سیندرلا و سقف شیشه ای

تصویر با حداقل HeoFacebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه جویی در داستانیک بار پس از یک زمان وجود دارد قوی و انعط

توسط NEWS-SINGLE در 17 اسفند 1398
Cinderella with her feet squishing the Prince's face
تصویر با حداقل Heo

یک بار پس از یک زمان وجود دارد قوی و انعطاف پذیر زن جوان به نام سیندرلا که زندگی با ميانگين خواستار و رک و پوست کنده سوء استفاده نامادری و دو خوشگل dimwitted stepsisters. آنها وقت خود را صرف نقاشی بد selfies که آنها به نام "عکاسی پرتره" و آنها فکر می کردند که شیر بادام آمد از گاو که خوردن بادام. سیندرلا مادر مرده بود غم و پدر او به سرعت دوباره ازدواج کرد تنها پس از چند خرما قبل از اینکه شما واقعا می دانم که یک فرد است. به زودی پس از سیندرلا پدر درگذشت ،

نامادری ابراز تنفر سیندرلا برای او شکیبایی در برابر سختی و برای اینکه تنها کسی در خانواده بدون یک بیوه زن را به اوج. او نگه داشته و پدر پول برای خودش و پرداخت سیندرلا حداقل دستمزد به پست بنده. سیندرلا را دوست داشتم به یک خانواده مدیر و یا یکی از کسانی که به خوبی پرداخت می شود butler, انواع, اما کسانی که نقش همیشه رفت به مردان در این پادشاهی است.

اجاره بالا بود در شهر بزرگ, بنابراین تنها جایی که سیندرلا می توانیم زندگی او بود پدر و شومینه که تا به حال جوندگان مشکل بود و گمراه کننده آگهی به عنوان یک استودیو دنج. در سمت روشن و رفت و آمد کوتاه بود.

یک روز یک دعوت نامه به یک توپ میزبانی سلطنتی, شاهزاده, در خانه وارد شده. شاهزاده دنبال شد و او فکر کرد که بهترین راه برای پیدا کردن یکی او بود در حال حاضر به تاریخ خواهد بود به پرتاب یک حزب گسترده دعوت همه دوشیزگان در انگلستان و سپس انتخاب یکی در آنچه که او به نام "رز مراسم است."

سیندرلا نشئه! "می تواند ازدواج با شاهزاده بود راه من از فقر ؟ می تواند من واقعا خانواده سلطنتی ؟ شاید! چرا که نه ؟ " او mused به او تنها یک دسته از موش.

"Ew ناخالص. شما نمی توانید به توپ می آیند با ما" یکی از stepsisters گفت: هنگامی که او در بر داشت سیندرلا دوخت یک لباس توپ از پرده. "مردم فکر می کنم شما, مانند, با ما زندگی می کنند."

"من با شما زندگی می کنند," سیندرلا پاسخ داد.

علاوه بر دعوت به وضوح به عنوان خوانده شده "همه دوشیزگان." او می خواهم به توپ در افسانه او پرده لباس گرفتن شاهزاده قلب و در نهایت پیدا کردن تفاوت بین crudités و سبزیجات خام.

اما قبل از سیندرلا می تواند برای توپ نامادری او دستکاری طرح خود را. تصدیق آن است که یک زن را در افسانه ها به بد و حسادت خوانده اش او را پاره پاره سیندرلا در دو لباس و فریاد زد: "من اصلا دلیل خوبی نیست که به مانند شما اما من فقط همین نیست! شما نمی توانید آمده!" و سپس سوار را در یک کالسکه با دو دخترش. سیندرلا بیرون دوید و اشک می ریخت. در حال حاضر او نمی باید یک لباس یا پرده.

ناگهان کوچک, سالمندان, نوع رو زن به نظر می رسد در یک ابر نقره ای دود.

"Mibbidi-mobbidi-moo!" او خواند. "این من را مادر تعمیدی پری! خشک کردن اشک خود را سیندرلا. شما می توانید رفتن به توپ است."

و با از بین بردن او گرز او تبدیل به یک کدو تنبل به یک کالسکه سیندرلا موش دوستان به coachmen و ژنده پوش به یک زیبا مسحور لباس شب توپ. او همچنین به چند حزب ملزومات—نفس خوشبوکننده (که قبلا یک تکه کهنه), سفت برنزه کننده (که قبلا birdseed) و قرمز (که قبلا رژ لب صورتی).

