Tori Amos معتقد است Muses می تواند کمک به

Tori Amos.عکس توسط Deun عاجFacebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه جویی در داستانصرفه جویی در این داستان برای بعد

توسط NEWS-SINGLE در 8 اردیبهشت 1399
Tori Amos.
Tori Amos.عکس توسط Deun عاج

در سن پنج خواننده و پیانیست Tori Amos جوانترین دانشجو تا کنون پذیرفته Peabody موسسه موسیقی و رقص هنرستان در دانشگاه جانز هاپکینز. یازده او می شده است را رد کرد و عمدتا برای او disinclination به بینایی خواندن موسیقی ورق. به جای او آمد و از سن اجرای نمایش آهنگ و استاندارد در کافه پیانو و هتل سالن از واشنگتن پدرش کشیش دکتر ادیسون McKinley آموس شد او اولین مدیر. "با روحانی یقه امن در بالای صلیب دوخته به او برگردان ما خواسته برای بازی در هر رستوران و بار, در متر خیابان" او می نویسد: در کتاب خاطرات "مقاومت."

در نوزده-هشتاد آموس از نقل مکان به لس آنجلس به دنبال یک حرفه ای در موسیقی تشکیل کوتاه مدت synth-pop band, Y کانت Tori بخوانید. آموس برجسته بر روی جلد این گروه تنها آلبوم, پوشیدن یک بستر و آرنج-ظهر, سیاه, دستکش, برگزاری یک شمشیر با موهای قرمز طعنه بالا و وحشی. پس از گروه انحلال آموس به انگلستان رفت و به کار در, انفرادی, début, "کمی زلزله" تاریک آوردن رکورد مورد بار و ecstasies بودن یک زن در پایان قرن بیستم. آن را جسورانه بود و شخصی در واکنش به فشار او احساس به رفتار در راه است که ممکن است جلب رضایت مردان است. چهارده آلبوم بیشتر به دنبال.

آموس همواره بی باک نویسنده سیاسی; "من و یک تفنگ" از "کمی زلزله" یک فرانک دلخراش و سرگذشتی حساب از خشونت و تجاوز به عنف یکی از آهنگ ها به طور مستقیم خطاب به تجاوز جنسی به رسیدن به مخاطبان گسترده ای. کتاب جدید خود به بررسی چگونه او توسعه و پرورش که صدای. در یک بعد از ظهر جمعه در طول یک کمی عادی تر زمان آموس و من در آپارتمان آفتابی در ترایبکا. او به تازگی در نیویورک از انگلستان که در آن او زندگی می کند با شوهرش انگلیسی مهندس صدا مارک هالی و دختر خود را, Tash. در گفتگو آموس نوع جدی و عمیق مهیجی. این پرسش که چگونه نوازندگان واکنش نشان می دهند باید به واقعیت های سیاسی شده است در آموس ذهن برای مدت زمان طولانی. او برتری در جهان—او شده است رفت و آمد و انجام بیش از سه دهه—اتحاد چپ او نگران آینده است. "چیزی که اتفاق می افتد درست قبل از چشم ما," او گفت:. "چگونه ما زندگی را به عنوان هنرمندان و بیان آنچه که ما احساس می کنیم ما نیاز به بیان?" ما نشسته تاش با هم در اتاق خواب و مورد بحث و آموس تجارب نمایشی در روسیه دوران کودکی خود را در واشنگتن رابطه او به او خلاق muses—وجود دارد که یازده نفر از آنها را—و آنچه در آن بود به انجام در نیویورک در مدت کوتاهی پس از 9/11. چند هفته بعد از آن فقط به عنوان coronavirus را آغاز کرده بود به تعطیل کشور ما صحبت کرد و دوباره بر روی گوشی. کسانی که مکالمات ترکیب شده است و ویرایش و فشرده.

پانزده سال پیش شما منتشر شده خود را برای اولین بار کتاب "قطعه قطعه" خاطرات یک شرکت نوشته شده با موسیقی و روزنامه نگار ان قدرت. آنچه شما احساس به عنوان اگر آن را ممکن است زمان برای یک ثانیه ؟

ویرایشگر من گفت: "من فکر می کنم آن زمان و من فکر می کنم شما آماده برای نوشتن توسط خودتان است." است که چیزی بسیار متفاوت از کار با یکی از روزنامه نگاران موسیقی—این بسیار متفاوت است زمانی که شما خیره در یک صفحه خالی به تنهایی. ویرایشگر من کنجکاو در مورد داستان من و به خصوص در زمان من در واشنگتن زمانی که من برای اولین بار یک کار وجود دارد من سیزده بود و آمریکا نمی خواهم جنگ و جیمی کارتر رئیس جمهور شد. اما یک کشور می تواند تغییر کند. من به تماشای آن تغییر از کافه پیانو. که بود که در آن لابی های خود را می پردازد. در این کتاب من به آن تماس بگیرید "مایع دست دادن." من از تماشای قانونی فساد و من رعایت آن را از یک دیدگاه خاص. من نمی توانستم رای در سال 1980 اما من تا به حال دوستان که می تواند و آن را به من شگفت زده چگونه مردم صحبت خود را به آنچه آنها می خواستند به بحث خود را به.

