آنچه شکسپیر نوشت: در واقع در مورد طاعون

Facebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه جویی در داستانصرفه جویی در این داستان برای بعد.عکس از Alamyشکسپیر زندگی م

توسط NEWS-SINGLE در 18 اردیبهشت 1399
عکس از Alamy

شکسپیر زندگی می کردند و تمام زندگی خود را در سایه از طاعون. در تاریخ 26 آوریل 1564 در این محله ثبت نام کلیسای ترینیتی مقدس در Stratford-upon-Avon, قائم مقام, جان Bretchgirdle ثبت غسل تعمید از یک "Gulielmus filius یوهانس Shakspere." چند ماه بعد در همان ثبت نام قائم با اشاره به مرگ الیور Gunne, یک شاگرد ویور و در حاشیه بعدی به آن ورود با شتاب کلمات "hic يا pestis" (در اینجا آغاز می شود طاعون). در آن مناسبت, این بیماری همه گیر در زمان زندگی در حدود یک پنجم از جمعیت این شهر. توسط بخت خوب آن در امان زندگی نوزاد ویلیام شکسپیر و خانواده اش.

چنین شیوع نشد خشم برای همیشه لطفا برای. با کمک سخت قرنطينه و تغییر در آب و هوا اپیدمی خواهد به آرامی افول به عنوان آن را در استراتفورد و زندگی را از سر دوره عادی خود را. اما پس از فاصله چند سال در شهرستانها و شهرهای کوچک در سراسر قلمرو طاعون خواهد بازگشت. آن را به طور کلی به نظر می رسد در صحنه با کمی و یا بدون هشدار و آن را terrifyingly مسری است. قربانیان را از خواب بیدار با تب و لرز. احساس ضعف شدید یا خستگی را از راه به اسهال و استفراغ ، خونریزی از دهان و بینی و یا رکتوم و ثبتشده buboes یا تورم غدد لنفاوی در کشاله ران یا زیر بغل. مرگ اغلب در عذاب خواهد تقریبا به ناچار دنبال کنید.

بی حد و حصر اقدامات پیشگیرانه پیشنهاد شده که اکثر آنها بی فایده بودند—و یا در مورد کشتار سگ ها و گربه ها بدتر از بی فایده از آنجا که این بیماری در واقع گسترش موش های منتقله از کک. دود از رزماری خشک کندر یا خلیج برگ سوزاندن در یک سایش ظرف تصور می شد برای کمک به روشن شدن هوا عفونت و اگر کسانی که مواد تشکیل دهنده نمی شد به راحتی در دسترس پزشکان توصیه می شود سوزاندن کفش های قدیمی. در خیابان مردم راه می رفت در مورد خرناس پرتقال پر شده با حبه. فشرده به اندازه کافی محکم در برابر بینی و شاید این عمل به عنوان یک نوع ماسک.

آن اوایل به رسمیت شناخته شده که میزان عفونت به مراتب بالاتر بود در پر جمعیت از شهرستانها در کشور; کسانی که با وسیله ای به انجام این کار فرار به روستایی خلوت هر چند آنها اغلب به ارمغان آورد عفونت با آنها. مدنی مقامات متوجه می شوند که جمعیت افزایش سرایت زمان اقدامات به موسسه آنچه که ما در حال حاضر تماس های اجتماعی فاصله. جمع آوری داده ها از محله ثبت آنها به دقت دنبال هفتگی طاعون مربوط به مرگ و میر. زمانی که این مرگ و میر پیشی سی و آنها ممنوع مجامع اعیاد, تیراندازی با کمان, مسابقات, و دیگر اشکال از انبوه جمع آوری است. پس از آن اعتقاد بر این بود که آن را غیر ممکن است برای تبدیل شدن به آلوده در طول عمل از عبادت کلیسا نمی شد شامل ممنوعیت هر چند آلوده بودند مجاز به شرکت در. اما عمومی تئاتر در لندن که به طور معمول به ارمغان آورد با هم دو یا سه هزار نفر از مردم در یک فضای محصور بودند دستور داد بسته است. آن را می تواند چندین ماه قبل از مرگ و میر پایین آمد به اندازه کافی برای مقامات اجازه می دهد تا تئاتر به بازگشایی شده است.