"خاموش شما بروید در حال حاضر!" گفت: مادر تعمیدی پری او به عنوان دست سیندرلا دو دمپایی شیشه ای و ناپدید شد به سراسیمگی از حباب های آبی.

"این تنها امید من هرگز برای تمیز کردن مامان, اذیت کردن, انگشت, دوباره," سیندرلا گفته خودش او به عنوان تضعیف در شیشه ای کفش. "بیایید این شاهزاده به سقوط در عشق با من!"

توپ پر شور بود—با یک چشمه از شامپاین یک ارکستر کامل و یک حمام است که تا به حال یک سبد با موهای اضافی روابط.

"آیا شما مراقبت به رقص ؟" صدای عمیق پشت سر او پرسید.

سیندرلا در اطراف چرخید. این شاهزاده! و اگر چه او نیست به عنوان بلند به عنوان او ادعا کرد در کاخ زیستی او خوشحال بود برای دیدن که او بطور خوش تیپ.

"آه سیندرلا, شما همه چیز را که من بوده ام به دنبال!" شاهزاده زمزمه به عنوان آنها به اطراف چرخید کف رقص.

"امشب کامل است" سیندرلا گفت.

شاهزاده در حال حرکت بود به سرعت—سیندرلا نمی توانستم باور او ، او یک گام نزدیک تر به امنیت مالی و معروف بودن به اندازه کافی برای مردم به پرداخت خود را به پست حمایت و محتوا.

اما پس از آن او در زمان یک گام و با صدای بلند شنیده بحران. او احساس یک تیراندازی درد در پای چپ خود را.

"اوه. من. خدا" سیندرلا گفت.

او می تواند احساس های غول پیکر شیشه سفال سلاح سرد قوس پای او. او دمپایی شیشه ای را در هم کوبید.

"چه شد که پرسید:" شاهزاده.

"هیچ چیز" گفت: سیندرلا عدم تمایل به خراب کردن خلق و خوی. بحران. سیندرلا در زمان یک گام. بحران. بحران.

"O. K., من قطعا شنیده ام که یکی از" شاهزاده گفت.

"من فکر می کنم من um, دمپایی شیشه ای ممکن است شکسته اند. این یک معامله بزرگ نیست. من خوب هستم! بیایید نگه داشتن رقص" سیندرلا گفت: تلاش برای لبخند در حالی که خون مخلوط در کفش خود را.

"نگه دارید تا. شما با پوشیدن دمپایی های ساخته شده از شیشه?" شاهزاده پرسید.

"مشخصات فنی آنها شیشه ای, پاشنه," سیندرلا گفت: به عنوان او در سراسر اتاق در دیگر کفش زنان: ساتن پولک دوزی و چند فلیپ فلاپ روی تاول پا. "یک لحظه صبر کن. شیشه است نه چیزی که royals به طور معمول می پوشند؟"

شاهزاده در زمان دوم به ارزیابی وضعیت و پس از آن متوجه شدم چه چیزی معامله شد.

"اوه! شما باید یکی از آنهایی که ضعیف ما دعوت" او گفت:.

سیندرلا تماشا شاهزاده فورا از دست دادن علاقه و شروع به اسکن اتاق به دنبال دوشیزگان دیگر به رقص با.

"Owww—ahhh—من عاشق رقص بسیار!" سیندرلا فریاد زد: تلاش برای پوشش صدا از آمیزش شیشه ای. قضاوت از نگاه شاهزاده چهره آن کار نمی کند.

"اجازه دهید نگاهی به یک استراحت," شاهزاده گفت: "به آرامی پشتوانه دور.

"هیچ لطفا!" گفت: سیندرلا کشیدن او به سوی او. "من با داشتن یک زمان بزرگ است. من فکر کردم مینی quiche باور نکردنی بود. من آن را خوردند و در یک نیش می زنند!"

"که نفرت انگیز" تمسخر شاهزاده. "هر کس می داند در مورد چهار نیش قانون است. یک مینی quiche باید شما خوب نود دقیقه به پایان برساند."

سیندرلا تلاش برای بازگشت به رقص اما بدون حرکت پاهای خود را. او شبیه یکی از این تورم لوله مردان در خارج از حمل و نقل نمایندگی.

"من نمی خواهم یک کمی شیشه های شکسته برای خراب کردن این تاریخ" سیندرلا گفت. "این واقعا مهم است. اگر شما نمی سقوط در عشق با من من قصد دارم به گرد floorboards برای بقیه زندگی من است."

