من زود از خواب بیدار شد و بررسی گوشی من. بدون متن اما سه, ایمیل, از, پیر, نیروی دریایی, CVS و بایدن مبارزات انتخاباتی. ظاهرا جو نگران بود نه به دیده من بررسی پاسخ به آخرین پست الکترونیکی—من فراموش کرده ام ؟ CVS مطلع مرا از خانه خود را-گزینه های تحویل. در این شرایط سخت و بی سابقه بار, قدیمی نیروی دریایی می خواست من می دانم که تمام پشم گوسفند وجانوران دیگر این است که در حال حاضر پنجاه درصد ،
من در نهایت قرار دادن آن در جعبه دلت برای قرار دادن بر روی محدود کردن محدود کردن و پس از آن تعجب اگر من ممکن است نیاز به آن دسته از جعبه های قدیمی بعد از همه—چه کسی می داند که من ممکن است در آینده قادر خواهید بود برای به دست آوردن جعبه رایگان از ترس یا نگرانی ؟ بنابراین من کشیده آن جعبه از محدود کردن و قرار داده و آنها را به جایی که آنها قبل از.
من چک my Instagram account. بسیاری از تصاویر دیدنی از نان است. افسانه سوپ. کیک های شگفت انگیز. من همیشه می خواستم به یکی از کسانی که دارای یک Instagram account اما نمی کند در واقع هر چیزی پست اما من به یاد داشته باشید به شما می گویم که یک بار و به شما گفت: "کسانی که بدترین نوع از مردم است."
من پیامک شما را به عقب. شما texted me back. من از تماشای روزانه task-force توجیهی; شما به تماشای کار روزانه-نیروی جلسه. ما پیامک در مورد کار روزانه-نیروی مطبوعاتی در حالی که برای. من نوشیدن یک مارگاریتا. من شروع به نوشتن یک متن که در آن من ساخته شده سرگرم کننده از دکتر Birx را روسری و سپس متوجه شدم که من واقعا نمی خواهم برای شروع یک کل متن ارز که در آن ما می توانید سرگرم کننده از دکتر Birx را, روسری, بنابراین من ضربه backspace تا متن در مورد دکتر Birx را روسری رفته بود.
من ساخته شده یک نقطه نیست من چک کردن e-mail برای کل صبح و سپس بیرون رفت و halfheartedly raked برگ به یک آشپزخانه-کیسه زباله از ما به خارج از قد کاغذ آنهایی که می گویند چیزهایی مانند "حیاط از ماه!" یا "هرگز متوقف بهبود!" در سمت. آن را O. K. اما کل زمان من نگه داشته و تصور کسی توصیف من برای جمعآوری برگها و نه من چک کردن e-mail که البته اتفاق نمی افتد و که یک چیز گنگ تصور کنید در وهله اول. پس من رفتم داخل و چک ایمیل من. باراک می خواستم به می دانم که اگر من تا به حال فرصتی برای پر کردن جو بررسی نشده است ؟
بله این خیلی خوب است برای دیدن شما شب گذشته در زوم! حق ما باید انجام دهیم که بیشتر. که دیوانه چه موهای خود را انجام می دهند! با عرض پوزش اگر من از چیزهایی که می گویند بعد از ده دقیقه. اما شما می دانید آنچه که من هستم تا پس از مرتب کردن آن سخت به آمده تا با مواد جدید است. هنوز هم خوب به شما را ببینید.
من خوردم خورشید تراشه برای ناهار. به علاوه حموس. به علاوه مانده به عید پاک آب نبات. یا صبر کنید که شام ؟ Hmm. آن بود 2:50 P.M.—شما تصمیم می گیرید!
من به تماشای سی ان ان و ویسکی نوشید. دانا باش بود پخش از صفحه اصلی. او نشسته بود در مقابل یک قفسه کتاب. من فکر کردم دیدم النا Ferrante را ناپلی رمان در قفسه کتاب. من ایستاده بود تا از روی نیمکت به یک نگاه نزدیک تر است. "چه شما انجام شده است ؟" همسر من پرسید و من به او گفتم که من فکر کردم من دیدم Ferrante رمان در دانا باش را در قفسه کتاب. "این عجیب و غریب" همسر من, گفت:, اما من می توانم بگویم اگر او به معنای دانا باش داشتن Ferrante رمان من یا جاسوسی در تلویزیون.
من در خواب بود تا 9:34 یک.M. من پیامک شما. من خورده حوله بزرگ و, ن دقت است. من فکر کردم من نگاه نوع سرد بدون دوش بنابراین من قلم دوش و سپس احساس خارش و ناخالص بقیه روز. من پاسخ جو نظرسنجی. من سوپ. عدس قرمز. من posted a photo on Instagram, اگر شما می خواهید برای دیدن.