت و به درمان به طور منظم به عنوان یک پایه و اساس به عنوان من می توانم. آن را سخت تر زمانی که من در جاده ها است. همه ما می تواند استفاده از درمان است. خدای من در حال حاضر هر کس می تواند با استفاده از درمان است. من همیشه به حال این نوع از اوردرایو—"من انجام تئاتر. این چیزی است که من می خواهم به انجام من می خواهم به انجام است." زمانی که من به دنبال آن در برخی از راه, پس از آن من احساس O. K.

اما وجود دارد مقدار زیادی از جنگ که من از دست داده اند. وجود فشار هنگامی که شما به خوبی انجام دهد و سپس هر کس می گوید: "شما سه Tonys, در حال حاضر به من نشان بده" و یا "خوب شما نمی تونی که زمان—a-ha!" و سپس فشار من را در خودم مایل به تکامل ادامه را انتخاب کنید چیزهایی که چالش من و چیزهایی که من می دانم که ممکن است باعث شود من به سقوط تخت در چهره من. قسمت سخت برای من بود که به من گفته شد من که نمی توانستم. من حتی نمی تواند انجام یک چیزی که من احساس شد در استخوان من. هیچ کس به من گفتن که در حال حاضر به جز من حدس می زنم برای coronavirus.

اوایل زندگی حرفه ای خود را در دهه نود به نظر می رسد این توقف افزایش, اما من مطمئن هستم که آن را در داخل. شما کاملا بر خلاف هر چیز دیگری در نظر بودن lyric soprano انجام موزیکال یک آمریکایی آفریقایی مجری که نمی شود که انجیل صوتی و یا بازی "لودگی" همه چیزهایی که شما آگاهانه اجتناب شود. می تواند شما را توصیف برخی از تجارب حرفه ای خود را در اوایل تلاش برای شکستن به این دنیا ؟

من نمی خواهم بگویم حق کردن خفاش است که من نه کوبیدن افرادی که باور نکردنی خوانندگان انجیل یا بزرگ در بازی لودگی شخصیت. که نه من. ما یکپارچه. وقتی که من اولین بار آغاز شده آزمون, من می خواهم به خواندن در پشت صحنه و در, و مردم می گویند چیزهایی مانند "شما می توانید کمی بیشتر در خیابان ؟" یا "می تواند به شما بی احترامی صحبت کردن آن کمی بیشتر است؟" من که خیلی در گاو-تماس با زندگی است.

و من از گاو می نامد. مردم فکر می کنم من فکر نمی—کنم. من به پایان رسید تا گرفتن سهام تابستان در شهرستان دیگران در سال 1989. من به یاد داشته باشید و حتی بعد از آن تلاش برای استماع "زیبایی و هیولایی" من نمی توانستم بازیگران به عنوان یک قاشق در این گروه است. من ویران است. سپس حق پس از من به پایان رسید تا آزمون برای "چرخ فلک." من که به جای.

خنده دار این است که خود را نه تنها داستان در مورد یک موضوع با دیزنی. [در سال 1999 مک دونالد با بازی گریس فارل در یک ABC television فیلم "آنی" و او گفت که این شبکه خواسته مدیر, راب مارشال به ساقه پایان متناوب که در آن پدر Warbucks نمی کند و پیشنهاد ازدواج به او.]

بله! آنها احساس آنها از دست دادن بخشی از مخاطبان خود اگر پدر Warbucks به پایان رسید تا پیشنهاد به دست فضل حتی اگر آنها در حال حاضر بازیگران در نقش. منظورم این بود که نزدیک به پایان تیراندازی, برنامه, بسیار از آن بود در حال حاضر در می توانید. ناگهان همه از یک ما به reshoot چرا که "ما نه تنها اطمینان حاصل کنید که این در حال رفتن به پرواز در برخی از ما جنوبی بازار." گذشته از این واقعیت است که آن را هولناک و شرم آور و بدتر برای من نگاه کردن به آن و فکر می کنم اگر من تا به حال دانش است که من در حال حاضر که من فقط ترک ؟ چون من بیشتر از صدای من از من ، و من نمی دانم آنچه در پاسخ به این که چرا راب مارشال به پایان رسید تا بودن چنین متحد و باد به reshoot به طوری که آنها نمی تواند از آن استفاده کنید. بنابراین من به پایان رسید تا ماندن در اتاق سیاه "فضل" به پایان رسید تا کسی کاملا شایسته پدر Warbucks به پیشنهاد.

