خدای چه سخت و افسرده و ترسناک زمان. خیلی درد و رنج و اضطراب در همه جا. (من تو را دیدم این زنبور عسل با خوشحالی وزوز در اطراف یک گل دیروز و مانند احساس, ادم احمق و ابله! اگر شما فقط می دانستم!) اما آن را نیز برای من رخ می دهد که این زمانی است که جهان به ما چشم و گوش و ذهن. این هرگز اتفاق افتاده است قبل از اینجا (حداقل پس از سال 1918). ما (و به خصوص شما هستند) این نسل که در حال رفتن به باید برای کمک به ما در ایجاد حس از این و پس از آن بهبود می یابند. چه اشکال جدید ممکن است شما اختراع به fictionalize یک رویداد مانند این که در آن همه از درام است که اتفاق می افتد در خصوصی اساسا? شما در حال نگه داشتن سوابق ایمیل ها و متون شما در حال گرفتن با افکار شما با داشتن راه قلب و ذهن خود را در حال واکنش به این عجیب و غریب راه جدید برای زندگی ؟ این همه مهم است. پنجاه سال از هم اکنون مردم این سن شما در حال حاضر نمی خواهد باور این تا به حال اتفاق افتاده است (یا خواهد انجام این نوع از رول چشم همه ما وقتی کسی به ما می گوید چیزی در مورد برخی از دیوانه چیزی که اتفاق افتاده در سال 1970.) آنچه را متقاعد خواهد کرد که آینده بچه چیزی است که شما قادر به نوشتن در این باره و آنچه که شما قادر به نوشتن در مورد آن بستگی دارد چقدر تیز و توجه شما در حال حاضر پرداخت و آنچه در سوابق شما را نگه دارید.
همچنین فکر می کنم که چگونه شما می توانید نگه داشتن قلب خود را. من در تلاش برای عمل احساس چیزی شبیه "آه بنابراین این اتفاق می افتد در حال حاضر" و یا "Hmm بنابراین این هم بخشی از زندگی بر روی زمین است. نمی دانم که هستی. با تشکر بسیار شخص نفرت انگیز."
و پس از آن من واقعی سریع سعی در وانمود کند که من نمی فقط تماس بگیرید جهان یک "شخص نفرت انگیز."
من یک قطعه یک بار که من رفتم برای زنده ناشناس در یک بی خانمان اردوگاه در فرزنو برای یک هفته. بسیار شدید اما بهترین چیزی که من شنیده ام در آنجا بود از این مرد مسن تر از گواتمالا بود که همیشه می گفت: "همه چیز همیشه در حال تغییر است." صحت عبارت بودند هرگز سخن گفته است. این تنها زمانی که ما انتظار داریم استحکام—غیر-تغییر—که ما گرفته شده توسط تعجب. (و ما همیشه انتظار استحکام مهم نیست که چگونه به خوبی ما می دانیم بهتر است.)
خوب این همه صدایی کمی موعظه و اجازه دهید من اعتراف می کنم که من نمی گرفتن مشاوره خود من. در همه. این همه اتفاق می افتد به طوری سریع است. پائولا است آنچه که ما در حال امیدوار است که فقط بد و سرد و من انجام بسیاری از بی منطق روايي. سگ ما می توانید احساس می کنید که چیزی عجیب و غریب در جریان است. ("هیچ راه رفتن ؟ دوباره؟!") اما من حدس می زنم چیزی که سعی دارم بگویم این است که جهان مانند یک خواب ببر و ما تمایل به زندگی می کنند زندگی ما وجود دارد و در پشت آن. (ما خیلی کوچکتر از ببر بدیهی است. ما مثل باربی و Kens بر پشت ببر.) و در حال حاضر و پس از آن که ببر از خواب بیدار. و این وحشتناک است. گاهی اوقات آن را از خواب بیدار و کسی به ما عشق می میرد. یا کسی که دل ما می شکند. یا وجود یک بیماری همه گیر. اما این دور از اولین بار که ببر آمده است بیدار است. او/او انجام شده است آن را از آغاز زمان و هرگز متوقف خواهد شد آن را انجام می دهند. و همیشه وجود داشته است نویسندگان به رعایت آن و (بعد) ایجاد نوعی حس آن و یا حداقل شاهد آن است. آن را خوب است برای جهان برای یک نویسنده به شهادت و آن را خوب است برای نویسنده بیش از حد. به خصوص اگر او می تواند شهادت با عشق و طنز و با وجود این همه برخی از علاقه برای جهان فقط آن را به عنوان تجلی, زگیل و تمام.
همه از این است که می گویند: هنوز کار باید انجام شود و در حال حاضر بیشتر از همیشه.
وجود دارد یک داستان زیبا در مورد روسیه شاعر آنا آخماتووا. پسر او دستگیر شد و در دوران استالین تصفیه. یک روز او ایستاده بود در خارج از زندان با صدها نفر از زنان دیگر در شرایط مشابه. آن را سرد و آنها باید برای رفتن وجود دارد و هر روز ساعت ها در این تالار باز حیاط و سپس دریافت پاسخ این است که امروز و هر روز وجود خواهد داشت هیچ خبری. اما هر روز نگه داشتن آنها را به آینده. یک زن به رسمیت شناختن او به عنوان شاعر معروف می گوید: "شاعر می تواند به شما در نوشتن این?" و آخماتووا مورد آن فکر می کند یک دوم و می رود: "بله."
من برای شما آرزوی همه بهترین در طول این دوره است. روزی به زودی همه چیز به عقب خواهد بود به نوعی از حالت عادی و از آن خواهد شد آسان تر برای خوشحال دوباره. من به این باور دارم و من امیدوارم که آن را برای هر یک از شما. من مشتاقانه منتظر دیدن شما همه را دوباره و کار با شما. و حتی در زمان کافی P. P. E., شما با دادن یک دست دادن و یا در آغوش گرفتن.
لطفا احساس رایگان به ایمیل در هر زمان و به هر دلیلی.
جورج
یادداشت نویسنده: من نوشت: این نامه به سرعت و ارسال آن. بعد از آن من قادر به پیدا کردن واقعی آخماتووا نقل قول از شعر "مرثیه":
که آخر خط است و شاید نقطه واقعی از حکایت—آخماتووا اعتماد به نفس به این ناشناخته و عذاب کاری برخی از اندازه گیری از راحتی.
راهنمای Coronavirus
- چگونه برای عمل اجتماعی فاصله از پاسخ به یک بیمار همخانه به جوانب مثبت و منفی از سفارش غذا.
- چگونه مردم را به مقابله و ایجاد گمرک در میان یک بیماری همه گیر.
- آنچه در آن به معنی برای مهار و کاهش شیوع کروناویروس.
- چقدر از جهان است که به احتمال زیاد به قرنطینه?
- دونالد مغلوب ساختن پیشی جستن در زمان coronavirus.
- Coronavirus است به احتمال زیاد به گسترش بیش از یک سال قبل از واکسن می تواند به طور گسترده ای در دسترس است.
- ما همه وحشت غیر منطقی خریداران.
- عجیب و غریب ترور از تماشای coronavirus را رم.
- چگونه بیماری های همه گیر تاریخ را تغییر دهید.