شما شروع به بازی آن کافه پیانو همراه M, خیابان, همراه با پدر خود یک کشیش متدیست زمانی که شما فقط یک نوجوان-ager. سیزده شدید است و شکل گیری, سن, و شما در ارگ از سیاست آمریکا است. آیا شما به یاد داشته باشید ابتدا به شکل یک مفهوم "کشور" و چگونه است که ایده ممکن است مربوط به هنر ؟

من در حال تدریس تاریخ با یک مرد فوق العاده—من فکر می کنم نام او دکتر مرلو—ریچارد مونتگمری دبیرستان. من در حال تدریس سه قوه دولت, اما من در حال تدریس در مورد Federalist جامعه من در حال تدریس در مورد قانونی جرم و جنایت. من شروع به رعایت آن به عنوان یک نوجوان ، ager. هنگامی که من نقل مکان کرد به L. A. کردم و در اسپری مو و ورزشهای آبی خالص من دور از آن. پس از سال 2016 انتخابات دیگر نوازندگان را در پیدا کردن من و گفت: "چه هستند که ما در اینجا؟" آنها خواندن مردم مانند ماشا Gessen که در حال پرسیدن سوال در مورد استبداد. این سوال برای من این است: آیا یک هنرمند باید مسئولیت زمانی که دموکراسی در خط ؟ که سوال من از همه هنرمندان و جواب های مختلف برای هر یک.

من دریافت ایمیل از مردم صحبت کردن به من در مورد تجربیات خود و برخی از آنها فقط خسته عذاب و دل تنگی از آن همه است. و آنها با توجه به, شما می دانید, فقط دادن. هنگامی که شما فقط غیرمنتظره در اخبار آن می تواند روحیه اش را تضعیف. این است که در آن هنرمندان و نویسندگان باید توانایی به گام و واقعا مردم به آنچه آنها نیاز دارند. گاهی اوقات این نقطه است که به چیزی است که به مردم شادی به طوری که آنها را به یک استراحت از وحشت. من واقعا فکر می کنم که حتی در تاریکترین زمان اجداد ما چیزی از هنر نوعی از روحانی ترنجبین یا به انگلیسی می گویند خونین bollocks به جلو حرکت می کند و نمی گیر. این چیزی است که من فکر می کنم ما همه رفته طریق احساس "چه چیزی استفاده می کنید؟" من در اینجا به نور است که مطابقت و شما خود را ، من فکر می کنم همه هنرمندان به نام در این زمان.

شما صحبت های زیادی در این کتاب در مورد چگونه شکست شکل شما ابتدا در سال 1974 هنگامی که شما لگد از بادی هنرستان. شما تنها یازده. سال بعد در سال 1988 شما تا به حال یکی دیگر از شکست زمانی که شما برای اولین بار رکورد "Y کانت Tori خواندن" دقیقا نمی کار از راه شما می خواهم امیدوار بود.

خدا می داند چه اتفاقی می افتاد اگر که شده بود یک موفقیت است. من سمت چپ L. A.—من فرستاده شده توسط ثبت شرکت در انگلستان—و من شروع به نوشتن "کمی زلزله." داگ موریس در حال اجرا بود Atlantic Records در آن زمان اعتقاد داشت که حداکثر سوراخ بود که سر از شرق و غرب سوابق انگلستان کنار این برچسب را درک "کمی زلزله." داگ ایده در مورد کراس قاره همکاری بود نه یک قالب داده شده اما غریزه ثابت می شود دقیق است. آن زمان من چهار سال واقعا نوشتن در مورد من خیانت از ساز من است.

من دختر تاش و دوستان او خواهد آمد به شام با من و شوهرم و آنها را در اطراف نشسته و از من بپرسید سوالات در مورد موسیقی است. آنها بحث در مورد حسادت و بحث آنها در مورد افسردگی. آنچه که من به آنها می گویند این است که "آن زمان من یک شکست است." هیچ کس مراقبت. من فقط تصویری در بیلبورد, شما می دانید ؟ آن را واقعا متوقف کردن هر روز. اما آن را به من زده پایین به زمین. در آن طول می کشد زمان. شما ممکن است به دنبال کسی در سن شما که خود می داند به صدای نویسنده است که آن را در بر داشت—و است که می تواند بسیار دشوار است. من می خواستم به بحث در مورد این مشکل در این کتاب از آنجا که ما از دست دادن مقدار زیادی از هنرمندان در این محل آسیب پذیر. کسی ممکن است توانایی و یا حتی یک تلفن به زبان موسیقی اما اگر که نیست پرورش, Amanda سپس می توانید آن را متوقف می گردد. موتزارت می آید در اطراف یک بار در هر gazillion سال است. وجود دارد بسیاری از نوازندگان خوب وجود دارد که نیاز به مربی—آنها باید آموخت که چگونه به تمرین و نحوه تغییر "عمل" از تحقیر امیز به یک ماجراجویی. که است چیزی که آسان نیست!

شما نوشتن "باور من در سن و سال من در حال حاضر در 56 است که هنرمندان هرگز بی ثمر—که یک توهم است."

