منf الکساندر کالدر زنده بودند به بازدید از بچه های گروه Pottery Barn یا غرب علم او احتمالا احساس عمیقا پاره که به شما می گوید زیادی در مورد امریکا-بهترین و شناخته شده مجسمه ساز. او به خوبی ممکن است می گویند که قفسه های گرین بینز تلفن همراه "حالت تهوع" او را به عنوان او در زمانی که DIY موبایل-ساخت راهنمای شروع به تکثیر در میان علاقمندان هنر و صنعت در 1950s. غلط انداز popularizing کار خود را pained او. سپس دوباره او را به احتمال زیاد به لذت واقعی در کشف که بزرگترین مجسمه نوآوری پیدا کرده است زندگی جدید را به عنوان دلربا گهواره ،
کالدر به دنیا آمد و در حومه شهر فیلادلفیا در سال 1898 از سن آمد در زمانی که هنرمندان برجسته و متفکران را آغاز کرده بود به نظر بازی جدی و تفریح و سرگرمی. "همه چیز خوب در زندگی—عاشق طبیعت و هنر و خانواده jests—بازی" Vladimir Nabokov اعلام کرد در سال 1925. با آخرین دهه از کالدر زندگی—مرگ او در سال 1976—نمایش تا به حال به دست آورد تجویزی قدرت. "این است که در بازی و فقط در, بازی" انگلیسی روانکاو دونالد Winnicott استدلال "است که فرد کودک یا فرد بالغ قادر است تا خلاق باشد و برای استفاده از کل شخصیت و آن را تنها در خلاق بودن است که فرد کشف خود."
می توان آن را سخت برای پیدا کردن یک مناسب تر تجسم چشم انداز که از کلدر که در زمان یک رویکرد حرفه ای به شروع بازی در 20s خود به عنوان یک طراح از فشار و کشش ، بسیاری از همان پر جنب و جوش صفت معمولا مورد استفاده برای توصیف هر دو مرد و هنر: اهل تفریح و بازی, جذاب, رنگارنگ, بزرگ, بی تکلف, درخشان. در عین حال کار خود را نیز منعکس شده خود را "تمام شخصیت" نه به سادگی خود را با روحیه بالا و خو: کالدر مجسمه محصولات از مهمترین آنها التقاطی آموزش و پرورش است. او یک دانش آموز اول از مهندسی و بعد از مدرن-جنبش هنر—سوررئالیسم, Dadaism, neoplasticism—که او مواجه می شوند در پاریس که در آن او زندگی می کردند و برای پنج دهه از شروع در 1920s.
مراجعه به نقاش هلندی پیت موندریان استودیو پاریس در سال 1930 بیدار کالدر به امکانات هنر انتزاعی یک مفهوم او می خواهم فقط شروع به در نظر گرفتن. دیدن هنرمند, شبکه اولیه رنگ مستطیل او احساس مانند یک "کودک بودن سیلی به ریه های خود شروع به کار" او بعدها نوشت. موندریان توصیف کار خود را به عنوان "سریع" از آنجا که آن را تحریک بیننده شبکیه به صورت منظم پیگیری آن خطوط و رنگ یک تجربه است که به کلدر این ایده را به کار خود را حرکت بیش از حد. و از این نقاش اسپانیایی Joan Miró, چه کسی به ملاقات او در سال 1928 کالدر ممکن است برچیده گلبرگ مانند اشکال که آراسته بسیاری از چرخش جدید مجسمه های او شروع به ساخت و در سال 1931. یکی دیگر از دوستان او در پاریس, مارسل دوشان, ابداع اصطلاح تلفن همراه برای توصیف هنر جدید فرم.
از ماه جولای/آگوست 2014: چه هنر است ؟
اما تاثیر کالدر معاصران نباید تضعیف اصالت هنرمند را دید. که این استدلال Jed پرل باعث می شود در کتاب جامع خود, دو, دوره, بیوگرافی کلدرکه در حال حاضر نتیجه گیری با فتح فضا: سال بعد: 1940-1976. (فتح: از اوایل سال: 1898-1940 آمد در سال 2017.) مؤثر و منتقد هنر برای The New York Review of Books, Perl ارائه می دهد یک جارو اخراج از ارزیابی های قبلی از کالدر به خصوص کسانی که با تاکید بر نشاط و مشتق ابعاد کار خود را. "همه منتقدان هنر کالدر از فلسطینیان به روشنفکران از دست رفته" او اعلام کرد یک دوز از اغراق که ممکن است سریع برخی از خوانندگان بخواهید فقط چگونه clear-eyed این احترام راهنما می تواند در مورد موضوع خود را. اما پرل ارادت به سوخت پرشور متبحر و موشکافانه تحقیق حساب با یک قرن 20 هیجان انگیز ترین هنرمندان است. اگر برخی از فروع بسته بندی شده به حدود 1,400 صفحات وادار yawns (کالدر در بر داشت یک کشتی سفر به اروپا "حادثه بسیار صاف" و مسافران همکار خود را نه کسل کننده) آنها نمی توانند مانع از پرل را مورد کالدر جدیت و قد و قامت.
پرل جایگاه کالدر در نسب مدرن-هنر پیشگامان مانند اگوست رودن پل سزان, Constantin Brancusi و پابلو پیکاسو "که بازنگری در آنچه در آن به معنای ایجاد زندگی است." آنها به عنوان پرل می بیند آن را به سادگی upending علمی کنوانسیون ها و تکنیک های بازنمودی. آنها قصد تبدیل "عمر کار هنری خود را" و باز کردن منابع جدید از زیبایی حیات. "برای کالدر این به معنای آن است که جسم را به حال در زندگی خود را. کالدر اشیاء شروع به حرکت می کند." مدرن استاد او داوطلب خدمت سربازی علم به ویژه فیزیک در خدمات فضایی و جنبشی جهش رو به جلو در هنر است.
هیچ زندگینامه موضوع شکایت می کنم در مورد یک ارزیابی به عنوان بلند پروازانه به عنوان پرل اما کالدر در ارائه خود به مراتب بیشتر ساکت. او نمی خواهم به بحث در مورد معنای عمیق تر از کار خود را به طوری که زمانی که پرسش و پاسخ در مورد آن او ممکن است زیر لب سخن گفتن incomprehensibly یا خر خر کردن عجیب مانند "ercaberk." زندگی خود به دنبال یک undramatic arc: وسط کلاس پسر از فیلادلفیا او به یک شوهر وفادار یک مسئول پدر دو کودک و یک درگیر شهروند که در جنگ ویتنام اعتراض و داد به خیریه. چه چند رذیلت کلدر بود—او عاشق شیرینی و شراب باعث آسیب کمی فراتر از خود کمر. او یک مرد خانواده و دوست نگه داشتن شرکت با دیگر "اختصاص داده شده است." (هنگامی که پرسیده شد که چرا او نمی مراقبت از پیکاسو کلدر گفت: آن بود چرا که او خوب نبود پدر.)
خود پدر و مادر—مادر او یک نقاش و پدر او یک مجسمه ساز—با دقت پرورش فرزند خود را در اوایل خلاق تمایلات. کالدر چکش ورق برنج به حیوانات مجسمه در خانواده زیرزمین کارگاه و اتاق خواب خود را تبدیل به یک "پیچ و خم از رشته ها" (خواهر خود را از عبارت) است که مطرح شده و کاهش سایه ها و چراغ ها روشن و خاموش. اما او در زمان خود و زمان ورود به خانواده تجارت است. کالدر تصمیم به تحصیل مهندسی در کالج زیرا او بعدها ادعا کرد این بود که "فقط حرفه من تا به حال تا به حال شنیده ام جز برای "هنرمند" —و من مثل مکانیک." در محترم Stevens Institute of Technology, در نیوجرسی او نوشت: ارشد, مقاله در مورد نحوه بخار میشود توربین—منادی, Perl می گوید: از کالدر علاقه باد-رو موبایل.
از ماه جولای/آگوست 2014: اسرار مغز خلاق
پس از فارغ التحصیلی در سال 1919 کلدر صرف چند سال تست کردن گزینه های حرفه ای در میان آنها تبدیل شدن به یک تاجر دریایی و مشغول به کار در یک کشتی در اتاق دیگ بخار. تجربه ارائه شده طعم ماجراجویی بلکه غیر منتظره کمی از زیبایی آموزش: پرل به دیگران می پیوندد از جمله کلدر خود را در محل منبع داستان هنر خود را در آن تجربه کنند. داشتن خواب در عرشه یک شب او از خواب بیدار شد برای دیدن در آسمان "آتشین قرمز طلوع آفتاب در یک طرف و ماه به دنبال مانند یک سکه نقره از سوی دیگر است." منظره ای شگفت آور "چپ من با ماندگاری احساس منظومه شمسی," او نوشت: در دهه های بعد. پرل می رود بیشتر است. "این یک اتفاق طبیعی" او می نویسد: "اما به کلدر آن بسیار بیشتر از آن است. خورشید در حال افزایش بود و ماه بود محو و تحولات کاملا مرتبط فقط به عنوان همه چیز در منظومه شمسی بود به نحوی مرتبط است." کالدر تا به حال دیدم متحرک سازی اصل خود هنر "هنر نیست که از جدا شده و یا منحصر به فرد اشیاء" به عنوان پرل فریم آن را "اما از گفت و گو میان اشیاء متفاوت اما مرتبط با عناصر و نیروهای."
سال بعد در پاییز سال 1923 کلدر ثبت نام در کلاس ها در لیگ دانشجویان هنر نیویورک. چه شد سبکی نشانه از کار خود را آغاز کرد و به نظر می رسد در یک خط نقاشی از حیوانات و غیر طبیعی پرتره از دوستان مجسمه از یک موضوع واحد از سیم. او شروع به چکش و پیچش یا حلقه زنی نوار برنج به مارپیچی شکل طلا و جواهر که او به فروش می رسد و به دور زن دوستان و کاربران جذابیت پسرانه خود را بر روی صفحه نمایش.
پرل نگه می دارد چشم خود را بر روی جاه طلبی و فکری دقت زیر تصویر کلدر naïf سکندری بر موفقیت و زیبایی, هر چند برخی از این هنرمند معاصران حداقل در ابتدا بيشتر خوشحال از تحت تاثیر قرار. Trivializing جوان آمریکایی بود که همه بیش از حد آسان است: در طول بازدیدکننده داشته است به پاریس در '20s و 30s او شناخته شده بود برای پوشیدن یک کت و شلوار نارنجی و برای puppeteering مینیاتوری سیرک در استودیوی خود. او را به نشستن بر روی زمین با کوچک trapezists اسب و وزنه برداران ساخته شده از سیم و چوب پنبه و پارچه. سپس او را دست عمل نشان می دهد: هدف قرار دادن یک سکوی پرشی برای پرت کردن یک آکروبات بر روی یک اسب کاهش یک بند باز کردن بند ناف باد یک دلقک بالون از طریق یک لوله متصل به دهان او. رمان نویس توماس ولف با حضور در یکی از این اجراها در نیویورک و نوشت داغدار تقلید مسخره امیز از آن در شما نمی توانید به خانه دوباره. کالدر به نظر می رسد به عنوان شخصیت Piggy لوگان ضخیم دست ringmaster که سیرک عمل نماد بی فایده بیهودگی عصر بیکار غنی است. در ولف را مشاهده کلدر شد دلقک.
تجسم احساس ناعادلانه به کلدر بود که واقعا شیفته کارناوال عینک. "من دوست دارم فضای سیرک. من ساخته شده برخی از نقاشی چیزی جز چادر. همه چیز از فضای وسیع—من همیشه آن را دوست داشتم" او یک بار در مصاحبه ای گفت:. سیرک نیز جذاب آزمایش در روابط فضایی. گسترده حجم زیر چادر کروی حلقه کمان از جهش ژیمناست های قطر از tightrope بودند مانند عناصر در منظومه شمسی در حال چرخش در اطراف یکی از دیگری توسط گرانش. این سیرک کالدربه عنوان نمایشی نصب و راه اندازی شناخته شد بسیار مهم بود سنگ پله به سمت هنرمند سبک کلاسیک "به امرانه تغزل از بزرگترین تلفن همراه" پرل می نویسد.
تماشا کنید: الکساندر کالدر جیوه چشمه
کلمه از سیرک کلدر گسترش زمانی که با نفوذ نمایشی-هنر نگار ستایش می کند ویژگی های نبوغ و قابل ملاحظه ای پیچیده مینیاتور: "همه از این است که مرتب و متعادل با توجه به قوانین فیزیک در عمل به طوری که آن را اجازه می دهد تا برای معجزه آکروبات سیرک." نویسنده Jean Cocteau اولیه بود بازدید و در سال 1930 برجسته معمار فردریک Kiesler اغوا شهر خلاق haut موند—موندریان معمار لوکوربوزیه و هنرمند فرناند—برای دیدن کالدر عجیب و غریب سالن ترفند. لجر به زودی القاء کالدر به پاریس مدرن نخبگان با مقاله او نوشت: برای کالدر 1931 نمایشگاه ظریف سیم مجسمه در گالری Percier هنرمند اولین تاخت و تاز کردن به انتزاع و معتبر گالری نشان می دهد. "نگاه کردن به این آثار جدید," لجر نوشت: "من فکر می کنم از ساتی موندریان, مارسل دوشان, Brancusi, Arp ... کالدر است از همان خط است."
اما این anointment, اما, بی پروا, آیا ضبط جنبشی بعد از کالدر را دید که به زودی تبدیل به یک نیروی محرکه در تکامل هنر خود. وی افزود موتورز به خود سیم-و-چوب مجسمه های به آنها را به چرخش و رقص. "فقط به عنوان یکی می توانید آهنگسازی رنگ یا فرم طوری که یکی می تواند نوشتن حرکات" کلدر گفت. پرل پروب و شرح و تفصیل, singling برای مثال مفهوم "برابری" در فیزیک به عنوان اساسی برای کالدر ایده های در مورد تقارن و تعادل و حرکت است. در موبایل های عناصر در یک طرف رشته ممکن است تعادل از کسانی که در دیگر پرل می نویسد. در همان زمان آنها قفل شده در یک مجموعه از "اختلاف": اشکال خوب بکار بردن انرژی های مختلف بسته به جایی که آنها در ارتباط با محور مرکزی. و سپس کالدر را متوقف و با استفاده از موتور; توسط 1940 او اجازه تلفن همراه حرکت خود را در باد. این آثار عبارتند از "آزادی مجسم" پرل می نویسد: "آنها بازی های خود را."
شما می توانید می گویند که کالدر را یک نوع رقص اختلاف خود را به عنوان حرفه خود پیشرفت به ظاهر هدایت کمتر رسمی علمی یا هنری آموزه از اصرار به نگه داشتن تجربه و بازی. شروع در اواخر دهه 1930 و در طریق '70s او ساخته شده پلاستیک, ورق فلزی, مجسمه, بسیاری از آنها قرمز و یا سیاه و سفید biomorphic اشکال که یکباره او را فراتر از محدوده گالری هنر. این ثابت آثار لقب "stabiles," هنوز هم در برخورد با حرکت; در حال حاضر از آن تماشاگران که نقل مکان کرد و در یک دایره در اطراف مجسمه. در عین حال حتی به عنوان او تولید به یاد ماندنی عمومی قطعات—پر کردن میادین و پارک های اطراف جهان—کلدر باقی مانده همان متوسط نگهبان از مخلوقات خود را که او تا به حال شده است که پشت صحنه اش مینیاتوری سیرک. او دوست داشت به نگه داشتن دست خود مشغول ساخت "اشیاء"—کلمه او ترجیح داد به مجسمه سازی—و stabiles بر خلاف بسیاری از دیگر مکان های عمومی, هنر پژوهشگران هیچ نظری ثابت مدرسه. این هنرمند که اغلب به کار می کند دور گاهی اوقات اجازه دهید خود را جمع پیش بروید و دوباره آنها را در رنگ های مختلف.
کالدر دست-رویکرد منجر به فوق العاده دست در قالب تعامل با کار خود اخلاق از بازی دایره کامل آمده است. در موزه هنر مدرن به صورت گذشته نگر است که جشن او را در سال 1943—او تنها 45—نشانه خوانده شده لطفا با لمس یک بخشنامه است که تا به حال شده است در محل در کالدر نمایشگاه برای دهه های قبلی. "هنرمند اجازه می دهد تحسین خود را برای آزمایش محدودیت های سنتی موزه رفتن, رفتار, بسیار, به عنوان او تا به حال آزمایش محدودیت های سنتی سه بعدی, هنر, زمانی که او ساخته شده مجسمه سازی حرکت" پرل می نویسد.
در عین حال متعادل بی پروایی و جدیت ثابت یک چالش بیش از حد حتی برای یک استاد از اختلاف مانند کالدر. زمانی که گوگنهایم برگزار شد به صورت گذشته نگر در سال 1964 12 سال قبل از کالدر در اثر یک حمله قلبی در سن 78 کودکان آب گرفتگی نشان می دهد, خوشحال برای پیدا کردن لامسه مجسمه های آویزان در ارتفاع خود را. "من ایمیل فن بسیار زیاد است—همه زیر شش" کلدر شوخی جز او نیست کاملا خوشحال. او امیدوار بود به "اصلاح این وضعیت," او نوشت: با حلق آویز تلفن همراه خود را بالاتر که نشان می دهد سفر به پاریس که در آن این امر عبارتند از: "بسیاری از بزرگ stabiles از dreadnought انواع ممکن است این افزایش محدودیت سنی." خبری که جمعیت عظیمی در گوگنهایم بودند آسیب رساندن کار خود را وادار بیشتر اقدام فوری: پلکسی گلاس موارد قرار داده شده در اطراف شکننده ترین قطعات و دیگران بودند نقل مکان کرد و دور از دسترس. هنگامی که اشیاء را در زندگی خود—کالدر بزرگ هنری feat—نتایج ممکن خلاقانه رهایی بخش بلکه تلخ و شیرین. "دست نزن" شد سیاست در گوگنهایم و آن است که در اثر در کالدر را نشان می دهد تا کنون از.
این مقاله به نظر می رسد در ماه مه سال 2020 نسخه قابل چاپ با تیتر "مجسمه ساز ساخته شده است که هنر حرکت می کند."
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.