"جنگ و صلح" توسط لئو تولستوی
شما لازم نیست من به شما بگویم که خواندن "جنگ و صلح" در برخی از نقطه در زندگی این است که یک ایده خوب است. اما من می تواند به شما بگویم که در شرایط فعلی ممکن است ایده آل برای انجام. این یک رمان است که پاداش عمیق پیش نویس از خواندن بیش از یک دوره ثابت از زمان. مطمئن, شما می تازد از طریق آن در یک زن و شوهر از هفته اما نه شما و نه صرف یک فرصت سه ماه یا بیشتر با پیر, Natasha و (خود من غیر محتمل مورد علاقه) آندره? من شروع به خواندن این رمان در ماه مارس احساس smugly قهرمانانه—آنجا که نیکولای روستوف می کند قبل از نبرد Austerlitz—همانطور که من در زمان آجر از یک کتاب را از قفسه که در آن زندگی کرده دست نخورده از آنجایی که من آن را خریدم چهار یا پنج سال پیش. (من ریچارد Pevear و لاریسا Volokhonsky ترجمه.) بلافاصله هر چند من ترسیده بودند. خوشبختانه این مجله یک فضای عمومی تا به حال فقط در انتخاب این رمان برای مجازی باشگاه کتاب, رهبری, نویسنده Yiyun Li: پانزده صفحات یک روز که ما را در مسیر به پایان دومین هفته از ماه ژوئن است. من نگه داشته که سرعت دقیقا—وجود داشته است روز خواندن چیزهای دیگر و یا هیچ چیز در همه, و روز ورزیدن gulping شصت یا هفتاد صفحه در یک زمان. اما تجربه این کتاب بیش از یک کشش است مانند دکنتینگ آن شروع به نفس کشیدن را در رنگ و عطر و طعم و عطر همه چیز را با خود ذات است. آن را سخت به فکر می کنم یکی دیگر از رمان به عنوان ساده به سطح زبان—به workaday استعاره آشکار تشبيهات های زیبا و بروسقو انتهای فصل—و به عنوان grandly انسانی پیچیده است. اتفاقا فقط قبل از این من به عنوان خوانده شده گوستاو فلوبر را "احساساتی آموزش و پرورش" حیرت انگیز رمان منتشر شده در سال 1869 همان سال به عنوان "جنگ و صلح" که مانند "جنگ و صلح" در رابطه با زندگی خصوصی در یک زمان از تحول آن ثابت شده است آموزنده به عنوان خوانده شده در مورد افراد به دام افتاده که ما تمام, توسط, تاریخ, و, که هنوز به عنوان همه ما باید سعی کنید به انجام وظایف خود را به زندگی خود را. "تنها ناخودآگاه فعالیت فروشندگان میوه" تولستوی می نویسد: "و مردی که نقش بازی می کند در یک رویداد تاریخی هرگز درک اهمیت آن است. اگر او تلاش برای درک آن او زده است با fruitlessness." آن زمان را برای ما به طور کامل درک که همه ما در میان زندگی. در ضمن من به نوبه خود به تولستوی و سال 1812. —Alexandra شوارتز
"پاپ. 1280," جیم تامپسون
هفته دیگر من کشیده من هرگز-به عنوان خوانده شده کپی از "جنگ و صلح" را از قفسه کتاب. اگر نه در خود و قرنطینه و سپس هنگامی که?, من فکر پر ناگهانی جاه طلبی برای خودم بهتر. سپس من قرار داده شده این کتاب در nightstand که در آن از آن زمان باقی مانده تا حد زیادی باز نشده. در حالی که تولستوی با شکوه حماسه شده است بیش از حد برای من متلاطم ذهن به کاوش در این متلاطم بار چه لحظه ای ثابت مناسب تر برای حداقل برای من کتاب از hardboiled American crime نویسنده جیم تامپسون که در دهه پنجاه و شصت رمان نوشت که هنوز هم برای کوتاه تیز و کثیف می خواند و که حس پوچ از جهان به نظر می رسد برای جفت کردن با واقعیت فعلی ما. در یکی از تامپسون بهترین کتاب های "پاپ. 1280" از سال 1964 او به ما به ارمغان می آورد شخصیت نیک کوری کوچک-شهر کلانتر که در هیچ چیز متوقف خواهد برای حفظ موقعیت خود از اقتدار در Potts County, Texas. در "قاتل درون من" زودتر خون-سرد تامپسون رمان از سال 1952 کلانتر شخصیت یک روانی قاتل زنجیره ای که پنهان آنچه که او "بیماری" تحت خوشخو خارجی; در نیک مورد خود نازدار شیوه و بی میلی او به وضع قانون—آیا خود را پنهان غیر اخلاقی چشم انداز بسیار به عنوان وجود دارد در کنار آن است. نیک خواهد بود و نه حل همه چیز را به نفع خود از جدا کردن خوب از بد و درست از نادرست است. او می تواند کمک به دولت متاسفم از جهان کامل آن را به عنوان دروغگو fornicators و قاتلان? و می تواند به او کمک کند که او یکی از آنها است ؟ نقش خود او تصمیم گرفته است "به مجازات heck از مردم برای bein' مردم است." او فاسد است برای فاسد زمان, و نقش او در جامعه او معتقد است به عنوان امری اجتناب ناپذیر به عنوان کلام خدا. "آیا شما ببخشید یک پست برای fittin' یک سوراخ؟," او فصاحت را می پرسد. "شاید وجود یک لانه خرگوش را در آن سوراخ و پست را سرکوب 'em. اما این است که این پست را تقصیر برای fillin' فاصله آن ساخته شده بود به جا؟" —نائومی سرخ
"Der کلنگ Der Familie: برلین, تکنو و سقوط دیوار" توسط فلیکس Denk و سون فون Thülen ترجمه توسط جینا Krumminga
من شده است با آبیاری یک دوست گیاهان از ماه مارس هنگامی که او به خانه پدر و مادر با هیچ برنامه ای برای بازگشت. او د.j., و یک روز من در زمان این تاریخ شفاهی Berlin techno کردن قفسه کتاب و شروع به خواندن و نمی تواند متوقف شود. اگر شما نمی توانید به هر طرف, شما می توانید, حداقل, خواندن, در مورد برخی از بهترین احزاب است که تا کنون اتفاق افتاده است. این کتاب آغاز می شود در تقسیم دولت-یارانه برلین از نوزده-دهه هشتاد با پست-پانک موسیقی صحنه از غرب برلین صحافی در هروئین و شرق برلن منابع هیپ هاپ کاست از بستگان در غرب است. رادیویی است که در یکی کننده تابش سرنخ به افراد جوان به دنبال چیزی جدید. این کتاب به ما طول می کشد از طریق الحاق به صحنه رد جشن سرمایهداری می یابد و یک نوع دین در موسیقی الکترونیک دارویی-درجه وجد و احزاب است که برای روز. من یاد گرفتم در مورد ریشه های رژه عشق در خیابان صفوف از صدا و کامیون و, رقص, مشخص شده است که برلین در تابستان از عشق در سال 1991; از Tresor های تکنو باشگاه آغاز شده است که در یک زیرزمین بانک خرک; و از سیاره در یک کارخانه صابون سابق که تا به حال به راه اندازی و حذف هر آخر هفته به دلیل مروج تا به حال هیچ اجاره نامه. وجود یک حزب در یک پناهگاه متروکه و در اتاق کنترل یک قدرت سابق کارخانه. D.j.s و مروج که از چهارشنبه تا جمعه و همچنین مدیریت بسیار روشمند به عنوان آنها را برای ساخت فضاهای خالی امن اجازه مقابله با بی پایان مسائل لوله کشی و واردات سوابق از خارج از کشور. به خصوص جذاب است و این همکاری است که رشد می کند بین برلین و دیترویت که در آن چهار آهنگ تکنو ساخته شده توسط تجربی آفریقایی-آمریکایی تولید کنندگان مانند ضد شرکت های بزرگ مواد مخدر مخالف جمعی زیرزمینی مقاومت می یابد انبوه مخاطبان در اروپا است. توسط اواسط دهه نود برلین صحنه ویران ایدز اپیدمی تجاری و بیش از حد کوکائین اما موسیقی زندگی—از جمله در مقدار زیادی از آنلاین لیست پخش بر اساس اطراف خاطرات در این کتاب است. —امیلی Witt
"زمان کبوترها" توسط Mercè Rodoreda
"این سخت بود برای من برای گفتن ندارد و اگر کسی از من خواست برای انجام کاری" ناتالیا راوی می گوید: در پاراگراف آغازین "زمان کبوترها" Mercè Rodoreda 1962 رمان درباره جنگ داخلی اسپانیا—یک کتاب است که احساس تازه و خالص و نگران کننده به عنوان یک وزش باد درب خانه خود را باز و شلاق را از طریق خانه خود را. ناتالیا خسته است از فروش شیرینی در تمام طول روز, اما او دوست Julieta به نظر می رسد در نانوایی و او را متقاعد به رفتن به یک مهمانی در میدان شهر. "من در لباس سفید لباس من و petticoats رسمی من کفش مانند دو قطره از شیر من گوشواره سفید مینا سه حلقه دستبند که همسان گوشواره و یک کیف پول Julieta گفت: ساخته شده از وینیل با یک ضربه محکم و ناگهانی به شکل یک طلا, صدف." آن وجود دارد در Plaça del Diamant که ناتالیا در دیدار Quimet یک مرد جوان با چشم مانند یک میمون که با او تماس می Colometa ("کمی کبوتر") و به او می گوید که او می تواند همسر خود را تا پایان سال است. این نام مستعار است apt—ناتالیا درمانده است و با وقار غم انگیز—و بنابراین Quimet پیش بینی: به زودی آنها متاهل با دو فرزند کوچک. به عنوان ناتالیا جهانی کاهش به آپارتمان او و کار جدید تمیز کردن خانه یک خانواده ثروتمند جهان مورب شروع به تغییر. وجود ندارد و بیشتر شیر بیشتر گاز تعارض می شکند در خیابان ها و Quimet می پیوندد مردم جمهوری خواه ، ناتالیا به سمت چپ به تنهایی در بارسلونا با کودکان گرسنه و نیمه وحشی گله از پرندگان است که Quimet بود در تلاش برای جمع آوری بر روی پشت بام. Rodoreda که با حضور در مدرسه فقط به مدت سه سال و با او ازدواج برادر مادر زمانی که او بیست و شروع به انتشار داستان در نوزده-سی سالگی در این منجر به درگیری او را به تصویر می کشد در این رمان: او همیشه نوشت: در کاتالان زبان که ممنوع شد زمانی که فرانکو به قدرت رسید و در سال 1939. او نوشت: "از کبوترها" در تبعید در سوئیس و آن را به آرامی به دست آورد به رسمیت شناختن هر دو به عنوان یک استاندارد کار Catalonian ادبیات—Rodoreda است که اغلب به نام با نفوذ ترین کاتالان نویسنده قرن گذشته—به عنوان به خوبی به عنوان حیاتی زنده وجودی رمان در مورد جنگ. سازمان ملل متحد-خودآگاه زیبایی و شبح وار درد در کار خود اضافه کنید تا به یک نوع از تیز transportive لذت. من شیفته آن زمانی که من خواندن آن را برای اولین بار به تازگی. من احساس می ناتالیا: ساده نفوذ پذیر و کاملا زنده است. —جیا تلنتینو