خیلی از خود را در اوایل زندگی حرفه ای تا به حال به انجام با ایده "color-blind, ریخته گری" و یا "غیر متعارف مصاحبه" را به عنوان شما گفت در خود تونی سخنرانی برای "چرخ فلک." که بسیار لازم است گام برای باز کردن موسیقی-تئاتر کانن اما گفتگو به نظر می رسد که تغییر در ده سال گذشته یا بیشتر. من فکر می کنم دانیال ماهی تولید "اوکلاهما!," که نبود فقط رنگ-کور, ریخته گری—آن واقعی بود reimagining از این استاندارد کار با نویسندگان است. و البته "همیلتون" به عنوان به خوبی. دارای تفکر خود را تکامل یافته در مورد به اصطلاح رنگ-کور ریخته گری و ارزش آن در مقابل دیگر راه باز تئاتر است ؟

مانند من فکر می کنم که وجود دارد دیگر هیچ ارزش رنگ-کور, استفراغ کردن,?

برای مثال شما ذکر "اتوبوسی." درخواست تجدید نظر نیست فقط بازی بلانش دوبوا اما کار کردن با یک مدیر با تفسیر. به نظر می رسد مانند یک گفتگو مختلف از یک نفر با داشتن بیست و پنج سال پیش بود که آن را "آیا ما می توانیم یک سیاه کری Pipperidge?" وجود دارد خیلی بیشتر سوال از کجا این داستان آمد از در وهله اول.

آره و به جای فقط گفت: "ما آنها را تضعیف و نگاهی که آنها انجام می دهند فقط به عنوان به خوبی به عنوان یک فرد که در نقش" آن را مانند "نه آنها در این نقش برای یک دلیل خاص" به هر تقدیر این تفسیر در یک راه کاملا متفاوت و یا درخشش نور که این شخصیت ها هستند. کل متن بازی است که باید در برخی از راه های reimagined چون شما نمی گویند "بود نابینا به رنگ خود را." شما گفت:, "اجازه دهید رنگ خود را در حال حاضر افزایش چگونه شما ببینید این کل داستان است."

این باعث می شود من فکر می کنم زیادی در مورد تولید "ماهی خوراکی دندان دار و Bess" که شما در هشت یا نه سال پیش و چگونه شما و دایان Paulus و Suzan-لری پارک بودند تجدید نظر در مواد اصلی است. که بحث برانگیز شد اما در حال حاضر به نظر می رسد مانند, چرا نمی زنان و مردم رنگ سوال این کار توسط مردان سفید در مورد مردم سیاه و سفید که نوشته شده بود هشتاد سال پیش است ؟

راست. و بدیهی است که ما می دانیم این بحث که ایجاد می شود. ما فقط می خواستم مطمئن شوید که آنها به عنوان افراد سیاه و سفید به عنوان انسانی به عنوان آنها می تواند. ما تبدیل به عنوان بسیاری از که روایت به عنوان ما می تواند. است که می گویند که قطعه ای در خود و برای خود نیست درخشان. اما شما راست اینها همه مردان سفید نوشتن در مورد یک تجربه است. وجود دارد بسیاری از, بسیاری از, بسیاری از مکالمات است که رفت که در اتاق خلاق با بازیگران به عنوان.

آیا شما یک مثال از چیزی که واقعا مهم انتخاب برای شما باشد ؟

راستش حتی راه که "فصل تابستان" خوانده شد. ما نمی خواهم به می گویند: "لله"; ما می خواستم بگم "مامان." Suzan-لری پارک بود فقط مانند "ما در حال رفتن به مطمئن شوید که ما به عنوان وقار و به عنوان انسانی که ممکن است گفتن این داستان به طوری که آنها نه فقط در روی زمین است ، اجازه دهید مطمئن شوید که ما احساس راحتی در مورد آنچه که ما در حال انجام در اینجا."