اما نکته این است که من خدا شما را به معده برای آن! بسیاری از نوازندگان با استعداد را به صحبت من در مورد بلوک نویسنده, و من فقط می گویند: "اگر شما را انتخاب کنید به آن را ببینید که راه شما می توانید." برخی از آنها نبوده است قادر به نوشتن برای پانزده سال. آنها در حال بیرون کشیدن از کاتالوگ های خود را و یا آنها در حال نوشتن همان چیزی که بارها و بارها چرا که آنها خریداری کرده اید به آنچه که من فکر می کنم وهم یک نوع از تبلیغات. آن متوقف می شود و هنرمندان از ایجاد.

شما همچنین نوشتن در مورد چگونه مشکل آن این است که تبدیل شدن به مصرف با موفقیت تجاری.

شهرت او مانند یک گمراه کننده.

چه چیز سخت به مقاومت در برابر.

البته از آن است. ما تمام شده است طعمه به آن و ما تمام شده است اغوا شده توسط آن است. اجازه دهید بچه ها به یکدیگر—من تا به حال جنگ با آن را به عنوان به خوبی. و به شما پرداخت برای گرفتن رادیو بازی شما برای پرداخت در نظر گرفتن مسیر هنری. برخی می تواند راه رفتن هر دو مسیر. آنها بسیار کم است.

این کتاب در بسیاری از جهات نیز رساله در طبیعت ایجاد—نحوه باز باقی می ماند به اندازه کافی به جهان است که شما می توانید سند چیزی درست در مورد آن.

آن را مورد مصرف در و آن را مورد اعتماد که muses خواهد آمد زمانی که آنها می آیند. آنها همیشه می آیند در برنامه خود را.

آیا muses کار متفاوت برای شما, با این کتاب, در مقابل نوشتن یک آلبوم جدید ؟

آنها شروع به کار در یک روش مشابه. من کار بر روی آهنگ ها و همچنین کتاب بسیار مستقر در پژوهش. گاهی اوقات muses خواهد بود هل دادن من به تحقیق جنگ جهانی اول, و من می خواهم به درخواست آنها چرا ؟ گاهی اوقات من نمی دانم که آنها در حال گرفتن من.

در این مورد, آن سوی خاطرات ریشه در سیاست و در خود سیاسی بیداری?

من تا به حال یک kismet لحظه در روز یادبود در سال 2019—کتاب واقعا شروع به تغییر پس از آن, و من تا به حال برای رفتن به عقب و بازنویسی برخی از اوایل معابر. ما رفت و به یک رژه در فلوریدا. من به خانواده هایی که تا به حال از دست کسی آنها را دوست داشت که در خدمت کشور است. مردم نمی پرسیدن که حزب آنها وابسته بودند. من فقط آنجا نشسته تماشای احساسات است. و muses به من گفت: آیا خرید به این تبلیغات است که ما طوری تقسیم شده است. بسیاری از آمریکایی ها از دست داده اند و مردم را به مبارزه برای دموکراسی است. و یا آنها تا به حال کسی آمد و به داستان زندگی می کنند. Muses به من توضیح داد که شما می توانید مرتب توسط پوتین و حتی لعنتی آن را می دانم—شما می توانید مرتب به یک ایده به یک ایدئولوژی و حتی آن را می دانم.

در سال 2014 من بازی در روسیه پس از حمله به اوکراین است. روس ها و اوکراینی ها که به نشان می دهد تلاش برای هشدار دادن به من و به توضیح دهید که چگونه آنها جان سالم به در ثابت تبلیغات روسیه حملات. آنها جان سالم به در بازپس خود را روایت است که آسان نیست برای انجام این کار اگر شما مستعد ابتلا به شنیدن و پذیرش اطلاعات شما در حال تغذیه. ساخته شده است که من متوجه بسیاری از ما اهداف برای کنترل ذهن اگر ما هوشیار در مورد درخواست خودمان اشاره کرد و به پرسش. ما باید به دنبال افرادی که نه تنها می دانم آنچه آنها در حال صحبت کردن در مورد که در دستور کار است به افشای حقایق است. آن را روشن ساخته شده بود و من همه کسانی که سال پیش توسط افرادی که جان سالم به در فن آوری, جنگ, که پوتین می خواست برای بازسازی یک تنوع از اتحاد جماهیر شوروی سابق. بنابراین اوکراین معامله با اروپا بود فراتر از قابل قبول به او الیگارشی و کسانی که به دست آوردن ایستاده از آنها. که بدان معنی است که غرب و آنچه در آن بود برای او بود دشمن. اما او نمی تواند از بین بردن دموکراسی به تنهایی. او و برخی از سناتورهای آمریکایی که برای به دست آوردن مقدار زیادی از پول و قدرت از او دسته از authoritarians بود به اعلام که آنها کشتن دموکراسی است. این هیچ تفاوتی ندارد از چه داخلی مصرفکننده عمل برای به دست آوردن قدرت و کنترل بر طعمه خود را—آنها را نشان نمی دهد تا حتی در تاریخ هفتم و می گویند "من می خواهم به تقسیم شما از همه چیز شما یک بار برگزار عزیز حتی تقسیم شما را از افکار خود و جایگزین کردن آنها با افکار ما است که شما خواهد شد و سپس اعتقاد خود را دارد."

