تیوی داستان من نمی تونم از سر من مرگ Philando کاستیا.
در تابستان سال 2016 در حومه شهر سنت پل ایالت مینه سوتا, کاستیا یک 32 ساله سیاه کشیده بود در ماشین او رانندگی همراه با شریک زندگی خود را و او 4 سال.
"حال شما چطور است؟" کاستیا خواسته نزدیک شدن افسر با توجه به متن منتشر شده.
"خوب" گفت: پلیس 28 ساله اسپانیایی آمریکایی به نام Jeronimo Yanez. در شیشه سمت راننده او در خواست مجوز و اثبات بیمه.
"آقا من به شما بگویم" کاستیا گفت: "من یک اسلحه گرم در من است." به عنوان مادر خود را بعد بگویید نیویورک تایمزاو دستور داد پسر او را به "مطابق, مطابق, مطابق" با اجرای قانون است. بنابراین او.
اظهارات افسر عصبی است. "آیا برای رسیدن به آن" Yanez گفت. تفنگ او به معنای.
"من هستم" کاستیا پاسخ داد: "من برای رسیدن به—" کیف پول او به معنای.
"آیا آن را بیرون بکشد!"
"من آن را بیرون کشیدن."
"او نمی کشیدن آن را" کاستیا را شریک تأیید.
"آیا آن را بیرون بکشد!" Yanez فریاد زد دوباره. سپس افسر unholstered تفنگ خود را و اخراج هفت عکس در نقطه ای خالی محدوده. پنج ضربه گلوله کاستیا. دو سوراخ قلب خود را. در عرض چند دقیقه او مرده بود. مجوز اسلحه گرم نشسته و دست نخورده در مرد مرده جیب. Philando کاستیا ضرب گلوله کشته شد برای رسیدن به کیف پول خود را.
David A. گراهام: متمم دوم را شهروندان درجه دوم
پس, تابستان, Yanez داشت و نه گناه از درجه دوم قتل نفس توسط یک هیئت منصفه 12 مردان و زنان است. وکلای او تا به حال استدلال متقاعد کننده به نظر می رسد که صرف حضور یک تفنگ—حتی دست نخورده در شلوار یک مرد با یک مجوز قانونی برای حمل آن بود به اندازه کافی برای تبرئه point-blank اعدام یک بی گناه, سیاه, راننده با گران ترمز نور است.
این چهار سال در حال حاضر. لیستی از مردان و زنان کشته شده توسط اجرای قانون به نظر می رسد به رشد در هر ماه است. پس چرا نمی توانم متوقف کردن فکر کردن در مورد Philando کاستیا?
چون من فکر می کنم چند فصل دیگر در حماسه آمریکایی خشونت پلیس پس از دستگیری این جهنم را که ما تمام انتخاب شده برای پیاده روی بازو در بازو و زیر پرچم قانون اساسی است. کاستیا که به مرگ توسط یک کشور اعلام کرد که خود را مصون از تعرض راست به یک تفنگ از نظر قانونی تایید حق خود را به حمل و پس از آن معاف قتل او موجب واقعیت است که جسم او شده است می خواهم مجاز به نگه داشتن در جیب خود نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد به عنوان یک پیش شرط برای کشتار.
کاستیا کشته شد توسط پلیس در یک کشور که در آن خطرناک تر است برای یک مرد سیاه و سفید برای ورزش دوم متمم حق از آن است که برای یک مرد سفید پوست که غیر قابل انکار است. اما او نیز درگذشت و در دست یک فرهنگ است که در جشن گسترده مالکیت اسلحه باعث می شود آن همه اما اجتناب ناپذیر است که ایالات متحده بیشتر پلیس مسلح از همین کشورهای ثروتمند بیشتر دست پاچه افسران بیشتر خصمانه پلیس برخوردهای بیشتر تیراندازی افسر و غیر نظامی و کشتار.
تیاو مرضی استثنایی از پلیس آمریکا خشونت نمی توان توضیح داد: این مقدار پول در ایالات متحده صرف در پلیس و یا توسط تعدادی از پلیس آن را در استخدام. ایالات متحده آمریکا صرف کمتر در پلیس از اتحادیه اروپا می کند به عنوان یک سهم از تولید ناخالص داخلی. ایتالیا بیشتر افسران سرانه بیش از هر دولتی در آمریکا با توجه به مقایسه FBI و Eurostat پایگاه داده. یونان بیشتر افسران هر فرد از نیوآرک, نیوجرسی; بالتیمور; و شیکاگو است.
اما هیچ کدام از آن مکان سهام ما اپیدمی خشونت پلیس. پلیس آمریکا در کشتن حدود 1 ، 000 نفر در هر سال است. برای تنظیم جمعیت که بدن تعداد پنج برابر بالاتر از آن است که در سوئد 30 برابر بيشتر در آلمان و 100 برابر بالاتر از آن است که در پادشاهی متحده.
تفاوت های بسیاری بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا می تواند تا حدودی توضیح این شکاف از جمله تاریخ ما از نژادپرستی نظاممند و ما متخلخل شبکه امنیت اجتماعی. اما بدون ذکر اسلحه هیچ توضیحی برای امریکا رکورد از خشونت پلیس کامل است.
آدم Serwer: NRA catch-22 برای مردان سیاه پوست به ضرب گلوله پلیس
بیایید شروع با ساده ترین واقعیت: زندگی خطرناک تر است در حضور سلاح گرم—دوره. یک مطالعه 2013 از کشورهای ایالات متحده آمریکا در مجله آمریکایی بهداشت عمومی یافت می شود که برای هر یک درصد افزایش در مالکیت اسلحه کلی اسلحه گرم به قتل نرخ افزایش 0.9% کنترل عوامل دیگر. همبستگی تفنگ در دسترس بودن و جرم و جنایت خشونت آمیز است که از نظر آماری قابل توجهی در هر سطح از درآمد. پول بیشتر می توانید یدکی آمریکایی ها از مواد و روانی نابسامانی و فقر اما آن را نمی خرید یک استثنا از کشنده فیزیک اجتماعی از اسلحه.
تفنگ شيوع—حدود 400 میلیون سلاح گرم در گردش هستند و در آمریکا و یک خطر برای پلیس ، به عنوان Vox خبرنگار آلمانی لوپز می نویسد: ماموران پلیس هستند به خصوص به احتمال زیاد به کشته شدن متحده با اسلحه. یک 2015 مطالعه منتشر شده در مجله آمریکایی بهداشت عمومی بررسی ارتباط بین دولت اسلحه گرم-نرخ مالکیت و پلیس با قتل کنترل عواملی که در ارتباط با قتل نرخ مانند درآمد و فقر و جنایت علیه اموال و مصرف الکل. محققان به این نتیجه رسیدند که "10% افزایش در مالکیت اسلحه گرم در ارتباط به ده اضافی افسر قتل" از سال 1996 تا 2010.
که در آن اسلحه فراوان شهروندان هستند احتمال بیشتری برای کشتن غیر نظامیان و پلیس و پلیس هستند بیشتر احتمال دارد به کشتن غیرنظامیان است. یک 2018 مطالعه از دانشگاه و دانشگاه هاروارد آسیب کنترل مرکز تحقیقات دریافتند که "نرخ پلیس تیراندازی مرگ و میر قابل توجهی هستند و دارای همبستگی مثبت با سطح خانواده مالکیت اسلحه" حتی پس از حسابداری برای متغیرهای دیگر مانند فقر.
یکی از رایج ترین انتقادات مدرن پلیس است که ماموران در برخورد با نقض ترافیک و افراد بی خانمان نباید lugging اطراف نظامی-سلاح سبک و یا برگزاری نمایشگاه "جنگجو" ذهنیت در خیابان. ست W. استوتون یک استاد در دانشگاه کارولینای جنوبی, دانشکده حقوق, تماس, که ذهنیت "مشکل ترین جنبه های مدرن [پلیس] سیاست."
هر دو پلیس نظامی و این خطرناک "جنگجو ذهنیت" یک پاسخ مستقیم به خشونت اسلحه و تیرباران های دسته جمعی. پس از سال 1965 وات شورش در لس آنجلس که در آن افسران پلیس مواجه تک تیرانداز آتش بیش از چند روز خونین به پلیس لس آنجلس در پاسخ ایجاد ملت را اول با مگس کش زدن تیم. بعد از دانشگاه تگزاس clock-برج تیراندازی سال بعد دیگر ادارات پلیس خود را اضافه شده شبه نظامی واحد است. در سال 1997 در لس آنجلس مواجه خاموش در برابر دو سارق مسلح بانک در شمال هالیوود که برگزار کردن ماموران با اسلحه خودکار و زره بدن. این بسیار شایع رویداد موجب ادارات پلیس به بازوی گشت ماموران با سلاح های سنگین و "AR-15 تفنگ نیمه خودکار غیر نظامی از نسخه نظامی M-16 rifle شد سلاح انتخابی برای گشت افسران" استوتون نوشت: در پی بررسی قانون جنگل در سال 2016.
امروز جنگجو-پلیس آموزش نامناسب است به عنوان جرم و جنایت خشونت آمیز کاهش یافته است بیش از 70 درصد از سال 1993. اما شاید برخی از پلیس پارانویا می آید از این واقعیت است که ایالات متحده اضافه شده است دو بار به عنوان بسیاری از اسلحه به عنوان مردم از اواسط 1990s. "به طور کلی زمانی که یک افسر پلیس می کشد تا به یک ماشین در استرالیا, آنها انتظار نداریم که کسی به مسلح" تری Goldsworthy یک گونه که جامعه شناس در پیوند دانشگاه کوئینزلند استرالیا گفته است. در واقع فقط 6 درصد از خانواده های استرالیایی خود یک تفنگ. در آمریکا این رقم 43 درصد است.
جزئیات: آمریکایی ها واقعا نمی دانند که خشونت اسلحه
ما باید متوقف فکر کردن در مورد اسلحه به عنوان تنها حاد تهدید و شروع به فکر کردن در مورد آنها را به عنوان چیزی بیشتر مانند مسموميت با سرب—محیط زیست و سمیت ایجاد شده در طول چند دهه و منجر به یک میزبان اجتماعی و مشکلات شناختی. تفنگ شيوع افزایش غیر نظامی خشونت و تیراندازی افسر که باعث می شود پلیس بیشتر در مورد کشته شدن, که به نوبه خود منجر افسران به زینت دادن خود در شبه, نظامی, دنده, تشدید درگیری که سزاوار نیست تشدید و بیش از حد اغلب شلیک و کشتن. "هنگامی که پلیس درگیر در یک برخورد که در آن اسلحه ها بیشتر شایع در کل من شگفت زده نمی شود که سطح خود را از اضطراب به اوج شد می گوید:" مت میلر بهداشت-علوم استاد در شمال شرقی و یک شرکت مدیر هاروارد آسیب کنترل مرکز تحقیقات.
به راه حل های سیاسی و اجتماعی غیر محتمل—اما شاید هیچ بیشتر محتمل از لغو پلیس. آنها می تواند شروع با ممنوع کردن اسلحه از جنگ جهانی نیاز به چک های پس زمینه و سازماندهی ملی "پرچم قرمز" قوانین برای نگه داشتن اسلحه از مردم به طور بالقوه خطرناک. این اقدامات ممکن است صدای مته سوراخ کوچک در مقایسه با چالش قبل از ما, اما آنها هنوز هم می تواند تفاوت را. دبورا Azrael نیز از دانشگاه هاروارد آسیب کنترل مرکز تحقيقات نشان داده است که 40 درصد از صاحبان اسلحه به دست آورد های اخیر خود را بدون اسلحه گرم یک چک پس زمینه. ممکن است مسائل چند که صریح متحد اصلاح طلبان پلیس و پلیس های کارگری اما کاهش اجتماعی سم از تفنگ های فراوانی به خصوص در مناطق بالای جرم و جنایت باید در بالای لیست.
در یک کشور که در آن اسلحه های حفاظت شده توسط قانون اساسی و گرامی توسط ده ها میلیون نفر از آمریکایی ها تغییر معنی دار نیاز اصلی جنبش اجتماعی. شاید ما شاهد این دانه ها که ناگهانی در حال حاضر. زمانی که اصلاح طلبان در حال تصور کردن آینده یک unbundled نیروی پلیس آنها باید با چشم باز در مورد ریشه های غیر نظامی و خشونت پلیس. که بدان معنی است که آنها باید به بحث در مورد اسلحه.
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.