بزرگترین صدای انتقاد در برابر این تجدید نظر بود, البته, Stephen Sondheim نوشت که نامه ای طولانی به بار. آیا تا به حال با او صحبت کنید و در مورد آن ؟

نوچ. استیو تا نظرات خود را و من معدن و آنها متفاوت وقتی که می آید به "ماهی خوراکی دندان دار و Bess." آنها فوق العاده متفاوت است. و من فکر می کنم که نظر من معتبر هستند و از نظر من تجربه های هنری و به عنوان یک زن من پایه همه چیز من با که تولید. پس هیچ مکالمه بود. استیو و من هنوز هم دوستان, اما ما هرگز آن را مورد بحث.

چسبیده در Sondheim برای یک لحظه می توانید از من بپرسید شما در مورد زوم خود را تفسیر از "خانم ها که ناهار" با Christine Baranski و مریل استریپ برای ninetieth-تولد کنسرت ؟ چگونه این سه نفر از شما آن را با هم ؟

کریستین و مریل دوستان و کریستین به حال این ایده. ما می خواهم برنامه ریزی شده را به [Sondheim] به شام برای تولد او اما در اینجا ما در قرنطینه بود و این که فقط یک بازی سرگرم کننده و احمقانه راه را به او بدهد کمی تولد و یک نفس بریده بریده. و به عنوان ما شروع به شنیدن این کنسرت تبدیل شدن به بزرگتر و بزرگتر ما بودند مانند "آنچه ما گفت: بله ؟ چرا این تبدیل به این چیزی است ؟ اوه نه!" این بود که همه فقط اتفاق می افتد از طریق تلفن تماس و متون. ما به یکدیگر ارسال ویدیو کمی قطعه از آنچه انجام خواهیم داد و به همین دلیل به من گفت: "بیایید همه فقط زوم با هم به طوری که ما می توانید ببینید چه چیزی در آن است." و پس از آن زنگ می رفت.

من عاشق چگونه شما تمام شد در رب دوشام. آیا شما به عمد می خواهید آن را به نگاه مانند شما با داشتن یک شکست در قرنطینه?

بله! نقطه تمام شد: وجود دارد هیچ چیز برای انجام دادن پس چرا حتی خود را انجام دهید ، در ابتدا کریستین بود: "بیایید همه آن را در جامه بنابراین آن را مانند ما در آبگرم" و یا چیزی. و من مانند که می خواهید برای کار کریستین چون او خیلی درجه یک و زیبا و مریل بسیار ظریف است. هیچ کس می گذرد به این باور است که برای من. بنابراین من گفت: "می توانید موهای ما بود کثیف؟" بنابراین چه چیزی شما را تا پایان با دیدن دوست داشتنی است کریستین در ردا و پس از آن وجود دارد مریل بودن تیز و برنده و سرگرم کننده است اما هنوز هم به دنبال زیبا. و سپس من فقط شکسته.

وجود دارد یک نقطه که در آن شما نگاه مثل شما در حال تلاش برای باز کردن بطری خود را از بوربن. این است که واقعی است ؟

البته من بازیگری را انتخاب کند. اما من به شما بگویم آنچه در آن بود و یک بطری واقعی از بوربن. پس از یک در حالی که من بود, مثل من بهتر است کم کردن سرعت!

چگونه شما به طور کلی احساس در مورد انجام تقریبا?

من اصلا آن را دوست دارم چرا که من معتاد به آنچه که من اسمش مقدس و همدلی بین مخاطب و هنرمند. اما من درک ضرورت آن, از آنجا که ما هنوز هم نیاز به هنر. ما نیاز به تئاتر. ما نیاز به موسیقی است. ما نیاز به الهام. ما نیاز به تطهیر است. ما نیاز به بودن در تماس با ما و بشریت است.