به عنوان یک سهامدار و گاهی بازیگر در بازی شرکت به عنوان اصلی آن نمایشنامه شکسپیر مجبور به دست و پنجه نرم در طول زندگی خود با این تکرار اقتصادی ویرانگر بسته شدن. وجود دارد به خصوص شدید شیوع طاعون در سال 1582, 1592-93, 1603-04, 1606 1608-09. تئاتر مورخ J. لیدز Barroll III که با دقت sifted از طریق بازمانده پرونده به این نتیجه رسیدند که در سال 1606 و 1610—دوره که در آن شکسپیر نوشت و تولید برخی از بزرگترین نمایشنامه از "مکبث" و "آنتونی و کلئوپاترا" به "قصه زمستان" و "طوفان"—لندن playhouses نمی شد به احتمال زیاد باید باز شده است برای بیش از یک مجموع از نه ماه.

آن است که بیشتر از همه قابل توجه آن است که در نمایشنامه های او و اشعار شکسپیر تقریبا هرگز به طور مستقیم نشان دهنده طاعون. او نوشتن هر چیزی از راه دور مانند اجازه دهید به تنهایی به عنوان قدرتمند به عنوان او معاصر توماس Nashe فراموش نشدنی "مناجات در زمان طاعون":

مردان ثروتمند اعتماد نه در ثروت
طلا نمی توان خرید شما سلامت;
مسهل خود را باید محو شدن.
همه چیز به پایان ساخته شده است
طاعون کامل سریع می رود;
من بیمار هستم من باید بمیرد.
خداوند بر ما رحم!

زیبایی است اما یک گل
که چین و چروک را ببلعند;
روشنایی می افتد از هوا;
ملکه درگذشت جوان و عادلانه;
گرد و غبار خداوند بسته هلن چشم.
من بیمار هستم من باید بمیرد.
خداوند بر ما رحم!

در شکسپیر اپیدمی بیماری در حال حاضر در بیشتر قسمت ها به عنوان یک ثابت در سطح پایین کمرنگ رویه در شخصیت او' سخنرانی وضوح بیشتر در عبارات استعاری از خشم و نفرت. مرگباری زخمی در دشمنی بین Capulets و Montagues, Mercutio تماس پایین "طاعون در هر دو خانه خود را." "تو جوش" لیر می گوید دخترش Goneril, "طاعون-درد و یا برجسته رنگ نارنجی مایل به قرمز / در من خراب شده و خون." "در اینجا طلا" به misanthropic Timon of Athens ارائه می دهد بازدید کنندگان خود را. "به عنوان یک سیاره طاعون زمانی که ژوپیتر / را بر فراز برخی از viced شهر آویزان خود را سم / در هوا بیمار." "همه سرایت از جنوب نور بر شما / شما خجالت زده از رم" Coriolanus تف در plebeians:

شما گله—جوش و آفت
گچ شما بر فراز که ممکن است از شما متنفر
دورتر از دیده می شود و یکی از دیگری آلوده
در برابر باد یک مایل!

طاعون به طور مداوم به نظر می رسد در سراسر آثار شکسپیر در قالب روزمره exclamations: "طاعون بر آن زمانی که دزد نمی تواند درست به یکی دیگر از"; "طاعون از آه و غم و اندوه! آن را با یک مرد مانند یک مثانه"; "طاعون بر این زوزه"; "طاعون از این ترشی-شاه ماهی!" اما این نشانه ای کمتر از وجودی ترسناک از اعماق آشنایی پذیرش طاعون به عنوان یک از ویژگی های اجتناب ناپذیر از زندگی عادی. به این ترتیب می توان آن را تبدیل به کمیک اثر به عنوان زمانی که بئاتریس مسخره آنچه در آن است به دوست توسط بندیکت:

پروردگارا! او را آویزان بر او را مانند یک بیماری است. او دیر گیر تر از طاعون و یادداشت برداری اجرا می شود در حال حاضر رفته.... خدا کمک نجیب کلودیو. اگر او گرفتار بندیکت آن هزینه خواهد شد او هزار پوند ere 'یک درمان می شود.

