چارلز Portis درگذشت و روز دوشنبه در سن هشتاد و شش. او در سمت چپ ما با پنج بی عیب و نقص, رمان و این پرسش که چگونه به درستی به سوگواری یک نویسنده که کار به کار گرفته زندگی غم انگیز و شاعرانهی لحظات با بی اعتنایی تلقی آرام تفریحی.
گفته شده است که طرفداران Portis تشکیل یک فرقه که من فکر می کنم درست است آنجا که ما به طور کلی حفظ حداقل یک هسته آیین. زمانی که ما در سراسر یک همکار-عضو ما بخوان ما لحظات مورد علاقه از Portis تا زمانی که مردم ما را متوقف کند. در اینجا برخی از معدن:
1. از "سگ جنوبی": زمانی که ری Midge بالند به دکتر قات Reo Symes که او Midge صاحب "شصت و شش فوت مربوط به خط از کتاب" Symes به او می گوید "که پرتاب زباله از پنجره به بیرون" و خواندن چیزی جز انگیزه نویسنده جان Selmer دیکس که است Symes ادعا می کند "بزرگترین نویسنده است که تا کنون زندگی می کردند."
2. از "Gringos": یک آشغال گر جیمی سوختگی فقط شلیک یک تفنگ ساچمهای در مرگبار هیپی به نام دن: "وجود دو ورق از شعله و شیرازه و بالای سر او رفت. . . . انفجار تفنگ ساچمهای یا نه در محدوده نزدیک من هنوز شگفت زده چگونه سریع و تمیز دن رفته بود پایین. آن را مانند انداختن یک اسکودوی کیپ بوفالو در آهنگ های خود را در یک بروید. من استفاده می شود به دیدن من خواهد شد و پس از کمی مقاومت, داشتن شده است در فروش برای مدت طولانی است."
3. از "True Grit" کتاب نهایی خطوط از راوی Mattie با راس: "زمان فقط می شود از ما دور است. این به پایان می رسد من حساب واقعی از چگونه من avenged فرانک راس خون بیش در چاکتو ملت در زمانی که برف بر روی زمین بود."
مراقب چوبی موسیقی این آخرین خط—به خصوص حذف یک "به" قبل از "برف"—چیزی است که برای من, افزایش Portis از یک طنز نویسنده برای عملی فیلسوف حداقل برابر قدر به J. S. دیکس. نه برففقط برف. برف—قهرمانانه iamb—حماسه مواد آزمون و تطهیر است که مردم نباید برای امید در زندگی واقعی است. برف است unpoetical واقعی از آنچه شما کردم و تا به حال بهتر استفاده می شود. لازم نیست بیش از حد در زندگی همانند یک کلید است که پیام ساده و قدیمی برف. آن است که آنچه در آن است. در برخی از روز شما انتقام پدر خود را به قتل. دیگران شما را قبول lowball پیشنهاد برای یک بار از سالم لوله های آبیاری.
زمانی که "True Grit" منتشر کرد و در سال 1968 بود که تبدیل به یک فیلم با بازی جان وین و یکی از بهترین فروشنده های کم دامنه البته از طریق جهان شد چیزی Portis تا به حال به کار در. او صرف مقدار زیادی از کار خود را که dodging مطبوعات و ادبی جامعه است. این به دست آورده او را ناعادلانه شهرت به عنوان یک دور هر چند او بنا به گزارش یک نزدیک حضور در لیتل راک آرکانزاس آبجو مفاصل او آباد. قبل از انتشار از برادران کوئن' اقتباس از "درست شن" در سال 2010 او amiably راضی به صحبت با یک بار مجله نویسنده است که تا به حال به دنبال او به لیتل راک در شرایطی که نویسنده در واقع نقل قول او را برای این قطعه. Portis گریزی به تبلیغات شاید توضیح می دهد که چرا او هرگز یافت گسترده تر خوانندگان و به همین دلیل همه از خود کتاب اما "True Grit" شد و برای یک زمان از چاپ تا چشم پوشی مطبوعات شروع به تجدید چاپ رمان خود را در سال 1999. با این وجود من نمی تصور کنید که Portis شاهد های زیادی در سن و سال ما به او پشیمان خودداری زندگی خصوصی خود را از موشکافی غریبه.
او البته شاهد بسیاری از دیگر سنین است. متولد در سال 1933 Portis رشد در چند کوچک در آرکانزاس شهرها—El Dorado, هامبورگ و Norphlet جایی که پدرش یک مدرسه سرپرست. او اندک نوشته های در مورد دوران کودکی خود را کوتاه در Proustian حسرت و طولانی در معوج literalness. او اعتراف کرد در اقیانوس اطلس به بچگی chagrins مانند بیهودگی تلاش در محلی مرداب به تکرار "تارزان هوایی سر خوردن در سراسر جنگل جهش از یکی از مناسب تاک به بعد" تنها به یاد بگیرند که "هنگامی که شما شروع به پریدن کرد از یک نوسانی تاک به یکی که حلق آویز مرده هنوز عمودی و شما نمی خواهید هر دورتر و تنها می تواند از چپ به دنبال احمقانه آویزان وجود دارد در حالت استراحت است."
در سال های Portis مشغول به کار به عنوان یک شاگرد مکانیک در یک شورلت نمایندگی پرورش خودرو دلمشغولیهای آمده است که به عنوان نزدیک به عنوان هر چیزی به وحدت subtheme در Portis غیر"True Grit" کتاب. پس از دبیرستان او داوطلب خدمت سربازی در نیروی دریایی و مبارزه در جنگ کره. پس از بازگشت خود Portis شد خبرنگار روزنامه در نهایت فرود در هرالد تریبیونجایی که او خدمت در منطقه منهتن نیویورک و لندن دفاتر. در تریبون, Portis مشغول به کار در کنار لوئیس Lapham و همچنین تام ولف بود که گیج هنگامی که در سال 1964 Portis رفت و برگشت به آرکانزاس برای نوشتن داستان تمام وقت. اما در کلمات ری Midge راوی از "سگ جنوبی" نویسنده بازگشت مناسب آشنا محلی الگوی: "بسیاری از مردم ترک آرکانزاس و بسیاری از آنها را دوباره دیر یا زود. آنها کاملا نمی تواند رسیدن به سرعت فرار."
در Portis مورد این معلوم نیست که آیا این Midgean کشش بومی خود را خاک است که او را نگه داشته و وجود دارد و یا برخی از درک است که او نمی تواند خود را ساخته داستان منحصر به فرد و مزاح terraria نزدیکتر به اشعه ناشی از شرق ساحل داستانی در دهه شصت و دهه هفتاد و هشتاد. Portis را محجوب متوسط گالانت شخصیت های جهان به دور از زناشویی آتش و priapisms از دیگر نر نویسندگان خود محصول—راث Updike یاتس. او نر قهرمانان تمرین مردانگی که با استانداردهای روز و منحصر به فرد (و unfashionably) غیر سمی. آن را سخت به تصور کنید bafflement که با Khazaal یا Angstrom را مواجه با یک مرد مانند جیمی سوختگی از "Gringos" که تلاش می کند برای متقاعد کردن دو زن جوان به حرکت به هتل خود را با یک come-on مثل این: "این دستگیره های درب ها پرسلن با بسیاری از خوب رویش ترک. حوله خشن و خشک شده در آفتاب. بسیار سفت و نیرو پس از حمام."
"تنها یک معنی فرد نمی خواهد لذت بردن از آن" چیزی است که یک منتقد یک بار مورد نوشت: "درست شن." در بخش I love Portis چون من کمتر احساس معنی وقتی که من خواندن او را. این درست نیست که رمان های او آرام و خنده دار; آن که Portis کتاب راه conscripting خواننده را به خود حاکم فضائل—دقت خودرو, تعمیر و نگهداری, straight talk, عاطفی, پاکدامنی. خیلی ضعیف و فضیلت به عنوان Portis خود را هنگامی که آن را قرار داده و در عین حال بزرگ است و آرامش هدیه (در این روز به خصوص) به ارائه خوانندگان فرار به یک محل که در آن چنین فضائل سلطنت.
آن را سخت بدانید که آیا Portis کار طلیعه بسیار راحتی به زندگی خود را. احساس من این است که او تنها بود. من تصور می کنم او کمی منصفانه مشترک با جیمی سوختگی در توصیف "Gringos" به عنوان یک "کارگر سخت" "انفرادی به عنوان یک مار" و بله "وقت شناس." Portis هرگز متاهل و بدون فرزند. او هرگز منتشر شده یکی دیگر از رمان بعد از "Gringos" از سال 1991. نزدیک او می شود به خود-پرتره می آید در کوتاه خاطرات "ترکیبی از Jacksons," مقاله منتشر شده در اقیانوس اطلس. نسبت به این مقاله را نویسنده لکه های یک "خیال" خود آینده خود را در قالب یک ادم عجیب و منزوی معطل ماندن او استیشن واگن در کنار Portis در نور ترافیک در لیتل راک. میپوشید "این خیره نگاه کردن از یک خسیس," Portis می نویسد. "سفت موهای خاکستری عقب افتاده در خارج از کمی تسکین سوراخ در پشت کلاه خود. . . . در حالی که زینت از نژاد ما و نه او من فکر فاسد ترین عضو این باند است."
خود را در چشم انداز خود را در چرخ فانتوم استیشن واگن Portis می رود به نوشتن آنچه که احساس می کنید مانند اتصالات راهنمای, چگونه ما باید به مقابله با این نادیده گرفته و نویسنده خروج از صحنه: "من خودم را بیش از حد به وضوح در آن تافی پونتیاک خروش تخت در سراسر مکزیک کویر و تخمگذار streamer از دود مانند crop duster با goatherd به یاد داشته باشید من عبور و (من خودم تملق گفتن) به تماشای من تا زمانی که من بود کاملا از بین رفته بیش از یک دور تپه و تنها پس از آن که او به نوبه خود دوباره با چوب خود به ضلالت گله. پس از آن باشد."