به نظر می رسد مانند تئاتر زندگی می کنند در حال رفتن به اطراف در حالی که برای. شما بخشی از یک تئاتر ، چگونه نگران هستند که شما در مورد زمان قاب ؟

این بسیار نگران کننده است. ما خوشبخت تر از افراد دیگر در آن ما قادر به قرار دادن برخی از پول برای یک روز بارانی. اما آن را سخت. من نگران دوستان ما. من نگرانی در مورد صنعت ما. من می دانم که ما در نهایت می خواهد به عقب. دل و روده من به من می گوید که هنگامی که مردم احساس می کنند به اندازه کافی امن مردم در حال رفتن به عجله بازگشت چرا که در برخی از راه شما نمی دانید که آنچه شما تا زمانی که آن را رفته است.

جالب آن زمان هر چند با خاموش کردن و مکالمه ما صحبت کردن در مورد قبل از آن در مورد مسابقه. مردم دیده اند این مکث به عنوان یک فرصت واقعی به فکر بزرگتر است.

راست. و به طور دقیق و سنجیده در راه ما بازگشت به راه ما بازسازی است. این پنجره است. با سیاه تئاتر ایران یکی از ایده های ما در تلاش است تا مردم بیشتر civically درگیر درگیر در انتخابات محلی به منظور بالا بردن آگاهی در مورد سرشماری و سرکوب رای دهندگان. اگر وجود دارد یک پوشش نقره ای به تمام این awfulness این است که ما باید از این زمان به واقعا تمرکز.

در همان زمان شما در آینده فیلم "احترام" بازی باربارا, Franklin, آرتا مادر. آنچه در مورد باربارا داستان طنین انداز با شما ؟

من درک آرتا بهتر با یادگیری در مورد باربارا فرانکلین و غم انگیز زندگی کوتاه. [فرانکلین از حمله قلبی درگذشت و در سی و چهار.] و او دشوار فروپاشی با آرتا پدر و چگونه آن را تحت تاثیر قرار ، آرتا پدر بود که به پایان رسید تا گرفتن حضانت و ویرانگر نه تنها برای باربارا اما برای آرتا بیش از حد. مادر او یک خواننده بزرگ و او بزرگ, زیبا, سوپرانو صدا—ساخته شده است که من درک چرا آرتا نگه داشته گفت: در حالی که "شاید Audra مک دونالد می تواند بازی من است." فکر کردم چرا ؟ چون من چنین سوپرانو صدا. اما من فکر می کنم من درک می کنم در حال حاضر آنچه که او میل برای صدای من بود: این بود که احتمالا شبیه به او و مادرش.

آیا شما با آرتا در طول سال ؟

من یک بار او را ملاقات کرد. او به "ماهی خوراکی دندان دار و Bess" و او آمد پشت صحنه و خیلی دوست داشتنی. او در زمان با تمام بازیگران و گرفتن عکس. او بسیار بیمار است. و البته من با صدای او در خانه من. یک تابستان در جولیارد همه من می خواهم گوش دادن به Aretha Franklin 6—آنها بزرگ a-cappella گروه شش مرد سیاه و سفید—و "ماهی خوراکی دندان دار و Bess" این Glyndebourne تولید که Sir Simon Rattle انجام شده با سینتیا Haymon به عنوان Bess. کسانی که سه چیز من گوش به تکرار است که کل تابستان. بنابراین آرتا بود موسیقی متن فیلم برای تمام زندگی من.

من می خواهم به شما بخواهید در مورد Zoe Caldwell که در ماه فوریه. او خود را castmate در "کلاس استاد" البته خود دختر به اسم. می تواند شما را توصیف رابطه خود را با زو و چرا آن را بسیار برای شما مهم است ؟

رابطه ما از زمانی آغاز شد که Terrence McNally مرا به ناهار می گویند "وجود دارد یک بخش من فکر می کنم شما باید در بازی. بزرگ Zoe Caldwell بازی Maria Callas, و من فکر می کنم شما دو واقعا فوق العاده با هم." او بسیار شدید است. هیچ یک از آن تظاهر—آن بود که او بود. شما احساس چشمانش خسته کننده به روح خود را. من به یاد داشته باشید راه رفتن که استماع, تفکر, Oh my God, او یک مقدار زیادی. و پس از آن فقط متوجه این طوفان-نیروی قدرت بود Zoe Caldwell. من, مثل, من می خواهم به یاد بگیرند که از این زن است. او مانند یک مادر. او می گویند که آن را مانند آن است. وجود دارد بسیاری از موارد که او می داد به من.

