در سن پنج خواننده و پیانیست Tori Amos جوانترین دانشجو تا کنون پذیرفته Peabody موسسه موسیقی و رقص هنرستان در دانشگاه جانز هاپکینز. یازده او می شده است را رد کرد و عمدتا برای او disinclination به بینایی خواندن موسیقی ورق. به جای او آمد و از سن اجرای نمایش آهنگ و استاندارد در کافه پیانو و هتل سالن از واشنگتن پدرش کشیش دکتر ادیسون McKinley آموس شد او اولین مدیر. "با روحانی یقه امن در بالای صلیب دوخته به او برگردان ما خواسته برای بازی در هر رستوران و بار, در متر خیابان" او می نویسد: در کتاب خاطرات "مقاومت."
در نوزده-هشتاد آموس از نقل مکان به لس آنجلس به دنبال یک حرفه ای در موسیقی تشکیل کوتاه مدت synth-pop band, Y کانت Tori بخوانید. آموس برجسته بر روی جلد این گروه تنها آلبوم, پوشیدن یک بستر و آرنج-ظهر, سیاه, دستکش, برگزاری یک شمشیر با موهای قرمز طعنه بالا و وحشی. پس از گروه انحلال آموس به انگلستان رفت و به کار در, انفرادی, début, "کمی زلزله" تاریک آوردن رکورد مورد بار و ecstasies بودن یک زن در پایان قرن بیستم. آن را جسورانه بود و شخصی در واکنش به فشار او احساس به رفتار در راه است که ممکن است جلب رضایت مردان است. چهارده آلبوم بیشتر به دنبال.
آموس همواره بی باک نویسنده سیاسی; "من و یک تفنگ" از "کمی زلزله" یک فرانک دلخراش و سرگذشتی حساب از خشونت و تجاوز به عنف یکی از آهنگ ها به طور مستقیم خطاب به تجاوز جنسی به رسیدن به مخاطبان گسترده ای. کتاب جدید خود به بررسی چگونه او توسعه و پرورش که صدای. در یک بعد از ظهر جمعه در طول یک کمی عادی تر زمان آموس و من در آپارتمان آفتابی در ترایبکا. او به تازگی در نیویورک از انگلستان که در آن او زندگی می کند با شوهرش انگلیسی مهندس صدا مارک هالی و دختر خود را, Tash. در گفتگو آموس نوع جدی و عمیق مهیجی. این پرسش که چگونه نوازندگان واکنش نشان می دهند باید به واقعیت های سیاسی شده است در آموس ذهن برای مدت زمان طولانی. او برتری در جهان—او شده است رفت و آمد و انجام بیش از سه دهه—اتحاد چپ او نگران آینده است. "چیزی که اتفاق می افتد درست قبل از چشم ما," او گفت:. "چگونه ما زندگی را به عنوان هنرمندان و بیان آنچه که ما احساس می کنیم ما نیاز به بیان?" ما نشسته تاش با هم در اتاق خواب و مورد بحث و آموس تجارب نمایشی در روسیه دوران کودکی خود را در واشنگتن رابطه او به او خلاق muses—وجود دارد که یازده نفر از آنها را—و آنچه در آن بود به انجام در نیویورک در مدت کوتاهی پس از 9/11. چند هفته بعد از آن فقط به عنوان coronavirus را آغاز کرده بود به تعطیل کشور ما صحبت کرد و دوباره بر روی گوشی. کسانی که مکالمات ترکیب شده است و ویرایش و فشرده.
پانزده سال پیش شما منتشر شده خود را برای اولین بار کتاب "قطعه قطعه" خاطرات یک شرکت نوشته شده با موسیقی و روزنامه نگار ان قدرت. آنچه شما احساس به عنوان اگر آن را ممکن است زمان برای یک ثانیه ؟
ویرایشگر من گفت: "من فکر می کنم آن زمان و من فکر می کنم شما آماده برای نوشتن توسط خودتان است." است که چیزی بسیار متفاوت از کار با یکی از روزنامه نگاران موسیقی—این بسیار متفاوت است زمانی که شما خیره در یک صفحه خالی به تنهایی. ویرایشگر من کنجکاو در مورد داستان من و به خصوص در زمان من در واشنگتن زمانی که من برای اولین بار یک کار وجود دارد من سیزده بود و آمریکا نمی خواهم جنگ و جیمی کارتر رئیس جمهور شد. اما یک کشور می تواند تغییر کند. من به تماشای آن تغییر از کافه پیانو. که بود که در آن لابی های خود را می پردازد. در این کتاب من به آن تماس بگیرید "مایع دست دادن." من از تماشای قانونی فساد و من رعایت آن را از یک دیدگاه خاص. من نمی توانستم رای در سال 1980 اما من تا به حال دوستان که می تواند و آن را به من شگفت زده چگونه مردم صحبت خود را به آنچه آنها می خواستند به بحث خود را به.