مادر من به من هشدار داد که اگر شما انتخاب می کنید به خواب رفتن در طول زمان هنگامی که مردم در حال تصرف قدرت ، عواقب ناشی از آن هستند که شما باید بگویم "من بخشی از امریکا و از دست دادن دموکراسی است. من بخشی از آن." دیکتاتوری است و دیکتاتوری—شما باید به تشخیص علائم و به دنبال نگه داشتن و گوش دادن و قرار دادن سر خود را در شن و ماسه تظاهر می توانید آن را دوباره اتفاق می افتد.

در کار خود را چگونه انجام شما جدا کردن سیگنال از سر و صدا ؟ چگونه شما می دانید چه به دنبال?

من شده است گوش دادن به صدها و صدها ساعت موسیقی که من ثبت شده پس از آخرین آلبوم "بومی مهاجم" بیرون آمد. من در حال نوشتن در جاده ها پس از انتخابات و بنابراین از آن است که تلخه. برخی از آهنگ ها هرگز نباید خود را ترک لانه خرگوش و غیره. اما یک ترانه سرا است او شیوه های: تاپیک زیارت وجود دارد هل دادن خودم به مکان و نسبت به موضوع است که مرا می ترساند.

وقتی به شما می گویند زیارت شما چه معنی است ؟

آن را فقط ممکن است رفتن به دیدن پدرم در پورت سنت لوسی که همان مراقبت های بهداشتی حرفه ای است که برای مراقبت مادر من در حال حاضر به دنبال بعد از او. یا کروز از طریق هدف قرار دادن. رفتن به چیک-فیل-A. پدر من را دوست دارد چیک-فیل-A.

در این کتاب شما با مراجعه به ترانه سرایان به عنوان "صوتی شکارچیان." فهمیدم که عبارت در یک مفهوم تحت اللفظی—که شما همیشه در حال گوش دادن به طور گسترده و آزادانه تمیز کاری جهان را تحت تاثیر قرار, به دنبال ریتم و یا برای تلفن های موبایل است که ممکن است مورد علاقه شما. اما شاید شما نیز به معنای آن گسترده تر و یا راه معنوی—که ترانه سرایان باید کنجکاو و در حال حاضر.

چه عجیب و غریب برای نوازندگان است که آن را در مقابل مجموعه ای از مهارت های, در برخی از راه. شما زندگی خود را صرف داشتن این امکانات در دست خود را—شما در حال گوش دادن اما اغلب شما در حال بازی و یا شما در حال آواز خواندن. من نمی توانم صحبت می کنند و برای دیگر ترانه سرایان اما برای من بخشی از عمل من است که واقعا به رفتن و رعایت—که منظورم زیارت. می توان آن را در یک کافی شاپ; می توان آن را در هر نقطه. من باید به خودم فشار خارج از روال.

طرفداران خود را در حال حاضر در این کتاب است. من زده شد چگونه ملاحظه و به طور کامل از شما دریافت داستان های خود را; گاهی اوقات داستان های خود را gestate و تبدیل به آهنگ. چه شده است که ارز بود برای شما ؟

من تعداد زیادی از نامه ها. که بخش دیگری از تمرین—در نظر گرفتن زمان به عنوان خوانده شده آنها. که در جریان بوده است به مدت سی سال در حال حاضر. وجود دارد برخی از افراد خوب در پشت صحنه Grammys, اما من متوجه شد که من با گوش دادن به افرادی که من ممکن است تا کنون ملاقات در غیر این صورت—که بسیار متفاوت عمل از حلق آویز کردن خود را با هالیوود هیلز دوستان و یا خود را در شرق روستای, دوستان, و یا آنچه شما باید. گاهی اوقات مردم را به من صحبت می کنند و اگر آنها دلخراش نوع از داستان آنها بی ارزش اما از یک ترانه سرا دیدگاه هر داستان دارای ارزش و هر کس خود را. این یک تمرین شروع کردم به قرار دادن به جای پس از شکست Y کانت Tori بخوانید. من شروع به دریافت به جای تبدیل شدن به یک ظرف.

شما صحبت های قبلی در مورد چگونگی وجود تفاوت معنیدار بین هنر آهنگسازی و هنر از عملکرد.

در برخی از راه وجود دارد یک دوگانگی. همه ترانه سرایان بازیکنان بزرگی هستند. برخی از آنها صالح هستند; برخی از آنها خوب هستند. اما بسیاری از آنها فقط از نوع دریافت کنید. آنها نمی خوای شلاق پروکوفیف و یا حتی دبوسی. به دلیل آن متفاوت عمل. این ترانه سرا در حال خواندن گرفتن در کاوش و انجام کار مستند سازی یک زمان. آن را شکست پدر من که قلب من برای رفتن به یک کنسرت پیانیست. این مسیر برای من شروع در پنج سال. هنگامی که شما در حال دو و نیم مردم به نظر نمی آید در حرکت نزولی از شما خواستار یک کودک نابغه. اما یک حرکت نزولی. این ایده که شما یک شکست در یازده و مردم در حال درمان شما مانند یک شکست—آن را بسیار سنگین و متوجه است که من نمی تواند به رقابت بپردازند. از خود گذشتگی شش تا هشت ساعت بعد از بازی کسی دیگری اسناد و مدارک خود را در زمان—دوستان من صحبت کردن در مورد برامس و من صحبت کردن در مورد بیتلز و لد زپلین جونی میچل, نینا سیمون. نویسندگان آن نیز مستند زمان بود اما خود را در زمان.

و این چیزی است که شما می خواهید به انجام.

این چیزی است که من احساس من بود که به نام انجام دهید. اما چگونه شما در مورد آن ؟ این رمز و راز. من تا امروز صبح رفتن را از طریق صدها ساعت برای پیدا کردن دو میله. شما در پیدا کردن کسانی که دو میله و سپس شما متوجه O. K. بود که 17 ژوئن 2019 و این نوع از اتصال با چیزی که اتفاق می افتد در ماه نوامبر سال 2019 است که اتصال با چیزی از فوریه 1st.

شما را در نوشتن این کتاب در مورد یک لحظه در دهه بیست سالگی خود را هنگامی که شما متنفر موسیقی و احساس خیانت توسط این دسیسه از صنعت ضبط و درمان آن زنان و مردم رنگ—

و من هم خیانت—من خودم خیانت و ساز من است. من مصاحبه آن را. آن را فقط Y کانت Tori بخوانید. آن سال از خرید به این ایده است که برای موفق شدن و پرداخت صورتحساب من به عنوان یک موسیقیدان, من تا به حال به جا به برخی از حافظه های تجاری اسلات. پس از شکست Y کانت Tori به عنوان خوانده شده, من تا به حال به از طریق شرم و سرزنش و خجالت فقط منزجر با خودم برای خیانت رویای من بود و درخواست خودم, چگونه می توانم شما را از نابغه به زن مقبول سفله? کسانی که دلمه در حال پاره پاره کردن آنها نیست فقط نیش کمی. من تا به حال به آمده در نهایت به شرایط با چه نوع از نویسنده من و چه نوع از نویسنده من نبود. این بدان معنا نیست که من نمی نوشتن احمقانه برخی از آهنگ ها و یا بی عفت ditties. Netflix به نام من به تازگی برای چیزی به ضبط یک آهنگ به صورت مستند و به من گفت: به دختر من "آه که نمی خواهد سرگرم کننده؟" و او گفت: در لهجه انگلیسی "مومیایی من واقعا نفرت را به شما بگویم اما هیچ کس با شما تماس برای سرگرم کننده است. من شما را دوست دارم و من می پرستمش اما شما باید درک کنند که چرا آنها در حال تماس با شما است."

برای بازگشت به سیاست برای یک لحظه یک چیزی که به من زده در حالی که خواندن این داستان این بود که چگونه قابل توجه از دیدگاه تور نوازندگان را در کشور و جهان است. شما آن را در این کتاب به عنوان "گواهی میدهد."

بله. من با احتیاط از مقایسه, می گویند سیاست آمریکا به سیاست است. هر کشور خود اساطیر و خود را تحت تاثیر قرار. امریکا نه فقط در نیویورک و شیکاگو و L. A. حتی اگر من عاشق آن مکان و مردم در آنها است. گاهی اوقات آمریکایی ها آنقدر منزوی. تور تحت فشار قرار دادند من به سفر و دیدن نقاط مختلف از نظر. من صحبت های زیادی در این کتاب در مورد تور در طول جنگ عراق. آن را بسیار دشوار بود.

شما اولین موسیقی مهمان دیوید لترمن را نشان می دهد پس از بازگشت او به درجه زیر 9/11. شما سنگ تام ویتس "در زمان است." این یک متناوب عملکرد.

هایی باور نکردنی بود. و داشتن سفر بالا و پایین کشور که هفته شاهد عزادار و متوجه می شوند که البته همیشه وجود دارد رفتن به یک ارتجاعی انرژی اما این کشور به حال خود را متعهد به خشونت نشده است. آن را به دنبال رهبری است. که ما به ارمغان می آورد به 2016 و چگونه این کتاب شروع می شود. گاهی اوقات مردم نیست و کاملا مطمئن شوید که آنچه آنها دنبال آن هستید در, رهبری, بنابراین اگر شما واقعا خوب مار-فروشنده نفت است که قادر به به شما بگویم چیزی است که رفتن به شما فکر می کنم که زندگی شما و آنچه شما باور می کنید بهتر است که آنها باید یک راه حل خوب و سپس مردم را به آن شخص است. مشکل این است که با تمام زمانی که آنها در حال دروغ گفتن است. ما باید یک زمان سخت پذیرش است که رهبران ما را به دروغ به ما. من متاسفم, اما همه ما فقط نیاز به بالا بردن دست ما و می گویند "ما همه را می توان مرتب."

زمانی که من بازی David Letterman من هنوز در یک محل به دعا می کنم که ما را به انجام کار درست. او عزادار—من می خواهم در لترمن در طول سال و من باید این احترام را برای او. من احساس David مسئولیت به سوال بپرسید. اما درد بيشتر قابل لمس است. و شهر—از آن بسیار متفاوت بود که در این شهر است. صحبت من در این کتاب در مورد تفکر در مورد بازی "تصور کنید." اما نه یک حق. من نیاز به بازی چیزی از یک ترانه سرا است که تا به حال یک احساس بود که مورد خشونت اما که همچنین شامل غم و اندوه. تام ویتس است که خط "خیلی نزدیک چشمان خود را مادر این را نمی خواهد صدمه دیده است کمی."

آن را باید شده اند سخت در شما هم وجود داشته باشد به خواندن آن.

اما من می خواهم گفت, آماندا, آن را به من نیست—و یا آن را نه فقط من. مردم از من خواسته اند در مورد این. زمانی که من واقعا کمی این muses فقط می آمده است. آن را همیشه احساس می کند بزرگتر از من به عنوان یک فرد. من گام به فرم هنری و من خدمت می کنند. شما واقعا باید انجام دهید این است که. Muses می دانم که اگر شما نمی.

وقتی به شما می گویند کلمه "خدمت" من فکر می کنم دین و یا ایده خدمت به خدا. بدیهی است که متفاوت از آنچه شما توصیف اما هنوز هم به نظر می رسد شامل فروتنی خود را قبل از چیزی بزرگتر از شما. آن را نیز باعث می شود من فکر می کنم از پدر خود که یک کشیش.

اما شاید آن را بیشتر از یک بومی یا بومی دیدگاه. اگر شما در حال خدمت به مادر زمین وجود دارد که اتصال. شما باید به خودتان را از راه. اجازه muses را بیش از. من آنها را ببینید. وجود دارد که یازده نفر از آنها.

آیا هر یک از آنها دارای یک نام است ؟

هیچ—

اما شما می توانید توصیف—

من می توانید آنها را ببینید. من نمی دانم که در آن مردم زمانی که آنها می میرند—هیچ کس می کند. مردم ممکن است می گویند که آنها انجام دهید و این خوب است که بزرگ است اما هیچ کس تا اثبات. شوهر من می تواند به شما نشان می دهد اثبات muses. او ضبط شده یکی از آهنگ ها به نام "ماریان" -- او فقط اتفاق افتاده است وجود داشته باشد و رکورد هنگامی که آهنگ در آمد. بنابراین آنچه که می شنوید در "پسران به صورت پله" یک آهنگ نوشته شده و ثبت شده در همان زمان. و من هرگز قادر به آن بازی بود که دوباره. من تا به حال به آن را یاد بگیریم بعد. و من هنوز هم نمی توانید آن را بازی خواهم که. وجود دارد تنها تعداد کمی از آن, اما او آن را دیده و او را بسیار بدبینانه بریت. او را ملحد اما او کاملا مطمئن نیست که چه او معتقد است—اما او می داند که او تا به حال هرگز شنیده من بازی خواهم که قبل از. آن را فقط به نوع آینده را از طریق. . . . بعد از آن من در تلاش برای کشف کردن—عیسی بار 7 بار 5 بار 4 چیه ؟ که تفاوت بین زمانی که آن را واقعا channelled حق شما و هنگامی که شما در حال شرکت ایجاد با muses, اما شما هنوز هم یک انجام بلند کردن اجسام سنگین و فقط امیدوار است که شما کمی از انرژی خود را.

شما باید آماده زمانی که آنها نشان می دهد و این کار آسانی نیست. من فکر می کنم آن را برای تلفن های موبایل آسان تر از آن است. دیگر هنرمندان باید در مورد آن صحبت کردیم—این ایده از کنار کشیدن در اتوبان. من می دانم که من تا به حال برای متوقف کردن مکالمات چون من قصد ندارم به آن را دریافت کند اگر من به سرعت آن را بنویسید و یا آن را ضبط. افرادی که شما می دانید که این نوع از آن چگونه است اما مردم که نمی دانم شما می توانید فکر می کنم در نوع خود چشمگیر است. اما من که اگر من را به نوشتن نیست, پس از آن من فقط می توانم به یاد داشته باشید آن را نه در فرم است که در آن داده می شود.

در این کتاب توصیف شما آهنگ های خود را به عنوان کودکان تقریبا با خود تولد و نیازها و خواسته ها. من تعجب می کنم اگر وجود دارد یک نقطه روشن از جدایی یک نوع زايمان لحظه ای که آهنگ های تبدیل شده خود را موجودات مستقل از شما.

این اتفاق می افتد زمانی که من در پایان یک رکورد است. هنگامی که آن می رود که برگ های آن, هنگامی که آن را تسلط و هنگامی که آن را انجام داده و من متوجه. شوهر من و من ما باید کمی شیشه ای از چیزی. من نیازی به پر از اشک بود در مورد آن. اما یک لحظه که در آن شما فقط می دانم که "آنها به ما نمی کنه." چون ما با هم خیلی طولانی او فقط دست نگه دارید من. به او می گویند: "O. K.—شما متوجه است که این تسلط در حال حاضر آن را همه بیرون رفتن. شما متوجه این. آن را بر روی کامپیوتر آن را در حال حرکت و من می خواهم شما را به درک که. بنابراین آیا شما می خواهید را به یک دقیقه؟" ما شمع که ما نور را به ارسال آنها را در راه خود را. من فکر می کنم برخی از آنها دریافت و ارسال با بسته های کوچک از جفرسون بوربن یا Patrón. برخی از آنها می خواهند که دیگران هیچ. چرا که آنها نه فقط کودکان است. آنها unconsenting.

و آنها نمی باشد.

نه ، هنگامی که آنها به آنها در حال رفتن به خود را روابط با مردم است. من واقعا باید به عقب برگردد. آن لحظه است که همیشه بسیار چالش برانگیز برای من. شده اند وجود دارد لحظاتی که من و مارک بازگشت به خانه پس از ضبط و تاش کرده است گفت: "O. K., من نیاز به پدر و مادر من در حال حاضر. Can I get my mum و papi? می توانم از شما شما وجود دارد ؟ من نیاز به مادر من." که واقعا آمد تا دوباره پس از [مادرم] مری درگذشت. او تا به حال اشک در چشمان او و گفت: "من می دانم که شما از دست مادر خود را, اما من از دست دادن . . ."

Tori من خیلی متاسفم. که باید یک نوع کاملا جدید از دل شکستگی است.

این یک شوک است. که هنگامی که آهنگ در حال صرفه جویی در شما و muses نمی تواند شما را نجات دهد.

من در ضخامت کتاب و رکورد جدید من بود که بازنویسی شده. اول یکی از بهترین دوستان من درگذشت. او تا به حال A. L. S., و آن را فقط اتفاق افتاده است بنابراین به طور ناگهانی -- آن را یک شوک بزرگ. ما در راه ما را به دیدن مادرم. اما ما از رفتن به کارولینای جنوبی برای اولین بار به دیدن من برادرزاده من خواهر و مادر و بچه های جوان. سه نفر از ما وجود دارد و من دریافت تماس از خواهر من که مامان رفته است. آن روز قبل از روز مادر. در عرض دو روز این دو از بین رفته اند. . . . من مامان, بهترین دوست من بود. من می دانستم که او رنج می برد, و اگر من صادق بودن با شما, من فکر کردم من می خواهم رها می شود. و من فکر می کنم شاید برای هفته اول من بود به این دلیل که رنج شده بود آنقدر بزرگ و بی رحمانه است. اما پس از آن غم و اندوه بود—آن را تقریبا غیر ممکن است برای توضیح. من سعی می کنم در این کتاب است. من سعی کنید به آن را توضیح دهید.

این کتاب شامل این موازی روایت از غم و اندوه: شما در حال سوخت و ساز دست دادن مادر خود را و به طور همزمان عزادار برای دولت آمریکا است. آن را متناسب با آن موضوع در یک راه بسیار متفاوت از برخی از سیاسی نوشتن. کسانی که در معابر احساس متفاوت است. وجود دارد یک ضرورت و حساسیت به نوشتن.

من ماندم در فلوریدا برای مدت زمان طولانی. تاش با من ماند برای یک بیت. اما من در آنجا ماند و تنهایی را امتحان کنید و کار را از طریق آن و به نوشتن کتاب. پس از آن آهنگ شروع به آمدن به آرامی. من در جای دیگری با آن از گفتن خواهر من. از آنجا که من قادر به قرار دادن غم و اندوه بر روی کاغذ. آن آسان بود چند ماه. من تا به حال به خودم اجازه می دهد واقعا به کسانی که خام ،

مردم اغلب بحث در مورد هنر به عنوان یک ابزار مفید برای پردازش غم—یک نوع از جنگیری.

در همان زمان آن را یک جلسه درمان. من تا به حال این کوچک برای بسیاری از سال قبل از او بازنشسته دکتر ریتا لین. او زندگی من را تغییر داد. اما آنچه که من می گویند به کوچک بسیار متفاوت از چگونه من می کرافت یک قطعه کار. شما باید گام به هنرمندی خود را. است که چیزی بسیار متفاوت از فقط شما می دانید رفتن به کوچک است که در یک مکان امن که در آن مسائل عاطفی است نه ویرایش. که لزوما هنری. که باز رگ و آن همه ریختن بیرون. که متفاوت تر از نوشتن است. هر دو چیزهایی که قرار بود در همان زمان بود, بنابراین من خود ویرایش و رفتن, هیچ, که نیاز به قرار داده می شود به خاک سپرده شد در زمین سرخ مستراح. Retching است رفتن به صفحه. این است که هنر کار می کنند. من تا به حال یک مسئله واقعی است که به ویژه در دهه نود روزنامه نگاران می گویند همه چیز برای من مانند "باید آن را پس مسهل." من به جرم با آن کلمه که من مسدود شده آن را از حافظه من—"مسهل." شما نمی می گویند که در مورد نویسندگان مرد پس از همین حالا شروع با من! "مسهل" زمانی است که شما در حال صحبت کردن به یک دوست و شما commiserating و شما با داشتن یک شب با هم به اشتراک می گذارید. شاید برخی از که می رود به هنر خود را . . .