در مورد چه ؟

یک زمان بسیار مشهور زن آمد به ما نشان می دهد که من از طرفداران بزرگ از او نبود به خصوص گرم به من پشت صحنه. چهره او نوع سقوط کرد زمانی که من در اتاق راه می رفت. و من این نوع خجالتی, deprecating, wimp در این سوپراستار حضور و زو وجود دارد تماشای این همه چیز اتفاق می افتد. و بعد شب که من در بالا رفتن از پله ها به اتاق پانسمان او گفت: [صحبت می کند کمی مغرور صوتی] "Audra, به اینجا می آیند." من فکر کردم می گه من در مشکل. و او می گوید: "حق با شماست. چنین و چنین نیست مثل شما. من می توانید ببینید که. اما آیا جرات به کسی قدرت خود را راه شما آن را به او داد شب گذشته است." و سپس او به من گفت که این داستان در مورد چگونه او را انجام دهید که در مقابل John Houseman, چون, John Houseman نمی مانند. او گفت: "و من درس آموخته. اگر مردم نمی مانند من که خوب است. من اصلا به آنها قدرت من." من مانند "متاسفم!"

به طوری که شب لورن باکال در آمد برای دیدن نشان می دهد و من از آمدن طبقه پایین و می تواند او را ببینید پستال زو. و زو گفت: "Audra, به اینجا می آیند. این است که بتی باکال." و من خودم: من تا به حال حضور من و قدرت من. و سپس بعد از زمانی که من آمد طبقه بالا زو گفت:"که چگونه شما آن را انجام دهد." من هرگز فراموش شده است. هرگز.

که فوق العاده است. این هم یک وسوسه انگیزی کور آیتم مورد این زن. ما را حذف کرده اید لورن باکال, اما دیگر از آن, آن می تواند هر کسی.

[می خندد] من از حال دوست داشتنی تعامل با آن شخص خاص. این همه خوب!

شما فقط به حال یک تولد بزرگ. چه چیزی شما را به جشن تبدیل پنجاه?

خانواده من به من داد جادویی ترین روز. من اجازه داده شد در خواب بود که با شکوه چرا که با یک سه ساله من معمولا تنها حدود چهار یا پنج ساعت ، من طبقه پایین آمد و آنها تا به حال ساخته شده است این باور نکردنی صبحانه برای من. آنها تا به حال کشیده شده از یک نقشه و من تا به حال در این شکار گنج در سراسر اموال ما. آنها تا به حال مانند هشت یا نه ارائه برای من -- من تا به حال به اینجا بروید پشت یک نیمکت و در اینجا با گل و بوته. تنها چیزی که من تا به حال خواسته شد یک خرچنگ شام بنابراین به آنها دستور داده بود یک خرچنگ شام برای من. و شوهر من تا به حال در تماس با تمام دوستان و خانواده از عنوان دور برگشت به عنوان دوم و درجه سوم و آنها تا به حال تمام ارسال در خاطرات و او همه آنها را در کتاب چرم ،

بنابراین من گریه خواندن صفحه بعد از صفحه و سپس همه ناگهانی یکی از دوستان من به نام—آن Lonny Price. من صحبت کردن به او را در FaceTime و سپس دختر از طبقه بالا می رود, "مامان! مامان! من نیاز به شما برای چیزی!" من مانند "O. K., i'm sorry! من باید برم!" من اجرای طبقه بالا به دختر من. او تبدیل می شود کامپیوتر خود را در اطراف. Lonny همراه با همه دوستان دیگر بودند در یک زوم تماس در حال انتظار برای من و سپس آنها را خواند "تولدت مبارک" و شوهرم در یک کیک. این فقط یک قریب به اتفاق روز زیبا. من فکر نمی کنم من لباس کل زمان. که دقیقا راه من می خواستم به نوبه خود پنجاه. و من احساس می کنم O. K. leadup ترسناک است. اما در حال حاضر آن را فقط مانند اوه آره من پنجاه. من فقط انجام آنچه من می خواهم.



tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب