مانند نجار که ابزار خیلی کسل کننده
او نمی تواند برای زندگی از تدبیر او تاج مشترک
مانند تشک از سمت چپ بر روی محدود کردن همه شب
مانند زن
بنابراین کاهش یافته است از عمل او دیگر نمی تواند آواز خواندن از سرودی
مثل سیگاری بر روی داربست
مانند خواب روی مقوا در پیاده رو باران را دوست دارم
مانند سگ که انسان پس او را دوست دارد که هیپ
هرگز التیام دوباره
مانند سگ که لرزد درد در دسته سه تایی که انسان
بنابراین او را دوست دارد او نمی تواند تحمل به او اجازه رفتن
مانند takeout پرتاب به سطل بازیافت مانند
عبور postbox نور چشمک زن
مانند گدا که آکاردئون می داند فقط
تنها عبارت موسیقی مثل هوا
با آن ذرات مانند معطل ماندن اتوبوس
مانند گیلاس در غرفه میوه مانند دوچرخه سوار مانند
اتوبوس مانند دوچرخه سوار مانند تلفن همراه خود را مانند اتوبوس
مانند گدا اینقدر با حوصله موسیقی او
هرگز صدا کردن بقیه آهنگ مثل نجار
که کار رفت تا به آرامی و به کندی از ابزار
او تا به حال هیچ وقت به تیز کردن آنها
این شعر مراجع عبور از کورمک مک کارتی را عبور.
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.