اما آن را متمایز از هنر و صنعت است.

و فقط به دلیل چیزی است confessional—این ایده که آن را هنری یا که وجود ندارد یک فرایند ویرایش!

آیا شما فکر می کنم آن را آسان تر برای زنان ترانه سرایان در حال حاضر از آن را برای شما در دهه نود?

من نمی دانم اگر من می خواهم می گویند که. مسائل مختلف می آیند تا در زمان های مختلف. من به شما بگویم که یک بازیکن پیانو بود خیلی راحت تر پس از "کمی زلزله" بیرون آمد از آن بیرون آمد چون من جنگیدند کسانی که در میدان جنگ در جنگهای. آنهایی که بعد از من نیست تا به حال به مبارزه خاص که مبارزه با. بیلی [Joel] و التون [جان] متفاوت بود چرا که آنها افسانه ای -- آنها تا به حال ثابت خود را. اما در آن زمان خاص گیتار آکوستیک بود گشت و البته هر نوع سینتی سایزر هر نوع الکترونیکی پیانو سرد بود. اما ادراک در آن زمان بود که پیانو آکوستیک بود سرد نیست و نمی توان آن را بخشی از موسیقی آلترناتیو. اما زنان هنوز هم در برخورد با تمام انواع چیزهای. به خصوص فیزیکی.

که یک احساس ابدی است. آن را قطعا تحت تاثیر یک هنرمند طول عمر.

وجود مطبوعات گال در کسب و کار موسیقی که به من گفت: به تازگی "T. آیا شما را در درک زنان خواهد با من صحبت در مورد چگونه خوش شانس شما هستند هنوز هم به یک حرفه ای است و شما در حال ساخت خود را شانزدهم آلبوم؟" من گفتم: "من را ساخته اند خود من شانس من سخت کار کرده ام. من تا به حال البته درهای باز برای من در طول راه ؟ من تا به حال مردم در گوشه مبارزه برای من ؟ بله. من هم تا به حال فلش آمدن حق در من است." مردم نمی پرسیدن سوال "که در آن این خواننده و ترانه سرا بروید؟" مردم فکر می کنم شاید او ازدواج یک میلیاردر و فقط سوار کردن به غروب آفتاب و می خواستم به ترک کسب و کار موسیقی. هیچ. موسیقی کشور های مختلف, اما این درست است به خصوص در موسیقی آلترناتیو. کسب و کار موسیقی قرار می دهد و زنان را به چراگاه.

مطالعه نر نویسندگان این که آیا آنها در باندهای یا نه—نگاهی به سالن آنها در حال بازی و ثبت قرارداد آنها در مقابل زنانی که آمد تا با آنها. چه چیزی شما فکر می کنم که آن دسته از زنان فقط نمی خواهید به ثبت کنه ؟ هیچ. مردان در حفظ ارزش خاصی در صنعت ما و در فرهنگ ما—به عنوان سن آنها. آنها هنوز هم مطلوب از آنجا که عقل و دانش و تجربه جذاب هستند. ما باید داستان گفته شده توسط مردم مانند هلن میرن و مریل استریپ و جودی دنچ. و البته آنها باید بیشتر کار! جین فوندا—بیشتر کار می کنند. ما نمی خواهیم Helen Mirren, بخشی بازی های برگزار شده توسط سی ساله. ما نمی. اما آن را بسیار متفاوت در موسیقی است.

آن را به نظر می رسد مانند یک لیست کوتاه از زنانی که مجاز به مشاغل پس از یک نقطه خاص.

تعداد بسیار کمی. من نمی خواهم برای شروع نامگذاری نام—من در تلاش برای نگه داشتن مردم از لیست. من می خواهم بیشتر در این لیست و من مطمئن هستم که وجود دارد زنان مبارزه در همه زمان ها. ما آنها را در اینجا و وجود دارد. که مهم و خوب است. اما وجود دارد بسیاری از خواننده و ترانه سرایان که ما آنها را نمی بپرسید. آن را خاموش gaslighting. آن را بی سر و صدا انجام می شود. و مرد من معاصران لازم نیست که برای مقابله با آن را در راه همان است. و بنابراین می گویند که این همان -- آن نمی باشد. بسیاری از این زنان تا به حال برای پیدا کردن دیگر مشاغل از راه های دیگر به پرداخت صورتحساب خود را. در جایگزین-موسیقی, کسب و کار بسیاری از نر معاصران که نورد شد, در همان زمان, آنها هنوز هم تور با سابقه معاملات اما بسیاری از زنان ندارد و این فرصت و یا آنها در حال بازی سالن بسیار کوچک آنها به سختی می تواند به پرداخت صورتحساب خود را. من نمی خواهم به پرت شدن اما این تمایز مهم.

البته این روابط به ایده مقاومت و به خیلی از آنچه شما در مورد نوشتن در این کتاب که به نظر می رسد در تمام زندگی خود را به عنوان یک عمل defiance—

من حاضر به تسلیم. من قصد ندارم به مرتع برای پسران' club. آنها می توانند خود دمار از روزگارمان درآورد. من قصد ندارم در هر نقطه.



tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.detny.im
آخرین مطالب