"منظورم این است که واقعا به من گفت:" شاهزاده.

مرسی. شاهزاده بود که یک سیاه چال-کیسه. اما او همچنین یک راه آسان سیندرلا وحشتناک هم اتاقی وضعیت. ذهن او شتافت—او باید سعی کنید به آن را به کار با این مرد یا باید به او بگویید او را خاموش و در خود شامپاین? قانع کننده خودش که شاید او فقط hangry از همه غنی مردم مواد غذایی خیلی کوچک او تصمیم گرفت در سابق.

"من در واقع نمی خرید این دمپایی شیشه ای خودم" سیندرلا توضیح داد. "آنها یک هدیه است و به نظر می رسید بی ادب نیست به آنها را می پوشند."

"زمانی که من فکر می کنم یک هدیه زشت است من فقط آن را دور انداختن" شاهزاده retorted.

"آنها من تنها گزینه" گفت: سیندرلا. "من خود را نمی, دیگر جفت کفش."

"حتی قایق کفش ؟" شاهزاده پرسید. "و یا کسانی که آنهایی که با رنگ قرمز در پایین که خانم ها دوست دارم؟"

"من خواب یک شومینه" سیندرلا جامعی. "چگونه من می دانم هر چیزی در مورد جنسيت-هنجاری کفش?"

"ایست, ایست, ایست. شما خواب در یک شومینه؟"

"آره همین دلیل است که من نام خاکستر-الا."

"من فکر می کردم این فقط یک نام مرسوم مانند بروکلین گفت:" شاهزاده.

سیندرلا شروع به پاره کردن و نه به این دلیل که این یادآوری او را از چگونه او هرگز نمی تواند پیدا کردن نام او در یکی از این سوغات keychains. او متوجه شد که او می خواهم تظاهر به کسی که او را به نفع خود بیش از این بازنده, چرا که او در یک موقعیت اقتصادی و اجتماعی بهتر از او. او سزاوار عشق فقط راه او—بدون یک طراح لباس توپ یا شیرین حمل و نقل. همچنین پای او واقعا گوشی صدمه دیده است.

"آیا کسی می تواند این خانم یک mop بنابراین او می تواند پاک کردن این همه پا خون ؟" شاهزاده فریاد زد.

"من کجاست مادر تعمیدی پری وقتی که من نیاز است؟" سیندرلا گریه کرد. "من به از اینجا دریافت کنید."

مادر تعمیدی پری او به نظر می رسد در یک poof بنفش زرق و برق.

"Fibbidi-fobbidi—اوه خدایا!" او فریاد می زد که او را دیدم خون ریختن از سیندرلا کفش. "چه اتفاقی افتاد به پای خود را?"

"شیشه دمپایی" سیندرلا پاسخ داد.

"شما با قرار دادن آن بر روی پای خود را ؟" مادر تعمیدی پری پرسید. "من حدس می زنم من باید واضح تر شده است. کسانی که در زندان هستند."

"آنها چه؟" سیندرلا گفت.

"شما قرار بود به آنها را به پادشاه و ملکه به عنوان یک هدیه میزبان" توضیح پری مادر تعمیدی. "اگر آنها کفش من می خواهم که آنها را در پای خود خودم. من به طور خاص به یاد داشته باشید توزیع آنها را به شما."

"من بنده!" سیندرلا گریه کرد. "چه هستم من قرار است به می دانم که افراد ثروتمند مانند زندان در شکل کفش؟"

"بد من گفت:" مادر تعمیدی پری.

شاهزاده برداشت ناگسستنی کفش مناسب قرار داده و آن را بر روی سر خود را.

"شاید آن را یک کلاه!" او گفت:. "چه شما فکر می کنم من شیشه کلاه؟"

همه در سالن خندید شاهزاده شوخی بد. آن را سخت ترین آنها می خندید پس از این زمان او ساخته شده یک شوخی در مورد یک کشیش و خاخام و یک minotaur راه رفتن به میخانه.

سیندرلا مطمئن بود که اگر آن را به شاهزاده سرگرم کننده را از او و یا او اخیر از دست دادن خون اما او شروع به دریافت نور به عهده دارد.

"شما می دانید چه ؟" او فریاد زد. "شاید من احمق بود برای قرار دادن دمپایی شیشه ای در پای من اما نمی به من بگویید هر یک از در این اتاق هر گونه راحت تر! هستند ؟ هستند؟"

"شما می دانید چه ؟" او فریاد زد. "شاید من احمق بود برای قرار دادن دمپایی شیشه ای در پای من اما نمی به من بگویید هر یک از در این اتاق هر گونه راحت تر! هستند ؟ هستند؟"

"نه آنها!" نزدیک, سبزه, پاسخ داد, تکان دادن یک فلیپ فلاپ در هوا. بقیه اتاق رشد سکوت ،

"من آن را می گویند. من در تلاش بود برای برنده شدن رویال قرعه کشی با آمدن امشب" سیندرلا ادامه داد. "اما تحرک اجتماعی نادرست است وعده داده است که تداوم توسط ممتاز اما تقریبا هرگز تابه به این دلیل که سیستم خراب است. آنچه که من در واقع می خواهم نیاز به انجام به خارج شدن از فقر است که تقریبا غیر ممکن است چرا که شما غنی مردم تعیین کرده اند تا جهان را به نفع خود. و من صحبت نمی نفع حزب. اگر چه من دیده ام کوله پشتی کیسه و این استثنایی است."

مردم شروع به نزدیک شدن هدیه-کیسه جدول به عنوان سیندرلا در ادامه به بحث.

"من در این وضعیت به این دلیل که جهان مجموعه ای است از من تا به شکست است. برای من برای دریافت آموزش و پرورش و رسیدن به ثبات مالی من نیاز به دعا من گرفتن برخی از کمک مالی و یا تحصیلی و یا لوبیا سحر و جادو. و اگر من به اندازه کافی خوش شانس برای دریافت کمک من هنوز هم می خواهید به کار دو کار در این سمت به جیر جیر ، من به خاک سپرده شود در وام های دانشجویی, زندگی چک چک با هیچ چیز به عقب نشینی و هیچ کس به من کمک کند. هر شکست—صورتحساب های پزشکی, از دست دادن یک کار گرفتن نفرین یک جادوگر بد—می تواند به معنای خراب کردن."

هر کس در قلعه خیره شاهزاده در انتظار پاسخ است.

"نگاه سیندی" به او گفتم. "من می خواهم استخدام شما در اینجا در قلعه, اما تنها فرصت های شغلی برای مشاوران سلطنتی. شما می دانید, مهم, سطح بالا, چیزهای که یک زن نمی تواند انجام دهد."

"این چیزی است که من صحبت کردن در مورد!" سیندرلا فریاد زد. "در بالای همه چیز به من فقط گفت: من نیز برگزار می شود به دلیل این که من یک زن هستم. اما حدس بزنید چه ؟ شما ببینید که چگونه من را از این دمپایی شیشه ای? سازمان دیده بان چگونه من شکستن سقف شیشه ای!"

هر کس در اتاق ducked برای پوشش و peered عصبی در گنبد شیشه ای در بالای سالن.

"نه واقعی, سقف شیشه ای, شما احمقها! من صحبت کردن در مورد استعاری سقف شیشه ای است که نشان دهنده نامرئی مانع عقب نگه داشتن زنان و اقلیت ها از پیشرفت حرفه ای—من نمی توانم باور کنم که شما همه در حال باز کردن هدیه خود را در کیسه های در حالی که من به این گفتار."

سیندرلا hobbled بیرون از اتاق فریاد بیش از یک شانه "من شما را به رفتن به مدرسه و کار از طریق صفوف افزایش و خودم رئیس شیشه Disrupter بر روی کارت کسب و کار از آنجا که من در یکی از آن سرد, شرکت های که در آن شما را تا عنوان خود را. شما را ببینید. همه شما!" در درگاه او افزود: "اوه, و راه, 'crudités' فقط یک کلمه فانتزی برای منظم سبزیجات است."

در ماه های آینده و سال های سیندرلا همه چیز را که او گفت: او را انجام دهد. آن آسان نبود اما سیندرلا ادامه داشت. او را درهم شکست سقف شیشه ای به عنوان بسیاری از قطعات به عنوان او تا به حال در هم شکسته که احمق شیشه paperweight.

و او آن را در آپارتمان.

گزیده ای از "سیندرلا و سقف شیشه ای و دیگر فمینیستی Fairy Tales" لورا لین و الن Haun, به, بود, منتشر شده توسط مهر و موم فشار دهید.



tinyurlbitlyis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب