آنچه ما را از دست ندهید بدون موزه

"کور اوریون جستجو برای برآمدن خورشید" توسط Nicolas Poussin از 1658.Facebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه جویی د

توسط NEWS-SINGLE در 3 اردیبهشت 1399
The painting Blind Orion Searching for the Rising Sun
"کور اوریون جستجو برای برآمدن خورشید" توسط Nicolas Poussin از 1658.

دیگر صبح از خواب بلند شدم در تاریکی وحشتناک با سند چشم انداز است. به آرام خودم تصور راه رفتن به بزرگ لابی موزه متروپولیتن—صدها مایل دورتر از من در اتاق تاریک در شیکاگو است. وجود دارد خواهد بود شکوفه های گیلاس در گلدان شاید زغال اخته. من صعود سنگ پله ها رو به سمت راست و انداخت پایین قبل از Nicolas Poussin را "کور اوریون جستجو برای برآمدن خورشید" از 1658. من می خواستم به دیده بان اسطوره ای Orion, چشمان خود را بسته و دست دراز ساخت راه خود را در امتداد خاک نرم مسیر به سمت درخشنده پس از رسیدن به بعد.

رفتم به ملاقات هر شب جمعه برای شانزده سال تا زمانی که من سمت چپ نیویورک در سال 2011. من در بازدید از "کور جبار" و بیش از بیش. در نقاشی شکارچی غول پیکر است. او کور شده است توسط یک شاه عصبانی و در حال هدایت Cedalion یک شکل کوچک بر روی شانه خود را به سمت نور خورشید است که به عقب خواهد آورد خود دید. این یک نقاشی در مورد چشم انداز و تعجب: نگاهی به دنیای او در مورد برای دیدن دوباره.

زمانی که من با اکراه سمت چپ من درون چشم انداز برای شروع یک روز دیگر از پناه در محل با ما دو فرزند جوان من خندید کمی تفکر که همه کار در این ملاقات من می خواهم انتخاب به یاد داشته باشید این نقاشی که در آن آسیب تعمیر و همه چیز است که از دور گرفته شده بازسازی خواهد شد در صبح است.

من تقریبا هیچ چیز ملموس در اینجا در شیکاگو به من یادآوری از سال نشستم با Poussin و آثار دیگر من را دوست داشت. در این ملاقات من هرگز در زمان یک عکس. اگر کسی دیگری را به خصوص با یک فلش من hissed در آنها مانند یک duenna: بدون عکس! اگر من می خواستم برای نوشتن در مورد یک نقاشی من به سادگی رفت و برگشت به موزه دوباره به آن نگاه کنید. مشاوره تولید مثل—تخت آشکار تقلیل مزاحم—فقط اجازه دهید هوا از احساس. من متوجه شده ام که حتی خانواده عکس گاهی اوقات شکست در این راه آنها را به عقب از یک لحظه پس از آن به نظر می رسد به آن را دور.

در سال های من صرف بازدید از "کور جبار" من آمد به احساس می کنید که نقاشی شده بود نیز مورد را لمس کنید. جبار دست آموخته اند که جهان در راه خود را. من صرف مقدار زیادی از زمان به دنبال در خود را بزرگ پا, هم, پاشنه را برداشته و در مورد به گام رو به جلو است. منطقه رنگ بین پاشنه و روی زمین به نظر می رسد, مناقصه های رنگ به آرامی مخلوط.

بخشی از دلیل من احساس گیجی در حال حاضر زمانی که من از خواب بیدار در شب راه ساعات روز را فاقد لمس است. با کودکان در خانه ما روز من حتی در انزوا پر از برخورد است اما من از دست رفته دیگر تجربه. من از دست عبور مردم در خیابان مسواک زدن در برابر یک پرچین در پارک و یا یک قفسه در فروشگاه مواد غذایی. من از دست ایستاده در یک موزه که در آن شما قادر به خود را غرق در حسی جهان است. من به یاد داشته باشید "کور جبار" در بدن من: نقاشی های محیطی آرام آبی-سبز باور است که جهان وجود دارد و خواهد بود را به ما نشان داد.

وجود دارد راه های بسیاری برای از دست دادن یک نقاشی. نقاشی به سرقت نابود deaccessioned به فروش می رسد به مجموعه های خصوصی که از آنها هرگز reëmerge. موزه ها شده اند تاریک برای هفته و در حال حاضر یک ون گوگ—از خاکستری مایل به سبز در اوایل روز بهار در پدر و مادر خود را' باغ—دزدیده شده است از توقیف یک موزه در هلند. اغلب شما دیدن یک نقاشی هنگامی که شما در یک شهر خارجی و یا زمانی که آن سفر برای نمایشگاه و شما هرگز آن را دوباره ببینید. گاهی اوقات شما به سادگی به حرکت به دور. این ملاقات در نظر گرفته شده برای جشن یک صد و پنجاه سال تاریخ با یک ساختمان-نمایشگاه گسترده ای آغاز مارس 30th, اما من نمی بینم "کور جبار" در هر نور جدید آنها در حال برنامه ریزی برای آن است.

من بعد از ترک نیویورک و زندگی من تغییر کرده من متوقف صدای خش خش در افراد دیگر در موزه ها. من شروع به گرفتن عکس. بیش از نه سال گذشته من گرفته اند هزاران نفر. در هفته های اخیر در حالی که موزه درها بسته شده اند, من شده اند در تلاش برای ایجاد یک شخصی, به یاد موزه. هر روز من با استفاده از چند عکس از آثار هنری برای نوشتن یک مطلب به صورت آنلاین نوت بوک. من شده است با نگه داشتن نوت بوک روشن و خاموش برای سال, اما در حال حاضر من آن را به فوریت ارسال پیام در بطری به دوستان و غریبه ها در تلاش برای ارائه آنچه در من ذخیره شود, آنچه که من را از دست ندهید. من این روزانه نوشته فردریک پروژه پس از ماوس در لئو Lionni داستان برای کودکان است. همه تابستان در حالی که دیگر موش ذخیره دانه فردریک فروشگاه تا برداشت خود را از رنگ. هنگامی که در زمستان می آید دوستان خود را در حال نشسته اند و کسل کننده و انتظار و فردریک تلاش می کند برای به اشتراک گذاشتن آنچه که او می تواند از رنگ او به یاد می آورد.

مطالب من در موزه تاریخ به سال 2011 زمانی که من و همسرم مستقر در کمبریج ماساچوست است. خانواده ما دو شد, سه, شد چهار. من در موزه ها برای چند دقیقه در هر ماه یا دو برگزاری یک نوزاد یا یک کودک چسبیده در پاهای من. من متوجه چیزی که آنها متوجه یک آبرنگ, قایق, زیبا, سنگ, پوما. من هرگز هنوز. پس از سالها امتناع من تا به حال به دست آورد و یک گوشی هوشمند است. هنگامی که من تو را دیدم چیزی که به من علاقه مند بودم هول هولکی عکس. "من در این نگاه بعد": این که چگونه از آن آغاز شد.

به تدریج یک روش پدید آمده است. اول یک عکس از دیوار متن و سپس از کار خود را در قاب خود را و یا در مورد آن و یا در آن پایه. سپس نزدیک تر است تا یک دنباله از شش یا هفت جزئیات پس چه کشید چشم من. در این ثانیه من چشم و دوربین هم قادر به یادگیری نقاشی تقریبا که من استفاده می شود به انجام بیش از چند ساعت و بازدیدکننده داشته است مکرر. عکاسی شتاب دیدن ذره مناطق رنگ, برش دور زمینه و با تمرکز بر جزئیات. زمانی که من پا را به یک تاریخ و زمان آخرین شات من دیدگاه های مختلف نقطه, نقاشی حل و عکس بهبود یافته است.

در تمام طول این سالها در حالی که ما مانند بسیاری از پدر و مادر شده اند و بی وقفه عکاسی از کودکان ما در تلاش برای تصرف ناپایدار زیبایی رو به رشد خود را تا من نیز بی وقفه گرفتن عکس از هنر من هرگز نمی تواند کاملا هنوز هم می شود با دیگر. بیشتر و بیشتر من را از طریق عکس, پس از واقعیت—یک مورخ از تجربه خود من. چه زیبا ترین در عکس هستند جدا, جزئیات: لبه آبرنگ آبی که در آن فیلتر را از طریق خوشنویسی سیاه درختان; پیوستن به در یک مجسمه که در آن زاویه دار ناخن وارد پارچه; منحنی, میوه, هنوز هم زندگی, زرد-سبز در برابر کبوتر خاکستری است.

مدت کوتاهی پس از ما به شیکاگو نقل مکان کرد در سال 2016 رفتم به موسسه هنر برای دیدن که من اصحاب جدید خواهد بود. وجود دارد Berthe Morisot را "زن در یک باغ" از 1882-83.

"زن در یک باغ" توسط Berthe Morisot از 1882-83.

Morisot به کار گرفته شده با رنگ فوق العاده ای آزادی. او رنگ ضخیم است; آن بافت را می توان جشن و یا سودایی; او brushstrokes جسورانه هستند و تعجب آور است. کیفیت رنگ او به در کار خود را در میان رادیکال ترین از همه اساسا بافت امپرسیونیست نقاشی.

زن در مرکز Morisot نقاشی نیست تزئینی: او فکر است. من می دانستم که آنچه در آن بود به یک زن مانند او از داخل است. در این نقاشی وجود دارد شکل پشت کاری که من فکر می کنم به عنوان یک کودک احتمالا Morisot دختر جولی که به نظر می رسد در حدود یک سوم از نقاشی های او اغلب در یک باغ. زمانی که من برای اولین بار دیدم نقاشی فرزندان خود من بودند چهار و یک و نیم. من هرگز از آنها را حتی زمانی که من به موزه رفت به تنهایی برای یک ساعت. ما به دنبال یک خانه; من می خواستم یک باغ—جایی منزوی اما پیوسته با جهان یک محل است که می تواند ما را با دست ما اما که هنوز به سوی آسمان برسد. "زن در یک باغ" مانند "کور Orion" یک نقاشی از حساسیت و جای تعجب نیست که در یک بزرگ اسطوره ای در مقیاس اما در صمیمی داخلی راه است.

زمانی که من به خانه از اول من با عجله مراجعه به نقاشی من مسأله را حل و آن را به عقب با هم از طریق تصاویر من تا به حال جمع آوری شده است. من در یکی از جزئیات است که نشان داد این زن صورت خود را در آن و سپس دیگر نشان داد که صورت خود را با کلاه نی از شکل پشت سر او. زن چشم نگاه متفاوت در این دو عکس. حتی در کپی رنگ است که برای اتصال به شکل دیگر تغییر راه چشم او به نظر می رسد.

در یک موزه شما گاهی اوقات دیدن کسی که به دنبال یک نقاشی با نگه داشتن دست خود را به مانع بخشی از آن و چشمانتان را با یک چشم. این فرد است که معمولا یک هنرمند و یا یک هنر مورخ. گرفتن عکس شبیه یک تکنیک قدیمی برای یادگیری در مورد احتمالات نقاشی: آن چه خواهد بود اگر آن را نمی شد انجام می شود این راه ؟ فقط به عنوان Muybridge معروف, عکس اسب در حال اجرا به ما آموخت در مورد حرکات unobservable عادی چشم عکاسی نقاشی را می توانید از تعاملات میان رنگ پویایی جزئیات ما حتی نمی متوجه ما شاهد آن هستیم.

من اسیر نقاط مختلف "در باغ" هر بار که من آن را دیده ام. در حال حاضر من صدها عکس. وقتی که من رفتن را از طریق آنها مثل دیدن یک دوست قدیمی صحبت کردن در یک صفحه نمایش. برای اولین بار وجود دارد لذت سپس سردرگمی; چیزی اساسی در مورد احساس فرد در فضای نشده کاملا آن را از طریق. در صورتی که من کامپیوتر و سعی کنید برای تصویر "زن در یک باغ" من یک حس قسمتهای مختلف آن—مرکزی صورت یک حمله به یک طرف -- اما آن را مانند یک کولاژ از میادین مختلف magnifications. وقتی که من از خواب بیدار در شب من هنوز نمی توانند استراحت قبل از آن است.

موزه دانم خواسته از دست ما. است که چرا آنها باید بسیاری از "دست نزنید" نشانه های بسیاری از نگهبانان به احتیاط ما را به عقب. به ویژه حضور نقاشی می آید از خود بودن در یک بار نجس و viscerally خاطره انگیز از لمس. آن است که این حضور است که من می توانم پیدا کردن در عکس های من سپاسگزار اگر من برای گالری من. آن را هرگز به من رخ داده است وقتی که من تعداد بازدید جبار در فرد اما از این راه دور بهتری به نظر می رسد Poussin نقاشی است که واقعا در مورد این کنسرت از نگاه و لمس است. من تعجب می کنم که چگونه تغییر در شکارچی چشم انداز را تحت تاثیر قرار حساسیت انگشتان خود را.

هنگامی که موزه باز دوباره ما را با فرزندان ما. ما هنوز نگه دارید و احتیاط آنها را به دریافت بیش از حد نزدیک به این حضور—اما در عادی کمتر با ترس. من برخی از تصاویر از ون Goghs در مورد آنها رفته بعد زمان و من یک نقطه ایستاده با "زن در یک باغ" در حالی که سعی در یادگیری این احساس از آن.

در پاییز گذشته من به رهبری یک کمی اعزامی ما کلاس پسر چهار ساله به یک نقاشی دیواری بزرگ ویلیام واکر چند بلوک دورتر از مدرسه خود را بر روی یک دیوار بتنی در کنار یک قطار زیرگذر. آن را معمولا به نام "کودکی است که بدون تعصب" و چهار چهره کودکان با هم تداخل دارند و برخی نه ،

"کودکی است که بدون تعصب" توسط ویلیام واکر از سال 1977.

من تا به حال نشان داده کودکان اسلاید قبل از ما به سمت چپ کلاس درس خود را و زمانی که ما گرد گوشه و آنها را واقعی دیوار, نقاشی های زیبا, غول, کودکان, همه آنها, به عنوان یک, در زمان خاموش در حال اجرا است. آنها افتاده در آن سعی در رسیدن به آن قرار دادن دست خود را بیش از آن. من راه می رفت تا نزدیکی کمی خوشه ای از دختران که تا به حال چهره خود را فشرده و خواسته رهبر در میان آنها در آنچه که او انجام شده بود. "ما بوی آن را," او گفت: اگر آن را به عنوان آشکار شد. "در اینجا آن را به یک بوی." من بینی به آن: رطوبت و خنکی گرد و غبار از قطار در حال عبور سربار و برخی از ضعف واقعیت است که من هرگز بوی بر روی هر دیوار.



tinyurlbitlyis.gdv.gdv.htclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب