یکی یکی آنها مفقود شده است. حداقل دو دوازده پسران و دختران جوان در سنین هفت تا هفده ناپدید شد—در حالی که راه رفتن به خانه و یا سوار دوچرخه خود را در راه خود را به بانک یا فروشگاه و یا محلی استخر شنا, در بهار و پاییز و زمستان و تابستان. بسیاری از بدن خود را داشت و در عرض چند ماه در ساختمان های رها شده و یا خالی زیادی در زیر پل ها یا در اعماق جنگل. برخی از آنها هرگز در بر داشت. همه در همه ، برای سه سال از سال 1979 تا 1981 این ناپدید شدن وحشت مردم از آتلانتا و شهرستان شده است خالی از سکنه شده توسط آنها بوده است. هیچ یک از این قتل تا کنون حل شد, اگر چه بدون توضیح بیست و دو تا از موارد بسته شد و پس از یک مرد به نام وین ویلیامز بود به جرم دو قتل در سال 1982 هر دو از مردان بالغ که پلیس استدلال در ارتباط بودند به حداقل ده نفر از کودکان از دست رفته.
که استدلال نمی متقاعد کردن بسیاری از خانواده ها از فرزندان و یا خیلی از بقیه شهرستان و در نهایت در سال گذشته شهردار Keisha لنس کف دستور اداره پلیس برای بازگشایی تحقیقات خود را به آتلانتا کودک, قتل به عنوان موارد به نام آمد. که تصمیم به ارمغان آورده است توجه به یک سری از جرایم که واقعا هرگز از چشم های عمومی. آنها الهام گرفته اند بی شماری exposés امکانات و سازگاری: نمایشی miniseries در سال 1985 با بازی مورگان فریمن, جیمز ارل جونز و مارتین شین; حرکت رمان "خروج از آتلانتا" توسط Tayari جونز که منتشر شد در سال 2002; یک مستند از یک دهه پیش توسط خبرنگار CNN Soledad اوبراین و متفاوت یک سال گذشته برای بررسی کشف توسط تولید خواهد پاکر; یک حساس, هرزگرد, پادکست از دو سال پیش به نام "آتلانتا هیولا"; قانع کننده تر فصل از Netflix سریال "Mindhunter" در سال گذشته.
جدید ترین این کانن است که در پنج قسمت مستند "آتلانتا را از دست رفته و به قتل: کودکان را فراموش کرده اید" که شروع به پخش در اوایل این ماه در HBO. (این قسمت آخر از سری برنامه های روز یکشنبه.) به کارگردانی سام Pollard Maro Chermayeff, Jeff Dupre و جاشوا بنت با نوازنده John Legend در میان آن اجرایی تولید این حرکت بیمار سری شروع می شود با شهردار کف اعلام کرد که این موارد خواهد بود بازگشایی شد و سپس به عقب می رود از طریق متد حوادث خود اجازه بستگان اعضای جامعه ماموران اجرای قانون و خبرنگاران به اشتراک گذاری خاطرات خود را.
خارج از سوسو زدن از یک مرجع در وسط قسمت دوم, اما, از معروف ترین روزنامه نگاران که تحت پوشش این موارد می رود يکديگر اعلام کردند. در سال 1985 دو سال قبل از او درگذشت جیمز بالدوین منتشر شده "شواهد از چیزهایی که دیده نمی شود" یک کتاب کوتاه در آتلانتا کودک قتل. آن را ساخته شده از گزارش او انجام داده بود در گرجستان, پایتخت برای , Playboy, قبل و بعد از دستگیری وین ویلیامز و همچنین از طول عمر خود را تجربه به عنوان یک سیاه آمریکا. در شرایطی که گزارش شد در برخی از راه شوم; زمانی که این کتاب منتشر شد, یک منتقد در برابر شکایت کرده است که این شامل بیش از حد sermonizing و به اندازه کافی آیفون. اما این کتاب یک کار جالب از true crime که مارشال بی عدالتی از یک مجموعه ای از موارد نه تنها یا حتی عمدتا به حل و فصل آنها اما به منظور بحث در مورد عدالت خود را. امروز آن استدلال به نظر می رسد prescient. "شواهد از چیزهایی که دیده نمی شود" است که کمتر از یک کتاب در مورد جلوگیری از کودکان از یکی در مورد زندگی خود مورد خشونت و غفلت است که اغلب آنها را پریشان و در مورد راه هایی که امروز در زبان آنها و مهم نیست.
والتر لاو جونیور می خواستم برای پوشش آتلانتا قتل کودک خود را. به عنوان اولین سیاه سردبیر در Playboyاو اهمیت داستان اما مجله سرمقاله کارگردان اصرار داشت که داستان نیاز به یک بزرگتر نام متصل به آن است به طوری لاو دنبال کردن شماره تلفن برای یکی از بزرگترین نام های آنها می تواند از فکر می کنم. این بار توسط جیمز بالدوین شده بود جیمز بالدوین برای سال های بسیاری است. او نویسنده مشهور رمان و نمایشنامه مقالات خود را در مجلات مانند هارپر و نیویورکر تا به حال جمع آوری شده است و محدود به خود کتاب و عکس تا به حال به نظر می رسد در پوشش از زمان در زیر یک پرچم است که به عنوان خوانده شده "Negro فشار برای برابری است." لاو زنگ زد بالدوین در فرانسه که در آن او تا به حال نقل مکان از شهر نیویورک بیش از سه دهه قبل در مشاوره از مربی خود رمان نویس ریچارد رایت و اصرار داشت که به صورت سیاه و سفید هنرمندان بهتر بود از امریکا از در آن.
برای لاو, آن nerve-racking تماس نمی کند چرا که او قهرمان ادبی ممکن است می گویند هیچ به انتساب اما از آنجا که او ممکن است می گویند بله. در یاد او نوشت برای مجله ظهور چند سال پس از بالدوین درگذشت لاو به یاد می آورد لکنت زبان از طریق تماس عصبی در تلاش برای متقاعد کردن نویسنده به ترک جایگاه او در فرانسه و به یاد او زودتر از مقالات او نوشته بود برای پلیبویاز جمله "کلمات یک پسر بومی" و "استفاده از بلوز است." بالدوین خوانده بود در مورد قتل کودک را در نسخه بین المللی این باراما او تا به حال رزرو در مورد بازگشت به جنوب و او curtly مطلع جوان ویرایشگر است که او بیش از حد شلوغ برای واگذاری. این زمانی بود که لاو متوجه شدم که بت خود را ممکن است یک تصور اشتباه که در انتهای دیگر خط. "آن را به طور ناگهانی به من رخ داده است که او ممکن است فکر می کردم سفید" لاو گفت: بنابراین "من rephrased درخواست من از نظر نوشتن در مورد ما به قتل کودکان است." نویسنده قطع بپرسید اگر لاو سیاه بود و سپس گفت: "من نمی دانم Playboy تا به حال هر سیاه و سردبیران است."
که واقعیت رو لاو نیمه راه به یک بله. او بقیه راه وجود دارد با موافقت با پوشش تمام بالدوین هزینه—دو اتاق های هتل (یکی برای بالدوین و خود را شریک رمانتیک و دیگری برای بالدوین دیرین دستیار) به علاوه مواد غذایی و نوشیدنی, سرگرمی و چند صد دلار در بالای هر چیز دیگری او ممکن است نیاز—و امیدوار کننده برای مدیریت هر جزئیات از انتساب خود را آغاز جلسه با نویسنده در آتلانتا فرودگاه. بالدوین پرواز دیر شده بود و این شرکت هواپیمایی اعلام کرد که ورود دروازه تغییر کرده بود به طوری لاو فرار از یک طرف از Hartsfield بین المللی به دیگر تنها برای پیدا کردن که این خبر اشتباه بود و پس از آن مسابقه به اصلی دروازه. هنگامی که او در نهایت دیدم بالدوین برای اولین بار نویسنده "بود و به دور از هوشیار به عنوان او از فرانسه" و اعلام کرد باخستگی "من خودم را به طور کامل در مراقبت از خود."
برای لاو تجربه شد و در پایان یک بیت مانند موافقت می شود وابسته گربه در کلاه. چالاک به راحتی پریشان و خواستار بالدوین گذشت چقدر از زمان خود را در آتلانتا سفارش خدمات اتاق گرفتن پدیکور بازدید با دوستان تماس گرفتن از امثال Coretta اسکات کینگ و اندرو جوان و نوشیدن مقدار زیادی از تاکسی است. اما در اطراف لبه از همه که بالدوین انجام مشق شب خود را: بازدید از صحنه های جرم و جنایت صحبت با رهبران محلی در مورد این پرونده مصاحبه با اعضای خانواده و فرزندان. یک شب پس از روشن کردن اخبار و یادگیری است که فرزند دیگری رفته بود, گم بالدوین می خواستم برای رفتن به مرکز شهر به مشاهده معترضان که جمع آوری شد در تالار شهر. دیر شده بود و لاو ارائه شده برای رفتن و گرفتن یک نوار ضبط به طوری که بالدوین می تواند اقامت در هتل اما بالدوین اصرار داشت که او می خواست برای رفتن و پس از او وجود دارد, دانش آموز معترضان او را به رسمیت شناخت. "سلام برادران و خواهران!" یکی از آنها فریاد زد. "جیمز بالدوین است که در اینجا! ما رو برادر جیمز بالدوین در اینجا!"