آن را حتی می تواند با چیزی مانند شاد استعفای زمانی که کنتس اولیویا در "شب دوازدهم" شگفتی در سرعت است که با او در عشق افتاده است:

چگونه در حال حاضر ؟
حتی تا به سرعت ممکن است یکی گرفتن طاعون ؟
Methinks من احساس می کنم این جوانان را کمالات
با نامرئی و ظریف خفا
به خزش در معدن چشم. خوب, اجازه دهید آن را.

بگیرد که در ادامه به زندگی بسیاری از است بدل به یک خوشحال تصویر از lovesickness: "اجازه دهید آن بود."

طاعون به عنوان یک رویداد واقعی و چهره ای برجسته در تنها یکی از شکسپیر بود. راهب صومعه لورنس در "رومئو و ژولیت" خواسته است یک شخص راهب صومعه به ارائه یک پیام مهم به تبعید رومئو در منتوا اطلاع رسانی او در مورد باهوش مواد مخدر که به ژولیت نظر می رسد که درگذشت. در چند خط رسول انتقال ثروت از اطلاعات به مراتب بیشتر از به نظر می رسد به شدت لازم برای الزامات طرح:

رفتن به پیدا کردن یک پابرهنه, برادر, کردن
یکی از سفارش ما را شریک من
در اینجا در این شهرستان مراجعه بیمار
و پیدا کردن او جستجوگران از شهر
مشکوک است که ما هر دو در یک خانه
که در آن عفونی طاعون آیا سلطنت
مهر و موم کردن درب و نمی خواهد اجازه دهید ما جلو
به طوری که سرعت من به مانتوا وجود دارد در آنجا ماند.

فرانسیسکن که به عنوان یک discalced منظور رفت و یا پابرهنه و یا در حدودی مورد نیاز توسط قوانین خود را به سفر در جفت است. از این رو مسنجر تا به حال برای قرار دادن یکی دیگر از فرانسیسکن در ورونا ("در این شهر") به همراه او ("یکی از ما سفارش به شریک من"). او بر این در نظر گرفته شده همدم مراجعه بیمار و هر دو بودند بنابراین مظنون به داشتن شده است در معرض این بیماری است. به عنوان یک نتیجه, آنها را به قرنطینه. "جستجوگران شهر"—است که بهداشت عمومی افسران—به معنای واقعی کلمه قفل آنها توسط نیلینگ درهای بسته. قرنطینه شده است آشکارا فقط به پایان رسید. راهب صومعه لورنس بازگشت به سوال کلیدی—"کسی که پای نامه من به رومئو?" —و دریافت ناامید کننده ای پاسخ دهد:

من نمی تواند ارسال آن—در اینجا آن را دوباره—
و نه یک رسول را به آن تو
بنابراین ترس آنها از عفونت است.

نه تنها این پیام هرگز به رومئو در منتوا اما محدود راهب نمی تواند هر کسی حتی برای بازگشت به تحويل نامه به راهب صومعه لورنس و او هشدار می دهند مشکل است. مهم فاصله زمانی از زمان در حال حاضر شده است از دست داده و مایوس رومئو را دریافت خواهد کرد کلمه ای که ژولیت مرده است اما تنها از خواب. این درهم و برهم کردن از شرایط ناگوار منجر به خودکشی از هر دو رومئو و ژولیت. طاعون است که به سختی به نمایندگی در این بازی ندارد و علت مرگ آنها اما عمیق اجتماعی و اختلال در آن به ارمغان می آورد و در پی آن—منتقل و در عجله به ظاهر بی ربط جزئیات—نقش عجیب نقش قابل توجهی. بد موقع قرنطینه یک عامل star-crossed عاشقان سرنوشت غم انگیز.

وجود دارد یک پاساژ در شکسپیر کار است که به وضوح بیانگر آنچه در آن باید احساس زمانی که کل جمعیت یک شهر و یا یک کشور سقوط کرد و به گرفتن آهن از طاعون. آن را در "مکبث" است که احتمالا برای اولین بار انجام شده در بهار 1606. (در تابستان آن سال طاعون گرفت و مجبور به تئاتر نزدیک به هفت یا هشت ماه است.) خاطرات هنوز تازه از وحشتناک بیماری همه گیر از 1603-04 آغاز شد که در اطراف این زمان است که الیزابت من درگذشت, و, که به رهبری او را جانشین اسکاتلند پادشاه جیمز به تاخیر در ورود به لندن و به تعویق انداختن جشن عمومی برنامه ریزی شده برای تاجگذاری خود.

شکسپیر خطوط التماس کردن به یک کشور تا دچار آسیب های روانی است که آن را دیگر به رسمیت می شناسد خود را که در آن تنها لبخند در چهره کسانی که به نحوی به دنبال این خبر و که در آن غم و تقریبا جهانی است که آن را به ندرت ثبت شده است:

فقیر کشور
تقریبا از ترس به خود می دانم. آن را نمی
نام مادر ما, اما ما قبر که در آن هیچ چیز
اما چه کسی می داند چیزی است که یک بار دیده می شود به لبخند;
که در آن آه و ناله و shrieks که پاره کردن هوا
ساخته شده و نه مشخص شده; که در آن خشونت و اندوه به نظر می رسد
مدرن و وجد است. مرد مرده ناقوس
وجود دارد کمیاب پرسید: برای چه کسی و مردان خوب زندگی
منقضی قبل از گل در کلاه
مرگ و یا قبل از اینکه آنها به سلامت.

در شکسپیر به زبان انگلیسی کلمه "مدرن" به معنای چیزی شبیه بی اهمیت به عنوان زمانی که یک شخصیت را در "all's Well That Ends Well" muses که "آنها می گویند معجزه گذشته; و ما فلسفی افراد را مدرن و آشنا همه چیز فوقالعاده و causeless. از این رو است که ما را جزئي از ترور ensconcing خودمان را به ظاهری دانش, هنگامی که ما باید خودمان به ناشناخته ترس است." "وجد" به معنای هر گونه افراطی درجه ای از احساس های دولت از بودن در کنار خود. بنابراین برای افراد مبتلا به طاعون خشونت و غم و اندوه می آید به نظر می رسد امری عادی احساسات "مدرن وجد است." شدید رنج می برند تبدیل شده است بسیار آشنا است که آن را پیش پا افتاده است—دقیقا محل اقامت به عود بیماری های همه گیر است که ما اشاره کرده اند که از طریق بسیاری از شکسپیر کار می کنند.

کلمات, سپس, کاملا, جذب, تجربه زندگی در گریزناپذیر حضور یک اپیدمی بیماری و شنیدن مداوم شوم tolling زنگ کلیسا. اما چیزی که عجیب و غریب در مورد این خطوط از "مکبث" است که آنها در نظر گرفته شده به عنوان یک شرح یک کشور در چنگال باطل طاعون. به جای آنها توصیف یک کشور در چنگال باطل حاکم است. شخصیت صحبت می کند که آنها را در راس خواسته شده است چگونه اسکاتلند کرایه تحت مکبث که اسمی در این کشور را پادشاه مشروع. اما هر کس مظنون است که او آمده است او منزه موقعیت از طریق فراروی به معنی: "من از ترس / تو بازی'dst ترین foully برای نیست."

نتایج عهده بدترین سوء ظن. در مکبث بی رحمانه دنبال دشمنان خود و خیانت دوستان خود. Egged در خود "شیطان مانند" همسر او خواهد هر چیزی را به خود احساس کاملا امن—"کل به عنوان سنگ مرمر تاسیس به عنوان سنگ است." اما هر چند او همیشه می یابد و افرادی که مایل به انجام دستورات جنایی او تنها احساس اضطراب بیشتر: "cabined, cribbed, محدود, محدود, در پر رو به شک و تردید و ترس." و تحت فشار محاسبه می دهد راه را برای خام ضربه بی پروا از اعتماد به نفس است که غرایز او همیشه راست: "از این لحظه / بسیار firstlings از قلب من خواهند بود / این firstlings از دست من."

شکسپیر به نظر می رسد به اشتراک گذاشته اند Nashe را شک و تردید وجود دارد که می توان از راه حل های پزشکی به طاعون—"مسهل خود را باید محو"—و از آنچه ما می دانیم از علم زمان خود این بدبینی توجیه بود. او تمرکز توجه خود را به جای آن در یک طاعون, طاعون بودن حکومت یک دروغگو نظر اخلاقی ورشکسته و بی کفایت خون آغشته و در نهایت خود مخرب رهبر.



tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب