دو هفته پیش من با ارسال یک e-mail از رم که در آن من تا به حال شده است با بهره گیری از یک فرصت مطالعاتی ترم تحقیق و نوشتن به یک دوست که زندگی در یکی از این شهرهای کوچک از پنج یا شش میلیون نفر جمعیت بسیار دور از ووهان اصلی کانون coronavirus بیماری همه گیر. من توجه داشته باشید من گفت که من مطمئن بود که او با خیال راحت به دور از بحران کنونی, اما, همه, همان, من فکر می کرد از او و بشاش او گرمترین آرزوها. او در پاسخ مودبانه که او خوشحال بود که من با داشتن چنین دوست داشتنی فرصت مطالعاتی. به عنوان برای او با این حال هر چند او در سلامت زندگی خود و زندگی از هر کس در اطراف او بودند تبدیل درهم و برهم. خیابان در شهر خالی شد; بعد از همه بسته; او و خانواده اش محبوس می شدند در خانه یکی از آنها را در هر روز ممکن است دریافت اجازه بیرون رفتن نقاب به فروشگاه برای مواد غذایی و لوازم; همه زندگی در ترس است. من مناسب خجالت من e-mail مسخره بی پروایی اما در آن زمان من به طور کامل درک این حد از حماقت من.
من آن را دریافت کنید با تشکر از این وقایع در ایتالیا. به گزارش اولیه از شیوع در چند شهر در شمال کشور بودند به اندازه کافی نگران کننده اما آن باقی مانده است اخبار که از دور. با سرعت شگفت آور, وضعیت بدتر شده: در جانشینی سریع تمام جوامع بودند قرنطینه; مدارس و کلیساها درهای خود را بسته; موزه ها و گالری ها و کاخ ها بودند توقیف; کنسرت لغو شد. اگر کسی تا به حال در حال حاضر گرفته شده در گرانش از وضعیت دو بیشتر رخدادهای ساخته شده آن را به شدت آشکار: بخش هایی از هفته مد میلان تاج جواهر ایتالیا یکی از بزرگترین موفقیت های اقتصادی بودند که به روی عموم بسته شده و هنوز هم بیشتر ominously های بازی فوتبال بین اینتر میلان و یک رقیب بود قبل از بازی یک طرز مرموزی خالی ورزشگاه. به عنوان هر ایتالیایی می داند که فوتبال به مراتب بیشتر از دین مقدس است; انکار طرفداران دسترسی به بازی حتی بیشتر شدید سیگنال از به طور موقت بسته میلان کلیسای جامع به گردشگران و وفادار.
در رم این ویروس تا به حال ظاهر نشده و تعداد بسیار کمی وجود دارد نشانه ای از زنگ جدا از اجرا بر روی ضد عفونی کننده دست. اما به عنوان ثابت گزارش در روزنامه ها و تلویزیون انباشته خلق و خوی تغییر داده است. اخبار از شمال ما شروع به گفتن به یک دیگر شبیه ضربه از توپخانه انفجار در یک نبرد در جایی سراسر کوه را دید اما دیگر چندان دور به عنوان نامفهوم. و سپس به طور پیوسته دشمن منتقل سراسر لومباردی و ونتو و جنوب به توسکانی و Umbria. جایی که مدافعان ما? اگر ما برای ادامه نظامی استعاره ما تا به حال به تن است ونیز بود به شدت تهدید می شود و سپس برگامو و سپس فلورانس. رم می گیرند به زودی.
اما به عنوان ما گفتگو در مورد این ویروس ادامه داد:—و آن را به طور فزاینده ای غیر ممکن است به بحث در مورد هر چیز دیگری—این تصویر از نزدیک شدن به ارتش داد راه را برای دیگر تلاش برای درک آنچه اتفاق می افتد. البته حتی در مطبوعات وجود نداشت و پایان اپیدمیولوژیک مقالات اغلب کاملا جدی و دقیق آنهایی که توسط کارشناسان نوشته شده است همراه با آشنا لیست از مشاوره: شستن دست های خود را نمی لمس صورت خود را تمیز کردن تمام سطوح حفظ شستن دست های خود را حرکت می کند به دور از افرادی که سرفه جلوگیری از جمعیت سعی می کنید به ماندن حداقل یک متر دورتر از هر کس دیگری. اما با این حال آموزنده همه از این است که—ما به مصرف مقدار زیادی از آن را در فقط چند روز—در شرایط استرس آن است که به طور معمول در ادبیات ارائه می دهد که قوی ترین راه بتواند آنچه که اتفاق می افتد و یا ممکن است به پاس های دقیق بیولوژیکی حس اما در آن روایت اتفاق می افتند. پس از صحبت های ما تبدیل به ساراماگو را "کوری" کامو را "طاعون" دفو "در یک مجله طاعون در سال" Manzoni را "نامزد" و بالاتر از همه—بزرگترین این داستانی توصیفاتی—باز فصل از بوکاچیو را "Decameron."
مشکل این است که به عنوان درخشان به عنوان این حساب آنها به تصویر کشیدن فرهنگ در چنگال اپیدمی بیماری به عنوان سقوط به هرج و مرج و خشونت و پارگی از اوراق قرضه اجتماعی. اما این است که نه در همه آنچه که ما خواندن در مورد در روزنامه ها و یا تجربه برای خودمان. در چین اگر حساب دقیق وجود دارد چیزی شبیه به مخالف: فوق العاده تشدید نظم اجتماعی نمیفهمد در این نرم افزار است که با دولت بسیاری از آهنگ های سلامت شهروندان و جنبش است. در ایتالیا شده است وجود دارد هیچ قابل مقایسه با تشدید—کاملا جدا از فن آوری های مانند کنترل کاملا بیگانه به شخصیت ملی—اما به جای مشخص شده حضور گرما و محبت است که زندگی عادی در اینجا بسیار دلنشین رغم این کشور را بدنام سیاسی گيرد. آن است که اگر مردم به طور غریزی حس حتی به عنوان سطح اضطراب خود را افزایش و اقتصاد خود غرق می شود که نسخه خود را از نظم اجتماعی مبتنی بر طنز خوب, صبر, نوآوری و انعطاف پذیری. مادر و پسر که در اجرای میوه و سبزی ایستاده در هوای آزاد, بازار محلی نابغه که concocts شدید محتمل طعم gelato, فروشنده در نزدیکی ورزشگاه که به نوعی یاد (یا وانمود به یاد داشته باشید) که من تا به حال به طور موقت عضویت چهار سال پیش و چشم پوشی از شروع هزینه—همه به نظر می رسد تحت فشار بحران به نحوی به نگه بر روی فطری خود شیرینی.
متفاوت است روایت—و های مختلف ادبی مدل—که کمک می کند تا توضیح دهد که چرا من از نوشتن این پاراگراف نمی رم اما در یک هواپیما به ایالات متحده است. زندگی در بالای یک تپه بالا, در یک محله نه آباد توسط گردشگران در ابتدا من تا به حال متوجه چیزی عجیب و غریب اما پس از آن من راه می رفت از طریق مرکز تاریخی و آن را به من رسید: در چند هفته گذشته به عنوان ویروس گسترش شهر خالی کردن. جمعیت پوشش وارد کولوسئوم و یا بازدید از فروم باید نازک; اوباش پرتاب سکه در فواره یا بالا رفتن از مراحل اسپانیایی اند اما از میان رفت; رستوران ها و کافه ها معمولا پر از مراجعان تقریبا خالی است. مرسوم است البته به ضجه و زاری پدیده گردشگری انبوه در ایتالیا; حتی گردشگران خود گله و رویایی (به من) چگونه از آن خواهد شد به بازدید از کلیسای سیستین در انفرادی و جلال. اما واقعی اثر تخلیه کردن حداقل برای زمان دلیل است که وحشتناک است. سه شب پیش از رفتن به خانه یک دوست برای صرف شام در 8 P. M.ما راه می رفت از طریق پیازا Navona, زیبا ترین میدان در جهان و به طور کامل به تنهایی.
ادبی مدل در اینجا این است که "Decameron" با باربرها تحمل تخته بالا انباشت اشیاء بدست آمده با اجساد و بازماندگان پاره بین secluding خود را در بسته تا خانه و غرقه شدن در اشوبگرانه بیش از حد. جای آن است که توماس مان "مرگ در ونیز," با محکوم قهرمان دیوانه وار در عشق با زیبا پسر, عدم توجه کنید که تمام دیگر مهمانان در هتل فرار کرده اند وبا بیماری همه گیر. البته محلی که در اجرای این هتل نه فرار از آن است که شهرستان خود را و آنها هیچ چاره ای جز ماندن. اما فقیر Aschenbach می تواند خانه رفته است. شاید طاعون را به دنبال او وجود دارد اما حداقل او را reëntered جهان خود را به عنوان من در مورد به انجام زمانی که هواپیما به زمین.