شما شروع به بازی آن کافه پیانو همراه M, خیابان, همراه با پدر خود یک کشیش متدیست زمانی که شما فقط یک نوجوان-ager. سیزده شدید است و شکل گیری, سن, و شما در ارگ از سیاست آمریکا است. آیا شما به یاد داشته باشید ابتدا به شکل یک مفهوم "کشور" و چگونه است که ایده ممکن است مربوط به هنر ؟
من در حال تدریس تاریخ با یک مرد فوق العاده—من فکر می کنم نام او دکتر مرلو—ریچارد مونتگمری دبیرستان. من در حال تدریس سه قوه دولت, اما من در حال تدریس در مورد Federalist جامعه من در حال تدریس در مورد قانونی جرم و جنایت. من شروع به رعایت آن به عنوان یک نوجوان ، ager. هنگامی که من نقل مکان کرد به L. A. کردم و در اسپری مو و ورزشهای آبی خالص من دور از آن. پس از سال 2016 انتخابات دیگر نوازندگان را در پیدا کردن من و گفت: "چه هستند که ما در اینجا؟" آنها خواندن مردم مانند ماشا Gessen که در حال پرسیدن سوال در مورد استبداد. این سوال برای من این است: آیا یک هنرمند باید مسئولیت زمانی که دموکراسی در خط ؟ که سوال من از همه هنرمندان و جواب های مختلف برای هر یک.
من دریافت ایمیل از مردم صحبت کردن به من در مورد تجربیات خود و برخی از آنها فقط خسته عذاب و دل تنگی از آن همه است. و آنها با توجه به, شما می دانید, فقط دادن. هنگامی که شما فقط غیرمنتظره در اخبار آن می تواند روحیه اش را تضعیف. این است که در آن هنرمندان و نویسندگان باید توانایی به گام و واقعا مردم به آنچه آنها نیاز دارند. گاهی اوقات این نقطه است که به چیزی است که به مردم شادی به طوری که آنها را به یک استراحت از وحشت. من واقعا فکر می کنم که حتی در تاریکترین زمان اجداد ما چیزی از هنر نوعی از روحانی ترنجبین یا به انگلیسی می گویند خونین bollocks به جلو حرکت می کند و نمی گیر. این چیزی است که من فکر می کنم ما همه رفته طریق احساس "چه چیزی استفاده می کنید؟" من در اینجا به نور است که مطابقت و شما خود را ، من فکر می کنم همه هنرمندان به نام در این زمان.
شما صحبت های زیادی در این کتاب در مورد چگونه شکست شکل شما ابتدا در سال 1974 هنگامی که شما لگد از بادی هنرستان. شما تنها یازده. سال بعد در سال 1988 شما تا به حال یکی دیگر از شکست زمانی که شما برای اولین بار رکورد "Y کانت Tori خواندن" دقیقا نمی کار از راه شما می خواهم امیدوار بود.
خدا می داند چه اتفاقی می افتاد اگر که شده بود یک موفقیت است. من سمت چپ L. A.—من فرستاده شده توسط ثبت شرکت در انگلستان—و من شروع به نوشتن "کمی زلزله." داگ موریس در حال اجرا بود Atlantic Records در آن زمان اعتقاد داشت که حداکثر سوراخ بود که سر از شرق و غرب سوابق انگلستان کنار این برچسب را درک "کمی زلزله." داگ ایده در مورد کراس قاره همکاری بود نه یک قالب داده شده اما غریزه ثابت می شود دقیق است. آن زمان من چهار سال واقعا نوشتن در مورد من خیانت از ساز من است.
من دختر تاش و دوستان او خواهد آمد به شام با من و شوهرم و آنها را در اطراف نشسته و از من بپرسید سوالات در مورد موسیقی است. آنها بحث در مورد حسادت و بحث آنها در مورد افسردگی. آنچه که من به آنها می گویند این است که "آن زمان من یک شکست است." هیچ کس مراقبت. من فقط تصویری در بیلبورد, شما می دانید ؟ آن را واقعا متوقف کردن هر روز. اما آن را به من زده پایین به زمین. در آن طول می کشد زمان. شما ممکن است به دنبال کسی در سن شما که خود می داند به صدای نویسنده است که آن را در بر داشت—و است که می تواند بسیار دشوار است. من می خواستم به بحث در مورد این مشکل در این کتاب از آنجا که ما از دست دادن مقدار زیادی از هنرمندان در این محل آسیب پذیر. کسی ممکن است توانایی و یا حتی یک تلفن به زبان موسیقی اما اگر که نیست پرورش, Amanda سپس می توانید آن را متوقف می گردد. موتزارت می آید در اطراف یک بار در هر gazillion سال است. وجود دارد بسیاری از نوازندگان خوب وجود دارد که نیاز به مربی—آنها باید آموخت که چگونه به تمرین و نحوه تغییر "عمل" از تحقیر امیز به یک ماجراجویی. که است چیزی که آسان نیست!